14 Mar 2005

امروز داشتم درباره ایران روی

نوشته:     :::       Comments Off on امروز داشتم درباره ایران روی

امروز داشتم درباره ایران روی نت جستجو می‌کردم که سر از یک سایت نروژی در آوردم با اطلاعات بسیار جامع نه تنها در باره ایران بلکه در باره تمام کشورها اطلاعات جامعی را در اختیار می‌گذارد.
این سایت به چند زبان مختلف هم قابل درسترس است. خلاصه گفتم اگر خواستید اطلاعات در باره کشورها بدست بیارید منبع خوبی است.
این هم صفحه مربوط به ایران آن به زبانهای نروژی ، انگلیسی ، سوئدی و دانمارکی

Comments Off on امروز داشتم درباره ایران روی   |    |     |     

14 Mar 2005

اول در باره نشست کمیسیون

نوشته:     :::       Comments Off on اول در باره نشست کمیسیون

اول در باره نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در ژنو که در روز 16 مارس برپا خواهد شد. پن لاگ بیانیه ای برای این نشست نوشته که اون رو می تونید در وبلاگ کانون بخوانید.
خبر زیر را نتوانستم بدون شکافتن زوایای آن از کنارش بگذرم. مسلمانان متعهدی که در جایگاه مجلس شوربای اسلامی تکیه زده اند را باید از این زوایا شناخت. اینها که در دورویی و نیرنگ سرامد هر شارلاتانی هستند چنان گرفتار خود مهوری یا بهتر است بگویم زیر شکم مهوری هستند که برای آن حاضراند تیشه به ریشه خود و حکومتشان بزنند. البته من بر این عقیده نیستم که بنا به خبر زیر خبرنگار زنی آگاهانه از این تاکتیک برای کسب خبر استفاده کرده باشد ولی چه آگاهانه و چه نا آگاهانه ثمره اش همین است که نماینده اصولگرای مجلس تشریح کرده:
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس هفتم: خبرنگاران زن با عشوه و طنازی با نماینده‌‏ها مصاحبه می‌‏کنند و از آنان خبر می‌‏گیرند.
خُسن آقا: با عرض پوزش از خانم های خبرنگار! خوب حاج آقا در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته!؟
ماجرای افشای پاداش و عیدی نمایندگان مجلس هفتم در صحن علنی امروز مجلس، اتهام جدیدی را متوجه خبرنگاران پارلمانی ساخت.
به گزارش ” ایلنا” به دنبال انتشار کمک سه میلیون و پانصد هزار تومانی رئیس مجلس به نمایندگان و افشای عیدی و پاداش یک میلیون صد هزار تومانی رئیس مجلس به نمایندگان، برخی از نمایندگان اصول گرای مجلس این گونه اخبار را در راستای تخریب مجلس هفتم خوانده و از سوی دیگر برخی ها به خبرنگاری که فیش حقوقی نماینده را منتشر ساخته بود اتهام” سرقت” و “دستبرد” فیش از کازیوی نمایندگان را نسبت دادند.
در نشست علنی امروز مجلس، یکی دیگر از نمایندگان انتشار چنین اخبار محرمانه ای را از طریق در پیش گرفتن شیوه های طنازی از سوی خبرنگاران نسبت داد و گفت: خبرنگاران زن با عشوه و طنازی و با وضعیتی خارج از شان یک زن مسلمان با نماینده ها مصاحبه می‌‏کنند و از آنان خبر می‌‏گیرند.
خُسن آقا: خوب حاج آقا گیرم خبرنگار عشوه گر و طناز بود شما چرا پناه برخدا فلانتان بلند شد!؟ ترس از خدا کجا رفت!؟ یا شاید فلانتان چنان بلند شد که جلو چشمتان را گرفت و خوف از خداوند را نادیده گرفتید!؟
وی پس از طرح این ادعا گفت: به یاری حق هیچ نماینده‌‏ای در مجلس با حیله های این دسته از خبرنگاران تشویق به ارایه خبر و مصاحبه نمی‌‏شود.
خُسن آقا: چطور شد حاج آقا مگر همین الان شما ادعا نکردید که خبرنگاران عشوه گر و طناز اینگونه خبرها را از فلانجای شما خارج کرده اند، آخه دروغ خناق که نیست جان من!
یحیی‌‏زاده هم چنین از حداد عادل انتقاد کرد که چرا نمایندگان را قابل ندانسته و در دادن عیدی و پاداش با آنان مشورت نکرده است.
وی گفت: اینکه آقای حدادعادل با نامه‌‏ای محرمانه مبالغی را به نمایندگان بدهد کار غلطی است و توضیحات و توجیهات ارائه شده، صحیح نبود.
خُسن آقا: تا آنجا که ما اطلاع داریم در مجالس فقط مسائل امنیت ملی را بطور محرمانه بررسی و شور می کنند و اینگونه مسائل باز باز است درصورتی که در جمهوری اسلامی درست همه چیز بر خلاف این روال است، یعنی مسائل امنیت ملک و ملت بر سر هر زبانی هست ولی چپاول مفت خورانی که بر جایگاه نماینده ملت تکیه زده اند باید جزو رازهای محرمانه باشد.
یحیی زاده به توضیح حدادعادل درمورد اینکه مبلغ یکصدهزار تومان عیدی برای کارکنان دفاتر نمایندگی است، اعتراض کرد و گفت: آیا در این مورد با حیثیت عزیزانی که در دفاتر نماینده به صورت افتخاری کار می‌‏کنند، بازی نشده است؟
خُسن آقا: آقای نماینده نارحت است که چرا آن صد هزار تومان را هم به جیب گشاد و گنده ایشان واریز نکرده اند.
منبع خبر: گویا نیوز

Comments Off on اول در باره نشست کمیسیون   |    |     |     

13 Mar 2005

دیروز لینکی دادم به ایسنا

نوشته:     :::       Comments Off on دیروز لینکی دادم به ایسنا

دیروز لینکی دادم به ایسنا و اون عکس‌های کذایی بتول و اقدس کوماندوها را معرفی کردم بعد یکی از پدیده‌های دوران قبل از حکومت آخوندی بخاطرم آمد بد ندیدم آن پدیده را تشریح کنم.
در بین سال‌های 50 تا 57 گروهی از خانم‌های ماشین سوار در جامعه پدیدار شدند که درست به شکل و شمایل این اقدس کوماندوها لباس می‌پوشیدند و همگی هم سوار بر ماشین‌های گران قیمت بودند، گران قیمت که می‌گویم نه از آن نوع ماشین‌هایی که امروز در ایران گران قیمت خوانده می‌شوند بلکه بسیار گرانقیمت‌تر از ماشین‌های امروزی، مثلا بنزهای بسیار گرانقیمت و یا جاگوارهای نایاب سوار می‌شدند. این اقدس و بتول‌ها را معمولا در خیابان کمتر مشاهده می‌کردیم، حداقل در شیراز چنین بود. لباس هایشان دقیقا به همین شکل اقدس کوماندوهای امروزی بود. آنها به نظر من البته این نظر و عقیده را بعد از انقلاب کشف کردم، فرزندان و زنهای بازاری‌های بسیار ثروتمندی بودند که به هیچ عنوان نمی‌توانستند و اجازه نداشتند در جامعه خود را در معرض دید نامحرم!! قرار بدهند از همین رو هم آقاهایشان!! برایشان چنین وسیله‌های نقلیه گران قیمتی خریده بودند تا بتوانند از این جلسه و سفره امام حسین به آن جلسه قران که آن طرف شهر بود بدون کمک آقایانشان تردد کنند.
خاطرم می‌آید دوستان و هم کلاسی‌ها تا یکی از این جانوران را می‌دیدند آنها را به همدیگر نشان می‌دادند درست به همان طریقی که اگر مثلا کسی شتری در ناف پاریس دیده بودند، خلاصه عجایبی بودند. اینها پدیده‌هایی بودند که بسیار جلب توجه می‌کردند. برای کسانی که در آن دوران یا به دنیا نیامده بودند ویا کم سن و سال بودند و بخاطر ندارند باید توضیح بدهم که در دهه 50 خانم‌ها اکثرا لباس‌های شان فرق چندانی با پاریس و لندن نداشت و مدهای پاریس و لندن حداکثر شش ماه بعد در تهران و دیگر شهرهای بزرگ تولید و مصرف می‌شد. این اقدس کماندوها بعد تر ها کم‌کم پایشان به دانشگاه‌ها و دیگر مراکز هم کشیده شد و همچنین تعدادشان بیشتر و بیشتر شد بطوری که کم‌کم از آن حالت شتر نایاب در ناف پاریس خارج شدند و تبدیل شدند به یک پدیده معمولی. اگر ردپای این عجوزه‌ها را جستجو کنیم یقینا تعدادی از آنها را در لباس خانم‌هایی مثل کدیور و شایق و از این دست می‌توانیم پیدایشان کنیم.
اگر بخواهیم این پدیده را با پدیده‌های مشابه آن در دوران امروز ایران مقایسه کنیم نگاهی باید انداخت به دخترکان زیبا رویی که بعد از پایان جنگ آهسته و کم کم وارد جامعه شدند و مساله حجاب رژیم را زیر سوال بردند و آهسته و خزنده کم کم و قدم قدم حجاب را به عقب راندند و یقینا تا چند سال دیگر کل رژیم را از پا در خواهند آورند، البته اگر رژیم به دلایل دیگری قبل از آن سقوط نکرده باشد. “دقت کنید این مقایسه فقط مقایسه ظاهری است و نه چیز دیگری”

Comments Off on دیروز لینکی دادم به ایسنا   |    |     |     

12 Mar 2005

اقدس و بتول کماندوها رو

نوشته:     :::       Comments Off on اقدس و بتول کماندوها رو

اقدس و بتول کماندوها رو دیده اید؟

Comments Off on اقدس و بتول کماندوها رو   |    |     |     

12 Mar 2005

وقتی سیستم نظر خواهی نداشته

نوشته:     :::       Comments Off on وقتی سیستم نظر خواهی نداشته

وقتی سیستم نظر خواهی نداشته باشی همین مکافات هاست، اگر مراجعین خواستند یک نظری بدهند باید بروند توی وبلاگ خودشان و نظر بدهند.
نانا جان این مساله نژاد پرستی یک مساله نا آگاهی است و اگر می بینی ما ایرانی ها تا این اندازه نژاد پرست تشریف داریم بخاطر نا آگاهی است. اینجا هم ما همین مکافات را داریم کثرا با ایرانی ها که حرف می زنی همگی می نالند از نژاد پرستی نروژی ها و در عوض اگر خودشان یک همسایه افغان یا سیاه پوست کنارشان زندگی کند دماغشان را می گیرند و می گویند این دیگه کی بود همسایه ما شد و وقتی گوشزد می کنی که اینی که می گویید نژاد پرستی است این بار دماغ خودشان را بالا می گیرند و استدلالهای ملا مکتبی صدتا یک عباسی به خوردت می دهند.
در مورد این مطلب هم این درسترین تحلیل هست صداشو هم در نیاور وگرنه دوباره می ریزند سر من و تو

Comments Off on وقتی سیستم نظر خواهی نداشته   |    |     |     

11 Mar 2005

این مقاله را حتما بخوانید

نوشته:     :::       Comments Off on این مقاله را حتما بخوانید

این مقاله را حتما بخوانید (“اتاق فكر” يا اضمحلال مطبوعات، ش. نوربخش) هنگاه خواندن آن همچنین در این زمینه فکر کنید که وظیفه وبلاگ نویسها در این دوره چیست. کارهای زیادی می تواند به وسیله وبلاگ نویسها انجام شود. خیانتهای بسیاری می تواند بوسیله ما خنثا شود.

Comments Off on این مقاله را حتما بخوانید   |    |     |     

11 Mar 2005

گویا نبوی دست برداشته از

نوشته:     :::       Comments Off on گویا نبوی دست برداشته از

گویا نبوی دست برداشته از سر کچل خُسن آقا ولی این المیرا خانوم ول کن معامله نیست. ایشان بعد از گلاویز شدنهای قبلی با بنده، امشب هم مرا قرین مرحمت فرموده اند و این جملات گهربار را بی مزد و منت نثار این حقیر لاغر اندام فرموده اند:

سلام خسن اقا:
۱- خيلی بی كلاسيد۲-بد جوری هم بيسواديد!۳- فحش نويسی را هم که با طنز عوضی گرفتید!۴- قدرت قلمت و نقد سیاسی تان هم که صفر هست.۵. ترسو هم که هستی.۶. حدس ميزنم لاغر و مردنی هم باشی.
اما پيشنهاداتم.۱. کتاب زياد بخوان۲. راه دشوار ازادی(نلسون ماندلا) تحملت رو زياد می کنه. راستی اصلا ماندلا رو مي شناسی؟!!۳.موسيقی کلاسيک هم يادت نره يا اهل ادمفروش ، ديونه ديونه اي.!
می بوسمت. الميرا.

elmira خانم بنده حقیر از مو هم نازک ترشریف داره، بلکه شما که چاق تشریف دارید منت بگذارید و یک تیکه نان برای من بیچاره لاغر تهیه فرمایید و درضمن اگر وقت کردید یک کم هم موزیک ماندلایی برایم بنوازید شاید شوپن مخلص خوب بشه. البته قبل از این همه زحمت اگر مرحمت فرمودید رابطه طنز و لاغری را هم توضیح دهید بسیار خوشحال خواهم شد (البته بر وزن رابطه گوز با شقیقه).
درضمن مثل اینکه زحمت کشیدی و وضع کامنت دونی ما رو هم روبراه کردی چون دیدم امشب برخلاف دیشب بدون غلط نوشتی خوشحالم که حداقل نظرخواهی برای شما درست شد آخه می دونید که این حقیر برای پیام مراجعین برخلاف دیگران ارزش قائلم.

Comments Off on گویا نبوی دست برداشته از   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی