02 Feb 2005

همانطور که همگی میدانند این

نوشته:     :::       Comments Off on همانطور که همگی میدانند این

همانطور که همگی میدانند این اواخر آقائی بنام جان بولتون در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج پارس به ملاقات رهبران شیخ نشینان شتافته و نظر ایشان را در مورد ایران و خطر سلاحهای هسته ای که ایران ندارد و اسرائیل دارد جویا شده.
نامبرده ضمن دلسوزی از این خطر هسته ای بزرگ (فکر کنم که اندازه هسته از هسته خرما بزرگتر بوده که چنین دلها را سوزانده است) پیشنهاد همکاری به ایشان داده است.
اگر درست بخاطر داشته باشم پس از اینکه صدام حسین پس از اینکه با گرفتن چراغ سبز آمریکا به کویت حمله نمود, پدر آقای جرج بوش به اقدامات انتقامجویانه از جانب اعراب مبادرت ورزید و ضمن بازپس گرفتن کویت، شیخ نشینها را از خطر صدام حسین برحذر داشته و در آنزمان نیز به نامبردگان پیشنهاد همکاری نظامی را داد و از آنجمله 350 چرخ بال نظامی به یکی از شیخ نشینان فروخت. شیخ نشین بیچاره که آشیانه برای جای دادن این چرخ بالها نداشت دوباره به ناجی بزرگ روی آورد و از ایشان پاسخ شنید که آمریکا حاضر است تا ناوهای هواپیمابر خویش را بعنوان پارکینگ و برسم کرایه ای (یعنی حقوق و مزایا و خرج ناو و سوخت و غیره) در اختیار اعراب قرار دهد ولی موضوع به اینجا خاتمه نیافت. کشور بیچاره باز دریافت که برای این چرخ بالها خلبان نیز ندارد، ولی باز هم آمریکائیهای از جان گذشته حاضر شدند تا خلبانهای خویش را با قیمتی نازل ( چند برابر حقوق خود خلبانها) به ایشان اجاره دهند. آخرش شد ناو آمریکائی در خلیج پارس با چرخ بالهای آمریکائی که توسط آمریکائیها پرواز میکردند برای صد البته حفظ حقوق حقه اعراب در برابر صدام حسینی که با آمریکائیها در رابطه تنگاتنگ بود که به خواست کشورهای منطقه به خلیج پارس آمده بود. درست همانطور که روسها به خواست دولت قانونی وقت افغانستان به این کشور وارد شده بودند. یکجورهائی شبیه فیلمهای جیمز باندی شد. این پسر همسایه ما هم از وقتی که اینرا شنید مرتب شعر زیر را زمزمه میکند که نه معنا دارد و نه قافیه.
داشت جرج بوش قلی بک خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری
نام او بود جانی بولتون خان
کوندولیزام ز دستش به امان
گفت بولتون به همه شیخ عرب
مانده ام من ز شماها به عجب
که به همسایگی تان بمب کنند
دوحه را نیز همی تنب کنند
ببرند و بنهند ایران نام
جایتان یکسره در شیر کنام
نه از آن بمب بسازند که تو
بنهی نام بر آن گندم و جو
نه چو گندم نه چو جو بل هسته
بکنند شیخ از آن لب بسته
همه اشیاخ همه زرد شدند
برخی مردان بده نامرد شدند
جان بگفتا که همی راه علاج
باشد آنکه همه پندم به ملاج
اندرون کرده مرا گوش دهید
لشکرم را همه سرپوش دهید
تا نمایم کمک از بهر دفاع
ننمائی، بکن از تاج وداع
ناگه از جمع یکی داد نمود
بولتون را همه بر باد نمود
که نبینید نفاق اندازد
جفت دست آرد و تاق اندازد؟
همه از بهر حقوق ایران
شده اندر ره خود بس حیران
بنماید همه پند و اندرز
بسته خواهد بنماید همه درز
جان بولتون عصبانی شده است
وارد معرکه خوانی شده است

