11 May 2002

دلم براي باغچه مي

نوشته:     :::       Comments Off on دلم براي باغچه مي


دلم براي باغچه مي سوزد

كسي به فكر گلها نيست
كسي به فكر ماهي ها نيست
كسي نمي خواهد
باور كند كه باغچه دارد مي ميرد.
كه قلب باغچه در زير آفتاب ورم كرده ست
كه ذهن باغچه دارد، آرام آرام
از خاطرات سبز تهي مي شود.
و حس باغچه انگار
چيزي مجرد است كه در انزواي باغچه پوسيده ست
حياط خانه ي ما تنهاست
حياط خانه ي ما
در انتظار بارش يك ابر ناشناس
خميازه مي كشد
و حوض خانه ي ما خالي است
ستاره هاي كوچك بي تجربه
از ارتفاع درختان به خاك مي افتند
و از ميان پنجره هاي پريده رنگ خانه ي ماهي ها
شب ها، صداي سرفه مي آيد
حياط خانه ي ما تنهاست
پدر مي گويد:
“از من گك شته است
از من گك شته است
من بار خود را بردم
و كار خود را كردم .”
و در اتاقش ، از صبح تا غروب
يا شاهنامه مي خواند،
يا ناسخ التواريخ .
پدر به مادر مي گويد:
“لعنت به هرچه ماهي و هرچه مرغ،
وقتي كه من بميرم ديگر،
چه فرق مي كند كه باغچه باشد،
يا باغچه نباشد.
براي من حقوق تقاعد كافي است .”
مادر، تمام زندگيش
سجاده ايست گسترده
در آستان وحشت دوزخ .
مادر، هميشه در ته هر چيزي ،
دنبال جاي پاي معصيتي مي گردد.
و فكر مي كند كه باغچه را كفر يك گناه ،
آلوده كرده است .
مادر، گناهكار طبيعي است
مادر، تمام روز دعا مي خواند
و فوت مي كند به تمام گلها
و فوت مي كند به تمام ماهي ها
و فوت مي كند، به خودش .
مادر، در انتظار ظهور است ،
و بخششي كه نازل خواهد شد.
برادرم به باغچه مي گويد قبرستان .
برادرم ، به اغتشاش علف ها مي خندد
و از جنازه ي ماهي ها،
كه زير پوست بيمار آب ،
به ذره هاي فاسد تبديل مي شوند،
شماره بر ميدارد.
برادرم به فلسفه معتاد است
برادرم ، شفاي باغچه را
در انهدام باغچه ميداند.
او، مست مي كند.
و مشت ميزند به در و ديوار.
و سعي مي كند كه بگويد،
بسيار دردمند و خسته و مايوس است .
او نااميديش را هم ،
مثل شناسنامه و تقويم و دستمال و فندك و خودكارش ،
همراه خود به كوچه و بازار مي برد.
و نااميديش ،
آنقدر كوچك است كه هر شب ،
در ازدحام ميكده گم مي شود.
و خواهرم كه دوست گلها بود،
و حرف هاي ساده ي قلبش را،
وقتي كه مادر او را ميزد،
به جمع ساكت و مهربان آنها مي برد.
و گاه گاه خانواده ي ماهي ها را،
به آفتاب و شيريني مهمان مي كرد…
او، در ميان خانه ي مصنوعيش ،
با ماهيان قرمز مصنوعيش ،
و در پناه عشق همسر مصنوعيش ،
و زير شاخه هاي درخت سيب مصنوعي ،
آوازهاي مصنوعي مي خواند،
و بچه هاي طبيعي مي سازد.
او،
هر وقت به ديدن ما مي آيد،
و گوشه هاي دامنش از فقر باغچه آلوده مي شود،
حمام اودكلن مي گيرد.
او،
هر وقت كه به ديدن ما مي آيد،
آبستن است .
حياط خانه ي ما تنهاست .
حياط خانه ي ما تنهاست .
تمام روز،
از پشت در، صداي تكه تكه شدن مي آيد.
و منفجر شدن .
همسايه هاي ما، همه در خاك باغچه هاشان ، به جاي گل ،
خمپاره و مسلسل مي كارند.
همسايه هاي ما، همه بر روي حوض هاي كاشي شان ،
سرپوش مي گك ارند.
و حوض هاي كاشي ،
بي آنكه خود بخواهند،
انبارهاي مخفي باروتند.
و بچه هاي كوچه ي ما كيف هاي مدرسه شان را،
از بمب هاي كوچك ،
پر كرده اند.
حياط خانه ي ما گيج است .
من ، از زماني
كه قلب خود را گم كرده است ، مي ترسم .
من ، از تصور بيهودگي اين همه دست ،
و از تجسم بيگانگي اين همه صورت ، مي ترسم .
من ، مثل دانش آموزي
كه درس هندسه اش را،
ديوانهوار دوست دارد، تنها هستم .
و فكر مي كنم كه باغچه را مي شود به بيمارستان برد.
من فكر مي كنم …
من فكر مي كنم …
من فكر مي كنم …
و قلب باغچه در زير آفتاب ورم كرده است
و ذهن باغچه دارد، آرام آرام ،
از خاطرات سبز تهي مي شود.
فروغ فرخزاد

