15
Dec
2004
آقای بنی صدر که معرف حضور تان هستند؟ ایشان هم طبق معمول (با همه چیز مخالفاند) مخالفت خودشان را با طرح رفراندم اعلام داشتهاند و در گفتگویی با شهروند نکاتی را مطرح میکنند که دست کمی از طنز ندارد و شاید بد نباشد برای خنده هم که شده نگاهی به آن بیندازید.
برای آنها که آقای بنی صدر را نمیشناسند (جوانترها) چند کلمهای در معرفی ایشان را ضروری میدانم.
آقای بنی صدر ملازاده تشریف دارند (آقازاده). نه اینکه ملازاده بودن خود به خود گناهی باشد ولی خوب تا آنجا که ما آگاهیم تاکنون ملازادهای پیدا نشده که ریگی به کفشاش نباشد، یا بهتر بگوییم هنوز خلاف آن به اثبات نرسیده است.
آقای بنی صدر زیر عبای امام امت به ایران آمدند و در انتخاباتی آزاد!! رئیس جمهور منتخب!! شدند و تا سالها بعد این جزو شخصیت ایشان شده بود (رئیس جمهور منتخب بودن!).
آقای بنی صدر بعد از رئیس جمهور منتخب شدن چکمه به پا کردند و به کردستان شتافتند و فرمودند “تا فتنه کردستان را نخوابانند چکمه از پا در نخواهند آورد” البته شانس آوردند و خمینی چکمه را زودتر از موعد به زور از پای ایشان در آورد.
آقای بنی صدر به روش ملوک اطوایفی و دوران بربریت دختر خود را به عقد مسلمان مجاهد برادر مبارز رجوی در آوردند تا بلکه اتحاد بین مجاهدین و رئیس جمهور منتخب مستحکمتر شود گرچه این اتحاد نیز مثل رئیس جمهوری منتخب بیشتر از چند ماهی طول نکشید و ازدواج به طلاق کشید.
آقای بنی صدر چکمه از دست داده اتحاد گسسته خانه نشین شدند البته در پاریس و با حمایت دولت فرانسه (مالیات ملت فرانسه) در نمک خوابانده شدند تا در روز موعود عصای دست این دولت شوند.
از در افشانیها و فتواهای آقای بنی صدر یکی از همه معروفتر است. ایشان سالها قبل در پاسخ به سوالی در باره حجاب فرمودند:
از موهای زن امواجی ساطع میشود که باعث تحریک مرد میشود از این رو حجاب واجب است.
از سخنان حکیمانه دیگر ایشان که هنوز هم آنرا روزانه غرغره میکنند این است که هیچ ملتی استفراغ خودش را نمیخورد! چیزی که آقای بنی صدر هنوز به آن پاسخ ندادهاند (فتوا صادر نکردهاند) این است که آیا اگر ملتی مجبور شد بین گوه و استفراغ خود یکی را بخورد بر اساس فتوای ایشان در باره این دو معجون کدام جایزتر است.
در بخش: بدون دسته بندی
14
Dec
2004
راه توده فراخوان رفراندم را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و اگر از داستان سرایی آن بگذریم یک نکته که نظر مرا جلب کرد این چند سطر زیر است که بد ندیدم پاسخی به آن بدهم:
– حتی اگر ادعا شود كه طراحان يا اشخاص و گروههای اوليه امضا كننده فراخوان رفراندم، آن را درچارچوب انتخابات رياست جمهوری آينده و با شعار “هرچه بدتر بهتر” تدوين كرده باشند، اين تصور درباره همه نيروهايی كه به اين فراخوان پيوسته اند يا خواهند پيوست صحيح نيست. به نظر ما، درصورت عقب نشينی حكومت و باز كردن راه برای برگزاری يك انتخابات نسبتا دمكراتيك صف طرفداران رفراندم نيز تجزيه شده و طرفداران فرضی شعار “هرچه بدتر بهتر” در آن منزوی خواهند شد. هر قدر اين عقب نشينی گسترده تر و انتخابات دمكراتيك تر باشد، اين انزوا بيشتر خواهد بود. برعكس اگر حكومت بخواهد انتخابات رياست جمهوری را مانند انتخابات مجلس هفتم برگزار كند، ديگر جايی برای “بدتر و بهتر” باقی نخواهد ماند و در اين صورت نيروی طرفداران رفراندم در خدمت همان جنبش عمومی برای بیاعتبار كردن انتخابات فرمايشی قرار خواهد گرفت.
چیزی را که راه توده و بطور کلی نیروهایی از این دست فراموش می کنند که بنظر من فراموش نمی کنند و در حقیقت تصمیم دارند آنرا استتار کنند این است که، گیرم که بقول توده ای ها و شرکای از این دست رژیم دست به یک انتخابات دموکراتیک بزند. و یک رئیس جمهوری واقعا مردمی!! (انتخاب شده بوسیله مردم) هم انتخاب شود خوب که چه بشود بعد همان رئیس جمهور اگر دهانش را باز کرد رهبر به میدان می آید و او را خلع سلاح می کند و اگر سرپیچی کرد رهبر با فرستادن اوباشان بسیجی به سراغ رئیس جمهور (منتخب) و او را مجبور به پیروی می کند یا دهانش را به طریقی می بندد و بقول رئیس جمهوری (منتخب) سید خندان هر 9 روز یک بحران برایش دست و پا می کنند و تازه بعد هم باید مثل زمانی که خاتمی انتخاب شد منتظر بمانیم تا مجلس هم یک دست بشود وتا بعد، به سخنی بسیار ساده دوباره 8 سال ملت را سرکار گذاشتن و دنبال نخود سیاه فرستادن.
در بخش: بدون دسته بندی
13
Dec
2004
روز جمعه مقاله (لینک برای داخل ایران) ابراهیم نبوی (چراغ دروغ بی فروغ است) در تشریح شکنجههای قرون وسطایی در زندانهای جمهوری اسلامی را خواندم همان موقع تصمیم داشتم چیزی در این باره بنویسم متاسفانه بخاطر کمی وقت موفق به این کار نشدم.
نبوی دراین نوشته پیشنهاد خوبی میدهد و از همه ما که دل برای ایران میسوزانیم میخواهد تا با حمایت از آنهایی که در زیر شکنجه مجبور به نوشتن ندامت نامه یا هر چیز دیگری که نامش را بگذاریم شدهاند مخالفت خود را با اینگونه رفتار ابراز داریم. امروز نیز میلی از یک نفر که خود را “any one” مینامد دریافت کردم شایسته دیدم آنرا اینجا منعکس کنم. بنظر من وظیفه همه ما است تا با حمایت از آنها که در بنداند و تحت شرایطی مجبوربه نوشتن چنین نامههایی میشوند تنفر خود را از اینگونه اعمان ضد انسانی نشان دهیم و با این کار عمل غیر اخلاقی/ انسانی شکنجه گران را رسوا کنیم و به آنها که دربنداند نشان دهیم که تنها نیستند و ملت ایران آگاه تر از آن است که فرزندانش را در این شرایط تنها بگذارد . این هم متن نامه:
امید معماریان
جواد غلام تمیمی
شهرام رفیع زاده
روزبه میرابراهیمی
ودیگرانی که (توبه)نامه نوشته اید یا خواهید نوشت، با افتخار اعلام می کنیم شما را بعنوان فرزندان پاک نهاد، اندیشمند و غیور سرزمین ایران می شناسیم. و آنچه گفته اید و نگاشته اید جز آنکه باور ما را مبنی بر نادانی وددمنشی صاحبان زور و زر وتزویر و مزدوران گوش به فرمان آنها قویتر ومستحکم تر کند هیچ حاصل و نتیجه دیگری نداشته و نخواهد داشت. دیگر قرون وسطی دورانش سپری شده واندک تعدادی که مبنای فکر وعملشان افکار تاریک آن دوران است نیز بزودی در زباله دان تاریخ جای خواهند گرفت. شما عزیزان به شعور مردم فهیم ایران اعتماد داشته باشید و مطمئن باشید رو سیاهی برای کسانی می ماند که دین را دستاویز خویش کرده اند تا آنچه از ضمیر نا پاکشان بر می آید را به آن بپوشانند و این چنین فرزندان این مرز و بوم را به تباهی بکشند. زهی خیال باطل که با وجود جوانان برومند و فرزانه ای چونان شما این آرزوی خود را به گور خواهند برد
در بخش: بدون دسته بندی
12
Dec
2004
جالب است! خانم عشرت شایق را که حتما همگی میشناسید؟ نماینده تبریز در مجلس شوربای اسلامی را میگویم! در آخرین اظهار نظر فرمودهاند که میخواهند از قوه قضاییه تحقیق و تفحص بکنند. العجبا گویا این خانم یا آجری چیزی توی مغز سرشان خورده که یک شبه به این افکار دچار شده یا اینکه چراغ سبز را یکی دیگر داده و این خانم شده مجری اجرای اوامر وگرنه در جمهوری اسهالی کسی را جرات تحقیق و تفحص از داروغههای ولایت را نیست.
ایشان در خبری که در پک ایران منتشر شده فرمودهاند:
خبرگزاری فارس: نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی گفت: جانبازی که در زندان کرج به شهادت رسیده در زندان شکنجه شده، به طوریکه همسرش قادر به شناسایی وی نبوده است.
به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس عشرت شایق عضو کمیسیون اصل 90 مجلس که به وزیر دادگستری نیز درباره شهادت یک جانباز در زندان کرج تذکر داده است، در این باره گفت: خواستار توضیح وزیر دادگستری در این باره شدهایم زیرا این فرد در زندان شکنجه شده به طوریکه همسرش قادر به شناسایی وی نبوده است و پسرش از روی علامتی برای گوش وی بوده او را شناخته است.
وی افزود: در زندان داروهای این جانباز اعصاب و روان داده نشده است.
نماینده تبریز تاکید کرد: در تحقیق و تفحص از قوه قضائیه تمام این مسائل روشن میشود.
وی در ادامه درباره تحقیق و تفحص از قوه قضائیه به خبرنگاران پارلمانی گفت: اگر بناست تحقیق و تفحص از قوه قضائیه انجام نشود، پس چرا امضا شده است 158 نماینده پای آن ایستادهاند تا این کار انجام شود.
در بخش: بدون دسته بندی
11
Dec
2004
وزیر امور خارجه ایتالیا : ادامه مذاکرات با جمهوری اسلامی در رابطه با فعالیتهای هستهای این کشور باید از انحصار بریتانیا، آلمان و فرانسه خارج شود.
این جمله و جملات دیگر آقا جیانفرانکو فینی به این معنی است که (حالا که آقایان برای بر سر قدرت ماندن مجبورند و حتی مایلند هرگونه باجی بدهند پس جلد باشید سهم ما رو هم بدیت).
حاج آقا مافیا در ادامه پته مبارک و اهداف واقعی شان را بر آب میدهد و اظهار میفرمایند:
سخنان ایشان را مترجم رسمی خُسن آقا برایمان در داخل پرانتز ترجمه میکند.
