02
Oct
2003
محسن رضايي: ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، استراتژي هاشمي رفسنجاني بود كه شكست خورد
«محسن رضايي» فرمانده سابق سپاه در مصاحبهاي با سايت خبري وابسته به خود به اظهارات اخير «اكبر هاشمي رفسنجاني» درباره تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر واكنش نشان داد و گفت كه اين امر نه تصميم فرماندهان سپاه بلكه استراتژي رفسنجاني بوده كه شكست خورده است.ادامه خبر
این که میگویم بیچاره نه از این نظر است که انسان مفلوکی است، یا اینکه نان شب ندارد! خیر. از این نظر میگویم که چنین بنظر میرسد که دوراناش رو به اتمام است زمانی که نوچهاش چنین دربارهاش گستاخی میکند یعنی دیگر هیچ چیز از حاج آقا رفسنجانی دهه 60 باقی نمانده و گویا این یکی هم مثل امیر عباس هویدا، اولین قربانی رزیمی خواهد بود که خود ساخته.
در بخش: بدون دسته بندی
01
Oct
2003
خبرگزاري فارس: رئيس مجلس شوراي اسلامي در باره الحاق و عدم الحاق ايران به پروتكل منع توليد و گسترش سلاحهاي هستهاي خودداري كرد و گفت: هر چه مسئولان و بزرگان كشور در اين باره تصميم بگيرند من تابع آن هستم.
مادرم هر وقت که کسی از ما (بچههایاش) ادعای بزرگی میکرد با خنده میگفت (خَرَم بزرگه)
حالا دوست داشتم او اینجا بود و این سخنپراکنیهای حاج آقا کروبی را با همان لهجه شیرازیاش پاسخ میگفت، یقین دارم که به روش گذشته به حاج آقا میگفت (خَرَم بزرگه).
این آقایون همیشه نان را به نرخ روز میخورند. اگر منفعت داشته باشد از صبح تا شام ناله میکنند که “امام خمینی فرمودند مجلس در راس امور است!” اگر هم که منفعت جای دیگری باشد جمله بالا را تکرار می کنند که : “هر چه مسئولان و بزرگان كشور در اين باره تصميم بگيرند من تابع آن هستم”.
به این میگویند سیاستمدار بندتنبانی.
در بخش: بدون دسته بندی
01
Oct
2003
حريم(8/7) نوشت: گفته مي شود مهدي كروبي رئيس مجلس قصد كانديداتوري براي نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري را دارد. به عقيده برخي كارشناسان موضع گيري هاي دوپهلوي اخير مهدي كروبي يكي از نشانه هاي اين امر است كه سعي دارد هواداران همه جناح هاي سياسي كشور را به خود جذب كند.
بزک نمیر بهار میاد خربزه با خیار میاد!
میگن یارو رو توی ده راه نمیدادن سراغ خونهی کدخدا را هم میگرفت.
ای آقا صبر کن ببین وضع ایران تا چند هفته دیگه چطور میشه بعد به فکر رئیس جمهور شدن باش. از اونجایی که بوش میاد، دیگه پستی چیزی برای شما در این دنیا مقدور نیست. پس لطف کنید صبر پیشه بفرمایید تا ببینیم این یکی انتخابات رو که زائیدید میتونید بزرگ کنید! و قبل از اینکه به سن بلوغ برسه سقط جنین نمیکنید!
در بخش: بدون دسته بندی
30
Sep
2003
امشب عاقبت پیدا کردم اون چیزی رو که مدتهای زیادی بود دنبالاش میگشتم! البته نه توی خونه خودم بلکه خونه یک رفیق. کتاب شعر شیراز بیژن سمندر رو داده بودم به یک نفر یادم رفته بود پس بگیرم، تا اینکه امروز بعد از ظهر رفته بودم خونش برای آریه گرفتن یک چندتا کتاب، دیدم کتاب نازنینم هم توی کتاب خونهاش هست! بلافاصله مصادرهاش کردم و امشب بخاطر جشن گرفتن این موضوع یک شعر از اونو تقدیم شیرازیها میکنم، میگم شیرازیها چون گمان نمیکنم دیگران چندان شعر سمندر رو به لهجه شیرازی بتونن بخونن.