Comments Off on دلم براي باغچه مي   |    |     |     

11 May 2002

حسن آقا جان، نگفتم كه

نوشته:     :::       Comments Off on حسن آقا جان، نگفتم كه

حسن آقا جان، نگفتم كه اگر بقيه اش را هم تعريف كنم عصباني ميشي ؟ ديدي حق داشتم ؟ حالا تو به اين حرفهاي من هرچي دلت ميخواد بگي بگو، ولي بايد اقرار كنم كه نظر من همونه كه بود با برخورد خشونت آميز مخالف بودم، مخالف هستم و مخالف خواهم بود. اين نظر من هست و الزامي هم نداره كه كسي حتما قبولش كنه . همين اندازه كه من و تو ظاهرا با دو شيوه مختلف به قضايا نگاه ميكنيم و با وجود اين در كنار هم در يك صفحه مينويسيم و بنظر ناچيز خودم ، چندان بد هم نمينويسيم كافي هست . اين نشانگر اين هست كه فطرتا با اصول دموكراسي آشنا هستيم و تمايلاتمان به طرفش هست ولي غير از اين نكته مثبت به نكته مثبت ديگري هم اشاره ميكنم و اون اينه كه اگر تعدد آرا و فرصت و جاي بحث نباشه ، نظريات هيچگاه صيقل نخورده و آبديده نميشن و اين چيزي نيست كه آدمهايي مثل من و تو را بتونه بترسونه ولي با وجود اين، همه اينها بكنار اينكه توي سايتت منو با آدمهايي مقايسه كردي كه با من اصلا و ابدا قابل مقايسه نيستند ( و اين را خواننده حداقل از اين چند تا نامه آخري من ميتونه بفهمه) خيلي دلخور شدم ولي خب اينهم يك نظره و قابل احترام ولي نظر من نيست. اينكه توي نامه ام اين شيوه تو را تخمي خواندم ، تقصير خودت هست، چونكه تو خودت هدف گفتارت را ضربه زدن به بيضه ها كه همانا تمخها ميباشند اعلام كردي، بيخودي هم عصباني نشو. اگر هم فشار خونت رفت بالا، برو توي حيات يك آبي به گلها بده، يك دوري بزن، بعدش بيا اينجا باهم يك چايي ميخوريم. باور كن خيلي مؤثره . حالا هم از بس داد زدي باز اين جعفر آقا را بيدار كردي و او هم چسبيده يقه ام كه بقيه اعلاميه حقوق بشر را براش تفسير كنم. نه اينكه تفاسير قبليم خيلي خوب بود، حالا دنبال بقيه اش هست . خدا خفه ات كنه كه همش از تو دارم. مثل اينكه منهم بايد برم گل آب بدم ، چونكه فشارم دارم ميره بالا.
ماده 12
نبايد در زندگي خصوصي، امور خانوادگي، اقامتگاه يا مكاتبات هيچ كس مداخله هاي خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت كسي حمله شود. در برابر چنين مداخله ها و حمله هايي برخورداري از حمايت قانون حق هر شخصي است.
تفسير ماده
به به، حسن آقا، يكبار ديگه از اون مقايسه ها بكني جريان را دادگاه ميكشم.
ماده 13
(1) هر شخصي حق دارد در داخل هر كشور آزادانه رفت و آمد كند و اقامتگاه خود را برگزيند.
تفسير (1) بشرطيكه پول محل اقامت خو د را در هتل پرداخت كرده باشد.
2) هر شخصي حق دارد هركشوري از جمله كشور خود در را ترك كند يا به كشور خويش باز گردد.
تفسير (2)
يعني هتله.
ماده 14
در برابر شكنجه، تعقيب و آزار هر شخصي حق درخواست پناهندگي وبرخورداري از پناهندگي در كشورهاي ديگر را دارد.
تفسير ماده 14
والله بنظر ميرسه كه اين فقط يك ماده باشه ولي تفاسيرش در چند بند هستند كه الآن خدمتتون عرض ميكنم. قسمت 1 ماده ميگه پناهنده بشن تا اونجا بتونن با خيال راحت وبدون رقيب خودشون از اين كارها بكنن مثل مجاهدين (البته ببخشيد اگه جسارتي شدها، خدا كنه اينها هم مثل حسن آقا فحشمون ندن)
قسمت دوي ماده ميگه كه در خارج از كشور آبروريزي نكنن، بعد از تبديل رژيم برگردن كشورشون اونجا با خيال راحت خودشون از اينكارها بكنن ، كسي هم كاري به كارشون نداره.
2)در موردي كه تعقيب واقعا در اثر جرم عمومي وغير سياسي يا در اثر اعمالي مخالف با هدفها و اصول ملل متحد باشد، نميتوان به اين حق استناد كرد.
تفسير (2)
يااينكه بر عكس.
ماده 15
بند 1
هر فردي حق دارد كه تابعيتي داشته باشد.
تفسير بند 1
ولي هركشوري مؤظف به داشتن هر متبوعي نيست.
بند 2
هيچ كس را نبايد خودسرانه او تابعيت خويش ويا از حق تغيير تابعيت محروم كرد.
تفسير بند 2
مثل تفسير بند يكه بعلاوه اين كه اينها را لطفا به اون كشوري بگيد كه پسر جعفر آقا توش پناهنده شده. بيچاره از ترس اينكه درخواست تابعيتشو رد نكنن و براي اينكه نشون بده كه كاملا با محيط وفق كرده، ضمن اينكه موهاشو رنگ بور كرده وقتي هم ازش ميپرسن نام پدر ميگه جفري.
ماده 16
بند 1
هر مرد و زن بالغي حق دارند بي هيچ محدوديتي از حيث نژاد، مليت يا دين با يكديگر زناشويي كنند و تشكيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويي وهنگام انحلال آن زن وشوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.
تفسير بند 1
سيگار هم بكش.
بند 2
ازدواج حتما بايد با رضايت كامل و آزادانه زن و مرد صورت گيرد.
تفسير بند 2
والله بنظر چيز جالبي ميرسه ولي در عمل چندان هم جدي نميگيرنش.
بند 3
خانواده ركن طبيعي و اساسي جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.
تفسير بند 3
خيلي چيزها بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند بشن كه نميشن. اينهم روش.
ماده 17
بند 1
هرشخصي به تنهايي يا به صورت جمعي حق مالكيت دارد.
تفسير بند يك
حقشو داره ولي خودشو نداره. بگيم يك يك مساوي.
بند 2
هيچ كس را نبايد خودسرانه از حق مالكيت محروم كرد.
تفسير بند 2
بلكه بايد زندگي رو به دهنش زهر مار كرد تا خودش داوطلبانه كنار بره.
ماده 18
هرشخصي حق دارد از آزادي انديشه، وجدان و دين بهره مند شود. اين حق مستلزم آزادي تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادي اظهار دين يا اعتقاد، در قالب آموزش ديني، عبادتها و اجراي آيين ها و مراسم ديني به تنهايي يا به صورت جمعي به طور خصوصي يا عمومي است.
تفسير ماده 18
حسن آقا گوشتو بيار جلو. ميخوام يواش يه چيزي بگم.
ماده 19
هر فردي حق آزاي عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن استكه كسي از داشتن عقايد خود بيم و نگراني نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار به تمام وسايل ممكن بيان و بدون ملاحظات مرزي آزاد باشد.
تفسير ماده 19
چه گويم كه ناگفتنم بهتر است.
ماده 20
(1) هر شخصي حق دارد از آزادي تشكيل اجتماعات، مجامع و انجمن هاي مسالمت آميز
بهره مند گردد.
(2) هيچ كس را نبايد به شركت در هيچ اجتماعي مجبور كرد.
تفسير ماده 20
بغير از بيغرض كه اجبارا بايد در اجتماعات با جعفر آقا شركت كند.

Comments Off on حسن آقا جان، نگفتم كه   |    |     |     

10 May 2002

چسناله سياسی حتمآ ميپرسيد

نوشته:     :::       Comments Off on چسناله سياسی حتمآ ميپرسيد


چسناله سياسی

حتمآ ميپرسيد اين ديگه چه جور مکتبی هست. راستش رو بخويت اين مکتب رو تازگیها کشف کردم، نه اينکه من ابداعش کرده باشم نه خير من کشفش کردم، ديگرون ابداعش کردن. زمان بچگی توی خونه ننه ما (حسن آقو بچه شيرازه) زمانی که خوشی بدلمان ميگفت چسينا و يک حرفهای زيادی ميزديم که با شرايط جور نبود، مادر مون که حتی خيلی هم با ادب هست و معمولآ از اين گونه کلمات استفاده نميکرد ميگف “باز چسناله کردی” اين لغت چس ناله رو من گرفتم و با لغت سياسی مخلوطش کردم واين واژه جديد رو که به بعضی از اين ابراز عقيده های امروزه هماهنگی داره درست کردم .
اجازه بديت بری ايکه اين موضوع باز تر بشه يی چنتو مثال بزنم تا شايد تعريف اين مخلوط من درآوردی بيشتر روشن بشه.چند زمان پيشتر زمانی که نتايج ششمين دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی اعلام شد و جنگ سياسی در بين گروهای رقيب در گرفت، آقای شمس الواعظين در مورد شکست آقای رفسنجانی فرمودند که درست نبود در چنين شرايطی او را چنين و چنان کرد، من متاسفانه جمله دقيق گفته ايشان را در اختيار ندارم ولی معنی و مفهوم کلام همين بود، به اينگونه ابراز عقايد حسن آقا ميگه “چسناله”. يا اينکه در موردی ديگر يا بهتر بگويم در مواردی ديگر آقای عليرضا نوری زاده که همگی به آگاهی و بينش سياسی ايشان اعتقاد دارند، در مواردی نچندان کم مدام ميفرمايند “اين سيد
خودش در اصل انسان بدی نيست” يا اينکه ميفرمايند “اين سيد خيلی به هنر علاقه دارد” و گفته هايی از اين دست اينگونه گفته ها را حسن آقا ميگويد “چسناله”. يا اينکه چرا راه دور برويم همين رفيق شفيق خودمون، همشهری مهربون مون آقوی بيغرض که همچين هم گاهی اوقات بی غرض و مرض هم نيست که در همين آخرين نامه ايشان به اهداف ما ايراد گرفته که چرا ما به اسب شاه گفتيم يابو؟
يکی نيست که به اين دوست عزيز بگه که کاکو مگه ما چی چی گفتيم که بد بوده، برای روشن شدن مطلب اون قسمتی رو که ازقرار معلوم بيضه ی رفيق شفيق مارو يی کمی نوازش داده اين جو بدون دستکاری ميارم، تا شما خودتون قضاوت کنيد.
اصلآ چرا مطلب رو بيارم لينک رو ميارم خودتون بخونيد.
حسن آقا در اهدافش مثلآ گفته که حمله های خود را مستقيمآ بر بيضه روسای حکومت اسلامی متمرکز ميکند، خوب دوست عزيز اين خواسته ملت هست شما قبول نداری يا اينکه سران مملکت قبول ندارند حرف حسن آقا رو خودشون رفراندوم بکنن، اگه جواب همين در نيومد که ما گفتيم، خوب شما صدتو لقت به بيضه حسن آقو بزن، آخه دوست عزيز شمو اهداف حسن آقا رو خوندی ولی درست نخوندی، حسن آقا بنا گذاشته که راست و حسينی با مردم حرف بزنه، حسن آقو که سياسی کار نيست. برگردم به مطلبی که شروع کردم تا يادم نرفته، اين حرفها باد هواست قربونت برم، اين حرفها “چسناله” سياسی هست. حالو فهميديت چسناله سياسی به چی چی ميگن.
پيروز کام باشيد

Comments Off on چسناله سياسی حتمآ ميپرسيد   |    |     |     

10 May 2002

ديگه به به. ديگه آفرين.

نوشته:     :::       Comments Off on ديگه به به. ديگه آفرين.

ديگه به به. ديگه آفرين. حالا ديگه بيا و درستش كن. گلي به گوشه جمال اين حسن آقا. حالا ديگه از ترس گفتار گهر بار حسن آقا بايد صمن بكم يگ گوشه بشينيم و به بچه مون هيچ چيز نگيم. آخه مرد مؤمن مجبور بودي حرف بزني؟
پسره ديروز رفته بود طبق معمول توي كوچه فوتبال بازي. فكر ميكنه كه حالا برام مارادونا شده. مخصوصا كه تب جام جهاني هم اين روزها داره بالا ميگيره. ديگه همه ماشاالله يك پا مفسر وقايع ورزشي شدن. يا اينكه اگر توي كوچه بازيشون كمي بهتر از بازي بقيه باشه، به كمتر از آقاي گل شدن رضايت نميدن. بهر حال وسط بازي، با پسر آقا كاظم سر زدن پنالتي دعواش شده بود و لگد زده بود توي ساق پاي او. اگه شما رنگ صورت پسره رو ميديديد. اگر اون جيغ هايي كه ميزد ميشنيديد. فكر كردم كه ديگه بايد پاشو رو به قبله دراز كنيم ولي شكر خدا به خير گذشت. توي صورت آقا كاظم ديگه نمي تونستم نگاه كنم. گفت از شما ديگه توقع نداشتم.
آقا زاده ام رو بعد از ختم غايله آوردم خونه و مشغول صحبت با او شدم كه اي بابا. نبايد به خشونت متوسل شد. نبايد راه منطق را از دست داد. عاقبت دوري از خرد و آرامش چيزي جز رسيدن به ناآرامي و هرج و مرج نيست. مسايل را بايد با نگرش صحيح و منطق كافي حل و فصل كرد. مشكلي اگر باشه، با حوصله و احترام متقابل بايد از بين برد نه با زدن و كوفتن و انتقام گرفتن چونكه اين اعمال منجر به سلسله پي آمد هاي مشابه ميشه و مسايل و معضلات همچنان به قوت خودش باقي ميمونه. آقا گفتيم و گفتيم و گفتيم، او هم نه گذاشت و نه برداشت ، پاسخ داد اگر به اين چيزهايي كه ميگي معتقدي، پس چرا به حسن آقا اعتراض نميكني؟ گفتم حسن آقا؟ حسن آقا چرا؟ گفت برو اهداف سياسي حسن آقا رو بخون بعد بيا با من دعوا كن. گفتم مگر چي نوشته؟ گفت نوشته كه ميخواد بزنه به بيضه ها. از بالا بگير بيا پايين. به بيضه همه ميخواد بزنه. خواستم شماتتش كنم. گفت بگير و بخون. آقا هوش از سرم پريد. آخه حسن اقا جون اين چه نوع داشتن اهداف سياسي هست؟ اين چه نوع برخورد با مسايل است؟ جدا‎ كه گلي به گوشه جمالت. زبون همه رو رومون دراز كردي. ميگفت مثل اينه كه بين شما با بقيه هيچ فرقي نيست. با مسايلتان با ديد باز و واسع نمينگريد. شما هم داريد همش شعار ميديد. پاي عمل كه برسيد اهدافتون خيلي پايين قرار دارن مثلا ميگفت اهداف سياسي حسن آقا تخمي هستن. تازه خيلي چيزهاي ديگه هم گفت كه ميترسم اگر بهت بگم ناراحت بشي. حالا ديگه بايد باقالي را با كاميون ببريم.
امضاء
بيغرض

Comments Off on ديگه به به. ديگه آفرين.   |    |     |     

09 May 2002

:: کسانی که CD قتلهای

نوشته:     :::       Comments Off on :: کسانی که CD قتلهای

:: کسانی که CD قتلهای زنجيره ای را به خارج فرستادند می خواستند مقدسات را زير سوال ببرند!!
اين سخنان گهربار از حلقوم دری نجف آبادی در آمده است، ايشان اشاره نمی فرمايند که کسانی که در اين CD ها اجرای نقش کرده اند، چکار با اسلام کرده اند؟ يا اينکه کسانی که خود قتلها را انجام دادند چه رابطه ای با اسلام ناب محمدی داشته اند و چه آسيبهايی به اسلام ناب محمدی زده اند. آقای دری نجف آبادی نمی دانند که اين قتلهايی که بدستور (فتوای)ايشان انجام شده تا ابد گريبان ايشان و رهبر عظيم الشان جمهوری اسلامی را خواهد گرفت.
آقای دری خان نجف آبادی در قسمت ديگری از همين مصاحبه که در روزنامه نوروز 19 ارديبهشت چاپ شده ايشان به آشکارا از دوگانگی در جمهوری اسلامی پرده برميدارن و ميفرمايند: ” اينکه افراد را به طرفدار آقای خامنه ای و آقای خاتمی تقسيم کنند غلط است. اين کارها مال خانم رايس (مشاور امنيت ملی جرج بوش) است” .
آقای دری جان نجف آبادی به اين موضوع اشاره نمی فرمايند که تا نباشد چيزکی مردم نگويند چيزها.
پيروز باشيد

Comments Off on :: کسانی که CD قتلهای   |    |     |     

09 May 2002

حسن آقا جان، جان مادرت

نوشته:     :::       Comments Off on حسن آقا جان، جان مادرت

حسن آقا جان، جان مادرت شر اين جعفرآقا را از سر من يكي كم كن.
مردم از بس كه سئوالهاي بيخود و اضافي كرد. آخه هرچي باشه تقصير تو شد كه اين بابا را رو گردن من بيچاره انداختي و اسير او كردي. مرد حسابي چرا رفتي بهش گفتي كه چون وقت نداري بهتره كه اون همه سئوالهاشو پهلوي من مطرح كنه؟ آخه بابا مگه من فيلسوفم؟ مگه استادم؟ مگه بحرالعلومم؟من خوشحالم اگه روز شب شه و ما يك لقمه نون توي اين روزگار وانفسا و اوضاع واويلا براي زن وبچه مون ببريم خونه كه هي بهمون نق نزنند.ولي چون تو بهش قول داده بودي، منهم براي آخرين مرتبه سعي خودمو ميكنم وبه اندازه فهمم چيزي را كه خواسته براش تفسير ميكنم، بشرطيكه واقعاُ بار آخرتون باشه. نگاه ببين چي آورده. خونه خراب كتاب مثنوي هفتاد من ميآورد كمتر ميبود. نميدونم اين آشغالها رو از دكان كدوم بقالي ميخره؟ من تفسيرم رو زير هر كدام از اين قوانين مينويسم ، ديگه قبول تفسير يا ردش با خودتونه .

اعلاميه جهاني حقوق بشر

ماده 1
تمام افراد بشر آزاد زاده ميشوند و از لحاظ حيثيت ، كرامت و حقوق با هم برابرند. همگي داراي عقل و وجدان هستند وبايد با يكديگر با روحيه برادرانه رفتار كنند.
تفسير ماده
مگر آنهايي كه زن دنيا ميآيند، آنها بجاي برادرانه بايد خواهرانه رفتار كنند و حقوق مقوق هم يوخدي.
ماده 2
هركس ميتواند بي هيچ گونه تمايزي، بخصوص از حيث نـزادي ، رنگ، جنس، زبان، دين، عقيده سياسي يا هر عقيده ديگري و همچنين منشاء ملي يا اجتماعي، ثروت، ولادت يا هر وضعيت ديگر از تمام آزاديهاي ذكر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد.
نگهش دار كه تفسير دارم
اين كه چيز جديدي نيست، ما خودمون توي اين مملكت آدمهايي را داريم كه منشاء ملي و اجتماعيشان از جاي ديگه هست ولي ثروت و حقوقشان در اين مملكت از همه برابرتر هست.
برو ببينم دنبال ماده رو تعريف كن، تا ببينم اين شب جمعه اي كي از دستت خلاص ميشم.
دنباله ماده 2
بعلاوه نبايد هيچ تبعيضي بعمل آيد كه مبتني بر وضع سياسي، قضايي يا بين المللي كشور يا سرزميني باشد كه شخص به آن تعلق دارد،خواه اين كشور يا سرزمين مسقل، تحت قيموميت يا غير خود مختار باشد يا حاكميت آن به شكلي محدود شده باشد.
تفسير بقيه ماده
ما كه هيچي نفهميديم. جمله هاش خيلي سكته داشت ولي يكجورهايي مثل اينكه تعلق داشتن به سرزمين و كشور جزو شرط وشروط بود. به اون كشور تعلق نداشته باشي، مثل اينكه وضعت خرابه. حسن آقا جون به اين مظفر بگو براي بچه اش توي خارج بنويسه حالا كه يك غلطي كرده رفته پناهنده شده، پس لااقل هي دم از برابري و برادري نزنه كه طبق ماده دوم مثل اينكه چندان حق و حقوقي هم نداره.
ماده 3
هر فردي حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي دارد.
تفسير ماده
مگر اوني كه از اول هيچ حقي نداشته.
ماده 4
هيچ كس را نبايد در بردگي يا بندگي نگاه ذاشت. بردگي و داد وستد بردگان به هر شكلي كه باشد ممنوع است.
تفسير ماده
والله ما هم موافقيم. داد و ستد پيكان سودش خيلي هم بيشتره. از اين ميخري و 500000 تا ميزاري روش به دومي ميفروشي بعبارت روزي يكدونه با كسر آخرهاي هفته ميشه ماهي 11 ميليون كسب حلال.
ماده 5
هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاري ظالمانه و ضد انساني يا تحقير آميز قرار گيرد.
تفسير ماده
فهميدي حسن آقا؟ حالا هي اين بابا جعفر آقا رو بفرست سراغ من تا با اين سئوالهاش منو، ظالمانه شكنجه روحي كنه.
ماده 6
هركس حق دارد كه شخصيت حقوقي اش در همه جا به رسميت شناخته شود.
تفسير ماده
مگر معلمها كه شخصيت حقوقيشان به رسميت شناخته ميشه ولي خود حقوقشان نه.
ماده 7
همه در برابر قانون مساوي هستند و حق دارند بي هيچ تبعيضي از حمايت يكسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضي كه ناقض اعلاميه حاضر باشد و بر ضد هر تحريكي كه براي چنين تبعيضي بعمل آيد از حمايت يكسان قانون بهره مند گردند.
تفسير ماده
لابد روساي جمهور و مجالس ممالك هم بايد ضامن اجراي آن باشند. خيلي ممنون، ما از حقمان داوطلبانه گذشتيم.
ماده 8
در برابر اعمالي كه به حقوق اساسي فرد تجاوز كنند (حقوقي كه قانون اساسي يا قوانين ديگر براي او برسميت شناخته است) هر شخصي حق مراجعه موءثر به دادگاههاي ملي صالح را دارد.
تفسير ماده
ولي فرد بايد اول از زندان بيرون بياد بعدش اگر حال و حوصله داشت از اين كارها بكنه.
ماده 9
هيچ كس را نبايد خودسرانه توقيف، حبس يا تبعيد كرد.
تفسير ماده
بجز در بعضي موارد.
ماده 10
هرشخص با مساوات كامل حق دارد كه دعوايش در دادگاهي مستقل و بيطرف، منصفانه و علني رسيدگي شود و چنين دادگاهي در باره حقوق و الزامات وي يا هر اتهام جزايي كه به او زده شده باشد، تصميم بگيرد.
تفسير ماده
جان من، اين تن بميره راست ميگي؟
ماده 11
(1) هر شخصي كه به بزهكاري متهم شده باشد، بيگناه محسوب ميشود تا هنگاميكه در جريان محاكمه اي علني كه در آن تمام تضمين هاي لازم براي دفاع او تاءمين شده باشد، مجرم بودن او بگونه قانوني محرز گردد.
تفسير (1)
فكر ميكنند كه نوبرشو آوردند. بعضي ها هستند كه حتي بعد از محرز شدن مسئله هنوز بيگناه محسوب ميشن.
(2) هيچ كس براي انجام دادن يا انجام ندادن عملي كه در موقع ارتكاب آن به موجب حقوق ملي يا بين المللي جرم شناخته نميشده است، محكوم نخواهد شد. همچنين هيچ مجازاتي شديدتر از مجازاتي كه در موقع ارتكاب به آن تعلق ميگرفت، درباره كسي اعمال نخواهد شد.
تفسير (2)
پس تمامي افراد القاعده و طالبان تا پيش از آمدن رسمي كرزاي راحت و بيدردسر برن خونه. چون بموجب حقوق مليشان همگي داشتند انجام وظيفه ميكردند. نازيهاي آلمان بعد از جنگ را هم بيخود انداختند زندان چون اونها هم داشتند بنحو احسن انجام وظيفه ميكردن.
حسن آقا جون آروم باش و حرف نزن كه مثل اينه كه اين جعفر آقا را خواب برد و ما هم از شر تفسير اجباري خلاص شديم. ولي ميدونم، ميدونم كه تا چرتش پاره شد و بيدار شد بازم يقه منو ميچسبه كه بقيه اش را هم تفسير كن. آخه هيچكس ديواري از ديوار ما كوتاهتر پيدا نكرده.
بيغرض

