29
Nov
2005
زیاد به این بیچاره سخت نگیرید به قول معروف فلانش خُل است وگرنه در مقام ریاست جمهوری چنین اراجیفی را به هم نمیبافت.
دیدم در این باره باید کمی توضیح داد تا یک مرتبه ذوق زده نشویم و توهم ورمان ندارد.
این فیلم به وسیله خود رژیم به بیرون فرستاده شده، دقیقا به وسیله آقای رضایی چون اولین بار در سایت بازتاب منتشر شد.
از خودتان پرسیدهاید چرا؟ پاسخ آن بسیار ساده است آقای رضایی … مجمع تشخیص مصلحت بیضه ناب محمدی … آقای هاشمی.
حالا بماند که این بدبخت هنوز به این درک نرسیده که وقتی رفتی اون بالا بالاها باید مواظب خودت باشی وگرنه از همانها که تا چند مدت پیش حمایتات میکردند ممکن است پشت پا بخوری و با مخ بخوری زمین. این بیچاره مفلوک اگر از این چیزها سرش میشد اینگونه بی محابا به آب و آتش نمیزد، فقط کافی است نگاه کنید چگونه چهار زانو جلو آخوند مافنگی نشسته و مثل بچهها صحبت میکند! این بیچاره عقب افتاده است زیاد بهش سخت نگیرید.
خلاصه گفتم گفته باشم که یک مرتبه امر بر ما مشتبه نشود و خیال برمان ندارد. اینها همگی بازی سیاست است و بس ولی عجب بازی لذت بخشی است! بهمین خاطر هم بنده خودم هم ذوق زده شدم و بلافاصله فیلم را کپی کردم تا مبادا این لذت از دستمان در برود.
در بخش: سیاسی
28
Nov
2005
آقا این مردیکه دیونست باورندارید خودتون نگاه کنید.
احمقی به نیویورک میرود
پ.ن.: عکس العمل رادیو فردا در همین زمینه
در بخش: طنز
27
Nov
2005
اولن شما توی فلان جاتون خندیدیت نام وبلاگ بنده را برای شرکت در چنین مسابقهای معرفی کردید. همه آنهایی که مرا میشناسند، میدانند که من با این قرتی بازیها مخالفم.
دوم اینکه شما با استدلال به کدام نوشته من به این نتیجه رسیدهاید که بنده یک “کمونیست دو آتیشه” هستم!؟ اینکه شما بنده را یک کمونیست دو آتشه میدانید نشان از بیسوادی شما دارد و ربطی به من و مواضع من ندارد.
نکته دیگر اینکه من برخلاف شما برای جایزه یا تشکر این یا آن نیست که مینویسم اگر این هدف را پیگیری میکردم با نام واقعی خودم مینوشتم. هدف من کمک به آزادی وطنم هست و بس و در مرحله بعد کمک به عادلانه تر کردن جهان پیرامونم و ربطی به کمونیسم و دیگر ایدئولوژیها ندارد.
راستی میخواهید برای رسوایتان هم که شده بگویم برای چه نام مرا در کنار دیگران گذاشتید؟ برای اینکه امروز با عنوان کردن آن فخر بفروشید که “حسین درخشان چنان دموکرات است که با مخالفین خودش هم با مدارا رفتار میکند”.
تازه مسابقهای که شما داورش باشید از قبل معلوم است که پیگیر چه اهدافی است و ارزش چنین مسابقهای هم به همان اندازه است و نیازی به توضیح بیشتر نیست.
حالا که زحمت! کشیده اید و دوباره باب سخن گفتن را باز کردید لطف کنید توضیح بدهید که: چه گونه شد که یک مرتبه برای دفاع از پسرخاله کمونیست بنده و دیگران قدم رنجه فرمودید و تا تونس پیاده رفتید!؟
آقای درخشان دیگر کسی در وبلاگستان نیست که شما و اهدافتان را نشناسد. حنای شما دیگر رنگ باخته و بجز بچه کلاس اولیها کس دیگری را نمیتواند بفریبد.
منبع تصویر: خردبیر خودش
در بخش: دیگران
26
Nov
2005
پارسال همین موقعها زمانی که عدهای طرح رفراندم را مطرح کردند آقای حجاریان با تمسخر به آنها حمله کرد و در برابر طرح رفراندم فرمود:
طرح رفراندم اگر مضحکتر از طرح آقای هخا( اهورا) نباشد،دست کمی هم از آن ندارد
همان موقع مطلبی نوشتم و در آن مطلب توضیح دادم که:
آقای حجاریان که با اعلام این نظر (طرح رفراندم اگر مضحکتر از طرح آقای هخا( اهورا) نباشد،دست کمی هم از آن ندارد ) وضع خودش را به خوبی روشن کرد و با آشنایی به نظرات قبلی ایشان میتوان به این نتیجه رسید که وضع موجود برای آقای حجاریان مطلوب ترین است. دو نکته در باره افکار ایشان قابل رویت است.
1. با بودن رژیم کسی نخواهد توانست ایشان را برای کارهای قبلی شان محاکمه کند.
2. حمله ایشان به فراخوان رفراندم و صحبتهایی که ایشان در ماهها قبل انجام دادند و فرمودند که اصلاحات یک امری است که زمان میبرد و اگر درست یادم باشد یک زمان 200 ساله هم برای اصلاحات مورد نظرشان معین کردند. این موضع هم نشان میدهد که آقای حجاریان بدشان نمیآید که این رژیم 200 سال دیگر بر سر کار باشد تا حداقل آینده ایشان به خطر نیفتد.
حالا نظرات جدید آقای حجاریان را در باره اصلاحات و دیگر مسائل سیاسی که در مصاحبهای فرمودهاند را بخوانید تا متوجه شوید که نوشته پارسال من چندان هم بی مورد نبود:
سوال: با روی کار آمدن دولت جدید بسیاری از مدیران تغییر کرده اند، شما موافق تسویه مدیران پس از تغییر هر دولت هستید؟
حجاریان: بله هستم.
سوال: چون زمانی خودتان این کار را کرده اید این موضوع را تأیید می کنید؟
حجاریان: نه. این عادی است. مگر اینکه قانونی تصویب شود که مثل کشورهای اروپایی فقط تا حدی بتواند دست به تغییر مدیران بزنند و آن هم در صورتی که اصل مدیریت جدای ازسیاست درنظر گرفته شود.
سوال: از لحاظ عرفی اشکالی ندارد؟
حجاریان: با قانون فعلی نه.
سوال: آقای بادامچیان گفته اند اصلاح طلبان این کار را کردند، ما هم می کنیم.
حجاریان: خاتمی این کار را نکرد.
سوال: آنها می گویند لیستی 2000 نفره از مدیرانی که خاتمی تسویه کرده در اختیار دارند.
حجاریان: بله ما این کار را کردیم اما دولت فعلی در این تسویه ها تا حد کم کردن اضافه کار محافظ من و میرحسین موسوی و نوری پیش رفته است.
سوال: شما اخیراً تمایل زیادی به اجماع نشان می دهید ممکن است حتی با راست سنتی ها همسنگر شوید؟
حجاریان: وقتی مملکت در خطر بیفتد و بقا در خطر باشد بله. البته ممکن است که عده ای جنگ افروزی کنند تا ناکارآمدی خود را با بحران ماله بکشند. اما وقتی شرایط به سمتی رفت که با هم باشیم من و بادامچیان هم در کنار هم قرار می گیریم. منبع (تاکیدها از من است)
عرض نکرده بودم که برای آقای حجاریان شهید روی صندلی چرخدار تنها یک چیز مهم است “بقا” و آن هم نه بقای هر کس و ناکسی اینها فقط بقای خود و اطرافیانشان را در نظر دارند. اصلاح طلبی هم استراتژی بود برای حفظ همین “بقا”. میبینید که ایشان برای بقا و برسر قدرت ماندن حتی حاضراند با دشمنان دیروزشان (همانهایی که ایشان را صندلی نشین کردند) هم “اجماع” کنند.
از این واژه اجماع چنان بدم می آید که حد و حساب ندارد.
در بخش: ملای حیله گر
25
Nov
2005
صدا و سیما : نخستین گوسفند شبیه سازی شده در ایران تا 2 ماه دیگر به دنیا میآید.
محققان پژوهشکده رویان اعلام کردند: سونوگرافی جنین گوسفند شبیه سازی شده، نشان داده این جنین سه ماه سالم است . منبع خبر
یک کارشناس شبیه سازی به خبرنگار خُسن آقا گفت:
این اولین تلاش شبیه سازی در ایران نیست! بنا به ادعای این کارشناس 27 سال پیش کارشناسان ژنتیک، جنین بز گری را پرورش دادند که در تاریخ 22 بهمن ماه 1357 به دنیا آمد نسل این حیوان در مدت 27 سال آثار هر نوع رشد و نمو و شکوفایی را در ایران به نابودی کشاند. کارشناس نامبرده که نخواست نامش فاش شود از کارشناسان مسائل ژنتیک تقاضا کرد اگر میخواهند در این گونه علوم پیشرفتی در ایران حاصل شود اول باید نسل این بز گر را از ایران برافکنند تا رشد و نمو مجددا در این سرزمین از سر گرفته شود، در غیر این صورت نسل انسان ایرانی تا چند دهه دیگر منقرض خواهد شد.