هِی صبح شد و باز به امید تو شُو شد
هِی از چیش من اشک به یاد تو وِلُو شد
من لِبدی مفلوک و تو بشکن بالُو بِنداز
شِفتِش نمیدم از حرکاتت دِلُم اُو شد
دل دُشتَم و جُز دل چیچی دُشتَم که ز مَردم،
یِی عمر قایِم کِرده بودُم، باز چَپُو شد
جِر دادی و شِر کِردی و پیوند پُوکُوندی
ای اَرقِه مالوندیش و خودت گفتی یِهو شد
* * *
گفتم یَلهِ شَم ، تو شا چراغ تیرشِه ببندم
تا بلکه حالیم شه که چطُو شد که ایطُو شد؟
پِلکیدم و پِلکیدم و افسوس …. ها بَلهِ
تا مَشت شدی شرهیِ جونُم رُو ِ رُو ِ شد
در هر کِر و هر سوک تو رو هِی جار زدم من
یعنی که بدون تو دلُم غرق اَلُــو شد
من شاپَرکم، بچهِی فلک از بِه چِلُوندُم
دل لِه شد و بازیچه و اسِی دَس ِ بَچُو شد
دیشُو چُغُلیت کِرد سمندر ، کاکُو سِی کن:
ئی بَسِه زبون از غم عشق تو قَــدُو شد!
در بخش: بدون دسته بندی
30
Sep
2003
مصاحبه روزنامه شرق با سياوش شجريان :
* چرا شما در ايران كنسرت اجرا نمی كنيد؟
– از سال ۷۵ به بعد كنسرتهای من به بهانه های مختلف تعطيل شد، لذا تصميم گرفتم كه ديگر در ايران كنسرتی اجرا نكنم، چون رفتاری كه با مردم تشنه و علاقه مند اين برنامه ها می شود بسيار توهين آميز است. برای نمونه در اين ۲۵ ساله يك سالن كنسرت كه مناسب برای موسيقی باشد در سرتاسر اين مملكت با اين همه ثروتی كه دارد نساخته اند و به فكر ساختن آن هم نيستند. حتی ما و شنوندگان مان راضی شديم در سالن های غيراستاندارد مثل سالن های سرپوشيده ورزشی و يا نمايشگاهها كه نه از نظر صدا مناسبند و نه صندلی های راحت دارند و نه مردم به راحتی می توانند بليط تهيه كرده و به شماره صندلی خود دست پيدا كنند و نه سرويس های مناسب برای چندين ساعت معطلی مردم دارند، يك ديدار دوستانه و هنری داشته باشيم. ولی مسئولين اين نوع گردهمايی ها را مطلقاً دوست ندارند و به خواست اين مردم توجه نشان نمی دهند و ارزش نمی گذارند. اين دو نمونه خود بهترين دليل توهين به اين مردم و هنر و هنرمند نيست؟ تازه اغلب بعد از گذراندن همه مراحل مجوز كنسرت از وزارت ارشاد و نيروی انتظامی و حراست و اماكن و غيره، يك بهانه ای می تراشند و كنسرت را تعطيل می كنند. اخيراً پليس راهنمايی و اداره ترافيك هم تعيين تكليف می فرمايند كه چون ترافيك در اين منطقه متراكم می شود ما برگزاری را تأييد نمی كنيم. تازه بعد از اين همه سنگ اندازيها و اظهاروجودها و حسادتها و… و… و… اگر كنسرت تعطيل نشد در لحظه ورود مردم به سالن، حراست و انتظامات سالن نهايت بدرفتاری و تبعيض را اعمال می كنند، مردم بيچاره هم با صبوری تمام و حرص خوردن و توهين شنيدن می خواهند وارد سالن شوند، يك دفعه نيروی انتظامی وارد عمل می شود كه دستور است و بايد زن و مرد جدا باشند و از ورود به سالن جلوگيری به عمل می آورد و همان نظم نيم بند برگزاركنندگان را هم به هم می زنند و با جداكردن خانواده ها از هم مردم را دچار سردرگمی كرده و كسی نمی داند بايد كجا بنشيند. اينست كه با مشكلی جديد روبه رو می شوند و اختلافات بر سر جای نشستن پيش می آيد .