Comments Off on همانطور که همگی میدانند این   |    |     |     

02 Feb 2005

دهه زجر که شروع شد

نوشته:     :::       Comments Off on دهه زجر که شروع شد

دهه زجر که شروع شد با خواندن نوشته آخر علی (هزار حرف نگفته) به فکر یک ایده افتادم که مثلا بیاییم ما وبلاگ نگارها در این مدت دروغ‌های خمینی و دست نشاندگانش را منتشر کنیم. متاسفانه بچه‌های وبلاگ نویس به اندازه اون اوایل کار با هم هماهنگی ندارند. یادم می‌آید اون اوایل یکی که یک حرکتی را شروع می‌کرد یک مرتبه می‌دیدی در عرض چند روز صد، صد و پنجاه وبلاگ نویس با قرار دادن لوگوی حرکت مربوطه حمایت می‌کردند حرکت‌ها به اندازه‌ای سریع بود که رژیم را مجبور به عقب نشینی می‌کرد. نکته‌ای رو که شاید خیلی از ما ها در این زمینه در نظر نمی‌گیریم این هست که ما با این نوشته هامون داریم تاریخ رو نگارش می‌کنیم بعضی از این نوشته‌ها می‌تونه تا ده‌ها سال بعد یا شاید هم بیشتر بر روی نت در دسترس نسل آینده باقی بمونه. فکرش را بکنید پس از سال‌ها ممکنه عده‌ای بتونند به نوشته‌های ما دسترسی داشته باشند و از این نظر نسل امروز خیلی خوش شانس تر از نسل‌های قبل از ماست. تاریخ رو دیگه نمی‌شه به آسانی گذشته تحریف کرد.
اینکه ایرانی‌ها در استفاده از این پدیده جدید در بین پیش روها هستند حتی با اینکه از امکانات کمتری نسبت به باقی جهان برخوردارند و حتی علی رغم سانسور شدید رژیم باز با این وجود تولیدات ما ایرانی‌ها بر روی نت بسیار وسیع هست از مقاله ها و تحلیل های سیاسی گرفته تا شعر و هنر و خلاصه در هر زمینه‌ای که فکرش را بکنیم بچه‌های ایرانی سنگ تمام می‌گذارند. بیایید از این ابزار استفاده بیشتر و بهتری ببریم.

Comments Off on دهه زجر که شروع شد   |    |     |     

01 Feb 2005

این خبر را مدت‌ها بود

نوشته:     :::       Comments Off on این خبر را مدت‌ها بود

این خبر را مدت‌ها بود که انتظار می‌کشیدم، امروز اعلام شد. مدتها بود که بر سر مساله معتادین که در سطح شهر اسلو پراکنده بودند بحث هر روز عده زیادی بود. عده‌ای بر این عقیده بودند که نباید به معتادین اجازه داد در سطح شهر پراکنده باشند و باید با نیروی پلیس با آنها مقابله کرد بدون اینکه راه‌حلی برای این معضل اجتماعی ارائه بدهند درعوض عده دیگری بر این عقیده بودند که برای اینکه بتوان آنها را از خیابان‌های مرکزی شهر جمع کرد باید برای آنها مکانی را در نظر گرفت. من هم بر همین عقیده بودم و با مقابله بدون دادن راه‌حلی عملی مخالف بودم. امروز عاقبت جامعه نروژ مثل همیشه راه درست را انتخاب کرد.
تازه این پایان ماجرا نیست بعد از اینکه این خبر اعلام شد همزمان سندیکای معتادین، درست شنیدید سندیکای معتادین، آخر می‌دانید مملکتی که همه چیزاش سر جایش باشد معتادین هم سندیکا (NGO) دارند. سندیکای معتادین اعتراضی کرده بود، متاسفانه خبر را که تلویزیون نروژ پخش کرد من خبر را دقیق نشنیدم سعی می‌کنم خبر را پیدا کنم و بعدا به اطلاع تان برسانم.
فاصله را مشاهده می‌کنید در مملکت گل و بلبل ایران اسلامی نویسندگان هم در امان نیستند در صورتی که در یک مملکت دموکراتیک حتی معتادین هم که در حقیقت مجرم محسوب می‌شوند حقوقی دارند که باید رعایت شود.

Comments Off on این خبر را مدت‌ها بود   |    |     |     

31 Jan 2005

این مطلب را یک دوست

نوشته:     :::       Comments Off on این مطلب را یک دوست

این مطلب را یک دوست ارسال کرده
در میان اخباری که در دو روز گذشته توسط خبرگزاریها پخش گردیدند دو خبر توجه مرا بیش از دیگر خبرها بخود جلب کردند.
خبر اول مربوط به اعتراض آمریکا به سهمی از معدن اورانیوم در آفریقا میباشد که در زمان شاه توسط نامبرده برای ایران خریداری شده بود و مالکیت این سهم از دیدگاه حقوقی هنوز هم بقوت خود باقی مانده و ظاهرا ایران هنوز صاحب بخشی از این معدن میباشد.
خبر دوم اقرار آقای بیل کلینتون رئیس جمهور سابق آمریکا میباشد که طی آن آقای کلینتون اقرار کرده بود که حکومت قانونی آقای دکتر مصدق توسط سازمانهای جاسوسی آمریکا سرنگون گردید. البته مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آقای کلینتون نیز این امر را پیشتر از این بیان کرده بود. همگان می دانند که آقای کلینتون شیپور را از دهانه گشادش نمیزند و بسیاری از ایرانیان اینرا بمنزله پیروزی معنوی برای خود گرفتند.
همگان میدانند که یکی از جناحهای شرکت کننده در جریان سرنگونی حکومت مردمی دکتر مصدق , جناح وابسته به آیت الله کاشانی میباشد که در کنار حزب توده و دربار با کودتاگران همکاری نزدیک داشت.
بنظر من با توجه به جریانهای حاضر در ایران و منطقه اعم از انتخابات عراق ، تلاشهای بحق هسته ای ایران ، نارضایتی روزافزون مردم، بروز ضعفهای بارز مدیریت در ایران و انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران این پیامی مخفی از طرف آمریکائیها برای برخی گروههای داخله میباشد که بگونه ای به سر نخ دادن بیشتر شباهت دارد. این پیام را میتوان بدینگونه تعبیر کرد که آمریکا با رژیمی که در ایران باشد ولی مطابق میلش رفتار نماید کنار آمده و همانند زمان شاه حتی فعالیت های هسته ای را اعم از خریدن نیروگاه و سهیم شدن در معادن اورانیوم خارجی ( و نه داخلی که کنترل و هدایتش برای آمریکائیها مشکل آفرین باشد) تحمل مینماید و برای آمریکا هیچ فرقی نمیکند که این رژیم در داخل ایران چه بر سر مردم بیاورد و چه محدودیتهائی را به پیش بکشد. مهم اینستکه با آمریکا کنار آمده باشد. شبیه این گونه درخواستها را آمریکائیها در افغانستان و عراق نیز مطرح کردند و عناصری را که از دید خودشان پاک بودند به کرسی رساندند.
بخاطر دارم، زمانیکه فرمانده انگلیسی نیروهای مسلح حافظ صلح و حاضر در افغانستان پس از موعد شش ماهه دوره ی ماموریتش میخواست کشور افغانستان را ترک کرده و مقام را به گروه دیگری واگذار نماید آقای حامد کرزای در مراسم وداع گفته بود که در واقع این حق این آقای نیمسار انگلیسی است که رئیس جمهور منتخب افغانستان باشد نه من. انگلیسها چنانچه همگان دانند از رفیقان دزد و شرکای قافله سیاستهای اخیر آمریکا و اتحادیه اروپا بوده و هستند.
حال خود پیدا کنید پرتقال فروش را.

Comments Off on این مطلب را یک دوست   |    |     |     

30 Jan 2005

همین دیروز تلفنی با برادرم

نوشته:     :::       Comments Off on همین دیروز تلفنی با برادرم

همین دیروز تلفنی با برادرم روی موضوع حمله آمریکا به ایران صحبت می‌کردم و نظر من بر این بود که امکان حمله آمریکا به ایران زیاد شده با اینکه من قبلآ معتقد بودم حمله آمریکا بخاطر مشکلاتی که آمریکا در عراق گرفتار آن شده غیر محتمل به نظر می‌رسه ولی امروز این امکان را بیشتر می‌دانم. برادرم معتقد بود که بخاطر مشکلات آمریکا در عراق حمله‌ای صورت نخواهد گرفت.
همه این بحث ها بر اساس منطق پی‌ریزی شده و نه اطلاعات پیچیده مخفی و افکار سیاست مداران آمریکا، ملاهای ایران. همانطور که می‌دانید در مورد عراق هم عده زیادی بر این نظر بودند که حمله انجام نخواهد گرفت، مخصوصا پس از اعتراض‌های بسیار زیاد بین‌المللی که قبل از حمله صورت گرفت.
امروز صبح میلی از والد بمانعلی دریافت کردم که نوشته بود

Khosen Agha Jan,
In tahlil beh khondanesh miarzeh. Hatman shenidi keh ajsameh nourani dar asman iran peyda shodeh. Shayad inha dalilesh basheh.
Tasadoghat

والد همراه این نامه یک فایل word ارسال کرده بود که تحلیلی بود از ریچارد سیل (Richard Sale) در باره همین فعالیت‌های نیروی هوایی آمریکا بر فراز مرزهای ایران. متن فایل بصورت html در این آدرس قابل دسترسی است.
خلاصه این تحلیل این است که پروازهای هوایی آمریکا بر روی ایران می‌تواند یک جنگ خطرناک را دامن بزند و در این تحلیل از اطلاعاتی از سیاست مداران آمریکایی که خواسته‌اند نامشان فاش نشود نقل شده که همگی دال بر این دارد که فعالیت نیروی هوایی آمریکا در ایران برای جمع کردن اطلاعات از قوه‌ی دفاعی ایران است تا در یک حمله احتمالی آینده اگر نیاز باشد از آن استفاده شود.
اینکه بتوان با خواندن اینگونه تحلیل‌ها پیدا کرد که آیا حمله‌ای رخ خواهد داد یا نه کار چندان ساده‌ای نیست و فقط با دسترسی به محتویات مغز بوش، کندولیزا رایس و دیگر دست اندرکاران سیاست آمریکا و همچنین محتویات مغز سران جمهوری اسلامی قابل حدس زدن ست. ولی به همان روشی که این تحلیل گران مسائل را تحلیل می‌کنند می‌توان گفت که هنوز مشخص نیست که آیا جنگی یا حتی حمله محدودی انجام می‌شود یا نه.
اگر مذاکرات اروپا با ایران را وارد این معادلات کنیم و روابط انگلیس با امریکا را در این اواخر مدنظر قرار بدهیم می‌توانیم به این نتیجه برسیم که حمله‌ای انجام نخواهد گرفت، دلیل این مدعا : آمریکا فشار را بر ایران افزایش داده تا حکومت ملایان را مجبور به قبول خواسته اروپایی‌ها کند (توقف کامل غنی سازی). البته اگر حکومت ایران در مقابل خواسته‌های اروپا سماجت به خرج ندهد و غنی سازی را متوقف کند یقینآ جنگی در نخواهد گرفت ولی اگر آقایان ملاها به خیال باطل تصور کنند که با حقه بازی می‌توانند از این خطر هم فرار کنند و با این استدلال به ادامه غنی سازی ادامه دهند یقین بدانید که هم آمریکا و هم اروپا جنگ را اجتناب ناپذیر خواهند یافت و دیر یا زود وارد چنین مقابله‌ای خواهند شد. حالا گیرم این بار آمریکا مجبور شود در معاملات پشت پرده سهم بیشتری برای اروپا در نظر بگیرد.
نکته دیگری را که در این بحث باید در نظر گرفت حماقت عده‌ای در ایران است که ممکن است به یک باره به این خیال باطل دچار شوند که مثلا می توانند با سرنگون کردن یک هواپیمای تجسسی آمریکایی برفراز ایران عضلات خود را به آمریکا نشان دهند و از یک جنگ احتمالی جلوگیری کنند که در چنین شرایطی مطمئن باشید که حکومت آمریکا حتی برای حفظ نام خود (قلدر محله) مجبور خواهد شد در مقابل چنین حرکتی ایستادگی کند و در چنین شرایطی امکان اینکه حملات دوجانبه افزایش یابد و عاقبت به یک جنگ واقعی و تمام عیار تبدیل گردد دور از واقعیت نیست.
در همین زمینه نگاهی هم بیندازید به این خبر

