11
Mar
2008
گویا اوضاع انتخابات چنان قاراش میش و خر در چمن شده که سیستم اطلاعات و ضد اطلاعات رژیم را هم وارد بازی کردهاند. چنان سردم داران رژیم از بی رونقی انتخابات وحشت زده شدهاند که دست به دامان چرخ پنجم رژیم (حزب توده) شدهاند تا مردم را بترسانند تا بلکه عدهای بروند و رای بدهند.
با هم این مطلب پیک نت را بخوانیم:
در سردترین فصل انتخاباتی، نتیجه 5 نظرسنجی که در روزهای گذشته در تهران و دیگر شهرهای بزرگ کشور انجام شده به بیت رهبری گزارش شده است. در محافل مطبوعاتی کشور گفته می شود جمعبندی این 5 نظرسنجی که توسط ارگان های اطلاعاتی سپاه، بیت رهبری، وزارت اطلاعات، وزارت کشور و شورای ائمه جمعه انجام شده یک “شوک” پرقدرت به رهبر جمهوری اسلامی بوده است. حتی نظرسنجی از ائمه جمعه نیز حکایت از سردی انتخابات، بی تفاوتی مردم، بی اطلاعی عمومی از هویت و گرایش های سیاسی افراد، طرد رهبران و هدایت کنندگان مجلس هفتم که برای مجلس هشتم نیز کاندیدا شده اند و… بوده است. جمعبندی این نظرسنجی ها، بصورت یک گزارش توسط دفتر ویژه بازرسی رهبری که هدایت آن با علی اکبر ناطق نوری دبیرکل سابق جامعه روحانیت و رئیس مجلس پنجم است دراختیار رهبر قرار گرفته است. این نظرسنجی ها اندک تفاوت هائی با هم دارند، اما مسئله سردی فضای انتخابات و بی تفاوتی مردم در همه آنها با درصدهائی کم و بیش یکسان در راس قرار دارد.
اول از همه سایت پیک نت نمینویسد از کجا این اطلاعات حساس را بدست آورده!! عجب! نکند این سایت هم به وسیله بیت رهبری هدایت میشود که دسترسی به چنین اطلاعاتی دارد!؟ خوب مگر نه اینکه همیشه سعی میکنند به ملت القا کنند که رژیم همه چیز را زیر نظر دارد و سیستم اطلاعاتی بسیار قویی دارد!؟ خوب اگر رژیم سیستم اطلاعاتی قوی دارد! چرا تا امروز درک نکرده که مردم نمیخواهند در انتخابات شرکت کنند!؟ تازه مگر همین وضع در انتخابات گذشته هم پیش نیامد و مردم، آنها که نان خور رژیم نیستند اکثرا انتخابات را تحریم نکردند!؟ مگر در همان انتخابات گذشته هم چرخ پنجم حکومت آخوندی در روزهای آخر مردم را نترساند و از مردم نخواست بروند به هاشمی رسمنجانی رای بدهند!؟ حالا با هم بخش دوم مطلب را بخوانیم تا ببینید چگونه سایت پیک نت با همان روش انتخابات گذشته سعی دارد مردم را بترساند و به پای صندوقهای رای بکشاند. مطالب داخل پرانتزها از من است.
در همین محافل گفته می شود از روی گذشته بالاترین ملاقات ها و رایزنی ها برای یافتن چاره ای برای این شرایط آغاز شده است و حتی صحبت از برخی ملاقات ها و تبادل نظرهای مهم در راس حاکمیت است. (خُسن آقا: ای بابا نکند نویسنده مطلب پیک نت خود مامور اطلاعات و امنیت رژیم است که این چنین به همه اطلاعات پشت پرده دسترسی دارد!) یک پیشنهاد که عمدتا نظامی ها و بویژه دبیر شورای نگهبان بعنوان نظر بقیه فقهای عضو این شورا مطرح شده ایجاد یک “شوک” و بدنبال آن تزریق”هیجان” به جامعه است. احمدی نژاد نیز مانند فرماندهان سپاه از همین نظر حمایت کرده است. (خُسن آقا: این راه حل دوم همان راه حلی است که کل این مقاله برای القاء آن نوشته شده، بخوانید و بخندید) راه حل دیگری که مطرح شده سکوت و پشت سر گذاشتن چند روز آینده و برگزاری انتخابات و تشکیل بی سر و صدای مجلس بعدی و ایجاد شوک به جامعه، پس از تشکیل مجلس است. البته این شوک با شوکی که پیش از انتخابات و برای ایجاد هیجان انتخاباتی مطرح شده متفاوت است. در شوک بعد از انتخابات، قصد آنست که زهرچشم دیگری از مردم بگیرند و در گام اول به سراغ زنان بروند. حتی زمزمه پوشش کامل با نقاب برای زنان مطرح است و بسیج بانوان را با همین پوشش می خواهند در یک مانور به خیابان بیآورند.
خُسن آقا: نگفتم این حرامزادگان تصمیم دارند مردم را بترسانند!؟ یکی نیست به آقایان بگوید که بابا “آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت” دیگر هیچ کس در ایران قادر نخواهد بود حتی روسری را تا آن حدی که یک سال پیش سر دخترکان می کرد بکند، چه رسد به اینکه بتوانند نقاب بر چهره زنان و دختران بگذارند. این سایت پیک نت دیگر گندش را در آورده. این ها هنوز گمان میکنند سالهای 60 است که بتوان با پشتوانه میلیونی این چنین به سر ملت آورد. این احمقها هنوز درک نکردهاند که حتی مذهبی ترین اقشار مردم هم دیگر حاضر نیستند برای حفظ دین شان از اوباش حکومتی حمایت کنند. دیگر آن ممه را لولو برد بابا، همین روزها باید علما خود چادر به سر و نقاب بر چهره از ایران فرار کنند.
در بخش: انتخاباتی
09
Mar
2008
من معمولا وقتی تصمیم بگیرم چیزی یا شخصی یا حکومتی را از هستی ساقط کنم گاهی اوقات از روشهای پیچیدهای برای رسیدن به هدف استفاده میکنم.
مثلا اگر خواسته باشم در نظر سنجی یک سایتی مثل بازتاب شرکت کنم، در پاسخ به نظر سنجی گزینهای را انتخاب میکنم که مسئولین سایت خواستار آن هستند. مثلا چون میدانم که سایت بازتاب متعلق به محسن رضایی است، می روم و در نظر سنجی به ائتلاف رضایی و شرکاء رای میدهم. ممکن است شما با خود فکر کنید که این چه مخالفتی است که میروم و در رای گیری سایت بازتاب شرکت میکنم و حتی به آنها رای مثبت هم میدهم! خوب ظرافت دقیقا در همین نکته نهفته است، این فقط یک نظرسنجی است و تاثیری در انتخابات ندارد و تنها باعث میشود سیاستگذاران بر اساس آن برنامههای خود را تنظیم کنند، در نتیجه وقتی رای مثبت من و شاید هم 50 (!!) رای مثبت مرا دریافت کنند، خیالشان راحت شود و در محاسبات خود این را منظور کنند که تعداد رای هایشان بالاست و در انتخابات یقینا پیروز هستند و الخ…، و باقی قضایا! اینها را نمینویسم تا امت همیشه در صحنه را باز هم بیشتر در خماری گذاشته باشم، این هم خودش یک نوع مبارزه شیطنت آمیز است دیگر!
این هم پاسخی که از سایت بازتاب دریافت کردم:
نظرسنجی
شما مجاز به دادن رای نیستید.
فاصله زمانی بین هر در رای از یک IP مشخص حداقل یک ساعت است. همچنین از یک IP در طول نظر سنجی حداکثر 50 رای اخذ میشود.
در بخش: انتخاباتی
06
Mar
2008
معمولا وقتی کسی تحصیلات دانشگاهی را طی می کند در این مسیر طولانی چیزهایی یاد می گیرد و بجز فراگیری دروس مختلف کمی هم ذهنش باز می شود تا بتواند خودش فکر کند و از چنگال جهل نجات یابد. در مدارس ابتدایی اروپا بچه های ابتدایی را چنان آموزش می دهند که استقلال فکری پیدا کنند تا بتوانند بعد تر در زندگی با اتکا به استقلال فکری راه خود را پیدا کنند.
بدبختی ملت ما از آنجا سرچشمه میگیرد که حتی در دانشگاههای ما هم آنچنان دانشجو را پرورش نمیدهند تا استقلال فکری پیدا کنند.
امروز وقتی نامه آقای به (اصطلاح دکتر) کلانتری را خواندم نزدیک بود از خنده روده بر بشوم. آقای دکتر نه زیر گذاشته و نه رو برای شرکت در انتخابات رفته پیش یک آیت الله و استخاره گرفته تا ببیند در انتخابات شرکت کند یا نه!
یکی نیست به این الاغها خرفهم کند، که الاغ جان اگر بنا بود مشکلات زندگی را با مراجعه به استخاره حل کنیم که نیازی به این همه دانش پیچیده نداشتیم که! کافی بود هر وقت مشکلی برایمان پیش آمد، دست به دامان یک آیت الله الاغ تر از خود بشویم و مشکل را با یک استخاره حل کنیم!
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی
که ای بی خبران راه نه آنست و نه این
باور بفرمایید برای اینکه این الاغ ها از این جهل مرکب خارج شوند کافی است این رباعی خیام را برایشان رمز گشایی کنیم، این چهارپایان نیازی حتی به تحصیلات دانشگاهی هم ندارند. بیچاره خیام در آن دوران به چه بدبختی گرفتار بوده. فکرش را بکنید امروز با این همه پیشرفتهای علمی هنوز این الاغها در ایران وجود دارند وای به حال دوران خیام بیچاره.
در بخش: نقد اسلام
01
Mar
2008
یکی از دوستان میل فرستاده بودند و پرسیده بودند چرا این صفحه تحریم انتخابات فعال نیست!؟
در پاسخ ایشان پیام فرستادم که صفحه تحریم فعال است، ملت رمق فعالیت ندارند.
پیام دیگری ارسال فرمودند و نگرانی خود را از این مساله ابراز داشتند.
برای ایشان نوشتم نگران نباشید، این بیرمقی از آنجا سرچشمه میگیرد که کل انتخابات بی رمق شده و این خود بزرگترین خطر برای رژیم است. بی تفاوتی برای رژیم امت پرور خطرناکترین سم است، چه این رژیم از روز اول بر پایه سینه زنی، روضه خوانی و غوغا سالاری حکومت خود را برپا کرده. وقتی جنگ برپا بود از آن طریق مردم را تهییج میکردند، زمانی که اسهال طلبی رواج داشت مردم را فریب دادند که میخواهند رژیم را اصلاح کنند و باعث تحرک میشند، امروز حتی خود جناحهای بسیار اصول گرای رژیم هم همان حرفهای اسهال طلبان سالهای اسهال طلبی را میزنند، با این حال نمیتوانند همان تحرک را ایجاد کنند، این خود نشانه انفعال است.
ممکن است بپرسید انفعال در کدام جبهه! در جبهه اسهال طلب یا اصولگرا یا جبهه تحریم و سرنگونی طلب رژیم. پاسخ ساده است وقتی در نبرد همه خسته شدند، سکون ایجاد میشود، همین سکون است که آنرا آرامش قبل از طوفان مینامند. تا نظر شما چه باشد.
در بخش: انتخاباتی
25
Feb
2008
هر تنابندهای که خبرهای ایران را تا حدودی تعقیب میکند به خوبی آگاه است که هر خبری در ایران قبل از اینکه منتشر شود از هزار و یک فیلتر امنیتی عبور میکند تا مبادا با انتشار خبری خدای ناکرده دامن اسلام لکه دار شود!!
در همین رابطه هم هر خبرگزاری که در ایران فعالیت دارد یا مستقیم زیر نظر وزارت اطلاعات مخوف حکومتی اداره میشود، یا این وزارتخانه هزاران مکانیزم کنترلی بر آن دارد تا مبادا خبری بدون اجازه مسئولین امنیتی منعکس شود. با این همه سیستم پیچیده اطلاعاتی امنیتی، گاهی اوقات بی دقتی مامورین امنیتی رژیم باعث میشود بعضی خبرها یک مرتبه به نشریات درز کند و گند کار در آید و دم خروس از زیر عبای ملا بیرون افتد.
امروز هم یکی از همین اتفاقات افتاد. خبرها را خودتان بخوانید و مقایسه کنید و کلاه خود را قاضی این مساله کنید:
خبر اول:
به گزارش فارس، دلیل این انفجار و مکان دقیق آن مشخص نیست.
براساس این گزارش، انفجار به حدی بود که مردم تبریز به تصور وقوع زلزله مکانهای حضور خود را ترک و به خیابانها آمدند. آدرس خبر (ساعت گزارش خبر: 12:48:07)
یکی دو ساعت بعد از انتشار این خبر، خبر مربوطه از سایت فارس نیوز حذف و خبر دیگری منتشر شد که در ادامه می خوانید، خبر اولیه را میتوانید در این آدرس بخوانید
پس از گذشت یکی دو ساعت سایت ایرنا خبری در همین رابطه منعکس کرد به این صورت:
مرکز فرماندهی و کنترل نیرویانتظامی آذربایجانشرقی اعلام کرد:صدای انفجار شنیده شده در تبریز ناشی از معدومسازی مواد منفجره زاید توسط سپاه استان بوده است. آدرس خبر (ساعت گزارش خبر 13:51)
کمتر از یک ساعت بعد از آن ( ساعت 14:13:32) خبرگزاری فارس خبر دیگری منتشر کرد به این صورت:
خبرگزاری فارس: یک مقام مسؤول در شهرداری تبریز اعلام کرد: انفجار ظهر امروز که صدای آن در این شهر شنیده شد، ناشی از عملیات راهسازی بوده است. آدرس خبر
عاقبت حقیر از تعقیب خبرهای شاخ و دُم دار خسته شدم و به روال همیشگی خبر مورد نظر را از خبرگزاری موثق و مورد اطمینان خُسن آقا به عرض مبارکتان میرسانم!
خبرگزاری خُسن آقا: بر اساس خبرهای موثق رسیده از تبریز، امروز حدود ساعت 12:20:38 هنگامی که نیروهای جان برکف حزب الله، تصمیم داشتند برای احداث جاده تبریز-جمکران از “آقام امام زمان” کمک بگیرند، هنگام حفر تونل در این مسیر به علت فشار زیاد از حد بر “آقام امام زمان”، گوزی از مقعد مبارک ایشان ساطع شد که باعث انفجار شدیدی گردید و خواب را از همه دست اندرکاران امنیتی حکومت ربود.
/پایان خبر.
در بخش: طنز
23
Feb
2008
متاسفانه این هفته اسلو نبودم و زیاد در جریان مطالب وبلاگها قرار نداشتم. حکم اعدام مهرنهاد یقینا مورد اعتراض من هم هست. این سرکوب کردنها اگر قرار بود حکومتی را مستحکم کند دیگر حکومتهای فاشیستی که قبل از حکومت آخوندی برپا شدند برقرار میماندند. حکومت اسلامی آخوندی ایران هر گروهی از ملت را به روشی میخواهد سرکوب کند، کرد را به شکلی، بلوچ را به شکلی، فارس را به شکلی دیگر، روزنامه نگار را به روشی، فعال اجتماعی را به گونهای و خلاصه هر کسی که بتواند فکر و اندیشه خود را بکار ببندد، دشمن این رژیم محسوب میشود و عاقبتش سرکوب است.
با حمایت کامل از دوستان دیگر وبلاگ نویس، من هم به سهم خود آزادی بی قید و شرط مهرنهاد را خواستارم.
در بخش: حقوق بشر
16
Feb
2008
چند سالی است که سیاستمداران و نخبگان جامعه نروژ نگران این مساله هستند که خارجیهای مقیم نروژ از جامعه نروژ دور شوند و به شکلی این مساله باعث شود که تنش های قومی نژادی در جامعه ایجاد کند. در همین رابطه در سالهای گذشته فعالیتهای زیادی انجام شده تا به طرق مختلف خارجیهای مقیم نروژ را در جامعه نروژ ادغام (include) کنند. باور کنید حتی نوشتن در این رابطه هم برای من مشکل است، چون در زبان فارسی ما چنین واژگانی اصلا نداریم. و برای نوشتن چنین مسائل پیچیده اجتماعی واقعا نیاز به ابداع واژههای مورد نیاز داریم.
در همین رابطه چند سال پیش دولت نروژ وزارتی را برپا کرد و دفتر و دستکهای فراوانی برای این منظور برپا کردند تا بتوانند شهروندان خارجی را در جامعه نروژ ادغام (integrate) کنند، نام این وزارتخانه را هم گذاشتند Integreringsdepartement (وزارت ادغام)، بعد هم برای اینکه این واژه افکار خارجی ها را مشوش نکند واژه (integrate) را به (include) تغییر دادند و نام وزارت خانه را به Inkluderingsdepartement تغییر دادند. یک چیزی شبیه به شورای نگهبان خودمان(!!!). واقعا فکرش را بکنید در نروژ وزارتی دایر میکنند که انسانها را به هم نزدیک کند، در عوض در ایران وزارتخانه یا دفتر و دستکهایی راه میاندازند تا انسانها را از هم جدا و دور کنند و ملت را به خودی و غیر خودی دسته بندی کنند.
ملت نروژ برعکس دولت ایران هر وقت مشکلی برایشان پیش میآید، بجای اینکه صورت مساله را پاک کنند مینشینند و فکر میکنند و برای آن مشکل و راه حل پیدا میکنند. فکرش را بکنید وقتی دولت ایران با افغانهای مقیم ایران مشکل پیدا کرد چه کرد!؟ افغانهای بیچاره را بجای اینکه در جامعه ادغام کنند، آنها را از ایران اخراج کردند، در عوض دولت نروژ بجای حذف صورت مساله (حذف یا اخراج خارجیها) وزارتی دایر کرد برای اینکه آنها را در جامعه ادغام کند.
از کارهایی که این اواخر در همین رابطه در نروژ اجرا شده، یکی هم این بوده که شهروندان خارجی را که تابعیت نروژی پذیرفتهاند را در پست و مقامهای حساس و سیاسی قرار میدهند تا به این طریق به شهروندان خارجی این احساس را بدهند که جزئی از نروژ و ملت نروژ هستند و نه خارجی و …
در همین رابطه در دولت اخیر یک پست وزارت را هم دادند به یک خانم سیاه پوست که 19 سال پیش به نروژ آمده و مقیم اینجا شده.
متاسفانه این خانم با چند خطای فاحش باعث شد که پریروز او را از پست وزارت برکنار کنند. علت برکناری او هم این بود که در یک پست حساس، یکی از دوستان خود را بکار گمارده بود و همین مساله باعث شد که نخست وزیر مجبور شود او را از پست وزارت برکنار کند. گویا این خانم هنوز به اندازه کافی توجیه نشده (ادقام نشده!) و درک نکرده که در نروژ رفیق بازی نداریم و هر کسی تنها به دلیل تواناییهایش برگزیده میشود و نه دوستی و رفاقت، در عوض این خانم به سبک و سیاق جوامع عقب افتاده رفتار میکند و هنوز درک نکرده که در نروژ با اینکه یک خارجی را میگذارند سر یک پست سیاسی اگر هم کوچکترین خطایی کرد بلافاصله او را عوض میکنند.
در رابطه با مساله کاریکاتورهای محمد: در اخبار دیروز و امروز خواندم که تعدادی از جوانهای مسلمان در بعضی از شهرهای دانمارک با آتش زدن و ایجاد اغتشاش خودنماییهایی کردهاند، تعدادی از این جوانان خارجی دستگیر شدهاند.
دوستان هفته آینده در مسافرت خواهم بود و ممکن است نتوانم به اندازه معمول به اینجا رسیدگی کنم.
با پوزش فراوان
در بخش: انتخاباتی