02
Mar
2006
چهره واقعی اسلام و ننگی را که گریبان گیر ملت بی چاره ایران شده نگاه کنید. از یک طرف باید توحش حکومت را نظاره گر باشیم و از طرف دیگر حماقت عوام را.
در این روزگار سخت، تنها آرزو میکنم ملیت م ایرانی نبود، تحمل این ننگ را دیگر ندارم.
اول عکسهای اعدامها را مستقیما گذاشتم روی وبلاگ، هدف از این کار تنها این بود که به خودمان اجازه ندهیم که از این گونه جنایات روی برگردانیم و وانمود کنیم که اتفاقی نیفتاده. چرا اتفاقی افتاده، فاجعهای پس از فاجعه دیگر در حال رخ دادن است، اگر وجدان آگاهی داشته باشیم باید نگاه کنیم تا به تنفر خود از این گونه توحش در جامعه ایران بیفزایم.
تصاویر را برداشتم زیرا میدانم که عدهای را بسیار متاثر میکند لینکها را همین زیر میبینید اگر خواستید آنها را نگاه کنید تا تنفر شما هم از این وضع بیشتر شود روی آنها تقه بزنید شاید توانستیم بپاخیزیم و نسل ملای مکار و جنایتکار را از ایران برکنیم.
تصویر 1
تصویر 2
منبع عکسها پیک ایران
در بخش: حقوق بشر
01
Mar
2006
اگر یادتون باشه روزهای اولی که جنگ آخری آمریکا با عراق شروع شد، یک سایتی رو بنام http://www.iraqbodycount.org عدهای بشر دوست راه اندازی کردند که هنوز هم فعال است و در اون سایت تعداد کشتههای عراقیها رو شمارش میکردند. من هم برای مدت زیادی لوگو (شمارنده) این سایت رو گذاشته بودم کنار وبلاگم. امروز اتفاقی برخوردم به یک سایت به نام http://www.iranbodycount.org آیا خطر رو میتونیم هنوز هم جدی نگیریم و از کنارش بی تفاوت بگذریم؟
فعلا در بارهاش فکر کنید و یک سری بزنید به این سایت و طرحها و اما و اگرهای این مساله رو کمی زیر و رو کنید تا بعد.
در بخش: روابط خارجی
01
Mar
2006
مشکل رژیم با ازادی بیان را حتی خود دست اندرکاران رژیم هم دیگر نمی توانند انکار کنند. وبلاگ ها وضع را از این هم برای رژیم بدتر کرده. روزنامه ها و رسانه های کنترل شده را شاید رژیم بتواند با تهدید زندان و تعطیل بترساند و به خودسانسوری وادارد وبلاگ ها را گمان نمی کنم به این زودی ها بتوان خاموش کرد.
اولین و مهم ترین دلیل این زبونی رژیم در مقابل وبلاگ تعداد آنهاست.
رژیم اول باید بتواند آنها را شناسایی کند بعد احیانا وبلاگ هایی که در سیستم های داخلی قرار دارند را تعطیل و وبلاگ هایی را که بر روی سیستم های سرویس دهندگان خارجی قرار دارند را فیلتر (سانسور) کند.
برای اینکار هزینه زیادی را باید خرج کنند و این مخارج هم مخارج یک بار نیست این هزینه را رژیم باید مدام بپردازند به این دلیل که هنوز موفق به ترساندن کسی نشده اند چند وبلاگ نویس را گرفته اند ولی با این حال هنوز موفق به مستقر کردن جو ترور و اختناق نشده اند.
بر اساس خبری که در روز آمده، وزارت اطلاعات دست به طبقه بندی وبلاگ ها زده است. عده ای را “علیه نظام”، عده ای را “طرفدار نظام” و باقی را هم “بی طرف” یا همان (وبلاگ های گل و بلبلی) طبقه بندی کرده اند البته ای کاش آمارش را هم می دادند تا بلکه همگان بدانند آنهایی که ساز مخالف می نوازند چند درصد اند.
براساس تحقیقات وزارت اطلاعات انجام می شود:
طبقه بندی وب لاگ ها به سه رده امنیتی
سارا اصفهانی
۱۰ اسفند ۱۳۸۴
http://www.roozonline.com/01newsstory/014349.shtml
منابع خبری از تهران گزارش می دهند که وزارت اطلاعات، با تحقیق روی وب لاگ های ایرانی داخل وخارج از کشور، ازنظر جهت گیری محتوایی آنهارا به وب لاگ های “علیه نظام”، “طرفدار نظام” و “بی طرف” تقسیم بندی کرده است. این تحقیقات مبنای برخورد و فیلترینگ وبلاگ های فارسی زبان قرار خواهد گرفت.
اخیرا با برخی از وبلاگ نویسانی كه از نظر این مراکز امنیتی، وبلاگشان در حوزه وبلاگ های علیه نظام قرار دارد تماس برقرار شده است و ضمن هشدار در مورد مطالب آنها، اعلام شده كه وبلاگ شان مساله دار بوده و بنابراین مشمول فیلترینگ می باشد. درعین حال طی هفته های گذشته برخی از وب لاگ های خارج کشورکه مطالبی را درخصوص مسائل سیاسی، جنسیتی وعمومی منتشر می کنند، درداخل کشور فیلتر شده اند. این موضوع باعث شده است نویسندگان این وب لاگ ها، با تغییر نشانی خود به ادامه فعالیت درآدرس های دیگری بپردازند.
طی سال دو سال گذشته، وب لاگ نویسان هم به جمع روزنامه نگاران، نویسندگان و روشنفکرانی پیوستند که به دلیل ارائه عقاید خود در وب سایت های شخصی شان، بازداشت وزندانی شدند. هم اکنون مجتبی سمیع نژاد، وآرش سیگارچی دو تن از وبلاگ نویسان به دلیل نوشته هایشان دروبلاگ های خود، در زندان هستند و تعدادی دیگراز آنها نیز به مراجع قضایی به منظور ارائه توضیحات احضار شده اند.
در بخش: بدون دسته بندی
28
Feb
2006
نظر به اینکه دوستان عزیزی به نوشته امروز من ایرادهایی داشتند مجبور شدم چند خط دیگر به این نوشته اضافه کنم. چند سطر اضافه شده را در پایان مطلب مطالعه فرمایید.
حالا که بنا شده و تصمیم گرفتهاند که آقای بنی صدر زحمت بکشند و قدم رنجه بفرمایند و به ایران بروند و همه کاستی های رژیم های گذشته در 50 سال پیش را برطرف کنند بد ندیدم قبل از ورود ایشان به ایران و جلوس بر تخت سلطنت چند سوال ناقابل از ایشان بکنیم.
اول از همه بفرمایند آیا اگر مثلا یکی از خانمهایی که در دفتر ریاست جمهوری کار میکنند خدای نکرده مقعنهشان پس رفت و زلفهایشان آشکار شد آیا تشعشعات منتشر شده از این موها باز هم رئیس جمهور منتخب را حالی به حالی خواهد کرد؟ یا به دلیل پیری فلانشان چنان از فعالیت افتاده که دیگر با چنین مشکلاتی روبرو نخواهیم شد.
(جوانهایی که نمیدانند این گونه تشعشعات چه صیغهای است از بزرگترها بپرسند که یادشان هست)
سوال دوم اینکه، آیا رئیس جمهور محترم این بار هم تا خواباندن فتنه در کردستان چکمهها را از پاهای مبارکشان در نخواهند آورد، یا اینکه این مرتبه بخاطر باز هم پیری دیگر نای چکمه پا کردن ندارند؟
سوال سوم
قبل از تشریف فرمایی به ایران آیا وضع هووی دخت گرامیشان را مشخص کردهاند؟ منظورم خانم مریم رجوی است تا خدای نکرده یک مرتبه بین این دو هوو درگیری ایجاد شود و ایران را به یک جنگ داخلی بکشاند!
زیاده عرضی نیست فقط دستور بفرمایید به اطلاع عموم برسانند برای عزیمت به ایران با ایرفرانس میخواهید بروید یا با ایران ایر. آخه با وضع هواپیمایی ایران ایر میترسیم شما هم به لقا الله پرتاب بشوید، همانگونه که میدانید ما تحمل از دست دادن یک رهبر فرزانه دیگر را نداریم.
————————-
پ.ن.:
چند سال پیش در اسلو رادیویی که هفته ای یک بار شب ها برنامه فارسی پخش میکرد بخشی از این برنامه را به پرسش و پاسخ با سیاستمداران و شنوندگان اختصاص داده بودند که هر هفته از یک شخصیت شناخته شده سیاسی دعوت میکردند و از طریق تلفن شنوندگان میتوانستند از آن اشخاص بصورت زنده سوال کنند و جواب دریافت کنند.
در یکی دو برنامه هم آقای بنی صدر میهمان این برنامه بودند. حقیر تقریبا هر هفته سوالهایی را بعنوان یک شنونده مطرح میکردم. هفته اولی که آقای بنی صدر در این برنامه شرکت کرد من سوالی را از ایشان کردم که ایشان بلافاصله با اعتراض به سوال بنده پاسخ ندادند. سوال در حد همین سوالهایی بود که در همین مطلب امروز خواندید، البته بصورت خیلی جدی و نه طنز.
تا آن روز تمام میهمانان آن برنامه بدون پیش شرط در این برنامه شرکت میکردند و سوال و جوابها هم بدون سانسور و مستقیم پخش میشد. از همان شبی که من سوالم را مطرح کردم، آقای بنی صدر پس از طرح سوال من با مجریان برنامه اتمام حجت کرد که اگر برنامه مستقیم باشد حاضر به شرکت در برنامه نخواهد بود و سوالها قبل از طرح در برنامه باید در اختیار ایشان قرار بگیرد.
دوستان آقای بنی صدر به دموکراسی اعتقادی ندارد اگر با رژیم جمهوری اسلامی مخالفت کرده فقط بخاطر این بوده که خود را برتر از این آقایان میدانسته و پیش خودش چنین تصور کرده بوده که این حق اوست که بر اریکه قدرت تکیه بزند. حالا اگر شما فکر میکنید که باید زیر بیرق این آدم سینه بزنید این حق شماست همان طور که سال 57 آنهایی که رفتند و زیر بیرق خمینی سینه زدند حقشان بود، من هم به نوبه خودم حق دارم این اراذل و اوباش را افشا کنم. به این زودیها هم قصد خفه شدن ندارم.
این هم از هنرهای رئیس جمهور منتخب امروزمان
در بخش: طنز
27
Feb
2006
موافقت اصولی ایران با طرح روسیه، آیا این توافق مشکل رژیم را حل خواهد کرد؟
مشکل اصلی جمهوری اسلامی با غرب و خصوصا آمریکا نه مساله اتمی بلکه بزرگترین مشکل سد راه جمهوری اسلامی آمریکا و رابطه با این کشور است. آیا با توافق بر سر مساله اتمی ایران مشکل ایران با آمریکا حل خواهد شد؟ پاسخ به این سوال یقینا منفی است، مگر قبل از پدید آمدن بحران اتمی، ایران با آمریکا مشکل نداشت که با برطرف شدن این بحران مشکل دو کشور حل شود؟
دلیل و خواست آمریکا برای سرنگونی جمهوری اسلامی فقط به فعالیتهای اتمی ایران بر نمیگردد. آمریکا اول و پیش از همه چیز به این دلیل با اتمی شدن ایران مخالفت میکند زیرا میداند که یک جمهوری اسلامی اتمی را دیگر نمیتوان سرنگون کرد یا حداقل هزینه سرنگونی رژیم در چنین حالتی بسیار بالا خواهد بود.
حالا باید از خود پرسید پس به چه دلیل آمریکا خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی است.
امروز پس از 27 سال از به روی کار آمدن جمهوری اسلامی هنوز آمریکا حاضر به برقراری رابطه با ایران نیست، چرا؟ آیا این سوال را از خود پرسیدهاید؟
آمریکا در حال حاضر میتواند با یک جمهوری اسلامی به فلاکت گرفتار شده، تقریبا هر خواستهای را به این رژیم دیکته کند و بیشترین امتیازات را از این حکومت بگیرد، پس چه چیزی آمریکا را از این کار باز میدارد و در عوض خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی است؟
این خواسته به 26 سال پیش، به زمانی بر میگردد که جمهوری اسلامی سفارت آمریکا را اشغال و 444 روز پر قدرت ترین رژیم دنیا را تحقیر کرد. شاید در آن زمان آمریکا تنها قدرت گیتی نبود ولی امروز دیگر برای قدرت نظامی آمریکا رقیبی وجود ندارد و به همین دلیل هم هست که آقای بوش و شرکاء ادعای کلانتری دنیا را دارند.
حالا با نگاه به استدلال پاراگراف بالا آیا باز هم گمان میکنید دولت آمریکا میتواند با حکومتی که 26 سال پیش بیش از یک سال کارکنان سفارت این کشور را به گروگان گرفت و آنها را در دنیا تحقیر کرد روابط دیپلماتیک برقرار کند و به نوعی همه آن تحقیرها را بپذیرد!؟ دولت بورکینافاسو ممکن بود به چنین تحقیری گردن نهد ولی دولت و رژیمی که میخواهد کلانتر و گردن کلفت جهان باشد خیر، چنین تحقیری را نمیتواند بپذیرد برعکس مجبور خواهد بود تحقیر کننده را به مجازات برساند.
جدال آمریکا با ایران نه مبارزه با تروریسم است و نه جدالی برای بدست آوردن سهم خود از منابع نفت، گرچه این دو خواسته نیز در لیست خواستههای آمریکا قرار دارد ولی اول و پیشتر از همه چیز سرنگونی حکومت آخوندی برای آمریکا به خاطر بازگرداندن آبروی از دست رفته این کشور و جبران تحقیر شدن کلانتر جهان است و نه چیز دیگری.
این مساله را حکومت گران ایران هم به خوبی میدانند. پس دلیل اینکه حکومت آخوندی تن به عقب نشینی در زمینه بحران اتمی میدهد چیست!؟ هم تحقیر میشود و هم یک سلاح کارآمد و شدیدا مورد نیاز خود را مفت و مجانی در این بازی سیاسی در مقابل آمریکا به همین به دشمن اصلی خود واگذار میکنند!؟ دلیل این عقب نشینی هم واضح است خرید زمان. آخوندهای تهران میخواهند با این عقب نشینی تاکتیکی وقت کشی کنند، در غیر این صورت به خوبی آگاهند که موشکهای قاره پیمای آمریکا جان خود و رژیمشان را خواهد گرفت، قبل از اینکه بتوانند کوچکترین عکسالعملی از خود نشان دهند. توجه داشته باشید که انعقاد قرارداد اتمی با روسیه نیز تاکتیکی است برای خریدن حمایت روسیه با این کار دوباره روسها را وارد یک بازی سود آور میکنند تا در مرحله بعد روسها مثل مرتبه قبل به این سادگی نتوانند پشت حکومت آخوندی را به راحتی خالی کنند. یقین داشته باشید که قراردادی که دیروز بسته شد برای روسیه منافع زیاد مالی و سیاسی را به همراه خواهد داشت. از یک طرف نبض اتمی حکومت آخوندی در دست روسیه خواهد بود و از طرف دیگر منافع اقتصادی تهیه سوخت اتمی ایران به حساب بانکی روسها واریز خواهد شد.
آخوندهای تهران با این عقب نشینی تاکتیکی و باج دهی به روسها نیز میخواهند طول عمر حکومت خود را تا انتخابات آینده آمریکا بیمه کنند تا بلکه با اتمام عمر ریاست جمهوری بوش شاید در دوران ریاست جمهور آینده آمریکا بتوانند به توافقی با این کشور برسند.
بوش نیز همین محاسبات را میشناسد و از بازی سیاسی آخوندها به خوبی آگاهی دارد، حالا باید دید آقای بوش در قدم بعدی چه تاکتیکی را برای دوباره به گردش درآوردند بازی مرگ جمهوری اسلامی بکار خواهد گرفت، فعلا توپ به زمین آقای بوش فرستاده شده پس منتظر بازی آمریکاییها باید نشست تا نتیجه این چالش سیاسی مشخص شود.
پ.ن.:
تاراج ثروتی که آقایان قول داده بودند به سر سفره ملت خواهند آورد بیشتر از قبل و با سعتی سرسام آور پی گیری می شود و هدفی جز خرید (گدایی) حمایت نیست.
این مطلب را در همین زمینه بخوانید:
رادیو فردا: تاثیر عقد قراردادهای هنگفت نفت و گاز با شرکتهای اروپائی بر بحران هسته ای ایران
اکبر ترکان مدیر عامل دولتی شرکت نفت و گاز پارس از آماده شدن زمینه برای عقد قراردادهایی چند میلیارد دلاری با چند شرکت بزرگ اروپایی خبر داد. وی اعلام کرد قراردادهای جدید جمهوری اسلامی در هفته جاری امضا خواهد شد. شماری از تحلیلگران احتمال داده اند که جمهوری اسلامی با دادن این قراردادهای چند میلیارد دلاری بخصوص به فرانسه و بریتانیا امیدوار است که از فشارهای هسته ای اتحادیه اروپا بر تهران کاسته شود. از سوی دیگر قانون مجازات شرکتهایی که در بخش صنایع نفت و گاز و پتروشیمی ایران سالانه بیش از 20 میلیون دلار سرمایه گذاری کنند در آمریکا به قوت خود باقیست.
ادامه مطلب
برای اینکه غم این همه سیاست بازی و سیاه بازی مکاران از دلتان پاک شود به این دو ترانه که همین هفته گذشته برنده جایزه گرمی سوئد شدند گوش بدهید، لاله ایرانی است که در سن 8 سالگی به سوئد مهاجرت کرده و درین یک کرد متولد سوئد است (درین را نمیدان از کدام مملکت است)
در بخش: روابط خارجی
26
Feb
2006
دیشب یکی از رفقا زنگ زده میگه: این شماره تلفن رو یادداشت کن! یادداشت میکنم، بعد میگه: بردار زنگ بزند به این شماره بگو خانم مریم رجوی رئیس جمهور منتخب من نیست.
داستان از این قراره که دیشب توی تلویزیون کانال 2 نروژ (کانال غیر دولتی) پس از پخش خبر شکست مذاکرات مسکو (تلویزیون گفت ما که خودمون خبر نداریم)، مصاحبهای با خانم رجوی داشت و پس از خاتمه صحبتها در ادامه خبر خبرنگار خودش با دستهای خودش زد توی دهن ملت و برای ملت رئیس جمهور تعیین کرد!! (زرشک)
به رفیقم میگم بابا تو دیگه چقدر خوش باوری! فکر میکنی اگه من زنگ بزنم اینها خبرشون رو اصلاح میکنند!؟ این خبر رو یکی از قدرتهای رسانهای تزریق کرده توی سیستم خبری دنیا و خُسن آقای حقیر هم هیچ غلطی نمیتونه بکنه! میگه: مهم نیست تو زنگ بزن کاریت نباشه، میگم باشه، برای اینکه مطمئن بشه که من زنگ میزنم میگه: پس خدا حافظ برو حتما همین حالا زنگ بزن! میگم به چشم!
گوشی رو که میزارم زمین دوباره گوشی رو بر میدارم و زنگ میزنم، یک بار، دو بار، سه بار هر بار بوق اشغال میزنه. هنوز برای چهارمین بار سعی نکرده بودم که یکی زنگ میزنه، گوشی رو بر میدارم این بار یکی از بچههای شاهی است که زنگ میزنه، میگه: آقا تلویزیون رو دیدی!؟ میگم آره! میگم چطور!؟ میگه: مگه ندیدی گفتن رئیس جمهور منتخب! میگم ولشون کن، گه زیادی خوردن. میگه: بیا آقا، این شماره تلفن رو بگیر بهشون اعتراض کن. میگم بابا تا حالا سه بار زنگ زدم هر بار اشغال میزنه. میگه: خدا رو شکر، پس همه دارن زنگ میزنن، میگم همه کیا هستن!؟ میگه آخه از موقعی که خبر رو پخش کرده همه بر و بچهها دارن به تلویزیون زنگ میزنن.
به طرف گفتم: بابا بی خیال اینها هر چی میخوان واسه خودشون دولت تعیین کنن، ملت خودش میزنه تو دهنشون و خودش روزی که لازم شد دولت تعیین میکنه. گفتم حالا تو خودت فکرشو بکن مثلا حکومت آخوندی فردا صبح سرنگون شد فکر میکنی اگه اینا مریم رجوی رو بیارن با سلوم صلوات ایران، مردم راهش میدن؟ همون دم در ترتیبشو میدن. اصلا ملت کسی رو که مقنعه (مقعنه بر وزن مق انه) سرش باشه قبولش نمیکنه! حالا گناهان دیگه خانم رجوی به کنار.
میگه: بابا همین جوری یکی رو میکنن تو پاچه ملت!
با خنده بهش میگم: اگه نیم پهلوی رو میخواستن همین جوری بکنن توی پاچه ملت هم تو اینجوری کون خودتو پاره میکردی؟
میخنده، میگه: بابا اون حداقل مقعنه سرش نیست. میگم همینمون مونده که شاه برامون تعیین کنن بعد مقعنه هم سرش کنن.
عاقبت هم تا آخر شب هرچی سعی کردم زنگ بزنم اشغال میزد، نشد زنگ بزنم، اگه شده بود میخواستم بگم، آقا دفعه دیگه اگه خواستید برای ما رئیس جمهور تعیین کنید حداقل آنجلینا جولی رو تعیین کنید که ما به کمتر از آنجلینا جولی قانع نمیشیم! این عفریتهها چیچی هست میخواهید بکنید توی پاچه ملت ایران.
پ.ن.:
حالا که بنا شد ملتو بخندونیم یک سر هم بزنید به وبلاگ شبح که SMSهای مرسوم در ایران را منعکس کرده.
از خنده توی خودم نزدیک بود بشاشم. این یک نمونه رو داشته باشید بقیه رو بریت تو وبلاگ خودش بخونید.
15. علاف اولی به علاف دومی میگويد: “بیا بریم نماز جمعه نماز بخونیم نفری 10000 تومان میدن” علافدومی میگويد: “اگه ندادن چی؟” علاف اولی میگويد: “خب میگوزیم باطل میشه.”
پ.ن. دوم:
شعبده بازی در جمهوری لجن
در بخش: طنز
24
Feb
2006
توی این صفحه بیبیسی از خوانندگان سایت بیبیسی خواسته شده که نظرشون رو در باره حادثه انفجار حرم امام دهم و یازدهم شیعیان (فرقه بیبیسی) بدهند.
بنده حقیر هم برای چندمین بار نظرم را نوشتم، ولی همان گونه که حدس میزدم بیبی سکینه اهدافی را پیگیری میکند که صلاح نیست دو خط نوشته من را که بجز حقیقت گویی چیز دیگری نبود را سانسور کرد. نظرم را در زیر مینویسم تا خود قضاوت کنید و از خود بپرسید این همه شعبده بازی بیبیسی برای نمایش تئاتر دموکراسی برای چیست؟ چه اهدافی را این حرامیهای دولت فخیمه پیگیری میکنند که چهار کلمه به حق مفلوکی مثل خُسن آقا میتواند اهدافشان را به گه بکشد!؟
این هم نظر من:
آیا مسلمانانی که امروز با انفجار حرم امام شان به خشم آمدهاند و تظاهرات میکنند آیا زمانی هم که مجسمه بودا در بامیان به وسیله طالبان در افغانستان منفجر شد عکس العملی از خود نشان دادند؟
این وبلاگ نیلیان رو دیدیت؟ کاریکاتورهای خوبی داره این رو بدون اجازه کش رفتم امیدوارم که کار بدی نکرده باشم.
احمقی نژاد در گوانتانامو
در بخش: سیاسی