اغلب ديده شده افرادی (انصار حزب الله)هم كه برای شنيدن و ديدن كنسرت نيامده اند، بهترين موقعيت را برای عصبانی كردن مردم بيچاره و بيزاركردن آنها از هرچه كنسرت هست پيش می آورند. حالا از شما می پرسم كدام آدم ساده لوح و خوش باوری را می توانيد پيدا كنيد كه با ايجاد چنين اوضاعی برای برگزاری كنسرتها به حسن نيت آقايان مسئولين شك نكند؟ادامه مصاحبه
آقای شجریان ناراحت نباشید! درست میشود! زندگی صد سال اولش سخت است صدسال دوم همه کارها آسانتر میشود!!
میگویید در این 25 سال یک سالن مناسب درست نکردهاند!! چشمتان را بگیرد این همه مسجد و حسینه و تکایا که ساختن پش چیست. سابق بر این ما برای رفتن به مستراح به مساجد می رفتیم و برای اینکار گاهی اوقات مجبور بودیم ساعتها راه برویم تا به یک مسجد برسیم حالا از برکت اینها در هر محله سه تا چهارتای اش موجود است. فکرش را بکنید دیگر جوانهای علاف مثل ما نیاز ندارند ساعتها راه پیمایی بکنند تا خیر سر رهبر انقلاب خود را تخلیه کنند.
ای کاش بجای 24 سال پیش! امروز میخواندید: تفنگم را بده تا ره گشایم…
در بخش: بدون دسته بندی
29
Sep
2003
یک هموطن به نام علي پژوهنده! مینویسد:
اي جماعتي كه خود را اپوزسيون اين ابلهان حكومتگر ميدانيد آيا از شما در آن بلاد كه خانه گزيديد هيچ بر نمي آيد؟
آيا نمي توانيد فجايعي كه ما ملت بيچاره را تهديد ميكند بر شماريد، سايتي بسازيد ميليونها امضا از ما براي درخواست كمك از جوامع جهاني جمع نماييد. ما كه همه دنيايمان در دست اين خداييان سوخت اندكي ديرتر زير ميليونها تن آوار از باقيمانده مان فسيل براي نسلهاي بعد خواهند ساخت. از ما كه در اين ديار كاري ساخته نيست آيا شما هم مانند ماييد؟
هموطن گرامی امضا جمع کردن نمیخواهد. بهترین امضا شرکت نکردن در انتخابات است. کافی است در انتخابات امسال هموطنانی که از دست کل این رژیم فاسد جمهوری اسلامی عاصی شدهاند بپای صندوقهای رای نروند تا جهانیان و سازمانهای بینالمللی دریابند که چند درصد ملت ایران مخالف این رجالهها هستند.
در بخش: بدون دسته بندی
29
Sep
2003
شما چقدر احمق تشریف دارید که گمان میکنید میتوانید با ملازادگانی¹ همچون شاهرودی و علیزاده و سوگولی حرمسرای این دو، سعید مرتضوی با منطق صحبت کنید. این رجالگان را بایستی بدست من بدهید تا در خلوت نشانشان بدهم که یک من آرد چقدر پرسم میبره.
1) میخواستم بنویسم فاحشه زادگان با کمی فکر دیدم توهین به فاحشگان باشرف میشود بهمین خاطر نوشتم ملازادهگان
در بخش: بدون دسته بندی