05 Jul 2003

مطلب زير را يكي از

نوشته:     :::       Comments Off on مطلب زير را يكي از

مطلب زير را يكي از بازديدكنندگان اين سايت حسن آقا پست كرد و من را از نوشتن معاف. نوشته اش را بدون تغيير در پائين ميبينيد. تنها تعييري كه در هست اينستكه من بر عكس حسن آقا بلد نيستم كه رنگ و اندازه خط را در وبلاگ عوض كنم و بخاطر همين در بعضي جايها كه با آبي و يا قرمز نوشته شده به ديد خواننده نميآيد. با پوزش از نويسنده.
همانطور كه ميدانيد جك استرا وزير امور خارجه انگليس چندي پيش در ايران بود و مذاكراتي با مقامات حاكم بر ايران بعمل آورد. در پايان نيز مصاحبه مطبوعاتي مشتركي با كمال خرازي همتاي ايراني خود انجام داد كه توجه شما را به قسمتهائي از اين مصاحبه جلب ميكنم.
وزير امور خارجه‌ انگليس در بخش ديگری از مصاحبه خود در تهران، اشاره به حمايت نخست وزير انگلستان از تظاهرات دانشجويان در هفته گذشته كرد و در پاسخ به سئوال خبرنگار ايسنا در همين ارتباط گفت: ” حل مسائل مردم ايران به خود آنها مربوط است و ما نيز به آن احترام مي‌گذاريم
يعني حل مشكل مربوط به مردم است و كمك به بر سركار ماندن ملايان در ايران به انگليسيها. فقط يادتون نره ما ميگيم احترام ميگذاريم به خواست مردم نه اينكه قبولشان ميكنيم بعدها يقه ما رو بيخود نگيريد.
استرا اظهارات تونی بلر را به خاطر تعهد وی درباره‌ی حق آزادی تظاهرات و موضع روشن انگليس دانست و گفت: « نخست‌وزير مشخصا گفت كه از حقوق اجتماعات مسالمت‌آميز حمايت مي‌كند و اين در منشور سازمان ملل متحد است. من قبول ندارم اين دخالت است
اصلا‎ْ چه غلطها. حالا از كي تا بحال اينكارهاي ما در ايران دخالت شده. ما هواي هر دو طرف را ميخواهيم داشته باشيم و دل هر دو طرف رو بدست بياريم ولي اين مردم ديگه چندان بما حال نميدن بما اتكاء و اعتماد ندارن و ما هم مجبوريم كه يواشكي هم كه شده هواي همون آخوندها رو داشته باشيم و اينكار هم اصلاْ و ابداْ دخالت نيست.
سپس دو طرف به محاسبه رياضي پرداختند بدين صورت كه:
خرازی در پاسخ گفت: “برخلاف آنچه در اخبار بيگانگان گفته مي‌شود تنها 50 دانشجو در زندان هستند و سايرين اغتشاشگرانی هستند كه دست به عمليات تخريبی زده‌اند و آقای بلر نيز بايد در اظهارنظرش بين دانشجويان و اغتشاشگران تفاوت قائل مي‌شد.”
( اين اظهارات خرازی نيز در حالی مطرح شد، كه در طول اقامت وزير خارجه انگلستان در تهران دادستان كل كشور آمار دستگير شدگان را رسما 4 هزار اعلام داشت و تصريح كرد كه 800 تن از آنها دانشجو هستند. همچنين هنوز عليرغم همه فشار مجلس و وزارت كشور به قوه قضائيه، اين ارگان جمهوری اسلامی حاضر نيست تعداد دقيق بازداشتی ها، محل نگهداری و شيوه نگهداری و بازجوئی از آنها را اعلام كند و كشاكش همچنان ادامه دارد!)
و آقاي خرازي برنده شد زيرا كه عدد پنجاه وي درست از آب در آمد يعني اگر شما جذر 4000 رسمي را بگيريد ميشود 20 حال بايد عدد 800 را كه در صورت مسئله نيز آمده است بر بيست تقسيم كنيد ميشود چهل كه با اكتساب 25% پورسانتاژ معمول در ايران بهنگام تماس و تجارت با خارج، ميشود همان پنجاهي كه آقاي خرازي گفتند و البته مفسرين سياسي بر اين عقيده هستند كه اشاره به عدد 50 بيشتر كنايه به همان پنجاه ميليوني است كه سناتور براون بك آمريكائي به اقرار خودش براي كمكهاي آنچناني خرج نموده و نارضايتي بعضيها در ايران ميباشد كه اولاْ بيشتر توقع داشتند و ثانياْ مستقيم به حساب بانكي و ثالثاْ اگر زحمت نباشه يكخورده بيسرو صدا تر.
در خاتمه كار به جوك و شوخي كشيد و هر دو طرف مثل هميشه خوشحال و خندان از هم جدا گشتند.
كمال خرازی يكبار ديگر در همين مصاحبه تاكيد كرد: « آقای بلر بايد بين حركت صنفی دانشجويی و حركت اغتشاشگران تفاوت قائل مي‌شد و در مذكرات با آقای استرا نيز اين مساله مطرح شد و من به شوخی گفتم كه چه خوب بود بلر نيز همزمان از اغتشاشات ميشيگان در آمريكا حمايت مي‌كرد

Comments Off on مطلب زير را يكي از   |    |     |     

03 Jul 2003

پاسخي به يك خواننده :

نوشته:     :::       Comments Off on پاسخي به يك خواننده :

پاسخي به يك خواننده :
شمر عزيز
برخلاف نوشته تو هيچگونه سئوالي كه بر وضوحات بيفزايد جاي شرم كه ندارد هيچ، جاي بسي افتخار نيز ميباشد كه مردم سئوالهاي خود را تا اين حد باز و بي پرده بيان ميكنند. من از هفت خط هيچگونه اطلاعي ندارم و نميدانم كه چگونه انساني است ولي اينرا ميدانم كه اين حق را دارد كه بپرسد.
از حس شرم ايرانيان در تاريخ بسيار سوء استفاده ها گرديده. شرمناك اين است كه سئوالي مطرح باشد و جرئت طرحش نه، حال بهر دليلي كه ميخواهد باشد. اينكار را حكومت فعلي و حكومتهاي پيشين بيش از حد كافي كرده اند.
قياس به اينكه حكومت اسلامي حقوق شهروندان را پايمال ميكند ( من اگر بودم مينوشتم اصلاْ حقي براي شهروندان قائل نيست كه بخواهد پامالش بكند و كلاْ از ديد ايشان مردم شهروند نيستند بلكه رعاياي ايشان ميباشند و بس) نبايد باعث شود كه پرسشها را بي پاسخ بگذاريم. در تعيين آينده ايران بايستي كه شهروندان مشاركت داشته باشند و مشاركت يعني شركت كردن در امور يعني شريك بودن و حق هر شريكي است كه روشني در مسائل بطلبد علي الخصوص كه ساكن ايران باشد و شركتش در مسائل مستقيم تر و بيشتر. او دلايل خود را با اين سئوالها بيان كرد، دليل محكم تري وجود دارد؟ پس بايستي كه بيان كرد. تا اينجا از حق هفت خط دفاع كردم و اما در مورد قسمتي كه مربوط به نوشته من ميشود فكر كنم كه كمي با عجله متن را خواندي. نوشته بودم اگر حرف هفت خط درست باشد يعني از واژه اگر در جمله آگاهانه استفاده شده بود. تو معتقدي كه ظن هفت خط نادرست است. پس بنويس اما مستدل. از اينكه گروهي آگاهانه جان بر كف مينهند و حقوق خود را ميطلبند شكي در آن نيست و از ايشان نيز در نوشته من بعنوان كساني كه مشقت بيشتر ميبرند و مسئوليت بزرگتر متقبل شده اند، ياد گرديده. توهيني به مردم نيز نگرديده بلكه سئوال يكي از ميان همين مردم را انتخاب كردم و بيان نمودم با آگاهي از اينكه ممكن است به مذاق كساني خوش نيايد. دوباره بخوان و اگر سئوالي بود سعي در پاسخگوئي خواهم كرد.

Comments Off on پاسخي به يك خواننده :   |    |     |     

03 Jul 2003

وبلاگ هفت خط راست ميگويد؟

نوشته:     :::       Comments Off on وبلاگ هفت خط راست ميگويد؟

وبلاگ هفت خط راست ميگويد؟
متاءسفانه مثل خود حسن آقا بلد نيستم كه لينك وبلاگ هفت خط را بدم. راستش را بخواهيد با اين سن ديگه حال و حوصله رفتن به كلاس اكابر براي كامپيوتر فراگرفتن را ندارم همين چند كلمه را هم كه گاه گاه مينويسم، افكاري است كه بيش از نيم قرن در گوشه مغزم لانه كرده بودند و هر از گاهي خودنمائي ميكنند و وطنم را بيادم مي آورند. بگذريم، هفت خط سئوال كاملا‎ْ روشني از همه كرده است هرچند كه علامت سئوال را مستقيماْ بكار نبرده است، او ميپرسد : اين گردانندگان تلويزيون های ُلس آنجلسی هم عجب کاسبهايی هستند ( من حالا کاری ندارم که بيشتر کانال هايشان از کم برنامه گی دارند فرش فروشی می کنند! ) دست کم نود در صدشان آهنگ ” لنگش کن ” را که پای تشک کشتی به کشتی گيران می گويند برای اين دانشجويان بيچارسر داده اند. بله شما کتک بخوريد، شما از دانشگاه اخراج بشويد، شما به زندان برويد، شما را از طبقه ی دوم به خيابان پرت کنند و ما اينجا اشک تمساح برايتان می ريزيم و فغان می کنيم که در حال مبارزه هستيم. اگر هم رژيم واژگون شد ما هستيم. آماده که مرده خوار باشيم و اينبار دم ودستگاه تلويزين ايران را ما می گردانيم. يکی شان با هيجان می گفت ” کاش ما اونجا بوديم.، کاش ما می تونستيم در کنار شما بجنگيم و… ” می پرسم چرا نمی رويد؟ کسی جلويتان را نگرفته. راه باز است. از اينجا هارت وپورت کردن که کاری ندارد. بفرماييد. اگر گمان هفت خط درست باشد پس واي بر ما. واي بر كسانيكه در داخل ايران زندگي ميكنند، زيرا كه ملعبه دست ديگران ميشوند و مهم نيست كه اين ديگران داراي شناسنامه صادره از ايران باشند يا نه و واي بر كسانيكه در خارج از ايران زندگي ميكنند و هنوز درنيافته اند كه بازيچه قرار دادن ديگران و پلكان ترقي براي خود درست كردن ايشان را نتايجي مثبت ندارد.
قدر مسلم اينستكه فشار بر افراد و مسئوليت ايشان در قبال خويش و جامعه در داخل كشور بمراتب بيشتر از ساكنين مضطرب خارج از ايران ميباشد و نيز در اينكه اهداف پاك ميباشند شكي نميتوان داشت ولي اين اعمال هستند كه ميزان و راهنماي نتايج ميباشند. بزرگترين و بهترين كاري كه خارج نشينان در شرايط فعلي ميتوانند كه انجام دهند تغذيه داخليها با اخبار مستند و مستدل است و سخنگوي ايشان گشتن در محافل خارج بهمراه همفكري و تبادل نظر.

Comments Off on وبلاگ هفت خط راست ميگويد؟   |    |     |     

02 Jul 2003

خواستم كه بنا به وصيت

نوشته:     :::       Comments Off on خواستم كه بنا به وصيت

خواستم كه بنا به وصيت حسن آقا چيزي بنويسم تا در دكانش بسته نشود كه چشمم به دو خبر زير افتاد. فكر كردم كه شايد خواندنش براي شما نيز جالب باشد. از طرف من بدون شرح.
نيمی از جمعيت بيكار كشور تحصيل كرده‌‏اند
آخرين يافته‌‏ها نشان می‌‏دهد،” بيشتر بيكاران، دانشگاه رفته‌‏اند.”
آمار منتشره از سوی سازمان مديريت و برنامه‌‏ريزي(درسال 1380) نشان می‌دهد، 4/41 درصد از رقم كل بيكاران كشور را بيكاران با تحصيلات بالای ديپلم ( از فوق ديپلم تا دكترا) تشكيل می‌دهند.
بر اساس آمارهای رسمی افراد بی‌‏سواد و يا كم‌‏ سواد شانس بيشتری برای يافتن شغل دارند و بيش از 20 درصد جمعيت شاغل كشور بی‌‏سوادند.
اين درحالی كه هر ساله چندين ميليون نفر فارغ التحصيل دانشگاه‌‏های مختلف به تعداد افراد جويای كار اضافه می‌‏شوند.
همچنين پيش بينی می‌شود، رقم بيكاران تحصيل كرده در سال 82 به 42 درصد برسد.
برآورد رشد جمعيت و جمعيت فعالی كه هر سال به تعداد داوطلبان كار كشور اضافه می‌‏شود، حكايت از آن دارد كه برای ثابت نگاه داشتن نرخ بيكاری بايد هر ساله 675 هزار شغل ايجاد شود كه هنوز دولت در اين زمينه توفيقی نداشته است.حتی طرح ضربتی اشتغال هم برای ايجاد تنها 300 هزار فرصت شغلی اجرا می‌شود.
دكتر جمشيد پژويان اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبايی در بيان علت افزايش تعداد افرادتحصيل كرده بيكار در ايران می‌‏گويد:« اقتصاد ايران هنوز تا رسيدن به اقتصاد توسعه يافته راه درازی پيش رو دارد. به همين دليل تعداد مشاغل تكنيكی كم است.»
ازسوی ديگر بيكارماندن فارغ التحصيلان بغيير از تبعات بيكاری، هرز رفتن هزينه‌هايی را در پی دارد كه برای تحصيل آنان هزينه شده است.
دكتر پژويان دراينباره می‌گويد: « علاوه بر دانشجويان جامعه ودولت هم برای فارغ التحصيل شدن هر دانشجو متحمل هزينه‌های گزاف می‌شود، كه اين هزينه‌‏ها به دليل كمبود فرصت‌های شغلی به نوعی هرز می‌‏رود.»
وی در ادامه می‌گويد: « ايجاد فرصت‌‏های شغلی برای فارغ التحصيلان دانشگاه و متخصصان نيازمند ابزار، ماشين آلات و سرمايه نسبتاً هنگفت است و از آنجا كه ما امكان توليد تكنولوژی پيشرفته و سرمايه‌‏گذاری بزرگ نداريم، بديهی است كه رقم فارغ التحصيلان بيكارمان نيز بالا باشد. در حالی كه ايجاد شغل برای كارگر ساده با يك
سرمايه‌‏گذاری اندك امكان پذير است. از طرفی هر ساله تعداد زيادی فارغ التحصيل وارد بازار كار می‌‏شود.»
دكتر پژويان با بيان اينكه شرايط اقتصادی ايران رضايت بخش نيست، می‌‏گويد: «جبران استهلاك ثروت نيازمند سرمايه‌‏گذاری بزرگ و استخدام نيروی كار است و هر چه رشد سرمايه‌‏گذاری مثبت‌‏تر و نيروی كار استخدام شده متخصص‌‏تر باشد، روند جبران استهلاك سريع‌‏تر خواهد بود. ممكن است برخی اوقات اين دو مؤلفه در شرايطی قرار گيرد كه نتوانيم ثروت جامعه را حفظ كنيم. اما با وجود نابسامانی‌های اقتصادی در حال حاضر ثروت جامعه ما در حال استهلاك نيست.»
در حالی بر تعداد بيكاران كشورمان افزوده می‌شود كه مسئولين خبر از رشد اقتصادی در كشور می‌دهند.
استاد دانشگاه علامه طباطبايی رشد واقعی اقتصاد را كمتر از رشد آماری اعلام شده می‌‏داند و می‌‏افزايد: «سهم عمده رشد اقتصادی ما در حال حاضر مربوط به درآمدهای نفتی و بخش دولتی است و دراين ميان بخش اصلی نيز به صنعت نفت و گاز و پتروشيمی اختصاص دارد كه اين رشد ارتباط ناچيزی با رشد اقتصاد عمومی دارد و با دقت به كيفيت رشد، معلوم می‌‏شود، رشد اقتصادی ما بسيار كمتر از آن رقم‌‏هايی است كه اعلام می‌‏شود.»
او دليل اين شرايط نامطلوب را اتخاذ سياست‌‏های اشتباه ناشی از بهره نبردن از نيروی متخصص می‌‏داند.
دكتر پژويان در تحليل تبعات اجتماعی بيكاری فارغ التحصيلان می‌‏گويد: «هر نوع بيكاری تبعات بسياری به همراه دارد. و در اين مورد ويژه، بهترين‌‏ها و متخصصان جويای كارما جذب كشورهای پيشرفته می‌‏شوند و برخی ديگر نيز كه به دلايلی نظير نبود كار و يا تعهد و احساس تعلق در كشور می‌‏مانند، تبديل به عده‌‏ای جوان نا اميد می‌‏شوند. بديهی است كه اين جوانان می‌‏توانند نيروهای ناراضی آينده باشند.»
رئيسی ، رئيس سازمان بازرسی: بايد هزينه اغتشاش‌ كردن را بالا برد
امروز: رئيسی، رئيس سازمان بازرسی كل كشور گفت: با برخورد جدی و قاطع با اغتشاش‌گران كسی جرأت نخواهد كرد كه فضای كشور را ناامن كند. امروز بايد هزينه اغتشاش‌ كردن در كشور را بالا برد تا دوباره چنين حوادثی به وجود نيايد و اين امر به دست قضات با كفايت امکان‌پذير است. امروز جريانی در كشور مرتبط با جريان حادثه هفت تير و هيجده تير می‌باشد و اگر چشم فتنه آن به موقع بيرون آورده می‌شد ما امروز شاهد چنين اغتشاشاتی در كشور نبوديم. امروز تاكتيك‌ها تغيير پيدا كرده است و عده‌ای پشت نام مردم می‌خواهند خواسته‌ها و اهداف شيطانی خود را پياده كنند. متأسفانه جريان دلداده به آمريكا به اين مسأله دامن می‌زند! ديروز يك نفوذی حزب جمهوری اسلامی آن حادثه را به وجود آورد و امروز نفوذی‌هايی در برخی دستگاه‌های دولتی كمك به اغتشاشات كرده و قصد نارضايتی در بين مردم را دارند.

Comments Off on خواستم كه بنا به وصيت   |    |     |     

30 Jun 2003

ما زياران چشم ياري داشتيم

نوشته:     :::       Comments Off on ما زياران چشم ياري داشتيم

ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه ما پنداشتيم
عباس كيارستمي كارگردان سرشناس و موفق ايراني اقدام به برگزاري تئاتر تعزيه خواني در ايتاليا نموده است. اين موضوع مرا بياد گفته هاي مادر بزرگم انداخت كه ميگفت بعضي ها همانند خروس بي محل هستند و درك نميكنند كه كي شب و كي زمان خواندنشان است.
درست در بحبوحه درگيريهاي مردم و جوانان ايران و بهنگامي كه اينان ميروند تا از اين نوع مفكوره فاصله گيرند، آقاي كيارستمي به فكر مي افتد كه اين گوشه از فرهنگ غني ايراني را براي اروپائيان نيز بنمايش گذارد. امروز ملت ايران از مويه و زاري بري و گريزان شده است و راه حل مشكلات خود را در گريه و لابه نميبيند و اين امر چگونه بر كارگرداني چون كيارستمي روشن نگشته، محل شگفتي است. صرفنظر از اينكه اروپائي هيچگونه آشنائي با جريانات و تاريخچه عاشورا نداشته و به اين تئاتر با ديدي اگزوتيك (پديده اي نو كه جالب است حد اقل يكبار آنرا تجربه كرد) مينگرد، اين پرسش نيز مطرح است كه آيا اين گونه تئاتر در ايران با موفقيت ايدئولوژيكي همراه بوده كه در اروپا نيز بنمايش گذارده ميشود؟ اگر منظور از نمايش اين تئاتر بگونه اي نمايان كردن ظلمي است كه بر حال و افكار ايرانيان روا شده است كه خب اين مسئله ديگري است و تنها چيزي را كه ميتوانم به آن اضافه نمايم اينستكه برخلاف اطلاعاتي كه در اختيار رسانه هاي همگاني در اروپا قرار گرفته، نمايش تعزيه ريشه هزار ساله در ايران نداشته بلكه پس از سفر يكي از شاهان قاجار به اروپا و تماشاي تئاتر و بازگشت مشاراليه به ايران و خواست ايشان براي احداث تئاتر در ايران بوجود آمد و با توجه به مخالفت احتمالي روحانيون با اين پديده تئاتر و نمايش، جنبه مذهبي بدان داده و سابقه اي بيش از دويست سال ندارد. بصورتي ميتوان گفت كه تعزيه خواني يادگار شاهان در ايران است.

Comments Off on ما زياران چشم ياري داشتيم   |    |     |     

29 Jun 2003

جوانان را پاسخي در خور

نوشته:     :::       Comments Off on جوانان را پاسخي در خور

جوانان را پاسخي در خور پرسششان داده ايم؟
آيا ارزشهاي انساني (چيزي كه بكرات در ايران از سوي نهادهاي دولتي و غير دولتي ولي پرنفوذ از آن صحبت شده است) كه يكي از زيباترين چيزهاي انساني را مطالبه كرده و در ازاي آن هيچ چيزمثبتي چه در زمان حال و چه در زمان مستقبل ارايه نميكنند، ارزش هستند يا اينكه انساني هستند؟
نه ارزشند و نه انساني. قريب به ربع قرن است كه جوانان اين مملكت يكي از زيباترين شاهكارهاي طبيعي را بيدريغ قرباني آينده اي نامعلوم و غير منطقي ميكنند بدون اينكه حق بازخواهي ازاي داده خود كه همانا جواني يكباره ايشان است، داشته باشند. جوانان يك مملكت بزرگترين سرمايه هاي آن مملكت ميباشند و گذرگاه بين گذشته و آينده آن مملكت را تشكيل ميدهند.
گذرگاه به هنگامي قابل اعتماد است كه از قبل تداركات لازم را برايش فراهم كرده باشند. تداركات براي جوانان مملكت ميتواند بصورت ايجاد فضاي مناسب با زمان براي ايشان، تاْمين آينده ايشان، فراهم آوردن تسهيلات براي ترقي ايشان و همچنين شنيدن و پاسخ مناسب دادن به ايشان باشد. جوانان را ميتوان در بعضي موارد كم تجربه خواند ولي بايد اقرار نمود كه ايشان باريك بين و نوآور و كنجكاو ميباشند و اگر مملكتي را آباد ميخواهيد و تندرست بايد جوانان را دريابيد.
جاي جوانان گوشه هاي زندان و حبس نميباشد بلكه صحنه هاي توليد و اداري را بايستي متدرجاْ به ايشان واگذار نمود زيرا كه نيروئي بس عظيم ميباشند كه در حال حاضر متا‎سفانه يا به هدر ميروند و يا به خارج از كشور روي ميآورند. آيا اين همان چيزيست كه سردمداران يك كشور خواهان آن هستند؟ و اگر پاسخ مثبت است پرسش اينستكه چرا؟

Comments Off on جوانان را پاسخي در خور   |    |     |     

29 Jun 2003

مگر ایرانی غیرت ندارد!

نوشته:     :::       Comments Off on مگر ایرانی غیرت ندارد!

در خبرها و نوشته های چند روز گذشته این یا آن رسانه نوشته می‌شود که رژیم قصد دارد با اعدام چند نفری قیام را خاموش کند، زهی خیال باطل.
خاک بر سر من وتو اگر رژیم منفور ملایان این بار نیز با زندانی کردن رهبرانمان اجازه یابد به حکومت نگین خود ادامه دهد. من که نخواهم توانست با این ننگ زندگی ننگینم را ادامه دهم، پس همان بهتر که من هم از این ببعد درقیدحیات نباشم تا این ننگ را بر دوش خود حمل کنم.
دوستان باور کنید سفارت نروژ را به آتش خواهم کشید حتی اگر مجبور شوم خودم در آتش‌اش بسوزم. این ننگ را یک بار تحمل کردیم دیگر تکرار نخواهد شد. بشما قول میدهم که در همین نروژ حداقل 10 نفر را شخصآ می‌شناسم که حاضرند در چنین عملیاتی شرکت کنند، ما خودسوزی نخواهیم کرد، ما دشمنان ایران را به اتش خواهیم کشید.
ننگ بر ایرانی باد اگر منتظر و گوش به فرمان رادیو فردا یا رادیو تلوزیونهای برون مرزی بنشینند و از آمریکا یا این یا آن کشور خط بگیرند. این بار ما به همگی این نوکران گوش بفرمان نشان خواهیم داد که غیرت ایرانی بیشتر از این هاست و خود دست بکار خواهیم شد یک به یک، مگر نه اینکه دانشجوی ما یک به یک پرچم مبارزه را از همدیگر تحویل می‌گیرند و ایستاده در مقابل قدرتهای داخلی و خارجی کمر رشیدشان را خم نمی‌کنند، ننگ برمن و تو باد اگر این بار هم تنهایشان بگذاریم.
ننگ برمن باد اگر این بار هم بنشینم. بپاخیز بی غیرت.
این بار بپاخواهیم خواست و اگر لازم شود جهان را به آتش خواهیم کشید، حتی اگر تنها باشیم.
من آزادی زندانیان سیاسی را بدون قید و شرط خواهانم درصورت آسیب رسیدن به جان این عزیزان سفارت ایران و کلیه منافع ایران در نروژ را با مسولیت خودم به آتش خواهم کشید، دیگر شکایتی به پیش این یا آن سازمان بین المللی نخواهم برد، اینبار من منتظر دستور و فرمان هیچ جاکشی نخواهم نشست، این بار من یکه و تنها بپا خواهم خواست.

Comments Off on مگر ایرانی غیرت ندارد!   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی