28
May
2006
در جمهوری اسلامی گویا داشتن مغز خر ارثی است و همه از دربان رهبری گرفته تا خود رهبر معظم همه این نوع مغز را از پدران خو به ارث بردهاند.
نگاهی به این برنامه رایانهای تولید آقایان نشان میدهد که نه تنها آقایان خود را در ایران مسخره خاص و عام کردهاند حالا تصمیم دارند خود را به جهانیان هم بشناسانند.
اگر متن طنز زیر را در یکی از خبرگزاری های ریز و درشت جمهوری اسلامی نخوانده بودم گمان میکردم این هم یکی از جوکهای اپوزیسیون است که در باره رژیم بهم بافتهاند. خود بخوانید و بخندید.
گزارش فارس از اولین بازی رایانهای در زمینه انرژی هستهای ایران (حتما باید هسته خرما باشد!)
خبرگزاری فارس: بهمن، فرمانده نیروهای ویژه، مأموریت نجات یکی از متخصصان هستهای ایران را بر عهده دارد و در 8 مرحله تلاش میکند تا مأموریت خود را به نحو احسن به پایان برساند. اما در پایان، مأموریتی بزرگتر در انتظار اوست.
به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، این پیرنگ اولین بازی رایانهای انرژی هستهای است که مسئولان اتحادیه انجمن اسلامی دانشآموزان ساخت آن را آغاز کردند و قول دادهاند که امسال در بین نوجوانان عرضه شود.
بازی رایانهای انرژی هستهای یک داستان جذاب است که در 8 مرحله طراحی شده است. در این بازی با سعید کوشا (نام قهرمان داستان هم باید سعید باشد، آخه این قهرمان نمی تواند چیزی کمتر از سعید امامی یا سعید مرتضوی داشته باشد) آشنا میشوید که یکی از متخصصان انرژی هستهای ایران است و به همراه همسر خود عازم سفر کربلا میشود. (چیزی را که آقایان رایانه ای فراموش کرده اند این است که هیچ متخصص انرژی هسته ای مغز خر نخورده که به مامبو جامبوهای کربلا یا چرندیاتی مثل جمکران باورمند باشد)
آنها در بین راه گرفتار نیروهای اشغالگر شده و آمریکاییها که به هویت دکتر کوشا پیبردهاند، آنها را به نقطهای نامعلوم منتقل میکنند. اما در ایران بهمن، فرمانده نیروهای ویژه و همرزم پدر دکتر کوشا، که در جنگ شهید شده است، مأمور نجات آنها میشود. (بیچاره فردین مرد وگرنه حتما نقش اول این سریال آبگوشتی هم نسیب او میشد! تا بعد از پیروزی باطل علیه باطل یک آبگوش درست و حسابی هم نوش جان کند!)
بهمن، مردی 40 ساله و با اراده است که برای نجات دکتر کوشا متخصص جوان 30 ساله و همسرش در هر مرحله مبارزه میکند و با خطرات بسیاری مواجه میشود. فضای این داستان به چند کشور نیز برده میشود که به جذابیت این بازی میافزاید.
این بازی ویژگی خاصی نیز دارد و آن واقعهای است که در پایان بازی به وقوع میپیوندند. در حقیقت در کنار روند تعقیب و گریز این بازی و هدف نجات دکتر کوشا و همسرش، در پایان مرحله هشتم مأموریتی بزرگ در انتظار بهمن خواهد بود که اشتیاق به گذراندن هر مرحله را بیش از پیش افزایش میدهد.
سازندگان این بازی رایانهای تفکر ضرورت ساخت این بازی را از سال 1383 و در زمانی میدانند که گیمنتها در بین نسل جوان کشور جایی برای خود باز کرده بود. اما شروع ساخت این بازی به طور جدی بهمنماه سال 1384 است و هم اکنون نسخه آزمایشی مرحله هشتم نیز به پایان رسیده است و به زودی نسخه اصلی این بازی ساخته میشود.
بازی رایانهای انرژی هستهای ایران برای نوجوانان و جوانان در نظر گرفته شده است (آخه نسل قبلی دیگه به این آسانی ها فریب اینگونه نیرنگ ها را نمی خورد) و به گفته سازندگان آن، در ساخت این بازی جوانان مبتکر ایرانی با حداقل امکانات و حداقل اعتبار فعالیت می کنند.
این بازی، اولین بازی رایانهای است که در خصوص انرژی هستهای در کشور ساخته شده است که فعلا به زبان فارسی و در سراسر کشور عرضه میشود. البته سازندگان این داستان تصمیم ساخت این بازی به زبانهای دیگر و توزیع آن در کشورهای دیگر را به بعد از اتمام ساخت این بازی به زبان فارسی موکول کردهاند. (زبان های دیگر هم حتما بورکینا فاسویی و پشتو و چمیدانم سواحیلی باید باشد)
اتحادیه انجمن اسلامی دانشآموزان در نظر دارد که این بازی با قیمت مناسب در اختیار دانشآموزان قرار گیرد تا همه مخاطبان بتوانند از آن استفاده کنند. (حتما توقع دارند با اینگونه بازیها جوانان را آماده شهادت طلبی کنند تا بعد در جنگ واقعی گوشت دم توپ شان کنند)
به گزارش فارس اسم شخصیتهای این داستان به طور کامل نهایی نشده است و سازندگان در نظر دارند که اسامی به روند داستان هویت ببخشد و متناسب با شخصیت ها انتخاب شود.
در حال حاضر این بازی در مرحله صداگذاری قرار دارد و تا تیرماه مراحل ساخت بازی کامل میشود. (زود باش آقا وقت نداریم، اگه بناست مغز جوانها را شستشو بدهیم و آنها را برای جنگ باطل علیه باطل آماده کنیم باید دست بجنبانیم تا جنگ واقعی شروع نشده آنها را مسخ کنیم!)
در بخش: طنز, ملای حیله گر
25
May
2006
این نام مقالهای است که در نسخه نروژی نشریه PC World منتشر شده و اشاره دارد به یک سیستم جدید اینترنتی از طریقه ماهواره است که با پهنای باند 240 کیلوبایت upload و 384 کیلوبایت Download ارائه میشود. گرچه این سیستم در حال حاضر برای مصرف کنندگان معمولی زیاد گران تمام میشود ولی با در نظر گرفتن تکنولوژیهای مشابه مثل تلفن همراه به زودی با قیمت ارزان تر و حتی سرعت بالاتر به بازار ارائه خواهد شد، فراموش نکنید که روزهای اولی که تلفن همراه به بازار آمده بود هزینه خرید یک دستگاه تلفن همراه بیشتر از 30 هزار کرون نروژ (بیش از 4 میلیون تومان) بود و اندازه آن چیزی بود بیشتر از یک پیسی لپتاپ، هزینه مکالمه آن هم بیشتر از 10 کرون نروژ در دقیقه بود. قیمت این دستگاه ارتباط اینترنتی که ساخته شرکت نروژی نرا (Nera) است پانزده هزار کرون نروژی (تقریبا دو میلیون تومان) برای تجهیزات آن و هزینه اتصال 7 کرون در دقیقه و 20 کرون برای هر مگابایت دیتا میباشد. با رواج چنین سیستمهایی دیگر سانسور اینترنت بی معنی خواهد شد و به آسانی در دسترس تمام نقاط دنیا حتی دور افتاده ترین دهات کشورهای عقب افتاده قرار خواهد گرفت.
از مشخصات دیگر این سیستم مخابراتی اینکه اندازه آن تقریبا به اندازه یک مودم است 15 در 20 سانتیمتر و وزن آن کمتر از یک کیلو است.
این سیستم دارای نقطه اتصال ISDN ، USB ، Bluetooth و Ethernet است در نتیجه میتوان از آن همزمان بعنوان تلفن همراه هم استفاده کرد.
لینک مربوط به مودم به زبان انگلیسی، مرسی رکگو جان
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
23
May
2006
بنام آزادی بیان و حقوق بشر، آزادی بدون قید و شرط مانا نیستانی کاریکاتوریست و مهرداد قاسمفر سردبیر هفته نامه ایران را خواستاریم
اتفاقات چند روز گذشته مناطق آذری ایران را باید با دقت زیاد دنبال کرد. چند نکته در این باره قابل تامل است.
نکته اول اینکه مرز طنز کجاست و چه موقع باید در مقابل آن جبهه گرفت و عکسالعمل نشان داد؟
نکته دوم اینکه چگونه است که وقتی آخوندها در طول 27 سال گذشته همه گونه زورگویی و جنایتی در ایران کردند هموطنان آذری هیچ گونه عکسالعملی از خود نشان ندادند؟
نکته سوم اینکه هموطنان آذری در مقابل دو کلمه در یک مطلب طنز نیرویی را بسیج کردند که تاکنون نمونه آنرا در ایران ندیده ایم، منظورم نیرویی که در بسیج آن دولت دخالت نداشته (!!). آیا این بسیج خود جوش بوده یا با اهدافی سیاسی بوسیله دستانی در پشت پرده راه اندازی شده؟
نکته چهارم: آیا همین مرزها را که این هموطنان تعیین کردند (دو کلمه در یک متن طنز) را هم باید در مورد رژیم بپذیریم، یعنی اگر روزنامه ای دو کلمه انتقاد یا طنز در باره یک مسئول حکومتی یا کل حکومت نوشت باید این همه نیرو بسیج کنیم و روزنامه ای را تعطیل کنیم و شهری را به آتش بکشیم!؟
آیا اگر کسی طنزی در باره ما که شیرازی هستیم نوشت باید تمام شیراز را به آتش بکشیم و روزنامهای را تعطیل کنیم!؟ یا این قانون فقط شامل حال ترک زبانها میشود؟
راستی چرا هموطنان آذری زمانی که خانم عشرت شایق نماینده مردم تبریز هزار گونه توهین به عقل، درایت و شرف ما ملت ایران میکند هیچ عکسالعملی از خود نشان ندادند؟
سوال آخر: کسی می داند چند درصد دولت مردان ایرانی آذری زبان هستند؟
از ماست که برماست
در بخش: آزادی بیان
20
May
2006
اگر شهیار قنبری می دانست که چه روزگار پلیدی در انتظار ماست یقینا بجای هفته خاکستری “دوران سیاه ما” را میسرود تا فرهاد آنرا بجای هفته خاکستری اجرا کند.
اخبار را که میخوانی تازه متوجه میشوی که چه بر سر ملت بیچاره ایران آمده و هنوز شب به نیمه هم نرسیده و از شروع صبح و طلوع خورشید هنوز مدت زیادی باقی است.
نتایج قرعهکشی واگذاری سیمکارت تالیا اعلام شد
در تمام دنیا شرکتهای سرویس دهنده تلفن همراه دنبال مشتری میدوند تا سرویس تلفن همراه به مشتری قالب کنند در ایران فلک زده باید در قرعه شکی برنده بشوی تا تلفن همراه را به قیمت خون پدرشان به مشتری بدهند
عصر چارشنبهی من!
عصر خوشبختی ما!
فصل گندیدن من!
فصل جونسختی ما!
در پی ترور قاضی صادر کننده حکم منع حجاب در ادارات دولتی ترکیه، دهها هزار مخالف حکومت اسلامی در ترکیه دست به تظاهرات زدند. یکی از شعارها این بود: «ملاها به ایران بروید!»
انگاری ایران زباله دانی است که زبالههای خطرناک را به آنجا منتقل کنند! شرم هم نمیکنند از اینکه ایران ما زمانی مهد تمدن و فرهنگ بوده و اینکه اکثر همین کشورهای مثلا پیشرفته در آن دوران داشتند توی غارهای دوران بربریت شپش های بدنشان را میگرفتند.
نئونازیهای آلمان میخواهند روز 21 جوئن هنگامی که ایران در مقابل آنگولا مسابقه دارد در حمایت از آقای احمقی نژاد رئیس جمهور منتخب!! ملت ایران تظاهرات برپا کنند.
نگفتم!؟ روزگار غریبی است، ملتی که ملت یهود را 2500 سال پیش از نابودی نجات داد حالا باید به عنوان یک ملت نژاد پرست و خواهان حذف یهودیها در دنیا معرفی شود. روزگار غریبی است نازنین کاری باید کرد. بازسازی این همه آسیب به آبروی ایران و ایرانی قرنها طول خواهد کشید، کاری بکن هموطن!
پ.ن.:
انگاری همه بلاهایی که سرملت ایران آمده کم بوده این یکی را هم آقای امیر طاهری بر سر ملت ایران فرود آورده.
در بخش: نقد اسلام
19
May
2006
بیبیسی مدعی شد:
اطلاعاتی که بی بی سی از منابع ديپلماتيک غربی به دست آورده، حاکی است که مواد اوليه ای که ايران در آزمايش غنی سازی اورانيوم به کار برده، حدود 15 سال پيش توسط چين در اختيار اين کشور قرار داده شده بود.
اطلاعاتی که اگر رسما تاييد شود، ميزان پيشرفت فناوری غنی سازی اورانيوم در ايران را مطرح خواهد کرد. اين موضوع نشان می دهد که ايران برای پيشبرد اين فناوری دلايل و انگيزه های سياسی محکمی داشته است. بیبیسی
خبر و تحلیلی که بیبیسی منتشر کرده این شک را بوجود میآورد که با سرسختیهایی که رژیم جمهوری اسلامی در همکاری با اروپا نشان میدهد کشورهای اروپایی همراه با آمریکا را با چالشی جدی روبرو کرده و آنها را بر این داشته که راهی آبرومند را برای خروج از این بنبست بهصورتی بیابند.
اینکه سایت بیبیسی به چنین تحلیلی رسیده خود جای شک دارد. مگر اطلاعاتی که امروز در اختیار غرب قرار گرفته قبلا قابل دسترسی نبوده یا مثلا چین که بنا به این خبر کاز هگزافلورايد اورانيوم را در اختیار ایران قرار داده نمیتوانسته همین اطلاعات را قبلا به اروپاییها یا حتی آمریکا بدهد تا از این همه جار و جنجال جلوگیری شود؟
مگر نه اینکه چین از اول با هر برخوردی با ایران مخالف بود!؟ یقینا چین برای پیگیری خواستهاش هم که باشد میبایست قبلا چنین اطلاعاتی را در اختیار غربی ها قرار میداد، حالا به چه دلیل این اطلاعات بعد از بیش از دو سال تلاشهای پیچیده دیپلماتیک برملا میشود جای شک و تردید دارد.
آقایان همانطور که در بالا گفتم نمیتوانند بدون چنین مانور سیاسی ایران را به حال خود رها کنند و همچنین به نظر میرسد که تحریمهای اقتصادی هم نه کارساز خواهد افتاد و نه به نفع منافع اقتصادی غرب خواهد بود، گزینه نظامی هم که از همان اول غیر ممکن مینمود در نتیجه غرب با استفاده از چنین روشی میخواهد بدون آبرو ریزی برای غرب یک عقب نشینی اجباری را معقول جلوه دهد.
باید صبر کرد و دید که عاقبت این شعبده بازیهای آخوندی و غربیها به کجا ختم خواهد شد.
در بخش: بحران اتمی، جنگ
17
May
2006
در رابطه با قتل عام جاده کرمان بم رادیو فردا از قول الهام سخنگوی دولت مینویسد:
فعلا مسئولان دولت چندان از رودرروئی با مجلس بر سر این موضوع نگران به نظر نمیرسند و مانند غلامحسین الهام سخنگوی دولت معتقدند که اقدامات عوامل قتلهای اخیر ارزش عملیاتی و فنی ندارد و نیروی انتظامی تاکنون به صورت مستحکم جواب آنها را داده است. منبع
خُسن آقا: آقای الهام از این نظر ترور جاده بم کرمان را از نظر عملیاتی و فنی بی ارزش مینامند زیرا برخلاف عملیات قبلی در بلوچستان، نیروهای دولتی در این ترور کشته نشدهاند. به زبان ساده عوام فهم، ارزش جان انسانهایی که به صورتی به دولت و نیروهای سرکوبگر بستگی ندارند ارزش چندانی “از نظر عملیاتی فنی” ندارند. در حکومت آخوندی فقط جان و مال خودیها از ارزش عملیاتی فنی برخوردار است.
در بخش: ملای حیله گر
14
May
2006
در خبرها آمده بود که از محل اعتبارات ستاد بهینهسازی و کمکهای بلاعوض جمهوری اسلامی به افغانستان یک خط فیبر نوری مخابراتی در حد فاصل تایباد هرات احداث شده.
تا اینجای خبر اگر سیاستهای جمهوری اسلامی را ندانیم و شگردهای آخوندی را نشناسیم با خود خواهیم گفت عجب ملت مهربانی هستند ملت ایران که برای بهبود وضع اطلاع رسانی به کشور همسایه حکومت ایران این همه پول خرج میکند تا وضع اینترنت و بطور کلی مخابرات و خبررسانی کشور همسایه بهبود یابد.
ولی خوب، این تصوری است که به مغز معیوب عدهای که آخوندیسم را نمیشناسد خطور میکند، برای ما که ملا جماعت را سالهاست شناختهایم و شگردهایشان را از سیر تا پیاز تجربه کردهایم میدانیم که این خط مخابراتی چیزی نیست بجز ابزاری برای کنترل و احیانا فشار در آینده.
آقایان این خط مخابراتی را کشیدهاند و یک میلیون و 280 هزار دلار بی زبان را هم خرج پروژه کردهاند تا برای روز مبادا از آن بهرههای عبادی سیاسی ببرند و اگر روزی دولت دوست و برادر کرزای خواست شلنگ تخته بیندازد با قیچی ولایت آنرا در یک چشم بهم زدن قطع یا از آن بهرههای مورد نظر را ببرند، هم زمان امروز بتوانند پز بدهند و کمکهای سخاوتمندانه آخوندی را در منطقه و جهان به رخ بکشند.
دیروز یک ویدئویی را در قسمت خبرها منعکس کردم که نشان میدهد آخوند جماعت چگونه عوام را میفریبند. اگر آنرا ندیدهاید حتما ببینید بسیار دیدنی است (فایل 711 کیلو بایت). اگر کسی امکانات تبدیل آن به فایل قابل استفاده در تلفنهای همراه را دارد این فایل را تبدیل کند برای دست به دست گشتن در ایران چیز خوبی است.
در راستای همین عوام فریبیهای آخوندی در خبرها خواندم که آقایان ارشاد گر وزارت عریض و طویل ارشاد در یک پروژه “تدوین راهبردهای محتوایی” به این میگویند کار فرهنگی بخوانید در لابلای نوشته پرانتزهایی را خواهم گشود.
به گفته “محمد قهرمانی” در تدوین راهبردهای محتوایی، نقد مکاتب الحادی و انحرافی در عرصههای فرهنگی (می خواهند مثلا ترتیب الحادی هایی مثل خُسن آقا را در این پروژه اول بدهند)، هنری، اجتماعی و مبارزه جدی با خرافات و موهومات (بلانسبت انگاری در ایران هم خرافات وجود دارد!!) در کنار ضرورت تبیین و تقویت فرهنگ مهدویت و نهضت انتظار و ترویج روح بیداری اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است(فهمیدید چی شد!؟ منظور آقایان این است که خرافه پرستی مهدویت و چاه جمکران و چرندیاتی از این دست خرافه نیست و باید تروج شود تا بوسیله آن بتوانند مردم را تا ظهور مهدی موعود “منتظر” نگاه دارند تا در این مدت آخوند بتواند جیب ببرد و عیش کند و کسی هم (بخوانید الحادیون) مداخله نکند).
قهرمانی، سپس تبیین و تاکید بر مولفههای هویت ایرانی- اسلامی برپایه میراث تاریخ تمدنی، مشاهیر و مفاخر ایرانی و اسلامی (حتما در این پروژه میخواهند بجای کلاهخود عمامه به سر رستم بگذارند و بجای زره عبا روی دوش بیچاره رستم بیندازند تا ایرانی اسلامی شود و از آن برای پیش برد پروژه هایشان استفاده کنند، مثلا شاهنامه را بدهند به دست یک بچه آخوند تا آنرا اصلاح کند)، تقویت روحیه عزت، افتخار، خودباوری ملی، امیدواری و نشاط فردی و اجتماعی، تولی و تبری، تعمیق روحیه دشمن شناسی (گرفتید چی شد!؟ روحیه دشمن شناسی همان روحیهای است که رهبر دارد و همه را دشمن مینامد بجز خودیها)، ترویج فرهنگ ظلم ستیزی و استکبار ستیزی را از دیگر راهبردهای محتوایی وزارتخانه برشمرد(این قسمت هم برای آن قرار است تقویت شود تا اگر آمریکا حمله کرد ملت را آماده مبارزه با بخوانید استکبار کرده باشند).
وی گفت: براساس راهبردهای محتوایی تدوین شده، حوزههای مختلف موظف هستند برنامههای اجرایی را تنظیم و عملیاتی کنند و به وزیر و سایر مراجع ذیصلاح گزارش کنند. (در این قسمت هم دستور را صادر کردند و پروژه را استارت زدند)
در بخش: ملای حیله گر