11
Dec
2006
اینکه آقایان علما پررو تشریف دارند پدیده جدیدی نیست، ولی اینکه نوحه خوانانی که سابقا پنج تومان میگرفتند و سر قبور نوحه میخواندن تا این اندازه پررو شده باشند دیگر واقعا نوبر است.
حضرت نوحه خوان دلقک آقای رئیس جمهور منتصب امام چلاق امروز در پلی تکنيک پس از سوال دانشجویان در باره حقوق بشر ، آزادی بیان و حق تحصیل و اخراج برخی دانشجویان نه زیر گذاشته و نه رو و فرمایش فرموده:
احمدی نژاد از معترضین خواست مطالب خود را با آرامش بیان کنند و گفته: “ما سالها در مقابل دیکتاتوری ایستادهایم و تا هزار سال دیگر نیز احدی قادر نیست در این کشور هر چند با نام آزادی، دیکتاتوری برقرار کند.” منبع خبر
اگر به این نمیگویند پررویی من نمیدانم به چی میتوان گفت پررویی!؟
اینها که خود جرثومههای فساد و دیکتاتوری و جنایت هستند مدعی هستند که تا هزار سال هم اجازه نمیدهند دیکتاتوری برقرار شود. یقنا چنین است چون دیکتاتوری مطلق برپا شده دیگر نیازی به برقراری دیکتاتوری نیست. رو که چه عرض کنم این یکی دیگه سنگ پای قزوینی را از رو برده با این پرروییاش.
در بخش: طنز
09
Dec
2006
من معمولا نوشتههای حقوق بگیران رژیم را نمیخوانم، ولی گاهی اوقات وقتی که کسی بحثی را در باره آنها نوشته و لینکی داده مجبور میشوم بروم بخوانم تا خودم قضاوت کنم، نه اینکه تحت تاثیر نوشته دیگران قرار بگیرم. معمولا هم پیامی نمینویسم، چونکه به آنها اعتماد ندارم، ولی گاهی اوقات از بس عصبانی میشوم یک چیز دندان شکنی برایشان مینویسم.
به دنبال لینکی سر از وبلاگ آخوند ابطحی درآوردم، با اینکه به آخوند جماعت اصلا حتی یک سر سوزن هم اعتماد ندارم ولی با خودم گفتم به اندازه کافی در وبلاگستان شناخته شده هستم که این حرامزاده نتواند نوشته مرا جعل کند، یا عوض کند و هر چیزی خودش دلش خواست منعکس کند. به همین خاطر یک متنی زیر مطلباش نوشتم حالا رفتم ببینم آیا پیام را منعکس کرده یا نه، دیدم یک چرندیاتی برداشته خودش بازنویسی کرده و با نام من گذاشته جای پیام من. شما خودتان این پیام را بخوانید و قضاوت کنید، آیا این پیامی است که خُسن آقا برای آخوند ابطحی مینویسد!؟
این هم پیام منعکس شده در وبلاگ آخوند ابطحی:
حسن آقا: خاطرات روانه اتو می نویسی توی وب نوشت اگه حرف درست و حسابی و سنجیده ای داری بزن یه وقتی آقای نسبیتا محترم می ترسم چشم بخوری برای این علم و ذکاوت ات مواظب باش ندزدن باشه بابا جون بامشاد جون
(۱۶ آذر ۱۳۸۵ – ۲۰:۲۲)
[لینک مستقیم برای پیام وجود ندارد]
آقای آخوند مُفنگی! آنهایی که خُسن آقا را میشناسند، میدانند که اصلا عادت به نوشتن به این سبک ندارم. تازه در جعل هم چنان ناشیانه عمل کرده است که دم خروس زیر عبایش پیداست. من همیشه خُسن آقا را به ح نقطه دار مینویسم و این هم خود داستانی دراز دارد و بصورتی شده امضای من و اگر جایی این نقطه را ندیدید یقین بدانید که کسی جعل امضا کرده.
متاسفانه برخلاف عادت همیشگیام کپی این پیام را نگه نداشتم وگرنه اصل پیام را مینوشتم تا شبههای نباشد.
سعی میکنم آن پیام را بازسازی کنم تا بدانید از چه نوشته بودم:
من نوشتم: مگر ملت کلید کاخ ریاست جمهوری و هم کلید مجلس را در اختیار شما نگذاشت!؟ چه غلطی کردید وقتی آن همه قدرت داشتید که حالا میخواهید با بدست گرفتن شوربای شهر بکنید؟ (نقل به معنی)
این معنی نوشته من بود. حالا خودتان قضاوت کنید که چرا این آخوند حرامزاده برداشته پیام مرا به سلیقه خودش تغییر داده و یک چیز بی سرو تهیی به سلیقه خودش نوشته. کسی که امانت داری یک پیام دو خطی را نمیتواند نگه دارد، چگونه توقع دارد که ملتی کل مملکت را به دست او و دوستان دزدش بسپارد!؟
—————–
حالا که صحبت از پیام گذاشتن شد این پیام را هم برای تبعیدی عصبانی گذاشتم دیدم پیام گیرش مثل آخوندها دارد پیام را سانسور میکند و بیشتر از 3000 حرف، یعنی 1500 حرف یونی کد را نمیپذیرد در نتیجه آنرا هم با کمی تصحیح میگذارم اینجا که یک وقت فکر نکنند که تحریمیها کم آوردهاند و از پاسخ عاجزاند.
کدام انتخابات! خجالت هم خوب چیزی است! بازی با واژه ها تا این اندازه!؟ شهروند ایران حتی حق انتخاب رنگ شورت خودش را هم ندارد چه رسد به انتخاب مسئولین مملکتی! لطفا جوک نگویید که از خنده میمیرم!
میفرمایی:
عجب دنیای بامزهای است. حق اظهار نظر نداری چون هر کلمهای علیه خودت استفاده میشود و جماعت، عین این پلیسهای آمریکا که حقوقت را یادآور میشوند و میگویند خفه! میخواهند خفقان بگیری!
میگویم:
اول از همه، کاکو قربان این اشتها ت برم من! تو حق اظهار نظر نداری!!؟ توکه ماشاالله ماشالله اندازه چهارتا آخوند حرف میزنی (هم حرف میزنی هم مینویسی) تازه اون هم نصف بیشترش از جیرهات بیشتر حرف زدی، اون هم چه حرفهایی!!
دوم مگه تو شهروند تهرانی که داری برای انتخابات تهران این همه تلاش میکنی (در حقیقت سینه زنی راه اندختی)!؟
می فرمایی:
در باب تفاوت حضور در انتخابات شورای شهر با انتخابات سیاسی، تنها یک نکته برایم اهمیت دارد و آن هم مشارکت شهروندی است. آهای حامد قدوسی! آن جزوه حقوق شهروندی چی بود در جلسه هی از رویش تندتند میخواندی و ما میخندیدیم؟
شهروند، به ۴ شرط شهروند است! ساکن شهر است، دارای وظایفی است، حقوقی دارد و مشارکت میکند در امور شهر.
می گویم:
قربان زبانت! حالا شما بفرما حقوق شهروندی شهروندان را چه کسی پایمال کرده!؟ اصلا حقوقی برای شهروندان قائل هستند؟ (هستید؟). نوشتم هستید، زیرا وقتی که در بازی ملاها شرکت کردی چه بخواهی چه نخواهی از دارو دسته آنها هستی! البته اگر باز هم مثل حاجی بازاریها دبه در نیاوری و خودت را به کوچه علی چپ نزنی!؟ تازه اینها حتی این اولین حقوق شهروندان را که “حق انتخاب” است را در همه زمینهها از مردم دریغ میکنند و زیرپا میگذارند، آنوقت زمانی که به آنها نیاز دارند کاسه گدایی دست میگیرند و به گدایی رای میآیند.
این هم از تحلیل انتخاباتیات که میفرمایی:
اولا، چون دکتر نجفی آدم باحالی است، استاد دوست نزدیکم بوده واز او آنقدر درباره نجفی خوب شنیدهام که حد ندارد. در زمان گلآقا اطلاعات زیادی در بارهاش داشتیم که نمیشد به سادگی از آن گذشت! خوشتیپ نیست، که هست! ریش اصلاحشده همراه با مردم همگام با مسوولین ندارد، که دارد. گمان میکنم کسی که در قامت رئیس جمهور باید ظاهر میشد، و کارگزاران احمق به خاطر منافع نفتی و قدرت هاشمی را دوباره علم کردند تا ائتلاف بین اصلاحطلبان دور نجفی شکل نگیرد، شانی بالاتر از شورای شهر دارد، ولی به نظر من وجودش ارزنده است.
میگویم:
حالا دیدی کاکو خیلی از مرحله پرتی! هنوز درک نکردهای که زرنگهای این سیستم آخوندی همگی ریشهایشان را یکی یکی تراشیدهاند و خود را آماده مرحله بعدی کردهاند، تا در آینده هم بتوانند خودشان را به پست و مقامی بچسبانند!؟ تازه خوش تیپ بودن که درد شهروندی ملت را دوا نمیکند!
میبینی کمال هم نشین در من هم اثر کرد! من هم شدم مثل ملاها و ملازاده ها و هی رو وراجی میکنم.
در بخش: انتخاباتی
08
Dec
2006
اوضاع نابسامان عراق و واماندگی ابر قدرت آمریکا و قدقد کردن آخوندها و دیگر جانواران شیعه، جهان را دارد به وضع بسیار خطرناکی نزدیک میکند. در چنین شرایطی تنها نوری که در انتهای تاریکی میتوان دید گروه بخصوصی از ملت ایران هستند که شاید در چنین شرایط حساسی بتوانند ریشه این حرامزادگان را از بیخ و بن برکنند.
ممکن است عدهای گمان کنند که این یک شعار است، خیر عزیز دلم این شعار نیست این ادعا بر اساس دادههایی است که در این سالهای شوم به مرور زمان شاهد آن بودهایم. چند مثال کوتاه میزنم تا یادآوری شده باشد، از روند قدرت گرفتن ملاها تا افول و حالا که در حقیقت دارند به آخر خط نزدیک میشوند. البته اگر آن گروه از ملت ایران که پیشتر نوشتم حرکت نهایی را با هشیاری انجام دهد. در غیر این صورت نه تنها خاورمیانه در خطر است، که جهان را نیز این شرایط خطرناک تهدید میکند.
روزهای اول حکومت آخوندی را بخاطر دارید؟ آقایان برای کوچکترین مخالفتی مخالف را بلافاصله اعدام میکردند. کار به جایی رسیده بود که گاهی اوقات حتی افراد خودی را هم اینها اعدام کردند. یادتان میآید آن دورانی را که فاصله بین اعدام و آزادی فقط خلق و خوی یک آخوند مافنگی بود بنام حاکم شرع؟ کجا رفت آن اقتداری که آقایان در اوایل انقلاب داشتند؟ همه را ملت ایران قدم به قدم به عقب راند. یادتان میآید که حتی تیغ صورت تراشی هم نمیتوانستید بخرید، چونکه تراشیدن ریش هم ممنوع شده بود. کجا رفت آن اقتدار!؟ حالا باید دنبال بوتیکهایی بگردند که لباسهای آنچنانی میفروشند، کجا رفت آن همه اقتدار!؟ همه این عقب نشینیها بدست با کفایت ملت ایران (همان قشری که در بالا از آن یاد کردم) همان قشری که در هر شرایطی آگاه است و هشیار، همانهایی که در بدترین شرایط با پذیرش بزرگترین ریسکها نوری بودند در انتهای تاریکی سیاه چال آخوندی.
یادتان میآید سالهای 60 را که در اروپا هم از دست اوباش رژیم آخوندی در امان نبودیم و حتی در خیابانهای پاریس هم با اسپرای فلفل تردد میکردیم تا اگر مورد تعرض اوباش رژیم قرار گرفتیم بتوانیم از خود دفاع کنیم!؟ کجا رفت آن اقتدار آقایان!؟ آن اقتدار هم با پشتکار عدهای از ملت شکسته شد.
یادتان میآید سالهای هفتاد را؟ همان دورانی که اقتدار آخوندیسم به اندازی افول کرد که مجبور شدند به کارهای سیاسی فرهنگی روی بیاورند و اسهال طلب بشوند و ملت را از این طریق فریب بدهند. آن دوران هم گذشت و ملت باز هم آگاه تر و قدرتمند تر شد و اقتدار آخوندی باز هم افول کرد.
وقتی مدعی میشوم که اگر کسی بتواند این رژیم را به زباله دان تاریخ بفرستد فقط ملت ایران است، دلیل دارم برای این ادعا.
ابر قدرت آمریکا که هم با سیاست نابخردانهاش در این 27 سال و هم با اقتدار نظامیاش در این چهار پنج سال گذشته تنها به قدرت گرفتن هر چه بیشتر رژیم آخوندی و بنیاد گرایی اسلامی کمک کرده، حالا هم یقینا میرود تا با توافقی با رژیم آخوندی خود را از باتلاق عراق نجات دهد و ملت ایران هم یقینا هیچ اهمیتی برای ابر قدرت ندارد. اینجاست که ملت ایران باید آستین بالا بزند و جهان را از یک حکومت فاشسیستی نجات دهد. این کار سترگ تنها از دست با کفایت ملت ایران بر میآید، زیرا در جهان امروز تنها ما هستیم که 27 سال این رژیم را از نزدیک مطالعه کردهایم و همه نقاط ضعف آنرا به خوبی میشناسیم و میتوانیم در بزنگاه تاریخ تیر آخر را شلیک کنیم و این هیولای خطرناک را به جهنم بفرستیم. نگاه کنید به دیگر کشورهای اسلامی، همگی روز بروز بیشتر به طرف اسلام گرایش پیدا میکنند در عوض ایران روز بروز از اسلام فاصله میگیرد. بی دلیل نیست این تفاوت، این تفاوت از آنجا سرچشمه میگیرد که ما تنها ملتی بودیم که 53 سال پیش دست بزرگترین قدرت استعماری جهان را از ثروت ملی خود کوتاه کردیم.
یقینا دسیسههای آخوندهای حاکم برای حفظ قدرت تا آخرین نفس ادامه خواهد داشت و در این میان تنها زمانی از شر آنها خلاص خواهیم شد که هشیار باشیم و فریب نخوریم.
یقین بدانید آنهایی که امروز در داخل و خارج از ایران برای رژیم تبلیغ انتخاباتی میکنند، همانهایی هستند که در سالهای 60 و 70 رژیم را در کشتار آزادی خواهان یاری میدادند. اینها همه نشانه افول اقتدار رژیم است تا سرنگونی رژیم راه چندانی باقی نمانده تنها باید مراقب این حقوق بگیران رژیم بود و افشایشان کرد.
وقتی تیر خلاص کن رژیم است.(تصویر زیر) برای جمع آوری رای شما در این نوع نمایشهای مسخره انتخاباتی شرکت میکند، باید نتیجه گرفت که رژیم با اینکه در مقابل ابر قدرت آمریکا نسق میگیرد در برابر ملت ایران در حال به زانو در آمدن
رای شما به این رژیم نیروی ادامه حیات میدهد و مخالفت و تحریم، شلیک همان تیر آخری است که از آن نوشتم، این نیرو را از دست آنها بگیرید تا افول بیشترشان را شاهد باشید.
این ویدئو را هم ببینید

در بخش: انتخاباتی
06
Dec
2006
در زندگی تان یقینا اوباش و اراذل را هر چند کم حتما یکی دو بار دیدهاید و با آنها برخورد داشتهاید. این جور جانوران دو پا را با هیچ شگردی نمیتوان به عقب راند، زیرا آنها چیزی برای از دست دادن ندارند. کسی که شرف و انسانیت را خورده و آبرو را استفراغ کرده، هیچ چیز با ارزش دیگری برای از دست دادن ندارد.
آقای هودر گرامی مرحبا به شما! شما یقینا جایگزین برازنده و خوبی برای برادر تواب ساز حسین شیعتمداری خواهید شد، البته اگر این رژیم تا آن موقع دوام بیاورد.
درگیریهای هودر با نیک آهنگ کوثر و جنگ و گریز این بچه بازاری را حتما تعقیب کردهاید!؟ اگر نکردهاید به شما اطمینان میدهم برای شناخت صحیح فرهنگ اسلامی روحانی و نورانی خمینیسم هم که شده حتما این درگیری را پی گیری کنید. این فرهنگ، فرهنگ اصیل اسلامی است که برای رسیدن به مقصود (مال و منال دنیوی) حتی اگر شده از روی جنازه یکدیگر هم رد خواهند شد. این بچه بازاری بارها ثابت کرده که فرزند خلف بازار تهران است و در نتیجه رفتار و فرهنگش هم از همان فاضلاب سرچشمه گرفته است.
این بار طرف رفته به چه حقهای این دامنه را به کنترل خودش درآورده بر من روشن نیست و حالا به سبک شریعتمداری دارد بیچاره را زیر فشار میگذارد. گرچه من برای نیک آهنگ هیچ سمپاتی ندارم ولی این راه و روش این فاحشه آخوندی را کمال بی ریشهگی و رذالت میدانم که برای خراب کردن رقیب از این گونه حربهها استفاده میکند.
شگردش را بررسی کنید، درست مثل شگرد سازمان امنیت خمینی و خامنهای ست انسانها را اول به لجن میکشند تا بعد به وسیله آن بتوانند آنها را در کنترل خود در آورند.
برای اینکه در جریان موضوع قرار بگیرید توضیح کوچکی میدهم.
اول هودر بدون اینکه از نیک آهنگ اسمی ببرد میرود و مطلبی مینویسد.
بعد یک نفر بدون نام و نشان میآید و پیامی در پیام گیر هودر میگذارد و آدرس دو سایت [1][2] را میدهد (یقینا پیام گذار خود هودر هست، این شگرد را قبلا هم بکار برده و حقه جدیدی نیست)
هر دو لینک به نظر بسیار واقعی مینمایند یا حتی ممکن است واقعی هم باشند ولی یقنا حقیقت پشت این ماجرا این چنین نیست که برای شما به نمایش گذاشته میشود. او یا دامنه را هک کرده یا قبلا در اختیارش بوده یا اینکه آنرا خودش خریده وگرنه عاقلانه به نظر نمی رسد که مالکش نیک آهنگ باشد، مخصوصا آن که به نام خود نیک آهنگ است
با این حیوان باید یک برخورد جدی کرد. آنهایی که به او لینک دادهاند مسئول این رفتار غیر اخلاقی او هستند و روزی باید پاسخگوی این رفتار خود باشند.
این هم آخرین اطلاعات از دامنه نامبرده، یقینا به همین منظور است که 25 روز پیش مجددا تغیراتی در رجیستر آن ایجاد شده:
Domain Name: nikahang.com
Status: REGISTRAR-LOCK
Registrar: ENOM, INC.
Whois Server: whois.enom.com
Referral URL: http://www.enom.com
Expiration Date: 2007-05-01
Creation Date: 2004-05-01
Last Update Date: 2006-11-10
Name Servers:
ns2.protgp.com
ns1.protgp.com
Extended Information – :
IP Address: 66.172.92.22
IP Location: United States
Website Status: active
Server Type: Apache/1.3.37 (Unix) mod_layout/3.2.1 AuthMySQL/2.20 PHP/4.4.3 mod_ssl/2.8.28 OpenSSL/0.9.7b
Cache Date: 2006-12-06 15:46:00 MST
منبع اطلاعات
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
04
Dec
2006
اینکه چرا در باره تحریم انتخابات نمینویسم را قبلا توضیح دادم و دو باره توضیح نمیدهم فقط به اشاره مینویسم: “کسی که در این انتخابات شرکت کند نه معنی واقعی واژه انتخاب را می شناسد و نه معنی انتخابات را درک کرده و نه واقعیا اوضاع سیاسی ایران را میشناسد در نتیجه، برای چنین انسانهایی نمیتوان منطق بکار برد یا باید آنها را به زور سرنیزه از شرکت در انتخابات محروم کرد یا باید به حال خودشان رهایشان کرد تا بروند هر غلطی که دلشان میخواهد بکنند! این دسته اصلا نباید رویشان سرمایه گذاری کرد، این گروه آن دسته از شهروندان هستند که مثل بز سرشان را میاندازند زیر و از این یا آن حرکت پیروی میکنند وقتی باد از یک طرف وزید اینها از همان طرف میروند، برای این گروه باید طوفانی راه انداخت آن وقت خودشان مثل بز دنباله روی خواهند کرد. خلاصه مطلب اینکه روی این گروه اصلا نباید حساب باز کرد.
ولی وقتی عدهای میریزند سر این بیچاره عبدی یکی از خودیها و از او میخواهند (یقینا تهدیدش کردهاند) که حرف تحریم انتخابات را نزند، آنوقت باید به حضرات اسهال طلب بارک الله گفت که چه تعریف خوبی از دموکراسی و اصلاح طلبی دارند ارئه میدهند! فرق این حضرات اسهال طلب با آن دیگران (جناح اوباشان رژیم) تنها در یک چیز است، اینها با پنبه سرت را میبرند آنها باچاقو. در نتیجه عمل هم فرقی ندارد در هر دو صورت سرت را میبرند. من یکی که ترجیه میدهم سرم را با چاقو ببرند تا شاید از خونی که ریخته میشود دنیا آگاه شود که جنایتی اتفاق افتاده.