حاج آقا مافیا در ملاقات با وزرای خارجه بریتانیا و فرانسه فرمودند: این مذاکرات بسیار پراهمیت هستند (این مذاکرات خیلی نون و آبدار هستند) و اتحادیه اروپا نمیتواند ادامه آنها را به عهده سه کشور از 25 کشور عضو بگذارد ( چه معنی میدهد که فقط انگلیس، فرانسه و آلمان بچاپند ما هم سهم داریم). اگر قرار باشد کسانی که دارای روابط گستردهای با جمهوری اسلامی باشند، مذاکرات را به پیش برند، در این صورت باید ادامه آنها به عهده ایتالیا که مهمترین شریک اقتصادی جمهوری اسلامی در اتحادیه اروپا است گذارده شود (اگر بنا به بریدن جیب ملت ایران هست دست ما قبلا در این جیب بوده و در حقیقت شریک دزد و رفیق قافله که میگویند ما هستیم، پس ما اول سهم خودمان را برمیداریم و باقیمانده را به دیگران وامیگذاریم). منبع
در بخش: بدون دسته بندی
10
Dec
2004
دوست خوبمان امیر در این باره مطلبی نوشته و از همه تقاضا کرده تا بلکه با همراهی شما دوستان حرکتی راه بیندازیم و با اعتراض به این لاس زدن های اروپا با جمهوری اسلامی مخالفتی را و شاید پتیشنی یا هر کاری که از دست تک تکمان بر می آید انجام دهیم تا بلکه این لقمه چرب که ایران نام دارد به این راحتی از گلوی گشاد این ملت مفت خور و دزد اروپا به راحتی پایین نرود مطلب امیر را بخوانید و یک نگاه هم به این خبر بیندازید و آستین بالا بزنید شاید از دست ما کاری برآید:
((بنام نامی آزادی))
خانمها ،آقایان: نمایندگان منتخب ملتهای آزاد دنیا:
استحضار دارید که پارلمانها از اساسیترین پایههای حکومتهای دموکراتیک و مردمی بشمار میروند و اعضای آن میبایستی بیواسطه منتخب ملتها باشند .شکی نیست که در اینصورت تصمیمات و مصوبات آنها میتواند جنبه مشروع و قانونی یافته و برای تمام دنیا قابل احترام باشد.
تأسف آنجاست که این نهاد مقدس و مردمی ،در حکومتهای بظاهر مردمی ولی در حقیقت غیر مردمی و توتالیتر و مستبد، ملعبه دست حکومتگران میشود تا بواسطه آن امیال و خواستهای خود را بنام (( ملت )) به خورد دنیا بدهند و برای خود کسب مشروعیت و مقبولیت نمایند. نمونههائی ازین دست را در جهان توسعه نیافته بویژه در خاورمیانه زیاد سراغ دارید.
ملت بزرگ ایران نیز متأسفانه در مقاطع مختلفی از تاریخ خود از این عارضه رنج بسیار برده است.آخرین این تحمیلها و نمایش دموکراسی برای ملت ایران ، در انتخابات مجلس هفتم صورت گرفت. ملت ایران خسته از ظلم استبداد داخلی و نا امید از حمایت ((منادیان آزادی و دموکراسی)) دنیا به ناچار تسلیم وضعی شدند که، سرانجام آن تشکیل مجلس فرمایشی و نمایشی هفتم در نظام سیاسی مستبد ایران بود. مجلسی که به مدد شورای نگهبان قانون اساسی از خواص و خواجگان حکومتی پر شده است تا بنام ملت ایران و علیرغم میل و نظر مردم، قوانین ضد مردمی و محدود کننده هر چه بیشتر آزادیهای فردی و اجتماعی را ،بتصویب برساند.
ما ایرانیان بخوبی دریافتهایم که حکومتها و دولتهای دنیا منافع اقتصادی خود را بر خیلی از مصالح ملتها منجمله (( آزادی و دموکراسی )) ترجیح میدهند و براحتی با چنین حکومتهائی وارد معادلات و معاملات مختلف میشوند.،اما از شما نمایندگان پارلمان دنیای آزاد انتظار داریم:
((که از روح آزادی و دموکراسی در تمام دنیا حمایت کرده و از مصلوب شدن آن در کشورهای استبداد زده ،نظیر ایران جلوگیری کنید))
ما از شما انتظار داریم باطرد نمایندگان فرمایشی و تحمیلی بر ملت ایران، در مجامع مختلف بینالمللی ندای مظلومیت ملت ایران را بگوش همه آزادگان جهان برسانید و با امتناع از پذیرش آنان در محافل رسمی و غیر رسمی منجمله (( انجمنهای دوستی پارلمانی )) کشورهای متبوعه ،مانع تشکیل ،استقرار و تثبیت چنین مجالسی شوید تا از تصویب قوانین ضد آزادی و نافی حقوق بشر جلوگیری شود.