در بخش: طنز
24
Nov
2005
آقای احمدی نژاد با شعارهای زیبا و فریبنده (پول نفت سر سفره فقرا) آراء قشر فقیر جامعه ایران را همچنین با کمک تقلب بوسیله نیروهای پارامیلیتاریستی خود به حساب خود واریز کرد. اینکه در پشت پرده چه اتفاقات دیگری افتاد که آقای هاشمی علیرغم قدرت بی حد و حسابش نتوانست بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند را بعدها در کتابهای تاریخ خواهیم خواند ولی امروز باید به جعبه جادویی قدرت سیاسی در ایران خیره شویم و فقط از ظاهر آن حدس و گمانههایی بزنیم و امید داشته باشیم که این حدس و گمانهها درست از آب در بیایند.
رای اعتماد ندادن مجلس ولایت فقیه به سومین وزیر نفت دولت احمدی نژاد هم از همان نمونه جادوجنبلهایی است که باید سعی کنیم با حدس و گمانه زنی از اتفاقات درون جعبه جادویی حکومتی ایران باخبر شویم.
نواهایی که در چند روز گذشته از داخل این جعبه جادوجنبل بیرون آمده نشان از آن دارد که رهبر فرزانه!! امر انتخاب وزیر نفت را بر عهده مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان گذاشته (البته بطور غیر مستقیم) که صد البته با بالادست بودن مجمع تشخیص مصلحت نظام و در نتیجه رئیس و همه کاره آن، آقای هاشمی رفسنجای حرف آخر را در این زمینه خواهد زد.
دعواها و زد و بندهای پشت پرده در جمهوری اسلامی همگی برسر همین سرمایهها ست که اتفاق میافتد در غیر این صورت همان گونه که پیشتر هم نوشته بودم آخوندها با هم هیچ دعوایی ندارند هرچه باشد اینها همگی از عشیره بنی هاشم هستند. گروههای مافیایی در جمهوری اسلامی همگی بر سر همین منابع ثروت است که با هم درگیر هستند و صد البته همیشه یکی از پدرخواندهها در این نبرد پیروز میشود و این بار هم مثل مراتب قبلی خاندان هاشمی بهرمانی به سرکردگی اکبر شاه در این نبرد پیروز میدان است و با تقسیم نفت البته نه بر سر سفره فقرا که بر سر میز مافیای برنده و دستههای کوچک و بزرگ مافیایی ادامه خواهد یافت.
در باره ملاها شاید اگر سعدی امروز زنده بود بیت معروف خود را تغییر میداد و میسرود
بنی هاشم اعضای یک پیکراند که در آفرینش ز یک گه هر اند
در بخش: دزدی های رژیم
20
Nov
2005
این داستان دیگر از همه خنده دارتر است.
آقایان غربی چنان وانمود میکنند که اطلاعاتی را از یک لپ تاپ ربوده شده یا به غنیمت گرفته شده بدست آوردهاند!؟ راستی کدام احمق این حرفها را باور میکند.
فکرش را بکنید خُسن قا یک لپ تاپ دارد حتی نسخههای ذخیره این وبلاگ فکسنی را هم در این لپ تاپ نمیگذارد که مبادا اگر روزی دزدیده شده این گنجینه!! بدست دیگران بیفتد، حالا شما فکرش را بکنید یک حکومتی که در همه چیزش مخفی کاری را رعایت میکند و در کار مخفی کاری دست سازمان جاسوسی امنیتی کا گ ب را از پشت بسته میآید محرمانه ترین اطلاعات اتمیاش را میگذارد روی یک لپ تاپ بعد هم میدهدش زیر بقل یک ملایی ببرد در فلان مسجد نماز بخواند و یکی هم میآید آنرا میدزدد!! جوک از این خندهدار تر تا حالا شنیده بودید!؟ کدام احمقی این اراجیف را باور میکنند؟ البته ممکن است که تحلیل گران نيويورک تايمز خودشان چنان احمق تشریف دارند که عقل همه را در سطح خودشان میانگارند.
حالا از آن هم خندهدارتر این است که آقایان ملا هم به همان روش احمقانه پاسخ میدهند و ادعا میکنند که طرح های ساخت سلاح اتمی را عبدالقديرخان همین طوری مفتکی و به زور تعارف این تن رو کفن کردی نمیشه و خلاصه هزارتا تعارف دیگه مدارک رو داده و آنها هرچه تعارف کردهاند که به جان عمه خمینی ما نمیخواهیم بمب اتم بسازیم باز عبدالقديرخان آن اسناد را به زور چپونده تو جیب ملاها و گفته به جون همون عمه خمینی نمیشه شما حتما باید این طرحها رو مفت و مجانی بگیرد!!
حماقت را میبینید؟ دروغ که خناق نیست که آقا! مالیات هم نداره پس هر چی بزرگتر بهتر.
یک پ.ن. بی مربوط به مساله اتمی ولی کمی شیمیایی:
طرز تهیه شراب در منزل را تکمیل کردم برای مطالعه آن می توانید به این وبلاگ مارجعه کنید.
در بخش: طنز