14
Jun
2009
خبرها زیادند و شایعات زیاد تر. آدم در چنین شرایطی نمیداند چه اخباری را باور کند، چه اخباری را نه!
صحنههایی که اینجا و آنجا فیلم میشوند مشمئز کننده هستند. چطور انسانهایی میتوانند بایستند و مشاهده گر سرکوب همشهری هایشان باشند، بدون اینکه کوچکترین دخالتی بکنند؟ هموطن اگر در مقابل چشمانت شهروندی را سرکوب کردند، تو به عنوان یک انسان حتی اگر مخالف افکار او باشی موظفی که از حقوق انسانی او دفاع کنی.
چگونه نیروی انتظامی که عموما فرزندان همان شهرها و کوچه ها هستند میتوانند به همین راحتی هم شهریها، هم وطنهای خود را سرکوب کنند؟ مگر اینها انسان نیستند؟ شما که عضوی از نیروی سرکوب هستی، فراموش نکن که اگر روزی این رژیم سرنگون شد، نمیتوانی با این ترفند که من مامور بودم و دستور را کس دیگری صادر کرده بود، خود را از اتهام مبرا کنی. اگر سرکوب کردی گناه تو چند برابر آنهایی است که دستور میدهند.
کجاست موسوی و شرکای فریبکارش که مردم را در این بازی وارد کردند و حالا خودشان یا دارند پشت پرده برای منافع خودشان چانه زنی می کنند یا توی سوراخی مخفی شده اند. مگر دیگر انقلاب های مخملی هم رهبرانشان در خانه مخفی بودند؟
اخبار و وقایع این یک دو روز در همه رسانههای نروژی انعکاس داشته، اکثرا صفحات و خبرهای اول خود را به این مساله اختصاص دادهاند در زیر چند نمونه از این خبرهای را لینک میکنم که دوستان داخل بدانند که تنها نیستند.
● اصلاح طلب های ایرانی دستگیر شدند (Iranske reformpolitikere arrestert)
● همین لحظه تظاهرکنندگان شکنجه می شوند (Akkurat nå blir demonstrantene torturert)
● دستگیری بیش از 100 سیاستمدار اصلاح طلب (Over 100 reformpolitikere arrestert)
● در ایران اصلاح طلب ها دستگیر شدند (Reformpolitikere arrestert i Iran)
● تظاهرات هزاران نفر در تهران (Tusenvis demonstrerer i Teheran)
● اصلاح طلب های ایرانی دستگیر شدند (Iranske reformpolitikere arrestert)
● تظاهرات بر علیه دروغ انتخاباتی در ایران (Protester mot «valgløgn» i Iran)
در بخش: اعتراض و تظاهرات
13
Jun
2009
چند ساعت رفتم خوابید ببین چه بر سر رای امت همیشه در صحنه آوردندها! این شعار بالا شعار بخشی از امت همیشه در صحنه است و چه با معنی است این شعار.
گرچه من هم دیروز در تحلیلام اشتباه کردم، اشتباه که چه عرض کنم محاسبات من بر این اصل استوار شده بود که رهبر از این همه امت سبز پوش خجالت میکشد و اجازه میدهد میر حسین بشود رئیس جمهور و بعد مثل دوران خاتمی امت را میفرستند دنبال نخود سیاه، ولی گویا این سید چلاق بی شرم تر از آن است که صدای امت را به این سادگیها بشنود.
حالا باید منتظر عکس العمل هاشمی و شرکا بود، یا شاید هم همانها در پشت پرده با رهبر برنامه این شعبده بازی را ریخته بودند تا بتوانند با این وسیله امت از همه جا بیخبر و همیشه در صحنه را یک بار دیگر به صحنه بکشند تا با این وسیله بتوانند ابزار قوی برای مذاکره با آمریکا داشته باشند.
از امروز باید منتظر دو اتفاق بود. یا هاشمی، میر حسین و خاتمی هم در این بازی همکاری کردهاند، که در آن صورت امت منفعل تر از پیش به خانه هایشان خواهند رفت و حکومت آخوندی با دستی بسیار قوی به مذاکره با آمریکا خواهد رفت و حکومت ولایت وقیه را برای سالهای زیادی تثبیت خواهد کرد. یا اینکه هاشمی، میر حسین و خاتمی در این بازی شرکت نداشتهاند که من شدیدا بعید میدانم این تئوری را. در چنین حالتی باید این سه نیروهایشان را به میدان بیاورند و بازی انقلاب مخملی را به اجرا بگذارند، همان گونه که در این نوشته پیش بینی کرده بودم.
نتیجه گیری انتصابات:
● آخوند باهوش است، مکر او بی حد و مرز است، اگر ملت میخواهد پاشنه آشیل این حکومت را بکشد باید باهوش تر از این ابلیسهای عبا بدوش عمل کند.
● ایرانیانی که این دوره را تحریم کردند نشان دادند که با هوش تر از ابلیسهای عبا به دوش هستند، این گروه باید به خود افتخار کنند و هدایت امت را از این به بعد به دوش بگیرند و آنها را از شر ابلیس برهانند.
نتیجه آرا تا این لحظه، منبع تلویزیون آخوندی:
محمود: 19.761.433 رای 64.78 درصد
میر حسین: 9.841.056 رای 32.26 درصد
محسن: 633.048 رای 2.08 درصد
مهدی: 270.885 رای 0.89 درصد
بعد از اعلام نهایی آرا تحلیلی هم بر این چیدمان خواهم نوشت، چه این رده بندی هم معانی خودش را دارد و اگر چیدمان را به این شکل ارائه دادهاند، میخواهند با این چیدمان هم خط و نشانی بکشند و به دنیای بیرون هم نشان بدهند که چه میخواهند و چه نمیخواهند…
مشاهدات فیلمهای خبری:
● قبل از انتصابات: صف امت همیشه در صحنه، خانم ها بی حجاب آقایان با موها و ظاهری سوسول
● بعد از انتصابات: صفوف بهم پیوسته زنهای چادری مردان ریشو با جای مهر نماز روی پیشانی
● قبل از انتصابات: موسوی برای مموتی شاخ و شانه میکشد
● بعد از انتصابات: موسوی و کروبی ملت را به همدلی دعوت میکنند
این کاریکاتور نیک آهنگ به حق یکی از بهترین هاست بسیار گویا و بسیار با هوش
در بخش: انتخاباتی
12
Jun
2009
انتصابات تمام شد و مردم همان گونه که انتظار میرفت مجددا فریب خوردند. اینکه هنوز بعد از 30 سال جنایت، دزدی، چپاول و تحقیر ملت، باز هم جمهوری اسلامی میتواند مردم را فریب و به شعبده بازی خود ادامه دهد. این بازی سیاسی این مساله را تایید می کند که ملت ایران رشد کافی نکرده تا لیاقت یک حکومت دموکراتیک را داشته باشد.
این بازی چنان خوب طراحی شده بود که حتی آنهایی که خود را تحلیل گر سیاسی می دانند و هم بیشتر آنهایی که دوره های قبل تحریم کردند این بار مجددا فریب خوردند و پای صندوق شعبده بازی رفتند و نا آگاهی سیاسی خود را تایید کردند.
اگر حکومت تصمیم داشت احمدی نژاد را یک دوره دیگر بر مسند بنشاند، یقینا مثل دیگر موارد می توانست موسوی را هم به هزار و یک دلیل از شرکت در انتصابات باز دارد. اگر دیدید که نه تنها موسوی را وارد بازی کردند که حتی صحنه شعبده بازی را گسترده تر کردند و بازی را به صفحه تلویزیون و مناظزههای مسخره هم کشاندند تا بتوانند شور و شوقی را که لازم بود بوجود بیاورند و ملت را به میدان بازی بکشانند، تنها و تنها برای آمار بالا و مشروعیت بیشتر بود.
انتصابات چنان طراحی و مهندسی شد تا میر حسین که قرار بود بر مسند بنشیند، کمترین قول و قرارها را به ملت بدهد تا بعدا با همان مشکل خاتمی و احمدی نژاد روبرو نشود.
عاقبت امر اینکه با این شعبده بازی رژیم توانست یک مشروعیت 70 – 80 درصدی برای سید علی دست و پا کند.
انکار نکنید! این انتصابات چنان با مهارت برنامه ریزی شده بود که یک مشروعیت بسیار قوی برای حکومت آخوندی دست و پا کرد تا حداقل ده تا دوازده سال دیگر این حکومت را بیمه کند.
من به انتخاب ملت ایران احترام میگذارم، تنها این نکته را نمیتوانم گوشزد نکنم که “خلایق هر چه لایق”
پ.ن.: فقط جهت اطلاع: برنامه روی خط صدای آمریکا در کنار تصویر پائین دست چپ نقشه ایران را دارد و یک علامت تایید(√) با رنگ سبز را نمایش می دهد!
در ضمن پس زمینه هم رنگ سبز است و حتی حرف A کلمه (VOA) هم به رنگ سبز است. عجب اتفاقی!!
در بخش: انتخاباتی
09
Jun
2009
من احساس خوبی در رابطه با انتصابات امسال دارم. با این روند و سرعتی که حوادث دارند پشت سر هم اتفاق میافتند، بعید میدونم بیضههای اسلام ناب محمدی از این ماجراها آسیب نبینند.
اگر خامنهای و هاشمی را دو بیضه اسلام ناب خمینی بدانیم، این دو بیضه آویزان، این روزها بدجوری سر شاخ شدهاند و کم نمانده یکی از این بیضهها، شاید هم هر دو در روند سراشیبی که ایجاد شده کنده شوند.
یقینا احمدی نژاد نه عددی بوده که سر خود دست به این رویارویی زده باشد و نه هاشمی بدون دلیل نامه نگاری به سید علی را ابزار جوابگویی کرده. این رویارویی یقینا رویارویی هاشمی و خامنهای است. شاید هم اکبر شاه با جایگاهی که در مجلس خمرگان رهبری دارد، میخواهد با نامه نگاریاش به سید علی بگوید که مواظب باش اگر گوش سگ هار خود را نگیری رویارویی اجتناب ناپذیر خواهد شد.
من بعید میدانم که این درگیری به این سادگیها قابل ماست مالی کردن باشد. احمدی نژاد سگ هار سید علی در برنامهای تلویزیونی که گفته میشود میلیونها بیننده در داخل و خارج ایران داشته، با صراحت اکبر شاه را دزد و پدرخوانده مافیا نامیده. چنین افتضاحی را نمیتوان به سادگی ماست مالی یا زیر سبیلی رد کرد. این رویارویی بوی خون میدهد، به امید آنکه خون ریزی چنان شدید شود که جفت بیضههای اسلام ناب خمینی کنده شوند.
در بخش: ملای حیله گر
08
Jun
2009
اول از همه تا یادم نرفته اینو بگم، امشب نقاط برآمده و برجسته بدن خانم زهرا رهنورد را دیدم! حتما ایشان به خیال خودشان دارند ساختار شکنی میکنند! ایشان مثل پری بلنده یک دست از چادر بیرون مثل شیر پریدند روی سن و شروع کردند به شعار دادن برای میر حسین خان.
به علت دسترسی نداشتن به تلهویزیون پشم و شیشه جمهوری اسلامی، برای دیدن مناظره ها یا تله ویزیون بیبیسی را نگاه میکنم یا صدای آمریکا. امشب تفسیر خبر صدای آمریکا را میدیدم دو تن از طرفداران محسن رضایی و محمود احمدی نژاد هم شرکت داشتند. ما نفهمیدیم به چه علت برای دانشجوهای بیچارهای که هیچ گونه رسانهای در اختیار ندارد، اگر با صدای آمریکا یا بیبیسی مصاحبه بکنند، بلافاصله برای آنها پرونده سازی میکنند، ولی امشب نماینده دو تن از اصولگرا ترین کاندیدهای ریاست جمهوری آمدند و آبروی همه را بردند. نه سواد درست و حسابی داشتند نه اصلا میتوانستند حرف حسابی بزنند. از طرف ستاد انتصاباتی مموتی حسن الله وردی نژاد آمده بود و از ستاد انتصاباتی محسن رضایی هم ایرج رضایی.
اگر مهمانیهای خانوادگی در ایران را بیاد داشته باشید میدانید که در آن میهمانیها، معمولا اگر از کسی میخواستند که وسط مجلس بیاید و برقصد، معمولا اول کمی ناز میکردند ولی بعد از چندبار خواهش و تمنا میآمدند وسط و تا آخر شب دیگر ول کن معامله نبودند و تا نفس داشتند میرقصیدند. این دو تا نماینده دو کاندیدا هم درست به همین شکل، آمده بودند و وقتی میکروفون را در اختیارشان میگذاشتند دیگر آنرا پس نمیدادند و بدون وقفه صحبت میکردند.