در این انتخابات هم مثل دو انتخابات قبلی این مفلوکین (اسهال طلبها) رای چندانی نخواهند آورد چون دیگر نمیتوانند آن طبقهای را که 9 سال پیش فریب دادند دوباره فریب بدهند، منظورم آن گروهی است که یک کمی تفاوت دست چپ و راستش را درک میکند. این گروه مار گزیده شده و مار گزیده هم از ریسمان سیاه و سفید میترسد چه برسد به مارهای خوش قد و بالایی مثل این اسهال طلبها. در نتیجه تعداد رایها این دوره تنها مربوط میشود به حقوق بگیران رژیم و معلولین مغزی همان گروهی که در بالا توضیح دادم، همان نمونه معلولینی که در تظاهراتها به نفع رژیم شرکت میکنند همان ها که مثل بره با پای خود به سلاخ خانه میروند و در بازگشت هم جنازه هاشان را توی یک کامیون گوشت بار میزنند و می آورند توی دکان قصابی آویزان میکنند. کسی که یک گرم سلولهای فعال در مغزش باشد نه برای چنین آش شله قلمکاری که نامش را گذاشتهاند انتخابات تبلیغ میکند و نه خود در آن شرکت خواهد کرد. کسی که شعور داشته باشد با چه استدلالی میخواهد در این به اصطلاح انتخابات شرکت کند!؟
در بخش: انتخاباتی
03
Dec
2006
نصف شبی از خواب پریدم داشتم خواب میدیدم، خواب که چه عرض کنم، داشتم کابوس میدیدم، یادم هم نمییاد خواب چی چی رو میدیدم، حتما دوباره یکی از این فاطی کماندوها اومد تو خواب سراغم که این چنین وحشت زده از خواب پریدم. با خودم گفتم حالا که دیگه خوابم نمیبره بیام یک چرخی روی نت بزنم چند تا مطلب بخونم. دیدم هنوز این ترکمون زده بلاگ رولینگ کار نمیکنه در نتیجه پیدا کردن وبلاگ هایی که به روز شدن کار چندان سادهای نست، بجز عده معدودی از وبلاگها که معمولا همیشه به روز هستند و مثل دکان نان سنگکی هر روز صبح میتونید برید و یک نان برشته خشخاش زده بخرید بیاید خونه و صبحانه خوری جانانهای راه بیندازید.
دیدم حالا که خوابم نمیبره فردا هم که یکشنبه هست شاید خر شدم یک سیستم بلاگ رولینگز وطنی هم درست کردم! تا مثل رئیس جمهور محبوب!! یک تو پوزی به این آمریکای شیطان بزرگ بزنیم!! نظرتون چیه!؟ منظورم بلاگ رولینگز هست ها نه تو پوزی به شیطان بزرگ!؟
یک چیزی شبیه به این.
پ.ن: گویا همین که آستین زدم بالا، بلاگ رولینگز ترسید و شروع به فعالیت کرد!!

حالا که در باره فاطی کماندوها نوشتم، سخنان گه هر بار یکی از این فاطی کوماندوها را هم بخوانید:
فاطی رجبی، همسر سخنگوی دولت احمقی نژاد: ” من انشاء الله اگر عمری باقی باشد کتابی خواهم نوشت به نام رنسانس اسلامی احمدی نژاد، احمدی نژاد در این مملکت رنساس به پا کرد، تجدید حیات کرد اسلام را، وقتی این حرفها را می زنیم آقایون راست می گویند: شما به رهبری تعریض می زنی، کجا به رهبری تعریض می زنم؟ مگر رهبری کم خون دل خورد در این مدت، خودشان در یکی از ملاقاتها با آقای احمدی نژاد در موردی نفرمودند، من به روسای جمهور پیشین هم بارها تذکر دادم ولی هیچکدام انجام ندادند. چگونه بگویند؟ چه کسی نمی دانست که رهبری در این کشور خون دل می خورده؟”
در بخش: کامپیوتر و اینترنت