Mar
30
2002
امروز دوباره طبع شعری من گل کرده بود، رفتم سراغ حافظ ديدم ارزاع نميشم، بعدش رفتم سراغ نيما باز هم نه، آخر سر رفتم سراغ سی دی اشعار شاملو که بوسيلهء خود او دکلمه شده ، اولين باری که با اسعار شاملو آشنا شدم حدودآ 25 سالی ميشه، قبل از اون به ادبيات علاقه ای […]
Mar
30
2002
پاسخی به پينکفلويديش شما مينويسيد: آهان حالا فهميدم. دو روزه عين اين احمقها نشستم جلوي اين قامپيوتر نامه ميخونم و جواب ميدم. ول معطلم که بابا من چي گفتم و واي واي من چه بدم. واي که من چقدر خشنم و بي تمدن. ملت هميشه در صحنه اين دفعه واقعا در صحنه حضور داشتن!! خيلي […]
Mar
29
2002
نشسته بودم نيرنگستان صادق هدايت رو ميخوندم رسيدم به اينقسمت دلم نيمد تنهائی بخونم گفتم بنويسم ديگرون هم بخونن: قاشق زنی: اگر کسی ناخوش داشته باشد به نيت سلامتی او در شب چهاشنبه سوری ظرفی برداشته ميرود در خانه همسايه ها در را ميکوبد و بدون اينکه چيزی بگويد با قاشق به آن ظرف ميزند […]
Mar
29
2002
امروز که از خواب بيدار شدم اولين چيزی که به مغز معيوبم خطور کرد واژه اصلاح بود، بله اصلاح کردن، بخودم گفتم خوب این فعل اصلاح کردن رو که دارو دسته خاتمی وردوشتن و بهش بازی میکنن فکر کردن چه لغت خطرناکیه!؟ البته نه بری ملت ايرون ، بری خودشون. اگه اجازه بدین توضیح میدم: […]
Mar
28
2002
امروز هم از اون روزاس ، اينجو هم مثل ايرون عزاداری فقط نه از نوع حسينيش بلکه از نوع مسيحيش. ما ملت بدبخت هر جو بيريم اي عزا داری ولمون نميکنه، انگار ما يی 3 ليفری گريه بدهکاريم که بايد بدهکاريمون رو هر سال بديم. بازم جوی شکرش باقی اينجو که ملت فقط غمگين ان […]
Mar
28
2002
ميدونيت چی چی داره بر سر ما ملت بدبخت مياد، در قرن حاضر شايد فقط ملت فلسطين بيشتر از ما فداکاری کرده باشند وگرنه گمان نميکنم هيچ ملتی به اندازه ما زجر کشيده و فداکاری کرده، ولی هنوز چنتا ملا اين ملت رو منتر خودشون کردند. ای داد بی داد تا کی، ولی گمان ميکنم […]
Mar
27
2002
ديگه عاجز شدم اگه ايندفه کار نکنه ما ديگه نيستيم، ……. حسن آقا گل