Comments Off on همین دیروز تلفنی با برادرم   |    |     |     

29 Jan 2005

مدیار نویسنده وبلاگ من نه

نوشته:     :::       Comments Off on مدیار نویسنده وبلاگ من نه

مدیار نویسنده وبلاگ من نه منم از زندان آزاد شد.
بنا به خبر کوتاهی که ایسنا مخابره کرده مجتبی سمیع‌نژاد نویسنده وبلاگ من نه منم پس از 88 روز زندان آزاد شد. تنها جرمش نوشتن بود، همان سلاحی که حکومتگران را بیشتر از موشک‌های کروز آمریکایی به وحشت می‌اندازد.
به امید آنکه هرچه زودتر شروع به نوشتن کند.

Comments Off on مدیار نویسنده وبلاگ من نه   |    |     |     

29 Jan 2005

صبح زود زنگ زدم ایران

نوشته:     :::       Comments Off on صبح زود زنگ زدم ایران

صبح زود زنگ زدم ایران دیدم اهل خانه نیستند، زنگ زدم به تلفن همراهی که یکی از اهالی خونه داره، می‌پرسم چه خبره که صبح به این زودی از خونه زدین بیرون!؟ می‌گه مسافرتیم. می‌گم مسافرت چه موقع!؟ می‌گه آخه امروز روز عید غدیر خم هست تعطیل هستیم زدیم بیرون! می‌گم عید چی‌چی!؟ می‌گه عید غدیر خم! می‌گم این دیگه چه عیدی هست!؟ آخه می‌دونید وقتی که آدم بیش از ربع قرن از او جهنم آخوندی دور باشه دیگه عید هاشَم یا می‌شه عید پاک یا چمی دونم روز تولد مسیح یا از این دست اراجیف و دیگه حتی در خاطراتش هم اثری از عید غدیر خم و این دست جفنگیات باقی نمی‌مونه. در جوابم می‌گه عید غدیر خم همون روزی هست که محمد علی رو سردست بلند کرد و گفت این جانشین من هست! می‌گم پس بگو این روز همون روزی بود که سنگ بنای بدبختی شیعیان و مخصوصا ما ایرانی‌ها گذاشته شد! می‌گه یه چیزی در همین حدود.
می‌گم می‌دونی شاید تو سنت به اون اندازه نباشه که یادت بیاد، اگر خاطرت بیاد خمینی لعنت الله علیه قبل از اینکه ملت تا دم در جهنم بدرقه‌اش کنند سعی زیادی کرد تا بلکه عیدهای عربی رو به جای عیدهای ایرانی یا بقول خودشون عرب‌ها عیدهای عجمی جایگزین کنه، البته نه اون لعنت الله علیه و نه اراذل و اوباشی (از این دست) که بعد از او قدرت را بدست گرفتند تونستند از این غلط‌ها بکنند و یقین داشته باش دیری نخواهد گذشت که ریشه این عید های عربی هم بزودی از آن دیار برچیده شود.
گفت خوب حالا برای چی زنگ زدی؟ گفتم زنگ زدم تا این عید منحوس رو به شما تسلیت بگم! گفت تو که نمی‌دونستی امروز عید غدیر هست! گفتم خوب حالا که می‌دونم! زد زیر خنده و در جوابم گفت: زبون تو یکی رو کسی نمی‌تونه ببنده. با خنده بهش گفتم مگر شکی هم داشتی.

Comments Off on صبح زود زنگ زدم ایران   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی