Feb 16 2008
تفاوتهای ناچیز ایران و نروژ!
چند سالی است که سیاستمداران و نخبگان جامعه نروژ نگران این مساله هستند که خارجیهای مقیم نروژ از جامعه نروژ دور شوند و به شکلی این مساله باعث شود که تنش های قومی نژادی در جامعه ایجاد کند. در همین رابطه در سالهای گذشته فعالیتهای زیادی انجام شده تا به طرق مختلف خارجیهای مقیم نروژ را در جامعه نروژ ادغام (include) کنند. باور کنید حتی نوشتن در این رابطه هم برای من مشکل است، چون در زبان فارسی ما چنین واژگانی اصلا نداریم. و برای نوشتن چنین مسائل پیچیده اجتماعی واقعا نیاز به ابداع واژههای مورد نیاز داریم.
در همین رابطه چند سال پیش دولت نروژ وزارتی را برپا کرد و دفتر و دستکهای فراوانی برای این منظور برپا کردند تا بتوانند شهروندان خارجی را در جامعه نروژ ادغام (integrate) کنند، نام این وزارتخانه را هم گذاشتند Integreringsdepartement (وزارت ادغام)، بعد هم برای اینکه این واژه افکار خارجی ها را مشوش نکند واژه (integrate) را به (include) تغییر دادند و نام وزارت خانه را به Inkluderingsdepartement تغییر دادند. یک چیزی شبیه به شورای نگهبان خودمان(!!!). واقعا فکرش را بکنید در نروژ وزارتی دایر میکنند که انسانها را به هم نزدیک کند، در عوض در ایران وزارتخانه یا دفتر و دستکهایی راه میاندازند تا انسانها را از هم جدا و دور کنند و ملت را به خودی و غیر خودی دسته بندی کنند.
ملت نروژ برعکس دولت ایران هر وقت مشکلی برایشان پیش میآید، بجای اینکه صورت مساله را پاک کنند مینشینند و فکر میکنند و برای آن مشکل و راه حل پیدا میکنند. فکرش را بکنید وقتی دولت ایران با افغانهای مقیم ایران مشکل پیدا کرد چه کرد!؟ افغانهای بیچاره را بجای اینکه در جامعه ادغام کنند، آنها را از ایران اخراج کردند، در عوض دولت نروژ بجای حذف صورت مساله (حذف یا اخراج خارجیها) وزارتی دایر کرد برای اینکه آنها را در جامعه ادغام کند.
از کارهایی که این اواخر در همین رابطه در نروژ اجرا شده، یکی هم این بوده که شهروندان خارجی را که تابعیت نروژی پذیرفتهاند را در پست و مقامهای حساس و سیاسی قرار میدهند تا به این طریق به شهروندان خارجی این احساس را بدهند که جزئی از نروژ و ملت نروژ هستند و نه خارجی و …
در همین رابطه در دولت اخیر یک پست وزارت را هم دادند به یک خانم سیاه پوست که 19 سال پیش به نروژ آمده و مقیم اینجا شده.
متاسفانه این خانم با چند خطای فاحش باعث شد که پریروز او را از پست وزارت برکنار کنند. علت برکناری او هم این بود که در یک پست حساس، یکی از دوستان خود را بکار گمارده بود و همین مساله باعث شد که نخست وزیر مجبور شود او را از پست وزارت برکنار کند. گویا این خانم هنوز به اندازه کافی توجیه نشده (ادقام نشده!) و درک نکرده که در نروژ رفیق بازی نداریم و هر کسی تنها به دلیل تواناییهایش برگزیده میشود و نه دوستی و رفاقت، در عوض این خانم به سبک و سیاق جوامع عقب افتاده رفتار میکند و هنوز درک نکرده که در نروژ با اینکه یک خارجی را میگذارند سر یک پست سیاسی اگر هم کوچکترین خطایی کرد بلافاصله او را عوض میکنند.
در رابطه با مساله کاریکاتورهای محمد: در اخبار دیروز و امروز خواندم که تعدادی از جوانهای مسلمان در بعضی از شهرهای دانمارک با آتش زدن و ایجاد اغتشاش خودنماییهایی کردهاند، تعدادی از این جوانان خارجی دستگیر شدهاند.
دوستان هفته آینده در مسافرت خواهم بود و ممکن است نتوانم به اندازه معمول به اینجا رسیدگی کنم.
با پوزش فراوان
17 پیام |
خُسن آقا گل! وزارت تکامل نه وزارت ادغام بهتر است کمی فارسی یاد بگیری :)))
قبل از اینکه بسفر بری ای میل های منو از اسپاسم گروه کانون بیار بیرون. بگو ترانه ادم خوبیه و ویروس نیست:))
بقول شفیعی کد کنی:
سفرت به خیر!اما،
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه ها، به باران، برسان سلام مارا.
توسط nana در 1386-11-29 01:29
دوستان آخرين پستم را نظر به اهميت
اينجا کپی ميکنم که افراد بيشتری بخوانند با اجازه زيتون :
ریدم به خدای تو !
با درود بر تمامی دوستان و هموطنانم
سید علی چلاق مادرجنده که تا گلو در گهی که ساخته و پرداخته
فرو رفته و ما مردم ایران به کمک امریکا خیال سرش را زیر گه فرو
کردن و همان جا نگاه داشتن تا بریدن نفسش در روز بزرگ – شوخی
چندش آورش – با خودمان داریم
از استیصال لنگ – خدا – را به میان کشیده !!!!!!!
خوب مادرجنده خان خیال کردی اگر از جانب خدای جاکش قرمساقت
با ما سخن بگوئي کارتان را نمیسازیم ؟
آره یعنی این همه خری تو جاکش سلاخ ؟
دوستان گرامی ابتدا کمی از این خدایش برایتان بگویم :
خدای اسلام کیری قبیله نشینی محمد کون برهنه وحشی با خدای
زرتشت ما زمین تا آسمان فرق دارد
بزرگترین فرقش در این است که خدای اسلام میگوید حتی شیطان از
کون من بیرون اومده بنابراین خودم فرمان پلید بودن او را داده به نفع
خودم دفتر را می بندم
ولی اما خدای زرتشت خدائی است که در او و با او نیست بلکه کاملا
مستقل از او چیزیست به نام بدی و شیطانی
شیطان موجودی مستقل از خدای معروف است
خباثت و بدجنسی و حرامزادگی یعنی انسان هیا کثیف مانند سید
علی چلاق ( شیطان )
معرف شیطانند
و مردان و زنانی که کردار نیک پندار نیک گفتار نیک دارند معرف خدا
سیدعلی مادرجنده روز رای گیری ….خودت و کل کابینه ات را از ایران
با کمک از اهور مزدای خوب و مهربان خودمان به جهنم روانه خواهیم کرد
شما مادرجندگان …..مگر از سی سال پیش که مخفیانه خیال ساختن بمب
هسته ای را در راهروهای قرون وسطی خود مخفیانه شروع کردید به مردم
ایران از این قصد و برنامه خود چیزی گفتید ؟
که حال به همان مردم میگوئي اگر هسته نخواهند !!!! خدای جاکش تو
تنبیه شان میکند !!!!!!!!!!!!!!!!
میگما …..ترا کفن کنم همین سخنانت یعنی گه در دهانت نقش بسته و
مرده ای مادرجنده نیاز به زرت و زورت بیشتر نداری
تو مادرجنده با اسلحه های غرب و شرق با جانیان تعلیم داده از غرب و شرق
با مشتی حیوان وحشی از غرب و شرق به جان ملتی افتادی و بزرگ و کوچک
را مانند خودت دفورمه کردی
و از هیچ کس هم نظر نخواستی مگر نه ؟
حال که مرگت را می بینی ناگهان شروع کرده ای مردم خودت را از (( خدا ))
ترسانیدن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من به مردم هوادار تو یاد خواهم داد که ترا و خدایت را با هم تغییر دهند و
با من درستکار به سراغ زرتشت بزرگ خودمان بیایند
با اعمال شمایان اکنون من تنها یک رادیو لازم دارم که صدای خودم را به حتی
دهاتی های مسلمان برسانم و به همه نوید ریشه کن کردن اسلام و تو و
ملا را از ایران بدهم
فقط یک رادیو …………نمیدانی چه قوه عظیمی
برای منقلب کردن مردم دارم
سالهاست همه میگویند هیچ کس مانند تو نمیتواند ارزش های دروغین ما
را از چشممان بیندازد
نگذار از افسونم استفاده کنم سید علی زیرا همراهش خون خواهم ریخت
رک و راست
گفته ام من سم خود را در لحظه آخر میریزم مگر نه ؟
افسونم نمیدونی نمیدونی نمیدونی چه شکلی کارگره ترا کفن کنم ….کیل بیل فرمانده
.
راستی نانا جون گفت رادیو یادم انداخت پس حالا اینو بشنوید
یک خبر خوش برای خوک های مادر جنده ی جهان(مسلمین)
از این پس رادیو قران با زبان انگلیسی روی ماهواره ی هات برد برنامه اجرا خواهد کرد
پس از حالا خوک های اروپایی و امریکایی بشینید پای ریسیور هاتون و از اخور معارف اسلامی نهایت فیض را ببرید باشد که به این بهانه لحظاطی دست از جماع کردن با همسران جوجه کش خود بردارید
به راستی که برشما امت اسلام ومحمد همگی باید رید:به محمد به علی پنج تن ال عبا باید رید
زنا زاده های مسلمان مادر قهبه حتی از کشتن وتیرباران کردن کودکان هم عبایی ندارند:کیرم تا دسته توکسس ننه خودشان وبزرگان دینشان ولدالزناها.
يک کودک 4 ساله روز جمعه در سمنان بر اثر گلوله ماموران نيروي انتظامي کشته شد. اين خبر در حالي از سوي نيروي انتظامي تائيد شده که طي ماه هاي اخير چندين کودک، نوجوان و جوان در شهرهاي مختلف کشور هدف شليک ماموران نيروي انتظامي قرار گرفته و بسياري از آنان کشته شده اند.
روز شنبه حجتالله واعظي نژاد رئيس مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي سمنان تائيد کرد که يک کودک 4 ساله با گلوله ماموران نيروي انتظامي در اين استان کشته شده است. وي در توجيه کشته شدن اين کودک، به سرقت پدر وي اشاره کرد و گفت: “سارقي كه پس از سرقت يك دستگاه خودروي سواري پرايد از شاهرود متواري شده بود، در يك عمليات تعقيب و گريز توسط پليس دستگير شد و كودك 4 سالهاش در اين عمليات جان باخت”.
اين مقام مسئول در نيروي انتظامي با تائيد اينکه ماموران از حضور کودک در اتومبيل مسروقه اطلاع داشته اند، افزود: “صاحب پرايد گفته بود كه حدود 30دقيقه قبل مسافري را كه يك پسر بچه نيز به همراه داشت از خيابان «تهران» به مقصد ترمينال شاهرود سوار كردم كه در بين راه، مسافر با پاشيدن افشانه بر روي صورتم، خودرو من را به سرقت برد”.
با اين حال اطلاع از حضور کودک در اتومبيل سرقتي، مانع از شليک ماموران نيروي انتظامي به اتوموبيل مسروقه نشد و به گفته واعظي نژاد ماموران در حين “اجراي طرح مهار براي دستگيري سارق اين اتومبيل” حدود ساعت 2بامداد جمعه گذشته خودرو مسروقه را در مقابل پليس راه سمنان مشاهده و تحت تعقيب قرار دادند: ”ماموران انتظامي پس از تعقيب خودروي سرقتي و اخطارهاي مكرر به راننده خودرو، به طرف آن تيراندازي و در نهايت خودرو را متوقف كردند”.
اما متوقف کردن اين خودرو سرقتي با هدف قرار دادن کودک 4 ساله همراه شد: “در جريان عمليات تعقيب و گريز، سرنشين خودرو كه كودكي 4 ساله بود، بر اثر اصابت گلوله مجروح شد و در بیمارستان جان سپرد
عکس جسد بی جان این طفل معصوم
https://iranbbb.org/pics/news/kodakansem.jpg
83 :: توسط nana در 1386-11-30 07:31
باز هم برای اينکه بدانيد من چه قدر جدی هستم آخرين پستم را کپی کرده
اينجا ميگذارم که تعداد بيشتری بخوانند
آتش نانا !
سید علی چلاق مادرجنده برای ملاقات هواداران ترک خرش به
آذربایجان سفری تبلیغی کرده است و در گهاتی
که از دهان متعفن لجنی بوگندویش بیرون ریخته در بخشی گهی
خورده که میخواهم چوبی در کونش فرو کنم تا دهان بفرستم بالا
برید کنار شتک گه بهتون نشینه :
((حضرت آيتالله خامنهاي با اشاره به سخنان اخير رئيسجمهور آمريكا
مبني بر لزوم ادامه فشار به ملت ايران به منظور دست كشيدن آنان
از انرژي هستهاي خاطرنشان كردند: آنها با اينكه ميدانند ايران در پي
سلاح هستهاي نيست، ولي با اين ادعا تلاش ميكنند تا مانع از
دستيابي ملت ايران به يك فناوري و دانش سطح بالا با تكيه بر
استعدادها و تواناييهاي ملي خود شوند زيرا رسيدن به اين توانايي
بدون كمك گرفتن از ديگران، روح خودباوري را در ملتهاي مسلمان
زنده خواهد كرد. ايشان ايستادگي همراه با قدرت را در مقابل آمريكا
و مستكبران عالم، تنها راه بالندگي و پيشرفت و دستيابي به حقوق
خود دانستند و تاكيد كردند: ملت ايران در مقابل همه تبليغات و فشارها
با صراحت اعلام ميكند كه از حق خود دفاع خواهد كرد و حق خود را
هم خواهد گرفت زيرا اگر چنين كاري انجام ندهد خداوند آنان را مواخذه
خواهد كرد))
خوب مادرجنده دروغگو تف به روی تو کثافتی که رسما همه را خر فرض
کرده ای
قرمساق امریکا مردم ایران را از چیزی محروم نمیکند این شمایان بوده اید
که بمب را طراحی و برنامه ریزی و تند تند در حال ساختن بوده اید مگر نه ؟
چرا خودت را و مشتی مانند خودت را (( ملت ایران )) خطاب میکنی ؟
برای ما ملت ایران شرم و ننگ است که مانند شما قصابان و سلاخان بدوی
باشیم ما را چه به شما چندش آوران نکبتی گهی دهاتی
خفه شو اسم مردم ایران را به دهان نجس عفونیت نیاور حتی شایسته
نیستی که نام پاک ما مردم را به دهانت بیاوری خر فهمت کردم مادرجنده
یکدست عقده ای ؟
شاشیدم به این تحمیق و دروغ که به نام (خود باوری ) توی کون مشتی خر
در اون خطه کرده ای
قرمساق کونده کفتار ….این خود باوری را برو از تمامی زنانی که فاحشگی
میکنند و جوانانی که به شکل از کنترل خارج معتادند بپرس
برو از کودکان خیابانی بپرس
که چه همه به خود باور یافته اند زیر تسلط تو کفتار خون آشام
مادر جنده برای بقای لاشه کپکی اسلام متعفن خودتان شروع به مخفیانه
ساختن بمب هسته ای کردید
مچتان را گرفته اند
این به مردم ایران چه ربطی دارد که سی سال تمام است خونشان به دست
شما میریزد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تمامش کن مادرجنده که آتشی برایت بیفروزم روز رای گیریت که تمامی کثافت
شما را همراه با خودتان پاک کرده و از ایران ببرد گارانتی ………کیل بیل فرمانده
اخرین اخبار از مادر جنده های ایران و جهان:
دیروز همایش اسلام روشنایی و نور ابدی با حضور بیش از هزار تن از دانشجئیان مسیحی و با همکاری وزارت امور خارجه ایران در بلزیک برگزار شد
(((( تبلیغات اسلام در این گستردگی و تابلویی در هیچ جای جهان سابقه ندارد . کیرم تو کس ننه ی سران کشوران اروپایی که دارند شب و روز به تمدن خودشان می رینند ))))
همایش زنان اندیشمند مسلمان جهان امروز در تهران به کار خود پایان می دهد گفتنیست این هماش از طرف دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری برگزار شده و مباحث و موضوعات مطرح شده پیرامون مسئله ی حجاب و عفاف و تاثیر ان در تحکیم بنیان خانواده بوده
(((( کیر تک تک انسان های ازاده ی جهان بر کس تک تک بانوان محجبه ی مسلمان فرو ))))
نانای گرامی مگه خودت وبلاگ نداری که میای اینجا به رهبر چلاغ مادر جنده تریاکی پیام میدی ?
نانا یعنی چی؟ خیلی اسم قشنگ و سکسی است
سحنگوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی با تائید حکم اعدام برای این روزنامه نگار و فعال مدنی ادعا کرد “این حکم بدلیل ارتباط او با گروه جندالله صادر شده است.”
یعقوب مهرنهاد در دادگاهی غیرعلنی و بدون وکيل مدافع محاکمه شده است.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، یعقوب مهرنهاد یک روزنامه نگار و فعال مدنی است و دبیر انجمنی با نام “جوانان صدای عدالت” و سرپرست روزنامه “مردم سالاری” در استان سیستان و بلوچستان بوده است.
انجمن صدای عدالت، نهادی مدنی، مستقل و مردمی بود که با اخذ اعتبارنامه از سازمان ملی جوانان از سال ۱۳۸۱ فعالیت خود را آغاز کرد. این انجمن که از دانشجویان و جوانان سیستان و بلوچستان تشکیل گردیده است، در جهت ارتقا سطح آموزشی و فرهنگی مردم استان و کمک به مردم محروم و فقیر تلاش می کرد.
یعقوب مهرنهاد بیش از ۵ ماه در بازداشتگاههای وزارت اطلاعات به سر برده و پس از آن به مدت ۲ ماه بدون هیچ حکمی در زندان مرکزی زاهدان زندانی شد. در چهارم دی ماه دادگاه وی تشکیل شده و پس از محاکمه به جای صدور حکم و علی رغم گفته قاضی پرونده مبنی بر صدور حکم طی ۱۰ روز، مجددا وی را در تاریخ ۱۵/۱۰/۸۶ برای اخذ اعترافات اجباری و ایجاد سناریوی ساختگی، به بازداشتگاه اطلاعات انتقال داده اند.
در آخرین ملاقات یعقوب میرنهاد با یکی از اقوامش در ۲ ماه پیش، آثار شکنجه بر سر، صورت و بدن وی آشکار بوده و او به شدت دچار کاهش وزن شده بود.
اعضای خانواده یعقوب مهرنهاد معتقدند که حکم حقیقی دادگاه، حکم اعدام نبوده و احتمالا در اثر شکنجه و ضرب و شتم یعقوب، مشکلی برای وی پیش آمده و برای سرپوش گذاشتن بر این ماجرا این حکم صادر شده است تا با یک صحنه نمایشی اعدام در محوطه زندان از افشای شکنجه های وارده بر یعقوب جلوگیری شود.
http://penlog-news.blogspot.com/
سحنگوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی با تائید حکم اعدام برای این روزنامه نگار و فعال مدنی ادعا کرد “این حکم بدلیل ارتباط او با گروه جندالله صادر شده است.”
یعقوب مهرنهاد در دادگاهی غیرعلنی و بدون وکيل مدافع محاکمه شده است.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، یعقوب مهرنهاد یک روزنامه نگار و فعال مدنی است و دبیر انجمنی با نام “جوانان صدای عدالت” و سرپرست روزنامه “مردم سالاری” در استان سیستان و بلوچستان بوده است.
انجمن صدای عدالت، نهادی مدنی، مستقل و مردمی بود که با اخذ اعتبارنامه از سازمان ملی جوانان از سال ۱۳۸۱ فعالیت خود را آغاز کرد. این انجمن که از دانشجویان و جوانان سیستان و بلوچستان تشکیل گردیده است، در جهت ارتقا سطح آموزشی و فرهنگی مردم استان و کمک به مردم محروم و فقیر تلاش می کرد.
یعقوب مهرنهاد بیش از ۵ ماه در بازداشتگاههای وزارت اطلاعات به سر برده و پس از آن به مدت ۲ ماه بدون هیچ حکمی در زندان مرکزی زاهدان زندانی شد. در چهارم دی ماه دادگاه وی تشکیل شده و پس از محاکمه به جای صدور حکم و علی رغم گفته قاضی پرونده مبنی بر صدور حکم طی ۱۰ روز، مجددا وی را در تاریخ ۱۵/۱۰/۸۶ برای اخذ اعترافات اجباری و ایجاد سناریوی ساختگی، به بازداشتگاه اطلاعات انتقال داده اند.
در آخرین ملاقات یعقوب میرنهاد با یکی از اقوامش در ۲ ماه پیش، آثار شکنجه بر سر، صورت و بدن وی آشکار بوده و او به شدت دچار کاهش وزن شده بود.
اعضای خانواده یعقوب مهرنهاد معتقدند که حکم حقیقی دادگاه، حکم اعدام نبوده و احتمالا در اثر شکنجه و ضرب و شتم یعقوب، مشکلی برای وی پیش آمده و برای سرپوش گذاشتن بر این ماجرا این حکم صادر شده است تا با یک صحنه نمایشی اعدام در محوطه زندان از افشای شکنجه های وارده بر یعقوب جلوگیری شود.
http://penlog-news.blogspot.com/
در سايتهاي مذهبي چند ساعت قبل خبر از مرگ سر دبير منتشر كننده كاريكاتورهاي پيامبر تا چه حد صحت دارد؟
من متاسفانه نروژ نیستم و خبرها رو آنچنان که باید و شاید پیگیری نمیکنم.
حالا گیرم که خبرشان درست باشد! خوب که چه بشود!؟ مگر جنگ اسلام با یک نفر است که با مردن او جنگ تمام شود. جنگ رژیم آخوندی با تمام بشریت است در نتیجه مرگ یک خبرنگار یا یک ناشر یا یک نویسنده هیچ تغییری در این جنگ ایجاد نخواهد کرد.
ما نیاز به همسو کردن افکار عمومی در مورد این حکم غیر انسانی و غیر دمکراتیک داریم لطفا هرگونه تلاش خود را از آقای مهر نهاد دریغ مدارید . به امید آزادی همه در بندان .
فراخوان کانون وبلاگ نویسان ایران برای نجات جان آقای مهرنهاد وبلاگ نویس بلوچ کانون وبلاگ نویسان ایران
سلام حسن آقا . حالتان چطور است؟.
ممكن است من راهنمايي كنيد؟!. در مورد ورود به پال تالك سوالاتي داشتم. در كامنتداني وبلاگ جناب شبح اين ياد داشت را نوشته بودم. با همه ء ارادتي كه به شما دارم مي خواهم كه لطف كنيد و اين پست (آن كامنت )را در وبلاگتان بخوانيد و لا اقل شما با بزرگواري تان من را در همين جا راهنمايي كنيد. دوباره خواهم آمد. در اوج باشيد
متن كامنت فوق :
صميمانه ترين شاد باش هاي من ;تقديم به شبح عزيز. با قلبي گرفته و دردمند با تو حرف مي زنم. با تويي كه همانند من به يقين درد را مي شناسي.
تلخي اين روزهاي زيستن در وطن ; با خواندن كتاب- شعر- و يا نواختن سازي از ياد نمي رود ! .
‘و حتي مرگ هم ما را در نمي يابد .
قداره بندان تحريف و قمع آزادي از يك سو و دستاويزگان مذهب از سويي دگر ; امان را از نسل ( هنوز اميدوار و آرزو نگر ) همچو من بريده اند . زخم تازيانه ء گزمه هاي بدوي حاكميت را بازهم مرهمي ست ; اما بلاحت و جزم انديشي
سيل عظيمي از هموطنان درون مرز را مرهمي نشايد …
در اين حس و سعي مدام ;بارها از خود پرسيده ام ; به جرم كدامين گناه ؟! و تا به كي ملت من-( ايران من ) در خلسه يي نامعلوم غوطه ور خواهد بود ؟.
جسارت من را ناديده بگيريد كه بي هيچ موء خره يي زبان به شكوه يي بي پايان گشودم . اما چه باك! . درد وطن! نفرين ! (اين درد عميق و آشكار).
مدتهاست كه از وبلاگت ديدن مي كنم ; و هميشه در سكوت ميهمان شبح هستم . دختري 21 ساله هستم . مادرم مي گويد شباهت فراواني به خواهر از ياد نرفته ام دارم. (خواهري كه
كه طمع زنانگي و شب خوش شادكامي ( زفاف ) را در شب قبل از اعدامش در سال 67 مزه كرد..!)
مادر هميشه مي ترسد و مي گويد : ((مبادا كتاب بخواني! – مبادا كتاب در دست سوار تاكسي شوي- مبادا همچون آن سالها راننده به نقوش سرخ جلد كتابت مشكوك شود و تو را همانند خواهرت بفروشد ؟! . ديگر طاقت از دست دادن تو را هم ندارم . بگذار لا اقل عروسي ات را در اين خانه ببينم. )). مي گريد و تصوير من در ني ني چشمانش به آرامي خيس مي شود . گاهي اوقات اين توصيه مادرانه اش به حد جنون است.
شبح عزيز : مي خواهم بر من منت بگذاري و اگر مي تواني طرز استفاده از نرم افزار ” پال تالك و چگونگي استفاده از آن و همچنين داخل روم شدن را به اختصار برايم در همين كامنت داني وبلاگت بنويسي . وهمين طور معرفي لينك نرم افزار آن را . مدتهاست كه مي خواهم عقده هاي
ناگفته ام را در پال تالك بگشايم اما نمي توانم چطور و چگونه. ( البته اگر برايت مقدور باشد و گرنه كه هيچ ) . از لطف و توجه ات به اين خواهش; سپاسگزارت خواهم بود . متاسفم كه بجاي نوشتن نثري ( گفتاري ) از نثري ( نوشتاري ) استفاده كرده ام . اينگونه عادت كرده ام.
****
( از نرم افزار ULTRA SURFفيلتر شكن استفاده مي كنم كه آي پي من ; در كنتور وبلاگت را از آمريكا نشان مي دهد .)
****
دختري از تباره تيره ء انساني: ( ايران – شمال )
خداوند ايران; نگهدار ايران باد .
خُسن آقا گل ددم آپ دیت شدی ذوق کردم که چه نوشته ای اخبارت که آپ دیت شده بقیه اش هم حتمن ساک سفر را زمین بزاری آپ می کنی
سوقاتی چی؟ کجا بودی؟
http://yaghubmehrnahad.blogspot.com
این لینک را هم ببین!
نام خُسن آقا باید اول همه می بود.
نیکو جان
مثل نیما یوشیج که تحول ایجاد کرد و نامش را برگرداند و از امین به نیما تبدیل شد، نانا هم میخواست همینکار رو بکنه و رید. حالا هم هی نگو که اسمش سکسی هست. اسمش گوهی هست.
ای داد و بیداد که نانا الان طبق معمول آشوب به پا میکنه.