18 Sep 2010

آقا عزرائیل آدرسو اشتباه اومدی

نوشته:     :::       7 پیام

آهای ملت پریروز نزدیک بود خُسن آقا رو زورکی بفرستن اون دنیا!
سرکار بودم یک مرتبه حالم بد شد و درد شدیدی در سینه‌ام احساس کردم. ملت نروژی هم که خیلی آدم دوست هستند، همکارها، حقیر را با زور سوار تاکسی کردند و فرستادند پیش دکتر! آقای دکتر هم پس از چند تا سوال و چند تا آزمایش، تاکسی سفارش داد و و خُسن آقای هاج و واج را سه سوت فرستاد بخش اورژانس قلب بیمارستان. قبل از اینکه بتونم از خودم دفاع کنم، دیدم روی تخت خوابوندنم و هزار تا سیم و لوله به سوراخ‌های بدنم وصل کردن اونجاهایی هم که سوراخ پیدا نکرده بودن خودشون با سرنگ سوراخ کرده بودن و یک سیمی لوله‌ای چیزی بهش وصل کرده بودن! یک دکتر خانم خوشگل هم گذاشته بودن جلو روی حقیر و هی پشت سر هم سوال می‌کرد و یاداشت برمی‌داشت، دو سه تا پرستار خوش هیکل هم هی اینور و اونور ورجه ورجه می‌کردند و سیم و لوله و دستگاه وصل می‌کردن به خُسن آقا.
خلاصه قبل از اینکه وقت فکر کردن داشته باشم دیدم تبدیلم کردن به یک آدم دم موت!
حالا از من اصرار که بابا حال من خوب است و اصلا و ابدا تصمیم مردن نگرفته‌ام، ولی تو گویی که داشتم با دیوار صحبت می‌کردم.
خلاصه شب هم میهمان بیمارستان بودم و هزار و یک نوع آزمایش امتحان پس دادم تا به دکترها و پرستارها ثابت کنم که بابا عزرائیل اشتباهی اومده بود پیش من و در اصل قرار بوده بره سراغ آیت الله جنتی.
آقای دکتری که دیروز مرخصم کرد یک ساعت سین جیم کرد تا بلکه دلیل درد سینه‌ام را پیدا کند، عاقبت امر رسید به این نوع سوالها که مشکلات کاری دارم؟ پاسخم منفی بود و بعد پرسید آیا مشکل خانوادگی دارم!؟ پاسخ به این یکی هم منفی بود. عاقبت پرسید مشکلی در زندگی داری که می‌تواند باعث استرس و تشویش شود. گفتم خوب از اول می‌گفتی! در پاسخ توضیح دادم که من ایرانی هستم و مشکل اصلی من رژیم آخوندی است، حالا هم این آقا محمود شده بزرگترین ابزار تشویش و استرس برای حقیر. زد زیر خنده و گفت: تو که تو ایران زندگی نمی‌کنی چرا شور اونجا رو می‌زنی!؟ مانده بودم چه جوابی به طرف بدهم امروز که تیتر این خبر رو خوندم تازه دوزاریم افتاد که بابا تا این شارلاتان‌ها هستن ما روی خوشی و آسایش نخواهیم دید حتی اگر آن سوی زمین هم زندگی کنیم.
وقتی مموتی چنین بیشرمانه و گستاخ و بی حیا می‌گوید: “منشور کوروش نمونه مدیریت ایرانی است” آدم سالم هم قلبش می‌گیرد و ممکن است سکته کند از دست این شارلاتان. یکی نیست به این مموتی بگه مادر قحبه مگه تا همین چند روز پیش مدیریت جهان بدست امام زمان عرب نبود!؟ حالا چطور شده یک شبه مدیرت شده از نوع کورش و ایرانی!؟
خلاصه اگر من از دست این شارلاتان‌ها سکته کردم، بدانید و آگاه باشید که مرگ من از بیماری نبوده که درست برعکس از روی هشیاری و آگاهی و سلامت عقل بود.

7 پیام   |    |     |     

14 Sep 2010

شاه می‌بخشه ولی شیخ علی شاه نه!

نوشته:     :::       9 پیام

تری جونز، کشیش کلیسای انجیلی در فلوریدا یک خالی بندی کرد ولی همین که دید عکس العمل‌ها شدید خواهد بود از خیر آتش زدن قران گذشت. حالا گویا به قول معروف که می‌گویند “شاه می‌بخشه ولی شیخ علی شاه نمی‌بخشه” حکایت آخوندهای ما شده. گویا برای آخوندها این کشیش مثل نعمتی بود که از آسمان افتاد در دامن شان! به قول خمینی ملعون که می‌گفت “جنگ نعمت است”، این آخوندها هم می‌گویند “بحران نعمت است”! رژیم آخوندی را دیگر همه می‌شناسند و برای کسی شکی باقی نمانده که این رژیم بدون بحران نمی‌تواند حتی یک روز هم قدرت را حفظ کند. من در این گمانم که شاید خود رژیم پولی چیزی داده به کشیش تری جونز تا این بحران را برایش سامان دهد. آخه فکرش را بکنید در این اوضاع نابسامان رژیم، که هم تحریم است و هم در داخل با مشکلات سیاسی، اجتماعی زیادی روبروست و هم تقریبا همه کشورهای جهان خواستار سرنگونی آن هستند و تو گویی که این رژیم بجز دشمن دیگر چیزی در چنته ندارد. حالا این آتش زدن قران شده مثل پیراهن عثمان برای رژیم و دست بردار هم نیست. اینها گمان می‌کنند که هنوز مثل اول انقلاب است که بتوان برای چنین پیراهن عثمانی ملت را کشید توی خیابان برای حمایت و شعار دادن‌های توخالی! گویا رژیم یادش رفته که آنهایی که انقلاب کردند عموما با رژیم مخالف‌اند و جوانهایی که بعد از انقلاب به دنیا آمده‌اند اصلا نمی‌خواهند سر به تن رژیم باشد.
این همه هیاهوی رژیم برای این است که بتواند به هر شکلی که شده نگاه و توجه افکار عمومی را از این همه مشکلات سیاسی اقتصادی اجتماعی منحرف کند، وگرنه همه می‌دانند که سران این رژیم نه برای قران تره خورد می‌کند نه برای اسلام، اینها که در راس قدرت رژیم هستند عموما فقط دنبال قدرت‌اند و بس.

9 پیام   |    |     |     

12 Sep 2010

فلاکت مسلمین یکی دوتا نیست!

نوشته:     :::       11 پیام

گرچه ماجرای آتش زدن قران بوسیله کشیش آمریکایی در آخرین دقایق کنسل شد، ولی گویا به نوشته سایت شفاف عده‌ای آمریکایی “گمنام” در چند نقطه آمریکا قران آتش زدند.
تا اینجای قضیه مشکل فقط آتش زدن قران است و یک معضل سمبولیک که مسلمانهای عقب افتاده را می‌رنجاند. نکته مهم تری که بیشتر مسلمان‌ها اصلا روحشان هم خبر ندارد یا حداقل به مخ معیوبشان هم نمی‌رسد، این موضوع است که اصولا قران هم مثل دیگر کتب باید از خط تولید بگذرد تا بدست مسلمانان برسد. درست خواندید “خط تولید”!
این خط تولید بسته به اینکه در کدام کشور باشد و حتی کدام شرکت، شکل و شمایل گوناگونی به خود می‌گیرد. مثلا فرض کنید این خط تولید در ایران است و در یک شرکت انتشاراتی بسیار متعهد و مکتبی تهیه می‌شود و شرکت انتشاراتی هم همه اصول را برای تولید قران به اجرا می گذارد.
تولید و نشر قران فقط مختص ایران که نیست! هست!؟ این کتاب هم مثل دیگر کتابها در کشورهای مختلف تولید می‌شود و تا آنجا که حقیر شنیده‌ام این کتاب در اکثر کشورها چه مسلمان و چه غیر مسلمان هم تولید و منتشر می‌شود. حالا فرض کنید یک نسخه قران با ترجمه نروژی آن که در نروژ تولید می شود از چه مراحلی عبور می‌کند.
اول کاغذ آن باید تولید شود. بطور کلی کسی در نروژ نمی‌رود کاغذ مخصوص برای قران تولید کند، برعکس همان مواد خام و کاغذی که برای دیگر موارد استفاده می‌شود برای قران هم استفاده می‌شود.
کارگرهایی که در تولید کاغذ کار می کنند معمولا(اکثرا) مسلمان نیستند، تازه گیریم که کارگرها هم مسلمان باشند! با این حال اصلا کاغذ و مواد خام تولید آن معلوم نیست که برای نشر قران تولید شده باشد یا کاغذ توالت!
حتی اگر هم فرض کنیم که تولید کننده کاغذ قران هم همه اصول را برای تولید کاغذ قران انجام دهد، آیا فکر می کنید فلان کارگر که در خط تولید کاغذ مثلا در نروژ مشغول تولید کاغذ قران است برای قران تره خورد می‌کند؟ خوب معلوم است که برای او فرقی نمی‌کند که دارد تولید کاغذ قران می‌کند یا تولید کاغذ توالت، در نتیجه اگر قضای حاجت داشت می‌رود توالت و بعد از انجام این عمل، وضو که هیچ، حتی دستش را هم نمی‌شوید و یک راست می‌رود سر خط تولید کاغذ و الخ.
اصلا دلم نمی‌خواهد بیشتر در باره خط تولید قران بنویسم، خودتان قوه خلاقه تا را بکار بگیرید و ببینید به کجا ختم می‌شود!!

11 پیام   |    |     |     

09 Sep 2010

گویا این مرتبه آخوندها جای سفت شاشیده‌اند

نوشته:     :::       3 پیام

شایع شده که رژیم می‌خواهد یکی از گروگانهای آمریکایی را آزاد کند. عجب! مگر نه اینکه حکومت آخوندی مدعی شده بود که این سه گروگان جاسوس هستند!؟ خوب حالا به چه حساب و منطقی رژیم آخوندی روز شنبه می‌خواهد یکی از آنها را که به قول خودشان جاسوس بوده آزاد کند!
راستی چرا رژیم یک مرتبه دست و دل باز شده!؟ چرا زمانی که آمریکا شهرام امیری را آزاد گذاشت تا به ایران برگردد، اینها گروگان به قول خودشان جاسوس را آزاد نکردند!؟
خیر من گمان نمی‌کنم که آزاد سازی گروگان آمریکایی از روی عطوفت آسید علی آقا باشد! گمان من بر آن است که فشارها بر رژیم چنان زیاد شده که مجبور شده‌اند کمی از این فشار را به این شکل تخلیه کنند. نکته جالب تر در این میان تهدید کشیش آمریکایی به آتش زدند قران است. شاید هم آسید علی آقا با این کار می‌خواهد از کشیش آمریکایی دلربایی کند تا شاید دل او هم به رحم آید و قران آسید علی آقا را آتش نزند! نه من گمان نمی‌کنم که آسید علی آقا به قران اعتقاد دارد، این آقا همان هست که اگر ولش کنی خدایی خودش را هم اعلام خواهد کرد، ممکن است بپرسید پس چرا می‌خواهد برای جلوگیری از آتش زدن قران در آمریکا دست و دل بازی کند!؟ دلیلش ساده است! اگر یکی قران آتش زد یا باید با او برخورد کرد، یعنی یکی را فرستاد نفسش را بگیرند، یا باید بنشینند و نگاه کنند و هیچ عکس العملی از خود نشان ندهند. یقینا در شرایط امروز رژیم به هیچ عنوان نمی‌تواند تروریست بفرستند آمریکا جان کشیش را بگیرد، اگر هیچ عکس العملی هم از خود نشان ندهند، یقین بدانید از فردا این جا و آنجای دنیا از این کشیش‌های دیوانه زیاد پیدا می‌شوند که دست به آتش زدن قران بزنند. در چنین حالتی آخوندها باید بجای کلاه عمامه خود را بالا تر بگذارند و بی غیرتی خود را در برابر چنین عملی بپذیرند. در چنین حالتی دیگر چیزی از ابهت اسلام (آخوندها) باقی نخواهد ماند تا بتوانند به واسطه آن حکومت کنند.
خلاصه اینکه تو گویی آخوندها بد جوری کیش و مات شده‌اند و می‌رود که ابهت دین شان بدست یک کشیش بی نام و نشان از کف برود.

3 پیام   |    |     |     

07 Sep 2010

از قرار معلوم شانس به ملت ایران روی آورده!

نوشته:     :::       12 پیام

احمد جنتی در کمای مغزی در بیمارستان بقیه الله و تحت تدابیر امنیتی
گرچه این خبر تکذیب شد ولی بعیدی نیست که طرف مرده ولی خبرش را نمی خواهند در این شرایط علنی کنند!
علی لاریجانی در وضعیت استراحت مطلق!
وخامت حال صادق خرازی
به دلیل عفونت ریه؛ روح الله حسینیان دوباره در بیمارستان بستری شد
از همه مهم تر، گفته می‌شود سید علی آقا هم به علت مصرف زیاد از حد مواد افیونی به یبوست حاد گرفتار شده و همین روزها است که مثل آن یکی رهبر در گذشته به جهنم خواهد شتافت!
گویا عزراییل این بار تصمیم دارد بجای گرفتن جان ملت ایران به سراغ سران حکومت برود!

12 پیام   |    |     |     

05 Sep 2010

برادر مکتبی نیک آهنگ کوثر! سانسور چی شاخ و دم ندارد که

نوشته:     :::       4 پیام

برادر نیک آهنگ مالک و صاحب سایت خودنویس در مطلبی خبر از ممیزی و سانسور مطالب خودنویس داده، البته بنا به گفته او قرار نیست چیزی سانسور شود ولی فقط قرار است کمی تا قسمتی نوشته‌ها بازخوانی و ممیزی شود! با اجازه دوستان می‌خواهم چند گوشزد و تلنگر کوچک به نوشته ایشان بزنم شاید مثمر ثمر واقع شود و ایشان را از سانسور و ممیزی بیش از حد سایت خودنویس برحذر دارم.
برادر مکتبی! نیک آهنگ عزیز! برای یک بار هم که شده سرنا را از سر تنگ اش بزن ببین چقدر خوش صدا میشه!
برادر جان! شما به من توضیح بده که چه زمان ملت از حرف مفت ضرر کرده که حالا مرتبه دوم اش باشد و برعکس کی ملت از سانسور منفعت برده که حالا مرتبه دوم اش باشد!؟ برادر جان می‌دانی این واژه “توهین” چه فلاکت‌ها و بلاها به منافع ملت وارد کرده!؟ نگاه کن به اوضاع دوران شاه! هر کس را که می‌خواستند از خایه آویزان کنند، اول به او مهر توهین به اعلیحضرت همایونی می‌زدند و بعد هم طرف را می‌فرستادند آنجا که عرب نی انداخت.
زمان این یکی دیکتاتور که اوضاع صد برابر بدتر هم شده و به اینجا رسیدیم که اگر به دسته بیل باغبان رهبر هم گفتیم دسته کلنگ! به جرم “توهین” به مقدسات، آدم را راست راست از خایه آویزان می‌کنند.
حالا با این توصیفات شما زحمت بکشید و تعیین کنید ملت ایران از کدام سوراخ مار بارها گزیده شده!؟ از آزادی بیان یا از “توهین” به این یا آن دسته بیل!؟
سانسورچی‌های رژیم هم یک مرتبه که همه چیز را سانسور نمی‌کنند که برادر! اول رهبر عظیم الشان خمینی ملعون می‌گوید من روزنامه آیندگان نمی‌خوانم، بعد تهدید به شکستن قلم ها می کند و عاقبت هم یواش یواش مخالفین را می‌گیرند و از خایه آویزان می‌کنند. خلاصه اینکه اگر می‌خواهید سانسور برپا کنید رودربایستی را کنار بگذارید که ما خسته شدیم از این همه قایم موشک بازی‌ها! صاف و پوست کنده بگویید می‌خواهید سانسور کنید!
چند مقطع از نوشته شما را اینجا منعکس می‌کنم و چند سوال مطرح می‌کنم اگر قلم رنجه فرمودید و پاسخی دادید بسیار سپاسگزار می‌شوم و اگر هم به تخم مبارکتان فرض کردید که بی خیال!
می‌فرمایید: “طنز آمیز کردن بیش از حد کامنت، پیام مخاطب را دچار خدشه کند.”
چطور شد!؟ حالا طنز آمیز کردن هم خدشه ایجاد می‌کند!؟ پس من هم می‌توانم مدعی شوم که کاریکاتورهای شما هم به ساحت مبارک قاعد اعظم خدشه وارد می‌کند!! چطور بود خوشتان آمد!؟ برادر جان وقتی کسی زحمت می‌کشد و کسی را نقد می‌کند، معمولا هدف اش خدشه دار کردن (زیر سوال بردن) آن نوشته یا نظر است، برای تفنن که کسی نقد نمی‌کند که برادر جان! این چه منطق‌ای است که شما دارید!؟
می‌فرمایید: اگر فضای سالم گفتگو تبدیل به محل زد و خورد غیر مسوولانه شود، نهایتش هرج و مرجی است که تندترین مخالفان هم تحملش را ندارند.
زد و خورد قلم به دستان!؟ ای بابا مگر قرار است کلاشنیکف بدست بنویسند!؟ اصولا نوشتن باعث هیچ هرج و مرجی نمی‌شود این تئوری را شما را از کدام دکان عطاری پیدا کردید!؟
می‌فرمایید: … به عنوان مثال نویسنده‌ای را متهم به دست داشتن در جنایت‌های بیشماری کرده بود. این دوست که با هویتی پنهان شده، بدون ارائه سند چنین کرده بود، چقدر قابل اطمینان است؟ فکر می‌کنم می‌توانیم کمی منطقی‌تر هم باشیم.
ای بابا مگر قرار نیست خوانندگان مطلب خودشان قضاوت کنند!؟ نکند شما خودتان را برتر از خوانندگان تان خیال می‌کنید و خوانندگانتان را انسانهای نادان و بی شعوری فرض کرده اید! که باید هدایت شان کرد!؟
راستی نگفتید ممیزی سایت را چه کسی قرار است به عهده بگیرد!؟ نکند خدای ناکرده حاج آقا سعید مرتضوی را قرار است به خدمت بگیرید!؟
یک توضیح: اگر از واژه‌هایی استفاده کردم که شما را رنجاند به فلان اسب حضرت عباس! منظور همین بود! شاید تلنگری باشد برای اینکه بعضی را بیدار کنیم. گاهی اوقات برای بیدار کردن بعضی باید از ابزار پرقدرت استفاده کرد وگرنه طرف از خواب بیدار نمی‌شود. یادتان هست بچه که بودیم صبح ها برای بیدار کردن گاهی اوقات پدر یا مادر تهدید می‌کردند که اگر از خواب بیدار نشویم با پارچ آب به سراغ ما خواهند آمد!؟ استفاده از واژگان که شما آنرا مصداق توهین می‌دانید هم بعضی مواقع برای بیدار کردن است نه برای توهین!
بخش دوم را که بخوانید بیشتر با اهداف ایشان آشنا می شوید!!

4 پیام   |    |     |     

29 Aug 2010

بزم و عرق خوری ایتام با رئیس مجلس قانونگذاری نروژ!

نوشته:     :::       9 پیام

اول داستان بی سوادی خُسن آقا را تعریف کنم بعد بروم سر موضوع تیتر این مطلب.
دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ! راستش را بخواهید تا همین چند دقیقه پیش معنی ایتام را نمی‌دانستم! چند بار هم که این واژه را دیده بودم و قصد کرده بودم معنی آنرا پیدا کنم یادم رفته بود، تازه فکر می‌کردم به جهنم که معنی این واژه را نمی‌دانم مگر آسمان به زمین می‌آید!؟ واژه‌ای که معمولا هر بیست سی سال یک بار می‌شنوم به چه دردم می‌خورد!؟ امروز اما مجبور شدم معنی واژه را بگردم پیدا کنم، آخه خبری که خواندم بدون دانستن معنی این واژه اصلا معنی نمی‌داد!
خبر را بخوانید تا متوجه شوید که مجبور بودم واژه را پیدا کنم.
امشب؛ رئیس مجلس با ایتام افطار می‌کند
چرا تیتر را به این شکل و شمایل نوشتم به این دلیل است که، بعد از اینکه معنی واژه ایتام را پیدا کردم، تازه دوزاریم افتاد که رئیس مجلس آخوندی چه شامورتی بازی‌هایی برای عوامفریبی می‌کند!
با خودم فکر کردم اگر رئیس مجلس قانونگذاری نروژ هم می‌خواست به سبک و سیاق آقای لاریجانی عوامفریبی کند باید چکار می‌کرد!؟ هرچه به مغزم فشار آوردم نتوانستم آقا یا خانم رئیس مجلس نروژ را در حال خوردن افطاری تجسم کنم! بعد سعی کردم راه و چاره‌ای برای بیچاره رئیس مجلس نروژ برای اینگونه عوامفریبی‌ها پیدا کنم! عاقبت رسیدم به این استدلال که تنها راهی که او دارد این است که بزمی چیزی برای ایتام نروژی ترتیب بدهد و یقینا در چنین بزمی عرق خوری هم بکند بد نیست!؟
عوامفریبی و شارلاتانیزم آخوندی حد و مرزی دارد!؟

9 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی