20
Jul
2005
دوست عزیز آقای دخو در نظرخواهی مطلبی که روز 14 جولای نوشته بودند مدعی شدهاند که در صدر اسلام دموکراسی وجود داشته و مسلمین و مخالفین آزادی نقد داشتهاند و جسته و گریخته به تاریخ طبری اشاره کرده بودند و اینکه “ابن ملجم مخالف سیاسی بود حتا از بیت المال مواجبش قطع نشد“
متاسفانه در آن نظرخواهی عدهای اوباش بجای بحثهای سازنده شروع به فحاشی کرده بودن و من هم بخاطر مسافرت دسترسی به اینترنت نداشتم و بعدا این بحثها را و همچنین فحاشیها را خواندم. اول از همه من از جانب اوباش از دخوی عزیز عذرخواهی میکنم و سپس میروم سراغ پاسخ ایشان.
دوست عزیز تمام این ادعای شما در وهله اول از اصل بیاساس است چرا؟ به یک دلیل بسیار واضح و بدون شک، “در اسلام بطور کلی شک در وجود خدا عقوبتی دارد که از دید هیچ کس پوشیده نیست”. حالا شما چگونه مدعی هستید که در صدر اسلام همه حق نقد آنرا داشتهاند و الخ، بر بنده پوشیده است! لطف کنید و مرا از این گمراهی! برهانید!!
دوست عزیز حکومتها و سیستمهای دیکتاتوری همیشه عدهای را خودی تلقی میکنند و عدهای دیگر را غیر خودی و محدودیت این دو گروه هم در آزادیها با هم فرق میکند. اسلام در اوایل و قبل از قدرتمند شدن از کنترل کامل بر اوضاع عاجز بود مخصوصا مینویسم عاجز چون فرق است بین اینکه حکومتی از اجرای احکام شدید عاجز باشد تا اینکه حکومتی که قدرت اجرا داشته باشد و اجرا نکند. در اسلام دوران صدر آن هم وضع مثل حکومت آخوندی اول بخاطر فقدان قدرت با مخالفین با رئوفت!! رفتار میکرد ولی به مرور زمان وقتی قدرت بیشتری گرفت شروع به قتل عام و قلع وقمع کردن مخالفین خود شد. در مورد مشخص افرادی مثل ابن ملجم باید گفت که درست به همان دلیلی که آقای عبدی و دیگر نزدیکان رژیم آخوندی با رئوفت بیشتری از طرف رژیم مواجه هستند تا دیگر مخالفین درست به همین دلیل هم حکومت صدر اسلام از برخورد با معدودی از خودیها خودداری میکرده. این مساله یک مساله عمومی و همیشگی نبوده که بتوان به این نتیجه نادرست رسید که در صدر اسلام آزادی نقد وجود داشته! اگر آزادی بوده بخاطر فقدان قدرت در صدر اسلام بوده و نه نقد پذیری اسلام، این مساله بحث شکاکان را که شما پیش کشیدهاید واقعا جای تعجب دارد. در دینی که حتی شک به وجود خدا کفر محسوب میشود و عقوبت آنرا هم شما بهتر از من میدانید این بحث از پایه و اساس بیمورد است.
در خاتمه باید گوشزد کنم که حکومت اسلام هم مثل همه ایدئولوژیها در شروع با قوانین مردم پسند (پوپولیستی) به فریب مردم بیخبر اقدام کرده و به مرور زمان که قدرت و جایگاه خود را تحکیم بخشیده با قوانین ارتجاعی به شکار مخالفین پرداخت، در این مساله هیچ جای شکی وجود ندارد. برای اینکه به ماهیت اسلام بطور کلی و شخصیت فریبکار محمد بطور اخص پیببرید نگاه کنید به زندگی زناشویی او قبل از فوت همسر اولش و بعد از آن. محمد بخاطر قدرت مالی و جایگاه اجتماعی خدیجه سالها با او که 15 سال از او پیرتر بود زندگی کرد و بعد از فوت او توحش جنسی واقعی خود را به نمایش گذاشت. آیا ازدواج محمد با عایشه چیز دیگری را به اثبات می رساند بجز اینکه او تا زمانی که اسیر دستان پرقدرت خدیجه بود دست از پا خطا نکرد و به کوه پناه برد؟ آیا این خود دلیلی برای اثبات این مدعا نیست که او تنها زمانی طینت واقعی خود را نشان داد که به قدرت کافی دست یافته بود؟
آیا از عجایب نیست که محمدی که در سن ۲۵ سالگی با خدیجهی ۴۰ ساله زن دست سوم ازدواج میکند پس از مرگ او با دختری 8 ساله ازدواج کند؟ چه عاملی باعث شده که یک مرتبه محمد 53 ساله بعد از دست یافتن به بارگاه خدا!!!! (بخوانید قدرت بی حد و حساب) یک مرتبه با دخترکی 8 ساله ازدواج میکند!؟ آیا این هم نشانه دموکرات بودن و انتقاد پذیری محمد و دستگاه تحت امرش میباشد!؟ یا نشان از سوء استفاده از قدرت؟ خواهشمندم توهم را در جامعه پرورش ندهید.
در بخش: نقد اسلام
19
Jul
2005

دو نوجوان بخاطر داشتن رابطه جنسی عملی که در تمام دنیای آزاد جرم تلقی نمی شود به اعدام محکوم و حکم آنها امروز صبح در مشهد به اجرا در آمد. دو نوجوان را قبل از اعدام با احکام شلاق شکنجه کرده اند و سپس احکام اعدام آنها در ملاء عام به اجرا درآمد. منبع خبر
ایسنا تصویر بزرگتر
در بخش: حقوق بشر
14
Jul
2005
مطلبی از ملا حسنی را میخواندم نوشته بود:
شما از يزيد و اين ملجم کثيف تر و درنده خو تريد. کجاست رافت اسلامی؟ کجاست اخلاق محمدی؟ کجاست انسانیت ؟ کجاست مروت و جوانمردی؟
اين عکس اکبر گنجی را که در سايت ايرانيان ديدم بشدت مرا اندوهگين کرد.
ما گير عجب ارتجاع سياهی افتاده ايم. به نام دين بر گرده مردم سوار شدند و مثل سگ دروغ ميگويند (دور از جون سگ. سگ که اصلا از اینکارها نمیکند). ببینید بنام خدا و نمایندگی از طرف خدا با مردم چه میکنند؟
اگر اسلام و دين و خدا و پيغمبر آنچيزی است که شما محصول آنيد، درود بر کفر و بی دينی.
آقا جان! ملا جان! بنا نبود گرفتار توهم بشویم و دنیای رویاهایمان را با اسلام یکی کنیم و بعد از آن توقعهای بیجا داشته باشیم.
اولا باید به عرض مبارک برسانم که به نظر بنده اسلام آقای خمینی و خامنهای بسیار هم رئوفتر و متمدنتر و با مهر تر از اسلام ناب محمدی است.
شما کافی است نگاهی به اسلام و تاریخ اسلام بیندازید، البته نه تاریخ شفاهی که در خانه و خانواده به خورد من و شما داده اند ها! منظورم تاریخ واقعی اسلام است، با یک نگاه سطحی پی خواهید برد که دین اسلامی را که آقایان خمینی و خامنهای نمایندگی میکنند بسیار با تمدنتر از دینی است که محمد و علی به دنیا عرضه کردند. کافی است نگاهی به دین همسایگان ما بیندازید تا گوشی کمی دستتان بیاید دین آقای بن لادن و شرکا نزدیک تر به دین اسلام واقعی است تا این بچه سوسول مسلمانهای ایرانی. این دین با فرهنگ ایرانی ادغام شده و تا حدودی متمدنتر از ریشه اصلی آن عمل میکند.
کجا محمد یا علی به گنجی مانندی اجازه این همه خود رایی و خود سری میدادند باور بفرمایید همان روز اول گردناش را میزدند. در دین اسلام ناب محمدی از این سوسول بازیها وجود ندارد که احکام آبکی صادر کنند و بعد اگر عدهای اعتراض کردند همان احکام آبکی را هم لغو کنند که! قربان گویا شما خواب نما شدهاید!
کجای اسلام به مسلمین اجازه بحث و شک و خلاصه از این گونه سوسول بازیها را میداده که شما از خامنهای بدبخت توقع دارید. اسلام همین هست که میبینید از این آبکیتر میشود خاکشیر و دیگر نمیتوان نام اسلام بر آن نهاد.
خدا خیرات بدهد برادر! مگر ندیدی در روزهای انتخابات چه سوسول بازیهایی را اجازه ظهور میدادند؟ گمان میکنی در دین اسلام محمد و علی هم از این لیبرال منشیها وجود داشته!؟ اصلا چه معنی میدهد که این آقا رفته دراز به دارز خوابیده و اعتصاب غذا کرده!؟ بر اساس شریعت پاک!! محمد و علی، این عمل خودش هزار و یک عقوبت دارد اگر نمیدانستید بروید اسلام را مجددا مطالعه فرمایید.
خلاصه مطلب اینکه مرحمت فرموده لیبرال منشیهای خامنهای را به حساب اسلام ناب محمدی نگذارید که اینها هم بخاطر تاثیر آئین مهرورزی ایرانیان به این درجه از رئوفت دست یافتهاند.
در بخش: نقد اسلام
14
Jul
2005
این اولین باری هست که به پراگ میام به همین خاطر هم چیزهای دیدنی زیاد خواهد بود برای دیدن.
امروز سر راه یک مرتبه چشمم خورد به موزه ابزار شکنجه در دوران قدرت کلیسا. رفتم داخل متاسفانه اجازه عکس گرفتن نمیدادند وگرنه تصمیم داشتم چند تا عکس را در اینجا بگذارم.
این ملاهای کلیساهای اروپا هم دست کمی از ملاهای خودمان نداشتهاند ابزاری را که در این موزه دیدم باعث شد که نهار را اعتصاب غذا کنم چون بعد از دیدن این همه توحش دیگر علاقهای به خوردن برای انسان باقی نمیماند.
برداشت من در این سه روز در پراگ این است که چک ها ملت با فرهنگی هستند.
مرکز شهر پراگ بر قطعه سنگ قبری دو عکس و دو نام خودنمایی می کند این دو همان قهرمانان چک هستند که در روزهای شوم حمله سربازان چکمه پوش پیمان ورشو جان خود را برای مبارزه و اعتراض به تجاوز سربازان پیمان ورشو فدا کردند تا به گوش جهانیان برسانند آنچه که برسر این ملت آوردند.
شب 21 آگوست 1968 چهارصد هزار سرباز پیمان ورشو از زمین و آسمان برسر ملت چک ریختند تا سلطه شوم خود را بگسترانند.
هفته ها و ماه های بعد از حمله مبارزه پراکنده ای هنوز وجود داشت ولی به مرور این مبارزات کمتر و کمتر شد . 16 ژانویه 69 ساعت 3 بعد از ظهر Jan Palach دانشجوی بیست و یک ساله با آتش زدن خود در این محل اعتراض خود را به حضور اشغالگران ابراز داشت. سه روز بعد Jan Palach بر اثر جراحات وارده جان سپرد و نام خود را در تاریخ چک ابدی کرد.
اکبر گنجی را دریابید

در بخش: گوناگون
12
Jul
2005
تصاویر خبرگزاری ها از تجمع اعترای به وضعیت اکبر گنجی تصاویر خبرگزاری
ایسنا از تجمع
عده ای در اعتراض به وضعیت اکبر گنجی

تصاویر خبرگزاری مهر نیوز از تجمع عده ای در اعتراض به وضعیت اکبر گنجی
[1]
[2]
[3]
در بخش: حقوق بشر
10
Jul
2005
فراموش نکنیم! هنوز خون زیبا کاظمی را پاسخ نگفته اند
کپی شده از وبلاگ هاله
● ما امضاکنندگان این فراخوان با استفاده از همه شیوههای مسالمتآمیز ، برای اعطای مرخصی بابت مداوای اکبر گنجی ، نجات و آزادی همه زندانیان سیاسی که در راه بیان حقایق و طرح آزادانه اندیشههایشان به زندان افتادهاند خواهیم کوشید.
● به همین سبب در ساعت پنج تا هفت بعد از ظهر روز سه شنبه بیست و یکم تیرماه ٨٤ مقابل در اصلی دانشگاه تهران ، گردهم خواهیم آمد. از همه نیروهای آگاه و مبارز میهنمان دعوت میکنیم در این گرد هم آیی حضور به هم رسانند.
فراخوان گردهم آیی در اعتراض به تضییع حقوق اکبرگنجی
مردم آزاده و شریف ایران!
اعتصاب غذای روزنامه نگار شجاع ایرانی – که بیش از پنج سال است به گناه افشای برخی از نکتههای مبهم قتلهای سیاسی دهه هفتاد و ابراز عقیده و انتقاد صریح نسبت به حاکمیت – در زندان بسر میبرد ، وارد بیست و هشتمین روز شده است.
او در مدت تحمل مجازات خود دچار بیماری دشوار تنفسی (آسم) شده است. این روزهای دشوار را تنها به دلیل اعتقادی که به بیگناهی خود در محکومیتی که بار سنگین تحمل آن را بر دوش دارد بر خود هموار میکند ، اما هر انسانی توانایی محدودی در تحمل فشار جسمانی دارد و دیری نخواهد پایید که اکبر گنجی نیز سرنوشت محتوم خویش را در پی آیند این ماراتن دشوار مرگ در خواهد نوردید ، مگر اینکه وجدان بیدار شما مردم وخواستهای پیگیرتان برای درمان بیماری و آزادی او در دگرگون ساختن سرنوشتی که برای او رقم خورده است کارساز شود..
بی تردید کسانی مانند گنجی ، خود خواسته به آغوش مرگ نمیروند. اینان به سبب ماموریتی که در بازگفتن حقیقت در باره شیوههای امنیتی ضد مردمی که گهگاه شاهد آن در سرنوشت مردم بوده ایم ، تن به مرگی ناخواسته سپرده اند و بی تردید اگر اینجنین تقدیر فاجعه باری به نامشان رقم زده شود جز اثبات حقانیت شان در راهی که به ناگزیر برگزیده اند و بی اعتباری بیشتر مرگ اندیشانی که در گوشه و کنار این راه به کمین پویندگان راه حقیقت نشستهاند ، حاصلی نخواهد داشت.
تا دیر نشده است با تمام توان ، برای رهایی زندانیان سیاسی که سلاحی جز قلم ، و جرمی جز بیان حقایق ندارند ، تلاش کنیم.
ما امضاکنندگان این فراخوان با استفاده از همه شیوههای مسالمت آمیز ، برای اعطای مرخصی بابت مداوای اکبر گنجی ، نجات و آزادی همه زندانیان سیاسی که در راه بیان حقایق و طرح آزادانه اندیشههایشان به زندان افتاده اند خواهیم کوشید.
به همین سبب در ساعت پنج تا هفت بعد از ظهر روز سه شنبه بیست و یکم تیرماه ٨٤ مقابل در اصلی دانشگاه تهران ، گردهم خواهیم آمد.
از همه نیروهای آگاه و مبارز میهنمان دعوت میکنیم در این گرد هم آیی حضور به هم رسانند.
کمیته پیگیری آزادی اکبر گنجی
خانواده زندانیان سیاسی
دفتر تحکیم وحدت
سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت)
اتحاد دموکراسی خواهان ایران
ماهنامه نامه
نشریه دانشجوئی بذر
لیست امضاء کنندگان
در بخش: حقوق بشر
09
Jul
2005
میگویند ملتی که تاریخ خود را نداند مجبور به تکرار آن است. امروز که امکانات موجود به ما اجازه ثبت تاریخ را به آسانی میدهد اگر آنرا به ثبت نرسانیم در مقابل نسل آینده گناه کاریم.
آنها که به میدان آمدند و جانفشانی کردند هنوز گرفتارند. کمترین مسئولیت ما بعنوان یک ایرانی تلاش برای آزدی آنها و ثبت آن وقایع برای آیندگان است.
در بین آنها که گرفتار شدند احمد باطبی شاخص ترین است و از آنها که جانفشانی کردند عزت ابراهيمنژاد هنوز پس از گذشت شش سال جانیان آزادند و خانواده عزت ابراهيمنژاد درپی دادخواهی.

در بیدادگاه “حکومت عدل علی” تنها یک مقصر یافتند آن هم به جرم دزدی یک ریش تراش و هنوز بیدادگاه باطبی به نتیجه نرسیده است!

و او شایسته و سربلند هنوز آزادی را فریاد میکشد.
و ما نیز اشک در دیده خنجری در دل آزادی را فریاد میکشیم
نامه باطبی از زندان
در بخش: مبارزه با رژیم