18
Nov
2006
لس آنجلس تایمز در مقاله ای به قلم کیم مورفی مینویسد: ایران از خروج آمریکا از عراق نگران است.
در این مقاله از قول پیروز مجتهد زاده گفته میشود، برخلاف سیاست رسمی ایران که خواستار خروج نیروهای آمریکا از عراق است، عدهای نیز شدیدا نگران خروج زودرس آمریکا از عراق هستند. این نگرانی از آنجا سرچشمه میگیرد که با خرج آمریکا از عراق اوضاع غیر قابل کنترل عراق رو به وخامت گذارد و باعث سرایت به منطقه و خصوصا ایران شود. ( نقل به مضمون)
گویا این غربیها پس از بیش از 27 سال بازیهای سیاسی با حکومت آخوندی هنوز به سیاست مکارانه حکومت ایران آشنا نیستند و هنوز مثل 27 سال گذشته به راحتی از سیاست بازان حکومت آخوندی، به قول معروف پولتیک میخورند و مثل موش به تله میافتند! این حضرات گویا هنوز نمیدانند که رژیم گاهی چراغ راهنمای دست چپ را میزند و یک مرتبه به راست میپیچد، این تاکتیک را رژیم بارها بکار برده و هنوز بعد از 27 سال حضرات به این حقه ساده رژیم آشنا نیستند.
هنوز گویا سیاستمداران آمریکا و غرب بر این خیال باطل هستند که اغتشاشات در عراق بواسطه عملیات القاعده است! آیا واقعا غرب گمان میکند که گروه تروریستی مثل القاعده قادر است چنین عملیات پیچیدهای را رهبری و اداره کند!؟ اصلا با هیچ استدلالی نمیتوان به این نتیجه رسید که گروه القاعده قادر باشد عملیاتی با چنین پیچیدگی را ادراه کند. عملیاتی که در عراق انجام میشود نیاز به یک سیستم لوجیستیکی بسیار پیچیده دارد تا بتواند روزانه با این ابعاد عملیات تخریب انجام دهد. تازه اگر فرض را بر این بگذاریم که این گروه تروریستی قادر به عملیاتی در این ابعاد باشد سوالی که مطرح می شود این است که، چرا همین عملیات را پیش تر در افغانستان به اجرا نگذاشت!؟ به طور کلی عملیات تروریستی در افغانستان بسیار ساده تر و قابل اجرا تر بود تا در عراق از همه مهم تر نیروهای القاعده در افغانستان ریشه دوانده بودند و از قدرت عملیاتی بالاتری برخوردار بودند، حالا چگونه است که امریکا و غرب به این باور رسیدهاند که عملیات تروریستی در عراق به اراده القاعده انجام میشود!؟ الحق که این غربیها یا خیلی ساده انگار هستند یا در حال بازی سیاسی در پشت این ظاهر هستند. به نظر بعید میآید که این همه دستگاه دیپلوماسی و این همه دفتر و دستکهای تحقیقاتی و جاسوسی نتوانند ببینند که عملیات در عراق حداقل بیشترین بخش آن به وسیله ایران انجام میشود.
توی نروژ با یک گروه کرد عراقی رابطههایی دارم، همه این بچههای کرد متفق القول هستند که عملیات تروریستی در عراق بوسیله ایران انجام میشود. این بچه ها اکثرا با گروه های کرد عراقی در رابطه هستند و اطلاعات محلی دقیقی از اتفاقات در عراق دارند.
به نظر من تلاش ایران در عراق به دو دلیل انجام میشود دلیل اول و عمده، جلوگیری از پیروزی آمریکا در عراق است زیرا با پیروزی آمریکا در این نبرد یقینا هدف بعدی ایران خواهد بود و دلیل دوم که در پی شکست خواهد آمد، اگر آمریکا در عراق شکست بخورد رژیم ایران عاقبت به آرزوی 27 ساله خود که همانا صادرات انقلاب اسلامی باشد خواهد رسید، و انقلاب اسلامی را به عراق صادر خواهد کرد. فراموش نکنیم که شیعیان که بخش عمده نیروهای عراق را تشکیل میدهند، سالهاست که نان خور حکومت آخوندی بودهاند و یقینا به آن مدیون هستند، همچنین نیروهای کرد عراقی نیز سالها زیر پرو بال حکومت آخوندی زیستهاند و در این میان تنها نیروهای سنی عراقی هستند که با ایران و حکومت آن مخالفاند تاز این گروه هم به واسطه مخالفت با مداخله آمریکا می توانند در شرایطی با ایران هم سیاست بشوند. برای آخوندها چه اتفاقی میتواند میمون تر از شکست آمریکا و در نتیجه خروج آن از عراق باشد؟
در بخش: ملای حیله گر
13
Nov
2006
بر اساس خبری که روزنامه نروژی VG از قول خبرگزاری نروژی NTB منتشر کرده، آقای بوش و بلر خواستار کمک از ایران و سوریه برای حل بحران عراق شدهاند.
این از این
از طرف دیگر قلدر منشی رژیم روز به روز در حال افزایش است و یقینا با این وضعی که در عراق پیش آمده آمریکا و متحدانش بیش از پیش برای خروج از بنبست عراق به حکومت ملاها نیاز خواهند داشت، در نتیجه تحولات منطقه مجبور خواهند شد از شدت فشارهای خود به رژیم بکاهند و حتی با ملاها وارد مذاکره شوند و چنین مذاکرهای تبدیل شود به اهرمی در دست رژیم برای تثبیت خود.
این هم از این
گروه های مخالف رژیم را اگر بر دو دسته عمده تقسیم، گروه اول همیشه بر این اصل پافشاری کردهاند که رژیم را باید خود مردم ایران سرنگون کنند و نباید به دولتهای بیگانه اجازه دخالت در امور داخلی ایران را داد.
گروه دوم تا امروز تنها دل به این بسته بودند که حکومت ایران را نیروهای خارجی (آمریکا و احیانا متحدانش) سرنگون کنند و بعد از اینکه ملاها را سرنگون کردند کلید را بدهند دست آنها.
دسته اول از اینکه آمریکا دیگر توان دخالت در امور داخلی ایران را ندارد یقینا خوشحالند، تنها نکته مهمی که در این میان باقی میماند و حتی تشدید میشود مساله نیاز آمریکا به ملا ها برای حل بحران عراق است که این نیاز خود میتواند نگرانیهایی را برای این گروه بوجود بیاورد به این معنی که ممکن است آمریکا برای خلاصی از باتلاق عراق مجبور شود به ملاها باج بدهد و در نتیجه به تثبیت حکومت کمک کند. این مساله نیز دخالت در امور داخلی ایران محسوب میشود و وضع را به حالت قبل بر میگرداند که دخالت نیروهای بیگانه در ایران باعث تداوم حکومتهای دیکتاتوری شود.
پس چه باید کرد؟
نکته قابل تامل در این معادله این است که رژیمهایی که مشروعیت ندارند و همچنین از محبوبیت داخلی برخوردار نیستند به مرور زمان حتی اگر قدرتی فوق العاده داشته باشند سقوط خواهند کرد.
تاریخ معاصر این را بارها و بارها به نمایش گذاشته. از انقلاب ایران بگیر تا سرنگونی رژیم های کمونیستی اروپای شرقی. همه این حکومتها هنگام سرنگونی به خیال رهبرانشان کنترل کامل بر اوضاع داشتهاند تا اینکه یک روز یک مرتبه همه چیز دگرگون شده.
آیا کسی باور میکرد که حکومت کمونیستی شوروی سابق یک مرتبه سرنگون شود و آن همه سلاحهای اتمی و مخرب و آن همه قدرت کاگب (KGB) و آن همه نیروهای خود فروخته یک شنبه به زیر کشیده شوند!؟
گره کور ملت ایران تنها با دستان خود ملت باز خواهد شد و اگر کسی برخلاف این ادعا کرد یقین بدانید که این راه نیز درست مثل انقلاب 57 به بنبست منتهی خواهد شد.
چاره کار ما مبارزه، افشاگری و باز مبارزه و افشاگری است روزی که طبقه پایین و زیر ستم جامعه چشمانش را بر روی مشکلات باز کرد و مسببین این فلاکت را شناخت، یقین بدانید آن روز جرقهای کافی است تا کاخ ظلم حکومت آخوندی را به کوخی مبدل سازد. آن روز دیگر نه کمک آمریکا مشکلی از رژیم حل خواهد کرد و نه نیروهای چماقدارش و نه دولتهای کوچک و بزرگی که رژیم در این سالها با باج دهی با خود همراه کرده. مگر حکومت شاه بوسیله کارتر جزیره ثبات نامیده نشد!؟ پس چه عاملی باعث شد که آن جزیره ثبات یک شبه به جزیره بی ثبات تبدیل شود!؟
دست روی دست گذاشتن و منتظر منجی نشستن دردی را از کسی دوا نمیکند، همه گروهای خواهان سرنگونی رژیم باید دست به دست هم بدهند و در این راه هم آهنگ عمل کنند در چنین حالتی و زمانی که اکثریت 70 میلیونی جمعیت ایران از خواب بیدار شد، حکومت آخوندی یک شبه پودر خواهد شد.
در بخش: بحران اتمی، جنگ
10
Nov
2006
در کشورهایی که دموکراسی برقرار است معمولا وقتی کسی به پستهای سیاسی بالا دست یافت، دیگر هیچگاه او را در پستهای پائین تر نمی بینید. به این معنی که اگر طرف دیگر برای پست و مقامی در سطح آن پستی که داشته رای نیاورد امکان ندارد خود را برای پستهای پائین تر کاندید کند. همچنین اگر کسی خود را برای مقامی کاندید کرد و رای نیاورد دیگر برای بار سوم و چهارم چنین عملی را انجام نخواهد داد. در حکومت آخوندی این مساله اصلا مطرح نیست، هاشمی را ببینید با اینکه سه چهار بار ملت با اردنگی حتی در آن سیستم غیر دموکراتیک بیرونش انداختهاند باز از پنجره وارد شده. حالا هم برای این اَنتخاباتی که در راه است لیست اسهال طلبها را که میبینی خندهات میگیرد. آقایان وزرای دولت اسهال طلب بعد از اینکه با اردنگی مردم روبرو شدند حالا رو به شورای شهر آوردهاند برای این اراذل پست های حکومتی چنان نان و آبدار است که حتی اگر از پست ریاست جمهوری هم بیرونشان بیندازید حاظراند در پست آبدارچی شهرداری مقامی را دست بگیرند، چون هرچه باشد حتی در ردههای پایین هم چنان بخور بخوری رواج دارد که آقایان حاظراند برای کسب پست مقامها، دل و روده یکدیگر را در آورند.
لیت اسهال طلبان داوطلب را ببینید:
1- محمدعلی نجفی (وزیر سابق آموزش و پرورش)
2- احمد مسجدجامعی (وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی)
3- اسحاق جهانگیری (وزیر سابق صنایع)
4- معصومه ابتکار (معاون سابق رئیس جمهور و رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست)
5- اشرف بروجردی (معاون اجتماعی سابق وزیر کشور)
6- محمدحسین مقیمی (معاون عمرانی سابق وزیر کشور)
7- علی میرلوحی (معاون حقوقی سابق وزیر کشور)
8- علی محقر (معاون اقتصادی سابق وزیر کشور)
9- پنجه فولادگران (استاندار سابق مازندران)
10- حسین بیغم (معاون سابق سیاسی استان زنجان)
11- اعظم نوری (شهردار سابق یکی از مناطق سابق تهران)
12- خانم نژاد بهرام
13- شاپوریان (شهردار سابق منطقه 3 تهران)
14- خلیلی (شهردار سابق منطقه 9 تهران)
15- پیروز حناچی (معاون سابق وزیر مسکن و شهرسازی)
16- خیرآبادی
17- احمد حکیمیپور (عضو سابق شورای شهر تهران)
18- محمدحسین لطفی (عضو سابق شورای شهر تهران و خانه کارگر)
19- الحسینی (معاون سابق آموزش و پرورش)
20- جواهریپور (رئیس سابق آموزش و پرورش شهر تهران)
21- تقیزاد خامسی
22- محمود علیزادهطباطبایی
23- ابراهیم اصغرزاده (عضو سابق شورای شهر تهران)
24- علیمحمد غریبانی (استاندار سابق آذربایجان شرقی)
منبع فارس نیوز
در بخش: انتخاباتی
09
Nov
2006
وقتی که آقای بوش و شرکا بدون در نظر گرفتن پیچیدگیهاو مشکلات خاورمیانه و سیاست این منطقه وارد جنگ با عراق شدند بارها این طرف و آن طرف نوشتم که عراق باتلاقی برای ارتش آمریکا خواهد شد. دلیل این امر هم مشخص بود. رژیم تهران میدانست که کنترل عراق بوسیله آمریکا زمینه حمله به ایران را فراهم خواهد کرد، در نتیجه همه توان خود را بر این مساله متمرکز کرد تا از پیروزی آمریکا جلوگیری کند. رژیم تهران با هشیاری از مهرههای شیعه خود در عراق استفاده کرد و حمام خونی را راه انداخت که باعث مستأصل شدن آمریکاییها و افزایش کشتههایشان شد و همه این عوامل شکست بوش و دست راستیها را فراهم ساخت.
نتیجه این چالش سیاسی را امروز با شکست جمهوریخواهان بخوبی مشاهده میکنیم.
تسلط دموکراتها بر کنگره و برکناری دانلد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا شروع مشکلات عدیده سیاسی بوش و شرکا در داخل خود آمریکا را هم استارت زده است، باید منتظر شد تا شکل و شمایل کنگره جدید آمریکا نمایان شود تا بعد بتوان نتیجه گیری کرد که آیا در گیری آمریکا با ایران ادامه پیدا خواهد کرد یا آمریکا شکست را خواهد پذیرفت و با پذیرش این شکست سر میز مذاکرهای خواهد نشست که نتیجه آن چیزی بجز تحقیر هر چه بیشتر آمریکا در مقابل ملاها را به ارمغان نخواهد آورد. بی دلیل نیست که آقای لاریجانی این چنین مغرور از موقعیت بوجود آمده شروع به *) کرکری خواندن کردهاند تا به خیال خود پیروزی حکومت ملاها را با روسها جشن بگیرند.
پس از حمله آمریکا به عراق عدهای ساده انگار نیز بر این باور بودند که آمریکا در عرض چند روز عراق را تصرف خواهد کرد و بعد از آن نوبت ایران خواهد شد و چنین استدلال میکردند که در نتیجه چنین حملهای رژیم تهران سقوط خواهد کرد و همه چیز به خیر و خوشی تمام خواهد شد! غافل از اینکه خواب و رویا با واقعیات تفاوت بسیار دارد. همین تحلیل غلط باعث شده بود که عامه ملت هم به خیال اینکه منجی از بیرون آنها را از دست آخوندهای خونخوار نجات خواهد داد دست از مبارزه واقعی بردارند و در نتیجه این خیال خام نیروهای بالقوه داخلی مخالف رژیم را نیز تضعیف کند.
البته همانگونه که در بالا نوشتم باید منتظر شد و دید که آیا واقعا تغییری در سیاست آمریکا حاصل خواهد شد، یا حتی درصورت تغییر سیاست دولت آمریکا، رژیم اسرائیل نیز از چنین تغییر سیاستی پیروی خواهد کرد یا باز باید منتظر جنگی خانمان سوز باشیم.
*) کرکری های آقای لاریجانی قبل از سفر به مسکو
آمریکا در منطقه در باتلاقی گیر کرده است که هیچکس جز ایران نمیتواند این وضعیت را برایش حل کند. علی لاریجانی با تاکید بر این نکته که «ما حتی اعلام کردیم در زمینه همكاریهای منطقهای و حل و فصل مسایل مشکلی نداریم» افزود: اگر بحث جامعی با ایران صورت گیرد، ایران آمادگی کامل برای تفاهم را دارد. منبع سایت آفتاب
در بخش: بحران اتمی، جنگ, روابط خارجی
06
Nov
2006
آخر هفته گذشته عبدالرضا فرجی راد سفیر ایران در نروژ برداشته بود و دولت نروژ را تهدید (متن خبر به نروژی است) کرده بود به فلان و بهمان. دلیل این تهدید هم این بود که گویا قرار است در آینده نزدیک مریم خانم رجوی، همانی که رئیس جمهور منتخب ملت ایران است(!!!!) تشریف بیاورند اسلو. گویا مجلس نروژ او را دعوت کرده. آخه این مجلس نروژ هم یک کمی مشنگ است وگرنه این خانم باجی رو دعوت نمیکرد. تهدیدهای آقای سفیر هم از این قرار بوده که دولت نروژ را از پیامدهای بسیار وخیم ترسانده، خوشتان آمد از خالی بندی آقای سفیر!؟
نروژیها هم که معمولا از این نوع شوخیها سرشان نمیشود در نتیجه برداشتند و همین تعطیلات آخر هفته سران دستگاههای امنیتی شان را جمع کردن (خبر به نروژی است) توی مجلس و خلاصه چه کردند و نکردند را ما نمیدانیم، آخه همه چیز محرمانه هست فعلا، فقط همین را میدانیم که وقتی مامورین و روسای سازمان امنیت نروژ روز تعطیلات آخر هفته شان را خراب کردند و آمدند به مجلس برای بحث و تبادل نظر آنوقت باید مساله بسیار بیخ پیدا کرده باشد و یقینا آقای سفیر بدجور ترکمان زده.
حالا عواقب این کار چه خواهد بود بعدا معلوم خواهد شد. تنها چیزی که این وسط خیلی مسخره به نظر میآید این است که آقای سفیر جمهوری گل و بلبل اسهالی با کدام مجوز نه گذاشته و نه برداشته و برای یک کشور مستقل مثل نروژ تعیین تکلیف کرده که چه کسی را باید به نروژ دعوت کنند و چه کسی را نباید دعوت کنند!
یکی نیست به خود این آقایان بگوید مگر وقتی که شما مشعل تروریست یا موسوی یا چمیدانم اعضای القاعده و مقتدا صدر و هزار مافنگی تروریست را دعوت میکنید کسی موودی شما میشود!؟
چیزی که مسلم است این است که این مماشات آقایان عافیت طلب و منفعت طلب اروپایی کار را به جایی کشانده است که همین روزها ست که رژیم آخوندی بیاید و در امور بسیار خصوصی شهروندان این ممالک هم دخالت کند. یکی نیست به این آقای سفیر بگوید خوب عمو قلی تو رو سننه!؟
گویا این مسخره بازیهای رژیم دارد بیخ پیدا میکند نه فقط توی نروژ آنها را تهدید کردهاند بلکه در تهران هم سفیر نروژ در ایران را به وزارت امروخارجه فراخواندهاند. منبع خبر باز هم نروژی
نکتهای که باعث شده سازمان امنیت را وارد بازی کنند این است که خبر ملاقات مریم رجوی با اعضای مجلس نروژ بطور رسمی منعکس نشده هنوز و سازمان امنیت نروژ به همین خاطر علاقمند است بداند که یک خبر محرمانه چگونه بدست آقایان ملا رسیده. چیزی را که آقایان نمیدانند این است که یقینا از اطرافیان خانم رجوی این خبر به ایران منتقل شده، آخه این رژیم جاسوس پرور همه جا یک جاسوس و خود فروخته دارد
فردا صبح زود برای دو روز میروم کپنهاگ اگر پیام شما چاپ نشد پوزش میخواهم، ناراحت نشوید چون ممکن است به نت دسترسی نداشته باشم.
در بخش: روابط خارجی
04
Nov
2006
این درگیری اخیر مسابقات وبلاگی را مشاهده کردید!؟ این جدال روزانه در هر گوشه این دنیای رسانهای پر سود در جریان است. فقط این یکی نظر ما را بیشتر جلب کرد چونکه در محیطی بود که به ما مربوط میشد.
سه سال پیش توی آلمان منزل یکی از دوستان یک تلهویزیون ایرانی را از طریق ماهواره دیدم که قبلا ندیده بودم، نام این کانال ایران موزیک بود با یک لوگو به شکل یک m دو رنگ، حتما اگر اهل تلهویزیون باشید آنرا دیدهاید. آن موقع این کانال متعلق به حکومت نبود یا حداقل از نظر ظاهری چنین به نظر میرسید. دلیل این نتیجه گیری من از این منظر بود که هیچ آثار اسلامی در آن مشاهده نکردم در ضمن موزیکهایی که پخش می کرد 50 درصد خارجی پاپ و 50 درصد موزیک پاپ ایرانی ضد انقلاب! بود. نکته جالب دیگری که در این تلهویزیون دیدم این بود که هیچ تبلیغی هم پخش نمیکرد یا حداقل در آن یکی دو سه ساعتی که من دیدم پخش نکرد. با خودم فکر کردم این تلهویزیون که نه تبلیغ پخش میکند و نه مال حکومت اسلامی است و نه ایدئولوژی بخصوصی به خورد تماشاگر میدهد، پس از چه منبعی کسب درآمد میکند!؟ و اصولا هدفش از پخش برنامه چیست!؟ آخه میدانید که در این روزگار بده بستان کسی مجانی برای کسی قدمی برنمیدارد، پس در نتیجه این تلهویزیون از کدام کانال کسب درآمد میکند و این خیرات و بخشش فی سبیل الله از چه جهت است!؟
حالا یکی دو ماه است که دوباره این کانال را یکی دوبار مشاهده کردهام این بار اما گویا این تلهویزیون هم اسلامی شده یا شاید هم بوده و تا حالا آنرا مخفی میکرده تا بتواند با جلب تماشاگر تا وقتی که جایگاهی پیدا کرد و بعد چهره واقعی بنماید!
مساله کسب قدرت و همچنین نگه داشتن آن همیشه بستگی دارد به کنترل رسانهها و خصوصا رسانههای همه گیر. اینکه اولین مکانی که به تصرف انقلابیون در میآید اکثرا تلهویزیون است به همین دلیل است. اینکه رهبر معظم نماینده در رسانههای عمده دارد از همین روست و اینکه بطور کلی قدرت های اقتصادی همیشه در پورت فولی خود مقدار زیادی سهام رسانهای دارند هم از همین روست.
وقتی رژیم یک وبلاگ فکسنی مثل وبلاگ حقیر و هزاران وبلاگ مثل خُسن آقا را چنان سانسور میکند که هیچ تنابندهای نتواند حتی نام آنها را هم در اینترنت جستجو کند، بی دلیل نیست! حتی یک سوراخ کوچک هم نباید باز باشد و از همه مهمتر اینکه رژیمی که همه سوراخهای اینترنت را بسته و حتی سرعت آنرا هم میخواهد محدود کند همه دال بر این دارد که این رسانه میرود تا جایگاه رفیعی پیدا کند و آخرالعمر اینکه سایت پیک نت که یک رسانه وابسته به حزب توده است روزانه 22 درصد از 50 تا 70 هزار هیت خود(1) را از ایران میگیرد نیز خود دال بر این است که تودهایها هم با رژیم هستند. آخه وقتی برای شرکت در انتخابات تبلیغ میکنند مگر میتوان آنها را ضد رژیم دانست!؟ خصوصا وقتی که سانسور شامل حال آنها نمیشود.
باز هم اینکه اگر عدهای به پروپای حسین درخشان می پیچند خود به خود به این معنا نیست که آنها مخالف رژیم هستند بلکه میتواند دلیل این باشد که عدهای از اینها متعلق به گروههایی از گروههای گوناگون داخل رژیم باشند که با هم در جدالاند. خصوصا وقتی میبینیم که همینها یک مرتبه درست شب قبل از انتخابات خواب نما میشوند و فرمان به رای دادن به هاشمی میدهند، یادمان باشد که رژیم همیشه عدهای را در نمک میخواباند برای روز مبادا. خصوصا وقتی که یکی از نوکران حلقه به گوششان دستش رو میشود باید یک مهره دیگر را وارد میدان کرد پس چه بهتر که از این جدال هم استفاده ابزاری کرد و مهره جدید را وارد میدان کرد.
خلاصه مطلب اینکه اگر کسی تخم گذاشت به این معنی نیست که مرغ است و یا اگر بار برد باز هم به این معنی نیست که شتر است، باید این فرض را هم در نظر گرفت که ممکن است طرف شتر مرغ باشد.
چیزی که مرا در این درگیریهای خندهدار وبلاگی بیشتر میخنداند این است که میبینی بعضی هزار نوع فحش نثار این درخشان مادر مرده میکنند ولی کنار وبلاگ خود لینک طرف را هم گذاشتهاند و بالای لینکها هم نوشتهاند لینک به دوستان!! عجب دنیایی است این دنیای دو رو و حقه و نیرنگ!
(1) آمار هیتهای پیک نت در یک ماه گذشته:
کشورها: مقام اول ایران با 22 درصد
امروز تا ساعت 09:30 : 18100
آمار این هفته
آمار این ماه
پ.ن.:
فقط جهت اطلاع:
پیگیر هیت افرادی باشید که با نوشتن نام هنرپیشه بیچارهای که این روزها در رسانهها مطرح است را بگیرید تا متوجه شوید از چه میگویم.
چقدر این بشر دوپا کثیف و مفلوک است.
فقط هیت یکی شان را مثال میزنم:
هیت ها تا روز 27 اکتبر کمتر از 100 عدد
هیت های امروزش تا ساعت 12 ظهر رسیده به 55405 دیروز 80227 هزار بوده
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
31
Oct
2006
http://alsaha.fares.net/sahat?128@31.Emrbaareo1D.6@.3ba959be
مراحب أخوانا ابو لجين
الصورة مأخوذه من هذا الموقع الإيراني
http://blog.hasanagha.org/
قد يكون هؤلاء هم من الشيعه والروافض
عليهم من الله مايستحقون
==========
صوره من الموقع
=======
—————————-
این هم یکی دیگه: http://alsaha.fares.net/sahat?14@31.Emrbaareo1D.14@.3ba959be/16
أشكر كل من تفاعل مع الموضوع
بالنسبة لصحة نسب الصورة فقد جاءتني هذا الصورة عن طريق هذا الرسالة :
اخي ابولجين
لماذا لم تتفاعل مع اخواتك في تونس
هذا صورة تم نقلها من بعض المواقع الاخبارية الايرانية عن وضع حال المسلمات في تونس
http://blog.hasanagha.org/images/hejab-ejbari.jpg
اخوك شعف
در بخش: گوناگون