28 Sep 2006

جوانان بیچاره

نوشته:     :::       2 پیام

صد متر اونطرف تر از محل کارم یک دبیرستان هست، بیشتر دانش آموزان این دبیرستان خارجی و خصوصا پاکستانی هستند. پنجره دفترم رو به یک گوشه دنج از محله باز می‌شود که بجز من و کارمندان یکی دو دفتر دیگر کسی آنجا را نمی‌بیند. روزها در ساعاتی که بچه‌های این مدرسه کلاس ندارند اونجا می‌پلکند و مخصوصا وقتی که دختر و پسرها می‌خواهند با هم لاس بزنند آن محل جای بسیار دنجی برای این کار است.
هر وقت یکی از این عشاق را جلو پنجره دفترم می‌دیدم دلم می‌خواست پنجره را باز کنم و سر به سرشان بگذارم. امروز پنجره را باز کردم و با صدای بلند گفتم مگر شما جای بهتری برای لاس زدن ندارید؟ که یک مرتبه دیدم دختر و پسر هر دو مثل کسانی که جن دیده باشند پا به فرار گذاشتند.
با دیدن این صحنه به خودم و اسلام ناب محمدی فحش دادم که باعث اخلال در لذت طبیعی بردن این دوجوان شدیم. باور کنید اصلا فکر نمی‌کردم که باعث ضایع شدن عشق و حال این دو جوان خواهم شد آخه هرچی باشه بخاطر بیش از ربع قرن زندگی کردن در اروپا به این مسائل عادت کرده‌ام.
فکرش را بکنید این جوانان بیچاره با اینکه در یکی از آزاد ترین کشورهای دنیا زندگی می‌کنند، با این حال بخاطر مذهبی که به آن اعتقاد دارند یا حداقل پدر و مادرانشان به آن اعتقاد دارند باید از طبیعی ترین رابطه دو انسان احساس شرم کنند.

2 پیام   |    |     |     

27 Sep 2006

همین روزها رژیم گه غنی شده را نوش جان خواهد کرد

نوشته:     :::       1 پیام

همه چیز رژیم آخوندی از روز اول بوجود آمدنش ورای آدمیزاد بوده و امروز نیز بحران اتمی آن باز ورای آدمیزاد است. سیاست آقایان در تمام این 27 سال در هر زمینه‌ای به خیال خودشان با جفتک انداختن و لگد زدن خیال کرده‌اند که می‌توانند خواسته خود را به پیش ببرند! حال اینکه بعد از چند ماهی جفتک انداختن عاقبت تسلیم خواست سیاستمداران این یا آن کشور شده‌اند. جنگ ایران با عراق و پذیرش قطعنامه آتش بس یک مثال بسیار خوب این نوع سیاست است که طلای ناب را دادند و سال‌ها جنگ را طولانی تر کردند عده بیشتری انسان بیچاره را به کشتن دادند و عاقبت هم همان قطعنامه آتش بس اولیه و حتی بدتر را هم پذیرفتند با این فرق که عاقبت حتی آن خساراتی را هم که در اول بنا بود بگیرند از دست دادند.
حالا هم رژیم در زمینه دیپلوماسی مربوط به بحران اتمی خود هر روز یک جفتک جدید می‌آندازد تا به خیال خود از این تنگنا فرار کند و باز همان گونه که شاهد بودیم باز مثل دیگر سیاست‌های رژیم در این 27 سال، نه تنها چیزی در این کش و قوس‌ها بدست نیاوردند، بلکه این بار بدون هیچ امتیاز گیری مجبور به عقب نشینی خواهند بود.
تمام تلاش آقایان امروز بر این مساله متمرکز شده که اینها تعلیق را بعد از شروع مذاکرات انجام بدهند یعنی مثلا امروز مذاکرات شروع شود و فردا صبح رژیم تعلیق را عملی کند. به قول اصفهانی‌ها که می گویند گه نیست که که است. در عمل یعنی اینکه آقایان گه خوری خواهند کرد ولی همه تلاششان در این زمان این است که به دنیا بقبولانند که گه را فقط به شرط این می‌خورند که با قاشق و چنگال باشد و مثلا این گهی را که آقایان بناست نوش جان کنند باید در سینی طلا سرو شود.
حالا این خط این هم نشان اگر در همین مذاکرات بین لاریجانی و سولانا همین روزها نشنیدید که آقایان پذیرفته‌اند که روز بعد از شروع مذاکرات غنی سازی را متوقف کنند و بعد هم نه در مذاکرات امتیازی خواهند گرفت و نه بعد از آن و پس از چند ماه یا حد اکثر یکی دو سال همه آن امتیازاتی را که اروپا در آن بسته پیشنهادی معروف قول داده بود هم به فراموشی سپرده خواهد شد و آقایان هم خوش و خرم به ادامه سرکوب ملت بدبخت ادامه خواهند داد و اروپا هم به چاپیدن منابع ملت ایران ادامه خواهد داد.

1 پیام   |    |     |     

25 Sep 2006

رولت روسی یا پوکر اینترنتی

نوشته:     :::       4 پیام

چند وقت پیش وقتی که ابزار سانسور را بر روی پیام گیر وبلاگم نصب کردم با اینکه مخالف هر نوع سانسوری هستم ولی به اجبار تن به این کار دادم.
دلیلش سانسور نوشته‌های دیگران نبود تنها بخاطر حجم زیاد پیام های تبلیغاتی و خصوصا تهاجم تبلیغاتی بود که از سوی گردانندگان کازینوهای اینترنتی شروع شده بود ابزار سانسور را نصب کردم. حجم این گونه تبلیغات گاهی اواقات به روزی صد پیام یا حتی بیشتر نیز می‌رسید.
بطور کلی با هر نوع بازی قمار مخالفم، دلیل مخالفتم هم بخاطر این است که قمار همچون مواد مخدر اعتیاد آور است و قمارباز عاقبت روزی هستی و نیستی خود را خواهد باخت و افزون بر آن از هر نوع زندگی عادی نیز به علت دلمشغولی به قمار باز خواهد ماند.
از همه بدتر این نوع جدید قمار و کازینوهایی است که روی اینترنت رواج یافته است. نکته‌ای را که اکثر بازی گران این نوع قمار از آن بی خبراند تقلبی است که در این نوع کازینوها می‌شود.
توضیح کوچکی را در باره این نوع قمار می‌دهم تا شاید باعث شود قبل از وارد این بازی شدن در باره آن فکر کنید.
یک استاد دانشگاه نروژی چند وقت پیش تحقیقاتی را در زمینه ایمنی اینترنت انجام داد. در این تحقیقات این محقق نروژی می‌خواست پیدا کند که آیا در بین خانم‌ها هم کسانی به شغل شریف هکری روی می‌آورند یا نه. نتیجه تحقیقات این محقق نشان داد که اگرچه تعداد هکرهای زن بسیار کمتر از مردها ست ولی در بین خانم‌ها هم هکرهایی پیدا می‌شوند و در مسیر این تحقیق به یک خانم آلمانی هکر برخورده بود که زمینه فعالیت این خانم در اختیار گرفتن پی‌سی‌های دیگران بر روی نت بود، چیزی که در اصطلاح فنی به آن Computer hijack می‌گویند یا شبکه zombie. این خانم آلمانی 160 هزار پی‌سی خانگی را در اختیار خود گرفته بود (hijack کرده بود) و به فرمان او هرگاه اراده می‌کرد این پی‌سی‌ها به کارهای خلاف دست می‌زدند. یکی از کارهایی که این خانم با این پی‌سی‌ها انجام می‌داد، شرکت دادن آنها در قمارهای پوکر و از این دست بود. به این معنی که وقتی ایشان یک شکار خوب پیدا می‌کرد، چهار پنج عدد از این پی‌سی‌های hijack شده را به مصاف این قمار باز از همه جا بی خبر می‌فرستاد تا بتواند دار و ندار او را در یک قمار نابرابر ببرد.
خلاصه مطلب اینکه دوست عزیز این کار عاقبت خوبی ندارد از ما گفتن بود.

4 پیام   |    |     |     

23 Sep 2006

ماه مهر

نوشته:     :::       4 پیام

فعلا که گرفتار تعمیر قسمتی از خانه هستم و زیاد وقت فکر کردن و نوشتن ندارم. این خانه ما هم شده باعث دردسر، 90 سال سن دارد، به همین خاطر هم مجبوریم به سبک و سیاق 90 سال پیش شکل و شمایل آنرا حفظ کنیم. برای یک تعمیر جزئی هم باید زمین و زمان را بگردیم تا چوب و مخلفات دیگر را که به ابعاد منازل عهد عتیق همخوانی دارد پیدا کنیم، بعد هم خودمان دست بکار بشویم و تعمیر کنیم، فعلا گمان می‌کنم یک هفته‌ای نجار باشم (البته شب ها بعد از کار و روزهای تعطیل) بعد از نجاری هم نوبت نقاشی خواهد رسید. مثل سعدی که در طرابلس به کار گل گماشته شده بود فعلا ما را هم در اسلو به کار گل گماشته‌اند. تا بعد.
امروز روز اول مهر است. اگر امکان یاری رساندن به خانواده‌های تهیدست را دارید حداقل برای اینکه فرزندان شان بتوانند به مدرسه بروند دست آنها را بگیرید. هم کمک به هم نوع است و هم کمک به آبادانی مملکت فلاکت زده ایران.
اول مهر بر همه دانش آموزان و دانش پژوهان مبارک باد.

4 پیام   |    |     |     

19 Sep 2006

حد و مرز مبارزه

نوشته:     :::       1 پیام

پیامی را در وبلاگ حسین درخشان از شخصی بنام Sean در رابطه با مساله آقای رامین جهانبگلو خواندم که مرا مجبور به نوشتن این مطلب کرد. دلیل اینکه پاسخ را همانجا ننوشتم هم این بود که آقای درخشان عادت به مخدوش کردن پیام‌های دیگران دارند.
این مطلب در تایید رفتار غیر انسانی رژیم نیست و همچنین در تایید یا تکذیب صحت گفته‌ها یا کرده‌های آقای جهانبگلو نیز نمی‌باشد زیرا بنده تا اکنون که این جملات را می‌نویسم مدرک یا دلیلی برای اتهام‌های وارده از جانب رژیم به ایشان ندیده‌ام در نتیجه تا بدست آمدن چنین مدارکی جهانبگلو از نظر من یک انسان بی گناه است که به جرم روشن فکری و فعالیت فرهنگی به دام رژیم گرفتار آمده. یقینا اقرارهای جهانبگلو که زیر شکنجه بدست آمده نیز از هیچ ارزش قانونی برخوردار نیست.
در عوض این نوشته تنها به مساله حق مخالفت هر شهروندی با حکومت کشور خود و حد و مرز مشروع این مبارزه می‌پردازد.
استدلال و گفته Sean در نگاه اول درست و منطقی به نظر می‌رسد ولی اگر بخواهیم آنرا بشکافیم مشاهده می‌کنیم که استدلال چندان درستی نیست. اول نظر ایشان را که به انگلیسی است با هم می‌خوانیم و بعد می‌روم سراغ پاسخ خودم.

Sean : Ramin have worked for an organization that may have the goal of changing the islamic regim of Iran via peaceful means. This is not called Spying and should not be condemned. It is in fact the right of every citizen to help change the goverment or regime that he thinks is not working for the interest of that country. So I think Ramin has said the reality of what he was doing, but the part that he says he is sorry and didn’t know about is I thik can’t be true

چکیده گفته ایشان این است که همکاری جهانبگلو با تشکیلاتی بوده که هدفش براندازی از طریق صلح آمیز است و در نتیجه چون ابزار براندازی این تشکیلات صلح آمیز است همکاری با چنین تشکیلاتی جاسوسی نیست.
نکته دیگر پیام ایشان به این مساله اشاره می‌کند که حق هر شهروند است که برای براندازی حکومتی که در راستای منافع ملت حرکت نمی‌کند فعالیت کند.
استدلال اول ایشان تا جایی که این همکاری مربوط می‌شود به مردم کشور خودی یقینا درست است ولی همین که این همکاری با دول بیگانه انجام شد، مطمئنا نامش جاسوسی است، حتی اگر ابزار و روش‌های استفاده شده برای براندازی صلح آمیز باشد. فراموش نکنید که دول بیگانه منافع خود را پیگیری می‌کنند نه منافع ملت ایران را در نتیجه همکاری با این دول در پیشبرد منافع همان کشور بیگانه است و نه منافع ملت ایران و در چنین شرایطی عمل انجام شده یک عمل جاسوسی است نه مبارزه مشروع با رژیم. در همین جا توضیح بدهم که از نظر من کار فرهنگی نه جاسوسی است و نه به خودی خود براندازانه.
حالا که این استدلال را رد کردم باید همچنین بگویم که وقتی حکومتی به شهروندانش اجازه مخالفت صلح آمیز و مشروع را نمی‌دهد یقینا باعث خواهد شد که افرادی از جامعه را به راه‌های غیرقانونی و حتی غیر مشروع بکشاند و در نتیجه در وهله اول این خودِ رژیم است که گناه کار است.
مبارزینی که برای مبارزه، با حکومت‌های بیگانه همکاری می‌کنند چه بخواهند چه نخواهند یا چه دانسته چه ندانسته بازیچه دست بیگانگان شده‌اند. اینکه از اهرم‌های موجود در میدان بین‌المللی استفاده شود یک سر قضیه است ولی اینکه در استفاده از ابزار بین‌المللی اگر لغزشی بوجود آید ممکن است فرد مبارز را به پرتگاهی غیر قابل بازگشت سوق دهد. پس باید در چنین مبارزاتی حداکثر دقت را انجام داد تا مبادا بجای زیر ابرو برداشتن ایران زد چشم آنرا هم کور کرد.
در همین رابطه وقتی که فشار حکومت بر شهروندان به شکل موجود در ایران در می‌آید، تنگناهایی که رژیم ایران برای ملت بوجود آورده باعث می‌شود که عده‌ای از نیروهایی که خواهان تاثیر بر روند جریان سیاسی جامعه هستند خواسته یا ناخواسته به دامان بیگانگان بیفتند، و راه مبارزه، آنها را به نوعی از مبارزه مشروع سوق دهد به مبارزه غیرقانونی و حتی نامشروع.
باید بخاطر داشت که گناه این یکی (حکومت)، باعث نمی‌شود که از گناه دیگری (مبارزین) چشم پوشی کرد.
یک توضیح: دو روز آینده به یک مسافرت کاری خواهم رفت و چنانچه نظرهای شما منعکس نشد تنها این بخاطر است که ممکن است دسترسی به اینترنت نداشته باشم.

1 پیام   |    |     |     

17 Sep 2006

حضرت پاپ هم گوزید

نوشته:     :::       12 پیام

پ.ن.:
http://save-kobra.blogfa.com
بس که مشکل در دنیا کم بود که حالا حضرت پاپ بندیک هم وارد کارزار شده‌اند، شاید هم می‌خواهند به همکاران ملای خود در تهران کمکی کرده باشند. این که می‌گویم کمک به ملاها به این دلیل است که حضرات ملا (کشیش‌های اسلامی) درست مثل آقای پاپ بندیک برای تحمیق توده‌ها و سوار شدن بر آنها نیاز به تهییج مردم نادان دارند. درست در زمانی که حکومت اسلامی نیاز به دعوای حیدری نعمتی دارد تا بتواند در پشت این غوغاها و آب گلالود کردن‌ها مذاکرات اتمی پشت پرده را بدون توجه عوام الناس به پیش ببرد حضرت پاپ پیشتر نازیست یک مرتبه از خواب زمستانی بیدار می‌شوند و به نقل از يکی از امپراتوران بيزانس در قرن چهاردهم (600 سال پیش) می‌فرمایند:
“پیامبر اسلام به جز خشونت، چیزی برای جهان به ارمغان نیاورده است.”
صحت خواب! آقای پاپ! انگار ما خودمان نمی‌دانستیم که محمد چه می‌گفته و چه کرده، انگار نه انگار که امام امت خامنه‌ای جانشین خلف محمد رسول الله درست در زمان حاضر پیش چشمان آقای پاپ و اربابان ایشان به همان خشونت‌ها و حتی بدتر از آن دست نمی‌زند! انگاری آقایان فراموش کرده‌اند که مخالفین رژیم بیش از 27 سال است که برای گوش کر این حضرات شبانه روز دارند گلوی خود را می‌درانند تا بلکه آقای پاپ و شرکای اروپایی ایشان را از مشکل خشونت رژیم آگاه سازند تا بلکه حضرات متمدن! مسیحی (اروپایی، غربی) بجز بیزنس و منافع خود کمی هم به حقوق بشر در آن دیار فلک زده توجه کنند. انگار نه انگار که ماندن چنین رژیم قرون وسطایی بر سر قدرت بدون کمک همین آقایان متمدن! اروپایی در این 27 سال میسر شده!
حالا چرا یک مرتبه آقای پاپ خواب نما شده‌اند و یادشان به خشونت‌های اسلام افتاده! این دیگر از آن معماهای سیاسی است که سیاسیون باید تجزیه و تحلیل کنند که چه هدفی پشت این (بیداری!) پاپ مخفی شده. شاید هم این سخنرانی آقای پاب به دستور آقای سولانا انجام شده تا ایشان بتوانند به راحتی در پناه این شلوغی با آقای لاریجانی به توافق برسند و روابط حسنه دوباره برپا شود تا هم منافع اروپا تامین شود و هم از این خوان نعمت چیزی هم به آقای پاپ برسد.

12 پیام   |    |     |     

14 Sep 2006

داستان بلدرچین و جوجه‌هایش

نوشته:     :::       6 پیام

حتما این داستان را می‌شناسید!؟ حداقل جوان‌های قدیمی آنرا در کتاب‌های دوره ابتدایی خوانده‌اند! البته اگر ساعت درس چرت نزده باشند.
تقریبا دارد پیش بینی‌ها در رابطه با بحران اتمی ایران و همچنین درگیری سیاسی غرب با ایران به حقیقت می‌پیوندد. همان پیش بینی‌هایی که بر این نظر بودند که حکومت عاقبت با غرب سازش خواهد کرد. چرا!؟ توضیح می‌دهم.
وقتی آمریکا تصمیم به حمله به عراق گرفت عده‌ای بر این باور بودند که بعد از یکی دو ماه وقتی که کار رژیم عراق تمام شد آنگاه ایران در تیر رس قرار خواهد گرفت. همان موقع به ریش این افراد خندیدم و نوشتم که اول جنگ آمریکا با عراق یک جنگ طولانی خواهد بود. دیدیم که حتی با سقوط دولت صدام هنوز آمریکا نتوانسته کوچکترین کنترلی بر این کشور داشته باشد و یقینا با وجود دولت ملاها در همسایگی عراق چنین اتفاقی نخواهد افتاد. از همه بدتر چنین به نظر می‌رسد که تجزیه عراق محتمل تر از کنترل آمریکا بر عراق.
از همه مهمتر اینکه چنین به نظر می رسد که برای اینکه معضل عراق حل شود اول باید حکومت ایران را زیر کنترل در آورد. این کار نیز شدنی نیست زیرا ایران بمراتب سعب العبور تر از عراق خواهد بود هزار بار سعب العبور تر. اگر عده ای و حتی شاید دولت بوش به این خیال بودند که می‌توانند ایران را هم مثل عراق و افغانستان اشغال کنند سخت در اشتباه بودند.
پس باید نتیجه گرفت آنهایی که خوشحال بودند و منتظر برای اینکه آمریکا بیاید و آنها را از دست آخوندها نجات دهد باید برنامه ریزی جدیدی انجام بدهند. نگاه کنید به مذاکرات پیش و پشت پرده و اینکه اروپا دوباره حرف از مذاکره می‌زند و این وسط می‌ماند آمریکا که تنها باید در بهترین حالت دست به دامان آخوندها بشود تا بلکه از مخمصه عراق نجات پیدا کند.
خوب پس با این وضع راه ما به کدام ناکجا آباد ختم خواهد شد؟ آیا رژیم ماندگار است؟ خیر رژیم رفتنی است اگر ملت ایران بخواهد، اگر ملت ایران خصوصا آنها که در داخل ایران هستند حرکتی کنند و حداقل با این بازی‌های رای گیری و انتخابات و الخ مبارزه موثر کند. یعنی اینکه در دقیقه آخر چند تا بیسواد که خودشان را روشنفکر می‌خوانند بر ندارند و به نفع این یا آن ملا به بهانه اینکه “اگر رای به این یا آن ندهیم گروه‌های تندرو به سر قدرت خواهند آمد” مردم را به پای صندوق‌های رای نکشند. در چنین حالتی یقینا یک برگ برنده را از دستان رژیم خارج کرده‌ایم. این بازی پای صندوق رای رفتن باید خاتمه یابد. ممکن است عده‌ای بگویند که با پای صندوق نرفتن رژیم عوض نمی‌شود. من پاسخ می‌دهم با پای صندوق رفتن هم رژیم عوض نمی‌شود ولی حداقل رژیم در خارج نمی‌تواند با این برگ مانور بدهد و بازی کند، حداقل این بازی هنرش این است که مخالفین رژیم می‌فهمند روی چند درصد مردم می‌توانند حساب باز کنند. حداقل اعتماد ملت به خودش بیشتر می‌شود، حداقل رژیم نیز گوشی دستش می‌آید که پشتیبانی ندارد.
نکته اساسی دیگر که در برخورد با رژیم باید روی آن کار شود وضع اقتصادی موجود و احتمالا وضع اقتصادی بحرانی تری که در آینده بسیار نزدیک می‌تواند پایه‌های رژیم را سست کند و یک شورش کوچک در گوشه‌ای از ایران یک مرتبه تبدیل شود به یک شورش خودجوش همه گیر و کل رژیم را و بازی‌ها و معادلات آنرا بهم بزند.
این رژیم اگر بخواهد با غرب به توافق برسد باید چند باج بزرگ بدهد اولین باج، کمک به پایین آوردن قیمت نفت است (آخه هرچی باشه همه این دعواها بر سر همین لحاف ملا است قربان! قیمت نفت). اگر رژیم با غرب به توافق برسد اولین نتیجه آن سقوط و تثبیت قیمت نفت خواهد بود که این مساله به این معنی است که یک مرتبه درآمد نفت رژیم بسیار پایین خواهد آمد و اولین پیامد آن رژیم مجبور خواهد شد برای تنظیم بودجه برنامه حذف سوبسیدها را که از قبل برنامه انجامش را داشته سرعت بخشد و همین یک مساله به نظر کوچک و بی اهمیت می‌تواند پوست موزی باشد زیر پای رژیم که از هزار حمله خارجی برای رژیم خطرناک تر خواهد بود، مخصوصا اگر نیروهای مخالف رژیم بتوانند روی این مساله از قبل کار کنند و مردم در تنگنا قرار گرفته را برای مخالفت آماده کنند و به نحوی به نارضایتی‌ها دامن بزنند. خلاصه اینکه مخالفین رژیم چه آنها که به غرب دل بسته بودند و چه آنها که به نیروی خود متکی بودند باید استراتژی‌ها را از نو بنویسند و برنامه ریزی لازم را در این راستا انجام دهند.
حمله آمریکا و یا حتی تحریم را فراموش کنید و بجای آن روی نیروی بلقوه خود باید سرمایه گذاری کرد.
برای اینکه به جو موجود بیشتر پی ببرید یک نگاه هم به این خبر بیندازید.
پ.ن: شاهد از غیب رسید:
یک مقام مسئول در مذاکرات هسته‌ای : پذیرش حفظ تنها 100 دستگاه سانتریفیوژ توسط ایران کذب محض است

6 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی