May 13 2002
مطلبی رو روی صفحه وب
مطلبی رو روی صفحه وب لاگ اين آقای درخشان خوندم که شديدآ کفرم را در آورد. اين دوست هموطن ما هم مثل اين هست که دندش ميخاره. ايشان فرموده اند”راستش من نمیفهمم چرا اصرار دارند چيزی را که همه میدانند، خاتمی بيايد و رسما از يک تريبون عمومی بگويد؟ “. مطلب رو خودتون ميتونيد در اينجا بخونيد. اين موضوع خون من رو امروز به جوش آورد و باعث شد من اين مطلب رو امروز بنويسم . اين آقای درخشان اندازه ما سن نداره که، يا بقول معروف هنوز جوونه، وگرنه اين حرف رو نميزد. درمملکتی که 25 درصد بی سواد هست و باقيمانده جوانانی بسنين پاين و بی تجربه، هرچقدر هم گفته شود کم گفته شده است در ضمن همانطور که در نظرخواهی ايشان نوشتم: پس اين ملت بدبخت چکار کند. حرف هم ديگر نزند، از طرفی اين آقای خاتمی با اين ماندات از طرف ملت انتخاب شده که همه چيز رو بصورت شفاف با ملت در ميان بگذارد. تا حال که به عهد خود وفا نکرده، حالا هم که “قپی آمده که اله ميکنم بله ميکنم شما ميخواهی جلوش را بگيری. گرچه اين رفيق شفيق آقای خاتمی هم از اين بخارها ندارد ولی خوب حداقل قپی که ميآد. اين راهم شما سنگ اندازی ميکنی. وتازه بگذار اينا منظورم آخوندها هستند بزنن به کت و کول هم ديگه اين به نفع ملت هست . بقول معروف از هرطرف شود کشته بسود ايران است. البته بهتر است که اين آقای خاتمی بزن توی بيضه اسلام ناب محمدی تا اينکه اسلام ناب محمدی بزند به بيضه آقای خاتمی. فرمان آرامش فعال رو ديگران قبلآ صادر کرده اند. و تازه از اين آرام تر ميشود قبرستان قربانت گردم. اين گفته از اون گفته هايست که حسن آقا تا حال چند بار در باره آن توضيح داه قربانت گردم. به اينگونه ابراز عقيده ها حسن آقا ميگويد چسناله، يا بهتر بگويم (چسناله سياسی).
دوست گرامی مبارزه با اصلحه که ممنوع، اعتراضات خيابانی که ممنون، آرامش فعال که ممنون، افشاگری رو هم که شما ممنوع کرديد خوب پس بگو مردم برن بميرن يا اينکه خدای نکرده، زبونوم لال، ملت شلوارها را بکشند پاين تا اين آخوندها اون کاری رو که ميدونيد به سر مردم بيارن. مملکت در حال انفجار هست قربانت بروم. اين کار خاتمی اگر نتيجه اي هم نداشته باشد، اقلآ مثل قرص سردرد که ميتونه يک کمی از دردهای اين ملت بدبخت رو از اين اسلام هاشمی بهرمانی و مشکينی و مسباح و ملای جماران را تسکين بدهد. دوست عزيز يا شما از سياست هيچ اطلاع نداری يا اينکه تصميم داری تعداد بازديدکنندگان سايت خود را بلاببری. اثلآ مثل اينه که يک عده ای دلشان نميخواهد که به اين آقايان (ملاتاريا) گفته شود بالا ی چشمتان ابروست. انگاری به اسب شاه گفته شده يابو.
پيروز کام باشيد