(( به امید آزادی ملتهای جهان از یوغ ظلم و استبداد))
در بخش: بدون دسته بندی
10
Dec
2004
خط فقر در کشور نروژ برابر است با درآمدی کمتر از 6800 کرون در ماه برای یک خانوار یک نفره، زیاد به این مبلغ فکر نکنید چون برای درک باید جوانب آن را بیشتر بررسی کرد مثلا برای مقایسه آن با کشورهای فقیر باید مبلغی معادل بیمه بیماری را به آن اضافه کرد چون درمان بیماریها در نروژ بوسیله دولت بیمه شده. همچنین معمولا شهروندان “فقیر” از درآمدهای جانبی دیگری هم برخوردارند که معمولا در محاسبات منظور نمیشود.
خوب پس برای سنجش این پدیده فقر در نروژ با کشورهای جهان سوم باید به چه وسیلهای متوسل شد؟ برای بهتر لمس کردن این پدیده در نروژ مصاحبهای را که هفته پیش در تلویزیون نروژ منتشر شد را تشریح میکنم.
آقای خبر نگار با یک خانم فقیر مصاحبه میکند. او از خانم میپرسد می توانید وضع خود را کمی تشریح کنید تا بینندگان ما با وضع اقتصادی شما کمی بیشتر آشنا شوند.
خانم مثال زدند که من و فرزندم مدت شش سال است که به مسافرت جنوب نرفتهایم، مسافرت جنوب در نروژ به مسافرتی گفته میشود که معمولا نروژیها به جنوب اروپا یا حتی شمال آفریقا میروند و از گرما و آفتاب آنجا استفاده میکنند اینگونه سفرها در نروژ بسیار معمول است و معمولا اکثر خانوادههای حداقل یک بار در سال به اینگونه نقاط دنیا مسافرت میکنند.
در مصاحبه دیگری آقای خبرنگار با پدر خانوادهای در مورد وضع مالی خانواده نامبرده انجام میدهد و از آقای خانه میخواهد تا وضع اقتصادی خانواده را تشریح کند.
آقای خانه میفرمایید که در روزهایی که در پیش است بدترین روزهای سال برای خانواده هست چون بچهها توقع دارند که پدر و مادر برایشان هدیه کریسمس بخرند.
از پدر خانواده سوال شد که آرزوی بچهها برای هدیه کریسمس چی است. آقا فرمودند پسر 8 سالهاش تقاضای تلفن همراه کرده که متاسفانه چون مبلغ آن زیاد است پدر نمیتواند آنرا برای پسر خود بخرد و به همین خاطر بسیار در عذاب است. همچنین دختر خانواده تقاضای یک ام پی پلیر (MPplayer) کرده که آن هم به بودجه خانواده نمیخورد. قابل ذکر است که دلیل فقر این خانواده اسرافهای قبلی خانواده در استفاده بی حد و حساب از وامهای بانکی بوده که باعث ورشکستگی پدر خانواده شده.
با شنیدن این دو مصاحبه داشتم از کوره در میرفتم، باور کنید اگر برنامه مربوطه اجازه رابطه با بیننده را میداد یقینا آن شب همگیشان را به فحش کشیده بودم. به این میگویند فقر زمانی که در دنیای واقعی فقر انسانها حتی پول خرید یک وعده غذای نازل را هم ندارند اینها برای خرید تلفن همراه و ام پی پلیر عزا گرفتهاند.
البته کسانی هم در نروژ هستند که واقعآ فقیراند، آنها بیشتر معتادین به مواد مخدر و الکل هستند که بخاطر قیمت زیاد این دو معمولآ معتادین به الکل و مواد مخدر فقیر هستند.
در بخش: بدون دسته بندی