در بخش: انتخاباتی
07
Jun
2009
من این روزها وقتی به وبلاگها سر می زنم، حتی آنهایی که مخالف شرکت در انتصابات هستند، میبینم این دوستان هم بجای اینکه واژه انتصابات را برای این شعبده بازی رژیم استفاده کنند از واژه انتخابات استفاده میکنند. دوستان نکنید این کار را! شما با این کارتان دارید تشویش اذهان میکنید! شما یا معنی انتخاب را نمیدانید یا از مسائل سیاسی ایران بیخبرید وگرنه این شعبده بازی که در ایران در حال اجراست چیزی نیست جز انتصاب.
برای انتخاب کردن کسی که انتخاب میکند باید بتواند بدون دخالت دیگران خود با استفاده از خرد خویش چیزی یا کسی را انتخاب کند. دوستان یا معنی واژه ها را درک نمیکنند یا مماشات میکنند. حالا وقتی که رژیم چهارتا مهره شناخته شده و جنایت پیشه خود را به عنوان آلترناتیو در اختیار ملت میگذارد و به آنها امر میکند بین اینها یکی را انتخاب کنید، دیگر نام این شعبده بازی انتخابات نیست. اگر کسی در بین شما توانست برخلاف این ادعای من، ثابت کند که مردم دارند در انتخابات شرکت میکنند، من آنگاه پای برهنه پیاده به ایران خواهم رفت و خودم را به پای سید علی خواهم انداخت و از او و ملت ایران بخاطر تشویش اذهان عذرخواهی خواهم کرد.
حالا ممکن است عدهای بگویند این یک انتخاب بین بد و بدتر است! خوب برادر بعدش که چه!؟ مگر خاتمی که به قول عده زیادی بهترین بین این بدها بود، وقتی آمد راس قدرت چه کرد!؟ مگر در دوران او نبود که قتل های زنجیرهای به وقوع پیوست؟ مگر در دوران او نبود که دانشجوها را به غل و زنجیر کشیدند و سرکوب کردند.
مگر رهبر و عواملاش به خاتمی در زمانی که رئیس جمهور بود تشر نزدند و خاتمی هم از ترس در سازمان ملل رفت توی خلا قایم شد تا از رویارویی با کلینتون دوری جوید!؟
ای برادر هشیار باش! این شعبده بازی که نامش را به غلط گذاشتهاید انتخابات چیزی نیست بجز انتصاب رئیس آبدارخانه رهبر برای مشروعیت بخشیدن به خدایی و اجرا کردن اوامر او. فرقی هم بین این بدها و بدترها وجود ندارد، برای اینکه اینها جملگی باید بروند به پابوس سید علی و هر چه سید علی دستور داد اجرا کنند. اگر میبینید در دوران خاتمی روسری خانمها کمی رفت عقب، نه بخاطر اقتدار خاتمی بود که برعکس بخاطر ترس سید علی بود که به دستگاه عریض و طویل زیر سطله اش دستور داده بود کمی کمتر سختگیری کنند. هم او بود که بعد از دوران خاتمی دستور داد دوباره سختگیری کنند، تا مردم امروز مجبور شوند بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند.
خنده دار تر از همه چیز در این شعبده بازی این است که این جماعت دزد، برای فریب مردم در مقابل دیدگان تماشاگران در مناظره شعبده بازی تلویزیونی، راست راست دروغ میگویند، این یکی آن دیگری را به صراحت به دزدی متهم میکند، هر کدام هم بیش از اینکه ما میدانیم دزدیده، چپاول و جنایت کردهاند. چیزی که ما میدانیم فقط بخش ناچیزی از جنایات و دزدیها و چپاولهای این جماعت فاسد است. کسی هم نیست گریبان اینها را بگیرد و از آنها بخواهد که پاسخگوی این هم جنایت و دزدی باشند، چرا!؟ برای اینکه کل سیستم فاسد است از راس تا پایین ترین عضو این سیستم.
رفیق لطف کن وقتی می خواهی در رابطه با این شعبده بازی بنویسی و واژه های دقیق تری استفاده کن! آخه ناسلامتی شما جزو طبقه آگاه آن جامعه هستی شما دیگر عوام را مثل رژیم فریب نده حالا چه آگاهانه چه از روی نا آگاهی.
در بخش: انتخاباتی