07
Oct
2005
یادتون هست هاشمی یک بار توی نماز جمعه دانشجوها رو سوسول خواند و بعدها در درگیریهای دانشجویی هم برای تحقیر دانشجویانی که از جان خود مایه میگذاشتند تا با اوباش حزب الله در محیط دانشگاهها مبارزه کنند یک بار دیگر حزب الله دانشجوها رو سوسول خواندند؟
هاشمی که خود در انتخابات نشان داد که سوسول یا غیر سوسول اینها برایشان فرقی نمیکند طرفدارانشان در چه لباسی باشند حزب الله هی در لباس یقه بسته یا جوان شیکپوش ژل زده. اینها میخواهند حکومت کنند حالا فرقی نمیکند با چه لباسی یا با چه عقایدی. برای اینها یک نکته اساسی است و آن هم حکومت کردن و چپاول است.
این عکس را تقه بزنید تا واقعیات را بهتر بینید.
در پس این تصاویر و این مانورها و یا آن رژههای انتخاباتی آقایان فقط یک خواسته پنهان شده، نگاهداشتن سکان حکومت برای خونریزی و چپاول. خمینی، خامنه ای یا هاشمی فرقی نمیکند. اگر در آینده امام زمانشان را هم با ژل و آرایش بردپیت به میدان فرستادند تعجب نکنید. یا اگر در آینده نزدیک در تلویزیون آخوندی سحری یا افطار را برای مومنین به این صورت آموزش دادند هم شوکه نشوید. اسلام همین است که میبینید هدف مشخص است، سوار بودن بر مومنین حالا مومنین در چه لباسی باشند برای آقایان فرق چندانی نمیکند.
در بخش: ملای حیله گر
05
Oct
2005
این هفته در نروژ تعطیلات پاییزی است، نه اینکه من هم اتوماتیک تعطیل باشم ولی خودم یک هفته تعطیلی گرفتم گفتم هم استراحت کنم هم یک مقدار سرو سامان به باغچه بدهم. آخه من یک مزرعه 9 متری انگور دارم و همین روزها باید انگورها را درو کنم.
رفته بودم طبقه زیر پشتبان همان جایی که ادراه مخابرات خُسن آقا مستقر گردیده. از اوضاع بسی نگران شدم. با خودم گفتم اگر کسی، یک میهمانی چیزی یک مرتبه بدون اجازه من برود اون بالا آبروی نداشته خُسن آقا خواهد رفت. گفتم فردا یا پس فردا بریزم همه چیز را پایین و این chaos را سرو سامانی بدهم البته اگر این کار را بخواهم جدی انجام بدهم وبلاگ خُسن آقا چند ساعتی شاید هم یک روز از مدار خارج شود. حالا ببینیم تا فردا چه میشود.
راستی کسی معنی این Error را میداند؟ صبح تا حالا گیر این مشکل افتادهام تمام روزم را هدر داده:
Warning: Cannot send session cache limiter – headers already sent (output started at /var/www/html/db_conn.php:18)
in /var/www/html/member.php on line 5
یک توضیح کوچک خط پنج این جمله هست: session_start();
آخه تصمیم داشتم یک چیزی مثل بلاگ رولینگز راه بیندازم. آخه یک هفتهای میشه که این بلاگ رولینگز هم ترکمون زده و کار نمیکنه. همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه دیشب ساعت چهار صبح یک مرتبه این جملات مشکل زا بر صفحه مانیتور ظاهر شد و تمام روزم را به گا داد.
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
03
Oct
2005
دیشب برنامهای را از تولیدات تلویزیون بیبیسی دیدم که شباهت زیادی داشت به برنامههایی که قبل از شروع جنگ عراق در بیشتر تلویزیونهای دنیا پخش میشد. گرچه این برنامه ماهها پیش تهیه شده است ولی زمان پخش آن در این هفته در نروژ میسر شده، چرا!؟ نمی دانم. شاید بخاطر دوری نروژ از انگلیس!! و دستگاه سخن پراکنی بیبیسی است!! از همان برنامههایی که اکثرا فقط یک هدف را پی گیری میکنند. هدف اکثر این گونه برنامهها آماده سازی افکار عمومی دنیای غرب است، برای عملیاتی که بعدا دولتهای متبوعشان میخواهند به آن جامه عمل بپوشانند. افکار سازی پدیده جدید نیست تنها نکتهای که در این پدیده بسیار عجیب مینماید این است که همه تصاویر شباهت زیادی دارند به تصاویری که در دوران پیش از جنگ عراق به خورد ملت از همه جا بی خبر غرب میدادند. از همه بدتر اینکه با اینکه در دور قبل بعد از حمله به عراق اکثر این شعبده بازیهای رسانهای برملا شد و غیر واقعی بودن گزارشها اکثرا دو سه ماه بعد از شروع جنگ عراق به اثبات رسید ولی باز دوباره ماشین تبلیغاتی غرب همان کلیشههای قبلی را دارد به خورد ملت (عوام) میدهد.
تصاویری که در این فیلم نمایش داده میشد همگی یک هدف را دنبال میکرد، ایرانی که خود را برای مقابله با غرب آماده میکند. دالانهای تاریک و مخفی زیرزمینی، دیپلماتهای خندان اروپایی و چهرههای مشکوک و عبوس دیپلماتهای یک کشور “وحشتناک در دور دست” که هدفی بجز نابودی دنیای غرب ندارند. دلیل این نوشتههای من این نیست که من با این تصاویر مخالفتی دارم، خیر چنین نیست، تنها دلیل تعجب من از این است که چگونه است که غرب (انگلیس، فرانسه، آلمان) 27 سال با این دولت وحشتناک و مخوف رفاقت کردهاند و همه گونه همکاری چه تسلیحاتی چه عاطفی را با آن کردهاند حتی در سر به نیست کردن نیروی اپوزیسیون آن در کشورهای خود کمک و همیاری رساندهاند اما حالا یک مرتبه همان رژیم وحشتناک شده است!؟
در کنار این تصاویر بازرسی بازرسان سازمان انرژی اتمی که در گفتههایشان این مرتبه برعکس دفعه قبل که هانس بلیکس سوئدی مخالف خواسته دنیای غرب صحبت میکرد این بار گویا این بازرسان را هم با خود همراه کردهاند تا دیگر تردیدی در واقعی بودن خطر ایران برای غرب بوجود نیاید. همان کلیشههای “مفقود شدن شبانه” مکانهایی که ایران در آن در حال ساختن سلاحهای مخرب است، خاک برداری و خاک ریزی، تصاویر ماهوارهای که قبل و بعد از بازرسی تغییر شکل دادهاند، اشیایی که به موشک شباهت دارند و یک شبه غیب میشوند و… همان کلیشهها همان تصاویر تا اندازهای که یک بیننده هشیار بی تردید میتواند خواست تهیه کنندگان این گونه برنامهها را در همان صحنههای اول گزارش کشف کند ولی متاسفانه اکثریتی که تشکیل دهنده افکار عمومی در دنیای غرب هستند این دید را ندارند و این درست همان حربهای است که غرب روی آن سرمایه گذاری میکند تا بتواند افکار عمومی را این بار نیز برای یک جنگ مخرب دیگر آماده کند.
آیا این جنگ هم اجتناب ناپذیر است؟ و دولت مردان غربی باز هم خواهند توانست عوام را در اروپا بسیج کنند تا خونریزی دیگری را میسر سازند؟
در بخش: سیاسی
02
Oct
2005
یک کلیک بزندی روی این لینک، صفحه که باز شد سمت چپ صفحه موزیک را روشن کنید. اونوقت خیره شید به صفحه کامپیوتر تا برگردید به دنیای رویاهای گمشدتون.
در بخش: فرهنگ و هنر
01
Oct
2005
اول با سیستم اقتصادیشان در فقر مطلق فرو میبرندش. بعد با سیستم اجتماعی قرون وسطاییشان برده جنسیاش میکنند در خاتمه با فشار و بیعدالتی از او قاتلی میسازند تا دست آخر سلاخیاش کنند. نامش را هم میگذارند عدل! علی یا عدل! علوی.
خُسن آقا با کمال افتخار میشاشد به این عدل و سیستم عدالت خواهی!!
آزادی بدون قید و شرط کبرا رحمانپور، این زن از همه جا درمانده را خواستارم.
ایسنا: پروندهی کبری رحمانپور به اجرای احکام ارسال میشود.
پروندهی کبری رحمانپور (عروس بیست سالهای که چند سال پیش، مادر همسرش را به قتل رساند)، به دایرهی اجرای احکام ارسال میشود.
به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پس از برگزاری چندین جلسهی شورای حل اختلاف برای ایجاد صلح و سازش در پروندهی کبری رحمانپور و عدم حضور اولیای دم و اعلام نظر در این پرونده، احتمالا این پرونده، دیگر در شورای حل اختلاف رسیدگی نمیشود و به اجرای احکام ارجاع خواهد شد.
این پرونده پس از ارجاع به اجرای احکام، جهت تایید نهایی برای رییس قوهی قضاییه ارسال خواهد شد.
در بخش: حقوق بشر
28
Sep
2005
تردید نکنید، آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد
این جملهای است که آقای لاریجانی در پنجمین اجلاس مشترک جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای آخوندهای از همه جا بی خبر و به وحشت افتاده نشخوار کرده (منبع: مهر نیوز). استدلالهای ایشان درست مثل خریت صدام است زمانی که وزیر استخباراتش را میفرستاد روی سن و زمانی که تانکهای آمریکایی را میشد از پنجره پشت سریاش دید به خبرنگاران بگوید “آمریکا غلطی نمیتواند بکند!”
حالا هم خریت آقایان همان بلایی را سر ملت ایران خواهد آورد که اکنون بر سر عراقیها دارد میآید.
ایشان در این سخنرانی حتی به خودش زحمت هم نداده تا دم خروس را در زیر عبای ملاها مخفی کند و با خریت غیر قابل وصفی میفرماید:
دستیابی به فناوری هستهای یک عامل بزرگ برای بالا بردن توان کشور است و دولتهای غربی هم از همین مسئله هراس دارند. (همانجا)
باید از آقای لاریجانی پرسید منظورتان از توان کشور کدام توان است؟ ملتی که روی دریای نفت نشسته چه نیازی به فناوری هستهای دارد، مخصوصا وقتی که ده میلیون نفر از همان ملت وضع اقتصادیاش زیر خط فقر قرار دارد.
ایشان به این هم اکتفا نمیکند و در ادامه دم خروس را بیشتر بیرون میآورد و نشخوار میکند:
ایران شرایطی دارد که با به دست آوردن فناوری هستهای شرایط قدرت در منطقه را تغییر خواهد داد.(همانجا)
اگر این دم خروس نیست پس چیست؟ آیا آقایان با این جمله آخر ایشان با مشکل بزرگی برای توجیح کردن صلح آمیز بودن اهداف شان روبرو نخواهند شد؟ حتی اگر دنیا تا این زمان هم از اهداف ملاها اطلاع نداشت با این جملات غیر دیپلماتیک و اقرار واضح به “کسب قدرت از انرژی هستهای” باعث شدند که آمریکا را برای قانع کردن دنیا به خطرناک بودن اهداف آقایان یاری رسانند. آقای لاریجانی این گفتهها را یا از روی بی شعوری محض بر زبان آورده یا اینکه از عمد با اقرار صریح به اهداف ایران برای بدست آوردن قدرت (نظامی) اتمی، میخواهند جنگ دیگری را بر ایران تحمیل کنند تا بدین وسیله به خیال خودشان بتوانند جو را مثل اوایل انقلاب نظامی کنند تا با همان ابزار اول انقلاب بتوانند دوباره عمر رژیم را طولانی کنند.
البته اینها خواب و خیالاتی است که ایشان دارند و خواب و خیال با واقعیات تفاوت بسیار دارد.
در بخش: ملای حیله گر
26
Sep
2005
چند مدت پیش و پس از اینکه سانسور اینترنت در ایران شدیدتر شد پیشنهادی را در وبلاگم مطرح کردم مبنی بر اینکه هموطنان خارج از کشور میتوانند با استفاده از پهنای باند اینترنت خود برای عبور از سانسور داخل ایران به هموطنان داخل کمک کنند.
یکی از این روشها سوار کردن پراکسی بر روی پیسیهای خانگی است. در زیر روش سوار کردن یک نوع از این پراکسیها را توضیح خواهم داد.
Squid را اگر بشناسید یکی از بهترین و شناخته شده ترین پراکسیهای مجانی موجود است. این پراکسی که یک پراکسی سورس باز است (Open source) بسیار مورد قبول محیطهای حرفه ایست. این پراکسی بیشر بر روی سیستم عامل یونیکس و لینوکس استفاده میشود. امروز نمونه ویندوز آنرا بر روی ویندوز 2000 سوار کردم کارش خوب است و سوار کردنش هم خیلی راحت است.
اگر کسی از شما که مقیم خارج است و خط اتصال ADSL دارد و همچنین علاقمند به مبارزه با سانسور است می تواند روش سوار کردن آنرا در این آدرس ببیند.
پیسی که من پراکسی را بر روی آن سوار کردهام بسیار قدیمی است، مخصوصا پراکسی را بر روی قدیمی ترین پی سی که در دسترس داشتم سوار کردم تا تست کنم ببینم تا چه اندازه کارایی دارد. برای برپا کردن یک پراکسی سرور کارا میتوانید با استفاده از یک پنتیوم 2 (233 MHz) و پنج شش گیگ دیسک و 128 مگ حافظه این پراکسی را سرپا کنید.
در ضمن اگر کسی از بین شما از داخل ایران بتواند برایم بنویسد که کدام پورتهای ایران باز است میتوانم پراکسی را برای پورتهایی تنظیم کنم که خیلی مورد استفاده دیگران قرار نمیگیرد و میتواند مدت زیادی از گزند سانسور در امان بماند.
در ضمن میتوانید این پراکسی را به صورتی تنظیم کنید که فقط دوستانتان از آن استفاده کنند و از سوء استفاده دیگران از آن جلوگیری کنید. هنوز موفق به تست محدود کردن استفاده از آن نشدهام، این تست را بر روی لینوکس انجام دادهام، پاسخ میدهد ولی چندبار بر روی ویندوز 2000 آزمایش کردم پاسخ نداد باید وقت بیشتری برای راه اندازی این متغییر گذاشت و راه اجرایش را پیدا کرد. اگر کسی در این زمینه تجربه دارد خوشحال میشوم توضیحی در این باره برایم ارسال کنید.
اگر کسی با سوار کردن پراکسی با مشکل روبرو شد با من تماس بگیرید تا راهنمایی کنم.
برنامه مربوطه: Squid 2.5
در بخش: کامپیوتر و اینترنت