May 19 2006
آیا غرب خواهان عقب نشینی در مساله اتمی ایران است؟
بیبیسی مدعی شد:
اطلاعاتی که بی بی سی از منابع ديپلماتيک غربی به دست آورده، حاکی است که مواد اوليه ای که ايران در آزمايش غنی سازی اورانيوم به کار برده، حدود 15 سال پيش توسط چين در اختيار اين کشور قرار داده شده بود.
اطلاعاتی که اگر رسما تاييد شود، ميزان پيشرفت فناوری غنی سازی اورانيوم در ايران را مطرح خواهد کرد. اين موضوع نشان می دهد که ايران برای پيشبرد اين فناوری دلايل و انگيزه های سياسی محکمی داشته است. بیبیسی
خبر و تحلیلی که بیبیسی منتشر کرده این شک را بوجود میآورد که با سرسختیهایی که رژیم جمهوری اسلامی در همکاری با اروپا نشان میدهد کشورهای اروپایی همراه با آمریکا را با چالشی جدی روبرو کرده و آنها را بر این داشته که راهی آبرومند را برای خروج از این بنبست بهصورتی بیابند.
اینکه سایت بیبیسی به چنین تحلیلی رسیده خود جای شک دارد. مگر اطلاعاتی که امروز در اختیار غرب قرار گرفته قبلا قابل دسترسی نبوده یا مثلا چین که بنا به این خبر کاز هگزافلورايد اورانيوم را در اختیار ایران قرار داده نمیتوانسته همین اطلاعات را قبلا به اروپاییها یا حتی آمریکا بدهد تا از این همه جار و جنجال جلوگیری شود؟
مگر نه اینکه چین از اول با هر برخوردی با ایران مخالف بود!؟ یقینا چین برای پیگیری خواستهاش هم که باشد میبایست قبلا چنین اطلاعاتی را در اختیار غربی ها قرار میداد، حالا به چه دلیل این اطلاعات بعد از بیش از دو سال تلاشهای پیچیده دیپلماتیک برملا میشود جای شک و تردید دارد.
آقایان همانطور که در بالا گفتم نمیتوانند بدون چنین مانور سیاسی ایران را به حال خود رها کنند و همچنین به نظر میرسد که تحریمهای اقتصادی هم نه کارساز خواهد افتاد و نه به نفع منافع اقتصادی غرب خواهد بود، گزینه نظامی هم که از همان اول غیر ممکن مینمود در نتیجه غرب با استفاده از چنین روشی میخواهد بدون آبرو ریزی برای غرب یک عقب نشینی اجباری را معقول جلوه دهد.
باید صبر کرد و دید که عاقبت این شعبده بازیهای آخوندی و غربیها به کجا ختم خواهد شد.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 12:04 am در بخش: بحران اتمی، جنگ
8 پیام |
این منابع دیپلماتیک غرب هم که از آخوندها مسخره ترند. یک روز می گویند آژانس غنی سازی درایران را تایید کرده روز دیگر می گویند که ایران تا دو سال دیگر اولین بمب اتمی خود را مونتاژ خواهد کرد و یک روز برخی از آن ها گمانه زنی می کنند که شاید ایران بمب را آماده از اوکراین خریداری کرده باشد و حال نیز در کل این شعبده بازی آخوندی شک کرده اند. این وسط ملت ایران لنگ در هوا مانده است.
————
پاسخ:
به این می گویند شعبده بازی سیاسی، این وسط بیچاره ملت ایران که باید هزینه آنرا بپردازند چه این طرف برنده جدال شود چه آن طرف
سلام … فقط امیدوارم که بعد دیگر دیر نشده باشد ….
تا اندازه اي منطقي بنظر مي رسه،
حسن اقا
ببخشیدا ولی بازم امدم که پیام بگذارم.
عرض شود که غرب مستاصل نشده بلکه شیوه اش را عوض کرده. به اینصورت که با نفوذ دادن عوامل خود در شرق و غرب کشور یکی را به نام استقلال طلبی و دیگری بنام جندالله سعی در به هم زدن اوضاع داخلی ایران دارد تا فرصتهای مناسبتری برایش میسر شود تا مقاصدش را دنبال نماید و همزمان نیز رقیب را از پیشروی باز دارد. فراموش نکنید که نفوذ عده ای به درون استانهای مرزی شرق ایران و سر راه گرفتن ایشان و کشتن مسافران اتوبوسهای مسافرین بجز ایجاد بینظمی دلیل دیگری ندارد و جالب اینجاست که این عده از کشوری به ایران نفوذ میکنند که به اصطلاح تحت حمایت همین کشورهای غربی بوده و گویا که در مسیر ترقی گام برمیدارد.
شبیه به این گونه درگیریها بین پاکستان و افغانستان نیز بوجود امده است و من این را با وقایع اخیر در ایرا همگون و همسو میدانم. در پاکستان هم خرده حسابی با غرب وجود دارد که هنوز بطور کامل تسویه نشده است.
غربیها فکر نمیکردند که از سوی مردم منطقه اینگونه با سردی استقبال شوند و این محاسبات ایشان را تا حد زیادی برهم زد.
و اما در مورد مردم ایران حق با توست بیچاره هستند زیرا که چاره کار خود را همیشه از ناجی میطلبند و میطلبیدند و از فکر کردن و از چاله و چاه بیرون امدن بهره ای نبرده اند. این برخلاف تصور خیلیها به اسلام ربطی ندارد زیرا که ریشه اش در فرهنگ پیش از اسلام مملکت ما گذاشته شده است.
همیشه گفته ام و باز میگویم چاره و حل ملی این مشکل نیز بدون گذشت از مسیر ناهموار تکامل فکری سیاسی اجتماعی انفرادی گروهی میسر نمیشود که خود زمان میطلبد و فکر نکنم که به عمر من و شما کفاف دهد.
——————
پاسخ:
آقا یا خانم شاخ بز من ترجیه میدهم شما را دست خر خطاب کنم آخه برادر شما همه چیز را مثل دایی جان ناپلئون میبینی. مشکل ما پیشتر از غرب خودمان هستیم، گرچه شما در آخر پیامتان به کوتاهی به آن پرداختهاید ولی در اصل مشکل را نیروهای خارجی یا به قول دایی جان ناپلئون انگلیسیها را مقصر همه چیز میدانید من برعکس شما میگویم کرم سیب تا حدودی از خود سیب است.
این حرامزادههای آخوند همه ایرانی هستند گرچه تخمه عرب هستند و بقایای محمد جاکش هستند ولی هرچه باشد انگلیسی یا آمریکایی نیستند پس ما اگر میخواهیم غلطی بکنیم و قدمی به پیش برداریم اول باید این کرمهای سیب را از هستی ساقط کنیم تا بعد بتوانیم قدمی به جلو برداریم
یک نکته دیگه:
از کجا میدونی که قتل عامهای این اواخر را هم رژیم خودش انجام نداده تا ملت را از یک حمله احتمالی آمریکا بترساند تا با این وسیله بتواند برای خودش محبوبیت دست و پا کند.
فراموش نکن که در دوران انقلاب آخوندها خودشان سینما رکس آبادان را آتش زدند تا بیندازند گردن شاه و ساواک. از این ملای حرامزداده هر چه بگویی بر میآید.
حسن اقا
رژیم الان تنها چیزی که نمیخواهد ایجاد بلبشو در داخل ایران است و بس. حتی برای نشان دادن ارامی اوضاع دست به تبلیغات وسیعی برای جلب گردشگران خارجی در اروپا زده است و میخواهد که بنمایاند که مشکل جدی وجود ندارد. حال در چنین شرایطی ایجاد بلوا دقیقا همان چیزی است که با منافع ایران مغایرت دارد و پندار اینکه خود ایران در این ماجراهای اتفاق افتاده دست داشته است بقول خودت دائی جان ناپلئونی میباشد.
اگر سیب کرم دارد این وظیفه باغبان صاحب باغ میباشد تا در رفع و بهبودش بکوشد وگرنه از رهگذران و عیاران امید داشتن کوته فکری است.
راهیابی برای معضلات عدیده فرهنگی ایران زمان میخواهد و امادگی برای پذیرش خیلی چیزها و به روز نمودن خیلی چیزهای دیگر و این نیز کار امروز و فردا نیست. خودت نیز خوب میدانی که جامعه اینرا بطریق ابتدائی شروع کرده و در حال تجربه نمودن اشتباهات اولیه خود نیز میباشد. مهم اینستکه خود بتواند از این اشتباهات راه چاره را پیدا نماید.
بسیار زمان خواهد تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی
حالا هم رفتم بخوابم چونکه دیگه خیلی دیر شده.
———————-
پاسخ:
آقا یا خانم شاخ بز! متاسفانه شما برعکس نگارش زیبایی که دارید از پیچ و خم مغز بیمار آخوندهای ایران چندان آگاهی کافی ندارید.
نکته اول اینکه آخوندها هیچ اهمیتی برای توریست غربی یا شرقی نمیدهند، چرا؟ برای اینکه آقایان هیچ اهمیتی به کسب درامد برای ایران نمیدهند. همین درآمدی که ایران دارد برای پر کردن جیب آقایان کفایت میکند و خصوصا که آمد و رفت توریست باعث خواهد شد که ملت ایران خدای ناکرده عاداتی را یاد بگیرند که ملاها اصلا خواستارش نیستند پس لطفا چرند نگویید.
در مورد اینکه آقایان این ترورها را خودشان انجام دادهاند 90 درصد این تئوری به حقیقت نزدیک است چرا؟ برای اینکه بیشترین خطری که آخوندها را تهدید میکند حمله و نفوذ غرب در ایران است که اگر ملت ایران با چنین نفوذی همراهی کنند کار آخوندها تمام خواهد بود. بهمین رو است که آخوندها بیشترین سعی خود را برای ترساندن مردم از چنین نفوذی را انجام میدهند و اگر لازم باشد حتی حاضرند عدهای از نیروهای وفادار خود را هم مثل حادثه بلوچستان فدای چنین اهدافی کنند. در ضمن شما به اشتباه در مطلب خود نوشته بودید “در چنین شرایطی ایجاد بلوا دقیقا همان چیزی است که با منافع ایران مغایرت دارد” آخوند به چیزی که فکر نمیکند منافع ایران است، برای اینها فقط یک نوع منفعت وجود دارد و آن هم منافع آخوندی است، پس لطفا چرندیات به خورد ملت ندهید.
در مورد اینکه رفتید بخوابید هم به عرض مبارکتان برسانم که بیداری شما هم دست کمی از خواب بودنتان ندارد پس زیاد به خودتان زحمت بیدار ماندن را ندهید.
نکتهای را که شما اصلا در نظر نمیگیرید این است که هر انسان عاقلی امروز در ایران میداند که رژیم آخوندی تنها با وجود بحران قادر خواهد بود به حیاط خود ادامه دهد. کافی است به تحریکهای این رژیم در همین اواخر در روابط خارجیاش توجه کنید تا این ادعا را باور کنید.
رژیم آخوندی از روز بوجود آمدنش تنها توانسته با ایجاد بحران به حیاط خود ادامه دهد، امروز نیز همان روش را ادامه میدهد. یقین بدانید روزی که رژیم نتواند بحرانی ایجاد کند خود بخود خواهد مرد.
حسن آقا, شما هم مثل اکثریت مردم به آرمانگرایی مذمن دچار شده ای. در دنیای خیالی شما مردم فهیم (!) ما بر علیه رژیم آخوندی (که در حقیقت نمایی از مردم ایران است و از فضا نیامده است) قیام خواهند کرد و یک حکومت آزاد و دمکرات (که حتما با الگوی غربی فرق دارد !) را سر کار میگذارند و ایران بهشت خواهد شد !
جواب این رویا فقط یک جمله است: “شتر در خواب…”
پیشنهاد میکنم برای آنکه بعداً سرخورده نشوی, کمی هم چشمانت را به *واقعیات* (خوب و یا بد) باز کن.
مرض دومی که باز هم در میان عامه مردم شیوع دارد: “مطلق گرایی” است (همان عینک سفید و سیاه بین). مریض مبتلا به این بیماری (مثلا خودت) دنیا را سفید و سیاه میبیند. مثلاً در دنیای حسن آقا همه حکومت ها و سرمایه داران و رئیسان بد و سیاه هستند و به مردم “مظلوم” (سفید) زور میگویند. در این برداشت کوته بینانه آخوند “بد” است و ممکن نیست که چیز خوبی در آن وجود داشته باشد. آمریکا “بد” است و نمیتواند الگو باشد و یا از قسمت خوب آن استفاده کرد. در فرهنگ این افراد (فرهنگ سیاه/سفید) صفاتی مثل “بدتر” و “خوبتر” وجود ندارد.
از عوارض این نوع نگرش, “بدبینی” میباشد (که دائی جان ناپلئون به آن مبتلا بود) و مریض همه چیز را “شعبده بازی” و یا “بازی پشت پرده” است.
علتش هم این که چون در دنیای “حقیقت” همه چیز *نسبی* است و چیزی بنام خوب و بد وجود ندارد, در نتیجه از دریچه مطلقگرایی, همه چیزها “بد” محسوب میشوند چرا که هر چیزی به نوعی (در مقایسه با خوبتر) بد تلقی میشود. به همان دلیل چون چیز “خوبی” وجود ندارد, پس باید آنرا در “خواب و خیال” جستجو کرد. فلسفه بوجود آمدن مذاهب و خرافات همین است.
مشکل سوم اذهان تکامل نیافته (عقب افتاده) مسئله “کوته اندیشی” است که معروف ترین توضیح آن همان “قسمت پر و خالی لیوان” است. مثلاً در دنیای این افراد آمریکا بد است چرا که کامل نیست ! بد است چرا که در آن به اشخاصی ظلم شده است. رضا خان بد است چرا که به افراد زیادی ظلم کرد. در مغز کوچک این افراد هیچگاه قابلیت نقد یک چیز با «تمام خوبی و بدیهای آن» نمیگنجد. مثل حکایت همان چند نفر که در یک اتاق تاریک فیلی را لمس میکردند و با توجه به مشاهدات «محدود» خود قضاوت نادرست میکردند.
—– دنیای آزاد اندیشی —-
در این دنیا:
1- چیزی که «وجود» خارجی نداشته باشد «واقعیت» ندارد. بر اساس همین اصل چیزهای مضحکی مثل “دمکراسی غیر غربی” و یا “آزادی غیر غربی” شعاری در حد همان “مردم سالاری دینی” است.
2- انسانها در حال رقابت با هم هستند تا «بهتر» شوند. *هیچ چیز کامل نیست*. در انتخاب دو چیز باید «بهتر» را انتخاب کرد حتی اگر آن بهتر هزار و یک نقص داشته باشد. در حال حاظر نوع سیستم و فرهنگ آمریکا «بهتر» از سایر کشور ها هست و حکومت پیشنهادی رضا پهلوی «بهتر» از سایر انواع پیشنهادی حکومت ها برای ایران میباشد هرچند که حکومتی به نسبه دیکتاتوری و تا حدی ظالم خواهد بود.
3- اگر حکومت رضا شاه و یا پسرش را یک لیوان آب در نظر بگیریم و قسمت پر و خالی آنرا با هم مقایسه کنیم در مییابیم که اکثر ما ایرانیان کور بوده و هستیم !
حسن اقا
تا حدود زیادی با ارمان موافقم با یک نقد و تذکر اگر کور نمیبودیم وجود و صعود رضاشاه را تحمل نمیکردیم.
اینرا فقط گفتم که مخالفت خود را با پسر شاه نیز اعلام کرده باشم.
این مخالفت بحث چداگانه و طولانی خود را دارد.
موقعیت فعلی ایران نتیجه منطقی همان سیاستها و زمامداران گذشته است.
کلا بر این باورم که اگر صورتی در اینه کریه مینماید تغویض اینه در مسئله فرقی حاصل نمیکند. باید صورت را اراست و گرنه اینه کاری را که باید بکند میکند.
مردم بایستی بر منافع خویش اگاه شوند و بطریق قانونی از ان بدفاع برخیزند وگرنه تغییر حکومت کاری را به پیش نخواهد برد.
شما در غرب مترقی نشسته اید و به بینشهائی رسیده اید؟ خوب اینها را به مردمتان منتقل کنید بدون اینکه از انها توقع داشته باشید که بلافاصله قربان شما رفته و حلوا حلواتان کنند.
صبر چیز خوبی است و بعضی چیزها زمان میخواهد. چه شما خوشتان بیاید وچه نیاید.
جناب شاخ بز,
مخالفان جاری شاه لیاقت احمقی نژاد را دارند یعنی شما خود یکی از دلایل سرکار آمدن احمقی نژاد هستید. بنابراین زیاد به دنبال مقصر نباشید. فقط یک نگاه به آینه بیاندازید.