Comments Off on حسن آقا جان، جان مادرت   |    |     |     

09 May 2002

اهداف حسن آقا حسن

نوشته:     :::       Comments Off on اهداف حسن آقا حسن


اهداف حسن آقا

حسن آقا همچون ديگر ايرانيان هميشه قبل از شروع کار اهداف خود را مشخص نکرده و معمولآ کاری را شروع و بعد از مدتی اهداف را مشخص ميکند. بخاطر پايبندی به اين پديده شوم امروز صبح هنگام بيداری (ساعت 6 صبح)، حسن آقا تصميم به نوشتن اين بيانيه گرفت تا اهداف خود را بطور شفاف در اختيار حضار محترم قرار دهد.
اهداف حسن آقا بطور اخص سياسی ميباشند. اين اهداف از جزئی شروع و به هدف اصلی ختم ميشود، حسن آقا سعی خواهد کرد اخبارروزانه را بطور مستمر مطالعه و تحليلهای خود را به خوانندگان ارائه دهد. اخبار و واقايع را به بخشهای مهم و غير مهم تفکيک نموده و بطورکلی تحليل های مهم را به ملت شهيد پرور معرفی نمايد. حسن آقا متعهد ميشود که اين تحليلها بطور مستقيم وبدون پرده پوشی باشد ومستقيمآ بیضه اسلام را هدف قرار دهد.
حسن آقا چون تر و خشک را با هم نميسوزاند در نتيجه حملات خود را بطور مستقيم و بدون واسطه به ترتيب اهميت به بيضه : آقايان رفسنجانی، رهبر معظم ايت الله خامنه ای ، مصباح يزدی معروف به تمساح يزدی، مشکينی، جنتی، کارکنان و سران سازمان جاسوسی دولت فخيمه مقيم ايران حبيب الله عسکر اولادی مسلمان، محمد کاظم انبارلويی، اسدالله بادامچيان، حميد رضا ترقی، حسن غفوری فرد.
در ضمن چون رهبر جمهوری اسلامی فاقد بيضه ميباشد، حسن آقا تصميم به وارد کردن ضربه به بيضه اشخاصی مينمايد که بجای بيضه رهبر در جمهوری اسلامی از آنها استفاده ميشود، اين افراد بترتيب اهميت عبارتند از علی فلاحيان، دری نجف آبادی، اعمه جمعه و شنبه و ديگر روزهای هفته، سران سپاه اسلام بترتيب درجه.
حسن آقا پس از خاتمه نبرد با گروهای راست در جمهوری اسلامی و سرنگون کردن آنها سرنيزه انتقام خود را بطرف بيضه اصلاح طلبان هدف گرفته و اين کار را تا نابودی کامل بيضه اسلام و اعراب و جايگزين کردن بيضه ايرانی بجای آن ادامه خواهد داد.
چو ايران نباشد تن من مباد
            بر اين بوم و بر زنده يک تن مباد
همه روی يکسر بجنگ آوريم
            جهان بر بد انديش تنگ آوريم
زبهر بر و بوم و پيوند خويش
            زن و کودک و خرد و فرزند خويش
همه سر بسر تن بکشتن دهيم
            از آن به که کشور بدشمن دهيم

Comments Off on اهداف حسن آقا حسن   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی