28
May
2002
حُسن آقا: امشب ما خلاصه پدرمون دراومد تو اين آقوی بيغرض رو گير آورديم، چون مسايل مهمی در بلاد اسلام رخ داده سعی کرديم از يک صاحب نظر در امور ايران پرسو جو بشيم
آقوی بيغرض حتمآ شما هم شنيديت که رهبر عظيم الشان آيت الله خامنه اى فرموده اند “اين کسانى که از مذاکره با آمريکا حرف مى زنند، اينها يا الفباى سياست را بلد نيستند يا الفباى غيرت، يکى از اين دو”. نظرتون در مورد اين فرمايشات حکيمانه چی چی هست.
آقوی بيغرض : البته سياست الفباي مخصوص خودش را داره كه با آگاهي از آن ميتوان مملكتي را پيش برد يا عقب انداخت و با الفباي لجاجت كاملاْ متفاوت هست. در سياست ميشه كه با صحبت كردن و يا به توافق رسيدن مسائلي را حل كرد و يا به مسائلي افزود. غيرت مانند وجدان يك حس هست و عمدتاْ در نزد ما شرقيها بيشتر يافت ميشه (البته به معناي كلاسيكش) و البته كه با مقادير متفاوت هر شخصي از بچه خردسال تا فرد پير همه دارند البته در مجراهاي متفاوت ومسيرهاي مختلف. ثانياْ كسانيكه از مذاكره با آمريكا صحبت ميكنند، انسانهاي خاك بر سر ترسويي هستند كه ارتش بيست ميليوني مجهز با آخرين سلاحهاي شيميايي كه همانا وافورهاي چوب گردويي و سلاحهاي هسته اي كه همانا خيل گرسنگان كنار خيابان باشند كه خودشون را با هسته هلو سير ميكنند وبه همين خاطر سلاح هسته اي شدند، همانها كه براي از دست ندادن وجدان بشريشان و غيرت ايرانيگريشان بعد از اينكه 8 ساعت در روز در يك اداره دولتي كار كردند، دست زن و بچه سه ساله شان را ميگيرند و كنار خيابان تا ساعت 11 شب به فروختن موز و سيگار و آدامس و اينطور چيزها مشغول ميشوند كه بتوانند مخارج سرسام آور زندگي را تا حدي تحمل كنند و آينده اي نه چندان روشن براي فرزندشان درست كنند. منظورم اينگونه سلاح هسته اي بود. همچين ارتشي را پشت سر خود ندارند و بخاطر همين صحبت از مذاكره با آمريكا ميكنند.
حُسن آقا: مشتی على اکبر هاشمى رفسنجانى هم همينطور که ميدونيد از هر طرف باد مياد اون هم از همون طرف ميره نظر شمو در مورد حرف های ايشون چی چی هست؟
اول اگه ممکنه بری هم وطنان ما معنی اين لغت “کانه” رو بگيت آيا اين يک واژه سياسی جديد هست؟ چون همون طور که ميدونيد دوبار يا بيشتر اين لغت رو در نماز جمعه اين پنجشنبه بکار بردن.(تا آنجايی که ما آگاهی داريم “کانه” يک دهی هست در جنوب فرانسه!)
آقوی بيغرض : والله كانه رو نميدونم چي هست اگر هم دهي هست در جنوب فرانسه، باكي نيست ما هم بانه را داريم تازه سقز هم روش.
ولي اگر منظور كاءنه كه كعنه خونده ميشه باشه. اين يك لغت عربي هست كه همانا را معني ميده. ولي شما زياد ناراحت نشيد حُسن آقا اگر كسي مرتب حرفش را عوض ميكنه، حرف باد هوا هست هر روز هم ميشه عوضش كرد. بيخود نيست كه رهبر از بيغيرتي و بيسوادي گله ميكنند. حالا شيرفهم شدي؟
از قديم هم گفتند اين فضولي ها به من و تو نيامده چونكه هر چي باشه صلاح مملكت خويش، خسروان دانند. والسلام نامه تمام
در بخش: ملای حیله گر
27
May
2002
امروز مطلبی را درباره جناب سردار سازندگی در پيک ايران خوندم با اين تيتر”درشت گوئی و نرم پويی – راه توسعه” که خواندن آنرا به همه توصيه ميکنم. نام نويسنده اين مطلب را درج نکرده بودند وگرنه يک بليط هواپيما ميگرفتم و ميرفتم ايران، اول يک مقدار بدوبيرا به اين نويسنده محترم ميگفتم که برادر نانت نيست آبت نيست اينجور مطالب مينويسی، هم خود را به دردسر می آندازی هم فردا که شما را بردن زندان ملت بدبجت مخارج زندان شما را بايد بپردازد، بس که اين ملت کم مخارج داره که اين هم بياد روش.
دويم دستش را ميبوسيدم و قلمش را چون اين دست و قلم در ايران کمياب است (همه رو يا شکوندن يا افليج کردن). اين را نوشتم که برسم به مطلبی رو که ديروز خواندم در مورد سخنان گهر بار اميرکبير خودمون در نماز جمعه که اين آقا از قرار معلوم يا زده به سيم آخر يا اينکه گمان ميکند که ملت خره و خنگه و نميفهمه که چه خبر هست در پشت پرده “هست از پس پره گفت و گوی منو تو چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من” اين آقا دوباره شروع کرده به هارت و پورت کردن که بگيريد اين دزد را “کی بود کی بود ما نبوديم” انگار نه انگار که هم ايشان بود که با مک فارلند و دارو دسته سيا چای و کيک صرف کردند و منافع ملت رو فروختند و و و … اين هم کوتاه شده مطلب اکبر شاه:
مشتی على اکبر هاشمى رفسنجانى: اين فريبکارى هايى که اين روزها شد براى اينکه نظر آمريکا تامين بشه و يه جورى اين آقايون تو کشور مسايل رو مطرح کردند کانه مسابقه است در ايران با امريکا مذاکره کنند، کانه (حُسن آقا نفهميد اين “کانه” يعنی چه) اين يک افتخارى است که کسانى ميخوان داشته باشند، و همش دروغ، همش فريب، همش شايعه. با روزنامه اين کشور، با کاغذ اين مردم، با فضاى امن اين مردم، اين جور عليه مردم توطيه بکنيد و اونى که امريکا ميخواد بگه، بگيم. چرا اين جورى بايد باشه؟…نظام مال رهبر انقلابه. رهبر انقلاب صريح حرف رو دارن ميزنن. ديگه حالا وادار کرديد که ايشون تعبيراتى از، چيزايى از تبار احمقى و بى غيرتى بکار ببرند که شايد متوجه بشيد.
ايشان مثل اينکه ترمزشون بريده و از اون لکنت زبونی که پريروز ازش صحبت کردم در اومده و دوباره بلبل زبون شده ميفرمايند نظام مال رهبر انقلابه (ما فکر ميکرديم مال رهبر توی تنبانشان هست!) دروغ چرا نميدانستيم که مال رهبر از توی تنبانشان زده بيرون.
ايشان گمان ميکنند که با چراغ راهنمای چپ زدن و به راست پيچيدن ملت ايران را که يواش يواش دارند قواعد رانندگی رو از بر ميشوند فريت دهد. ای آقا بيست و سه چهار سال باشما زيستن هر آدم ساده دلی را تبديل با آرسن لوپن ميکنه. ملت بيدار تر از اونه که شما خيال کرديت. تازه هنوز ملت مقداری از فريبکاری های رژيم گذشته را بياد دارد و اين شگردها را ميشناسد. حاج آقا درگوشی بهت ميگم که کسی نشنوه “ميره”.
در بخش: ملای حیله گر
27
May
2002

اين آقاهه رو که ميبينيد اسمش هست امير محبیان و عضو شوراي سردبيري روزنامهي رسالت تشريف دارند، تازه گيا اصلاح طلب شدن بخاطر همين هم رفته خودش رو اصلاح کرده، يا شايد خودشو آماده فرار کرده که تا رژيم افتاد در بره. يا شايد هم اصلاح نژادش کردند. شايدم اصلآ ميخواد رئيس جمهور بشه چون فهميده ديگه کسی به ريش دار رای نميده رفته ريششو تراشيده. اصلآ فکر ميکرديد يک روزی برسه که اينها ريشاشون رو بزنن، پودر ددت بزنن تا شپششاشون بره بعد بيان مثل آدما صحبت کنن!؟
در بخش: طنز
26
May
2002
اخباری از بلاد اسلامی و مصاحبه خبرنگار حُسن آقا با آقای بيغرض
روزنامه جمهوري اسلامي به نقل از خانم اشرف بروجردي، معاون وزير كشور، اطلاع داد:
دختران ايراني در مجالس عيش شيوخ عرب
اين روزنامه به فسادي كه در كمين زنان و دختران جوان ايراني نشسته اشاره کرده و به حقايق تكان دهنده اي اشاره ميکند و اينگونه ادامه ميدهد:”قاچاق زنان و دختران بسيار توسعه يافته و براي بسياري از افراد كه از اين طريق ارتزاق مي كنند، تبديل به (نانداني) شده است.”
اين سخنان را از قرار معلوم معاون وزير كشورخانم اشرف بروجردي اعتراف كرده ودر مواردی آن را بخاطر فقر ودر مواردی آن را بخاطر تربيت بد دانسته، فقط چيزی را که اين خانم محترمه به آن نپرداخته اين است که چطور در آنطرف آبها در کشورهای کفر و الحاد چرا اين مسايل کمتر پيش ميآيد و شايد بتوان گفت که بندرت پيش ميآيد. در ضمن اين خانم محترم گويا توجه به صحبت های رئيس مجلس نفرمودند زمانی که گفتند بنادر کشور دست يک عده از ما بهتران است که همگی به خاندان هزار فاميل ملايان وابستگی دارند.
واين هم گفتگوی مستقيم خبرنگار حُسن آقا با آقای بيغرض
قبلآ از هموطنان شهيد پرور عزيز پوزش ميخواهيم چون از قرار معلوم تربيت بد بر روی اين دوتا هم تاثير مرگباری گذاشته.
حُسن آقا J :
ببه چه خبر از خواب بيدار شدی
آقا بيغرض L :
ها ببه چطور مگه؟
آقا بيغرض L :
كجو هستي؟ مگه تو كار و زندگي نداري ؟
حُسن آقا J :
دنيا رو داره آب ميبره تو رو خواب!
حُسن آقا J :
کونده روز شنبه هست
آقا بيغرض L :
هر وقت دنيا رو آبجو برد به منهم خبر بده
آقا بيغرض L :
گوه سگ امروز يكشنبه هست
حُسن آقا J :
رفتی به ملاقات اين دوتا که بهت گفتم
آقا بيغرض L :
نه
حُسن آقا J :
خاک بر سرت
آقا بيغرض L :
اونهم خاك پاي كاهو كه پر گوه هست
آقا بيغرض L :
آخه سنده من همين الان از كار برگشتم
حُسن آقا J :
کار چی چی مگه امروز که روز يکشنه نيست بدبخت
آقا بيغرض L :
ببه بيهوش شدي
آقا بيغرض L :
جاكش گفتم يكشنبه هست منهم رفتم سرکار
حُسن آقا J :
پس از تعارفات معمول اجازه ميخوام از شما چنتا سوال در مورد اين تجارت تازه خاندان بهرمانی بکنم
حُسن آقا J :
شما فکر ميکنيد اينا بری چی چی حالو دارن اين حرف ها رو ميزنن؟ يعنی منضورم اينه که بعد اين بيست و چند سال
آقا بيغرض L :
ببه تازه دارن بيدار ميشن ميفهمند كه چه گوهي به مملكت زدن، يكي هم نيست از اين كس كشها بپرسه تا حالا چه غلطي ميكردي
آقا بيغرض L :
حالو اگر فشارهاي آمريكا هم نميبود به كون گوهي خودشون اعتراف نميكردن. از ترس اينكه مبادا ملت طرف آمريكائيها برن خودشون دست پيش رو گرفتند كه پس نيفتند
حُسن آقا J :
اين خانوم وزير که ميگه مال آموزش غلطه چرو اينو ميگه
آقا بيغرض L :
ببه آموزش غلط آخه از كجو مياد؟ از سر قبر عمه شون؟ از خود بيعرضه شون مياد
حُسن آقا J :
عصبانی نشو کاکو
آقا بيغرض L :
بيكاري از كجو مياد؟ توليد كار بايد بوسيله كي بشه؟ اين سئوالها رو برن از خودشون بپرسن. روزها در فكر باغم شبها مخمل ميبافم
حُسن آقا J :
شاشيدن تو مملکت
آقا بيغرض L :
سيل برده مملكته از اين شاش
حُسن آقا J :
خيلی ممنون بخاطر اينکه وقت گرانقدرتون رو به ما دادين
در بخش: طنز
26
May
2002
اين هم ادامه اعلاميه جهاني حقوق بشر بی مرض (ببخشيد بيغرض) همراه با عکس بيغرض وحُسن آقا در حال ورزش صبحگاهی.
اعلاميه جهاني حقوق بشر
ماده 21
هرشخصي حق دارد كه در اداره امور عمومي كشور خود مستقيما يا به وساطت نمايندگاني كه آزادانه انتخاب شده باشند، شركت جويد.
تفسير ماده 21 بند يك
هر نماينده اي هم حق دارد كه آزادانه پس از انتخاب شدن، وظايف خود را در قبال مردم از ياد ببرد، تا زمانيكه مهلت انتخابات بعدي نزديك شده و بخواهد كه دوباره انتخاب شود.
بند (2)
هرشخصي حق دارد با شرايط برابر به مشاغل عمومي كشور خود دست يابد.
تفسير بند (2)
بيچاره يادش رفت كه اعلام كند، كه در تمامي كشورها ، تمامي مشاغل عمومي نيستند و بدينوسيله فقط نصيب از ما بهتران ميشوند و شرايط چندان برابر هم نيستند.

بند (3)
اراده مردم، اساس قدرت حكومت است. اين اراده بايد در انتخاباتي سالم ابراز شود كه بطور ادواري صورت ميپذيرد. انتخابات عمومي بايد عمومي، با رعايت مساوات و با راي مخفي يا به طريقه اي مشابه برگزار شود كه آزادي راي را تاءمين كند.
تفسير بند (3)
اگر منظورتان اراده مردم ما هست، كه آن بر سر حقه وافور گذاشته شده، ولي قسمت دومش درسته، چونكه اساس قدرت حكومت درست همينجاست و در مورد مخفي بودن جريان هم زياد ناراحت نباشيد، چونكه با وجود اينكه همه كس از همه چيز خبر دارند، ولي با وجود اين در موردش صحبت نميكنند تا مخفي بودن جريان بهم نخورد، ضمن اينكه از نظر سلامتي هم، سالمتر است. حالا هركس كه ميخواهد هر ناسزايي به بيغرض بگويد، بگويد، ولي اين نظر بيغرض است.
ماده 22
هر شخصي بعنوان عضو جامعه، حق امنيت اجتماعي دارد و مجاز است بياري مساعي ملي و همكاري بين المللي، جقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ضروري براي حفظ حيثيت و كرامت و رشد آزادانه شخصيت خود را با توجه به تشكيلات و منابع هر كشور به دست آورد.
تفسير ماده 22
يعني به عبارتي ديگر اگر ْ توجه به تشكيلات و منابع هر كشور ْ را دقيقتر بخوانيم يعني حيثيت، كرامت، حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي شخص، همه اش پرت است.
بيغرض
در بخش: حقوق بشر
26
May
2002
در دو روز گذشته نامه هايی را دريافت کرده ام(حُسن آقا دريافت کرده) که اکثرآ حکايت از آن دارد که دست رسی به مصاحبه راديو پژواک برای اين عزيزان غيرممکن بوده است بهمين خاطر File مصاحبه را در مکانی که در اختيار دارم download کرده ام و آدرس آن را نيز بر روی صفحه حُسن آقا قرار داده ام ولی از قرار معلوم هنوز کسانی هستند که موفق به شنيدن اين مصاحبه نشده اند. مشکل اين افراد اين است که چنانچه file را از مکان دوم(منزلگاه خودم نه حُسن آقا) ميخواهند دريافت کنند اين مکان امکانات پخش مستقيم ندارد درنتيجه دوستان بايد اين file صوتی را download کرده و بعد از انتقال به PC خود به گوش دادن آن مبادرت ورزند.
در ضمن اين هم آدرس سايت پژوان است و مصاحبه ها در قصمت بايگانی اين سيت قابل دست رسی است(البته اميدوارم، گاهی اوقات هست! گاهی اوقات نيست!).
در زير مجددآ سه آدرس را که دو آدرس آن متعلق به سايت راديو پژواک ميباشد و يکی متعلق به خودم(اين يکی خودم نه حُسن آقا) را در زير مي آورم به اميد اينکه مشکلات رفع شود.
پيروز باشيد
download از پژوان شنيدن مصاحبه از پژوان download از خونه خودم
در بخش: اجتماعی
25
May
2002
ديروز و امروز دو سه مطلب را خواندم که نظرم را جلب کرد. در اين نوشته سعی خواهم کرد که رابطه اين اخبار را باهمديگر بررسی کنم و نتيجه ای را که از آن ميگيرم در آخر عرضه کنم.
اولين خبر مربوط ميشود به ملاقات روز چهارشنبه گنجی، باقی و آيت الله نمازی دادستان كل كشور است قسمتی از اين مطلب را باهم ميخوانيم:
نمازی با اشاره به وضعيت محكوميت گنجي تصريح كرد: به طور كلي، به هر صورت كاري انجام شد كه نبايد ميشد اصلا در شما نبود كه در آن فضا و قضايا شركت كنيد شما با اين سوابق درخشان و روشن و مجاهداتتان، اگر ميخواستيد مطلبی را در دنيا مطرح كنيد، جا و مكان و ابزار كم نبود كه خود را گره بزنيد به يك همچنان مجموعهای حداقل شما بايد بدانيد هرچه ما چوب ميخوريم از اين مراكز جهانی و بينالمللی است وی همچنين اضافه كرد: اين مراكز و ارگانها وقتی در پوشش دفاع از شما يا آقايان ديگر برميآيند، به دنبال اهداف خود هستند ما در مجموعهی نظام خلائی نداريم اگر واقعا ميخواهيد تظلمخواهی بكنيد، در مملكت مقام عظمای ولايت داريم ضمن آنكه تمام قوهي قضاييه كه دادگستری تهران نيست آن دادگستری تهران است! كما آنكه خودتان هم ميگوييد، حكم در تجديد نظر رد شده بود پس معلوم ميشود اين گونه نيست به هر حال برای داوری و تظلمخواهي، بهترين مرجع مقام ولايت است پيشنهادم اين است كه، به جای آنكه پناهنده شويد يا چيزی به كفار بنويسيد، كه عمق كينهی ما در دلشان است، به مقام ولايت تظلمخواهی كنيد نبايد از اسلام و انقلاب مأيوس شد همهی ما ناراحت هستيم اينكه اينجا هم آمدهايم، برای آن است كه بگوييم، اصلا اينجاها نبايد باشند ببينيم چرا اين گونه است! چرا عدهای از نيروهای انسانی و سرمايههای ملي، اينجا هستند؟ شما كه جای خود را داريد افراد باسواد و باتجربه كه در مهمترين نهاد انقلابي كشور (سپاه)، بودهايد البته حتی راضي نيستيم بيسوادها و يا حتی مجرمان هم اينجا باشند موضع نظام و مسؤولان اين است، اما بايد علتها را شناسايی كرد
آيتالله نمازی خاطرنشان كرد: بايد علت را جستوجو كرد كه چرا از اين فضا خارج شديد، آنجا رفتيد، و اين گونه شد؟! بايد در مجال مناسب، دربارهی اينها بحث كنيم البته اگر به طور مكتوب هم پروندهتان را ارايه كرديد، آن را مطالعه و بررسی خواهم كرد پروندههاي شما و ديگر افراد، بهويژه آنهايی كه در بخشهای سياسياند را بررسي خواهيم كرد.
از قرار معلوم اين جناب نمازی برای آزاد کردن گنجی، باقی و نوری به زندان آمده و به اشاره و کنايه قروغمزه ميگويد بيايد از رهبر طلب بخشش کنيد تا ما هم شما را از اين سوراخ بيرون بياريم البته بايد منتظر بود و ديد که آيا اين آقايان ميروند به پابوسی حضرت امام زمان جمهوری لجن يا نه. بگمان من نوری و گنجی که اين کار را نخواهند کرد. درضمن اگر يادتان باشد همين قروغمزه ها را هم هنگام آزاد سازی ملی مذهبی ها راه انداختن. اين يک خبر را داشته باشيد تا بعد، اول ميرويم سر خبر دوم. گويا آقای هاشمی (امير کبير جديد) هم به دست و پا افتادند ودر چند مورد نشانه هايی از ياس و نااميدی از آينده در لسسسسسان ايشان هم مشهود است، با هم ميخوانيم:
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: اگر روحانيت در موضع پاسخگويي باشد مشكل خواهد داشت، مردم هر مشكلي داشته باشند از روحانيون ميبينند و آنها را تابلوي حكومت ميدانند، اما اين نابودي حكومت تلقي ميشود، اگر نخواهيم مسووليت كشور را بپذيريم از نظر صنفي براي روحانيت شايد راحتتر باشد ولي نتيجهي آن انهدام كشور، دين و روحانيت است.
هاشمي رفسنجاني خاطرنشان كرد: هر دولتي در آينده اپوزيسيونش روحانيت باشد، شكست خواهد خورد، اگر صحبت مردم سالاري و آزادي است و مردم بايد مورد توجه باشند، اگر روحانيت كنار رود چيزي باقي نميماند، مگر ميشود در جايي كه مردم همه چيز خود را از روحانيت مطالبه ميكنند و تابع آنها هستند{ روحانيت كناربرود}.
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام اظهار داشت: كساني كه ميخواهند روحانيت را منزوي كنند كاري را خواهند كرد كه روحانيت نميخواهد و مردم سالاري بدون روحانيت هم نميشود، زيرا چشم مردم به دهان روحانيت خواهد بود.
وي با اشاره به نظريهي جدايي دين از سياست خاطرنشان كرد: اگر روحاني مسووليت دارد بايد جوابگو باشد، كسي نميتواند بگويد مملكت بيعيب است. دنيا هم همينطور است، جهاد، مبارزه و تلاش همين جا معني پيدا ميكنند.
هاشمي رفسنجاني ادامه داد: ولايت فقيه تنها راهي است كه با هماهنگي مردم به جايي ميرسد، اشكالاتي مطرح است كه بايد برطرف شود، راه را نبايد خراب كرد، اين تز استعماري است كه وجود دارد و به صورت زشتي مطرح است و جوانان ما را دارد ميگيرد.
درست به پاراگراف اول نگاه کنيد آيا از آن چيزی دستگيرتان ميشود؟!! حُسن آقا که خنگ تر از آن است که چيزی دستگيرش شود فقط ميتوان گفت که ايشان به لکنت زبان افتاده اند و لکنت زبان هم معمولآ انسانهايی ميگيرند که از چيزی به وحشت افتاده باشند، درست مثل اين ميماند که حاج آقا جن ديده باشند. در پاراگراف دوم خودشان را کمی جمع وجور کردند و صدايشان را صاف و شروع ميکنند به لاف زدن و قپی آمدن. ودر وسط همين پاراگراف همان شگردی را بکار ميبرد که شاه در روزهای آخرش بکار ميبرد، مردم را از اين ميترسانند که اگر ملاباشی برود چنين و چنان ميشود انگار ملت هيچ شعور و فهمی ندارد و همه شعور و فهم در نزد بزرگان قبيله آدمخواران است. ايشان در پاراگراف سوم کار را خراب تر ميکند و ميگويد اصلآ مردم سالاری بدون آخوند نميشه (اين تو بميری از اون تو بميری ها نيست)، بنازم به اين رو سنگه پای قزوينی هم اگر بود تا حالا صاف شده بود. درضمن اون وسط های پاراگراف يک شيشکی لازم داره موقعی که ميگه ميخواهند روحانيت را منزوی کنند و روحانيت هم نمی خواهد، عمو جان مگر دلبخواه شما هست؟!!!! اگر دلبخواه شما بود که تا روز قيامت تا روز آمدن مهدی ميخواهيد بمونيد. در پارگراف بعدی نزديک هست که از دهن ساحب مرده در بره که آقايون و خانمها صدای انقلاب شما راشنيديم. حضرتش در پاراگراف آخر هم بر همين منوال پيش ميرود ودر سطر آخر هم که مثل همه آخوندها ميزند به صحرای کربوبلا قافل از اينکه ديگر دير است و بقول معروف “ديگر اون ممه رو لولو برد”.
خبر سوم مربوط است به رفتن پادشاه عربستان به سويس و از اونطرف به يک جزيره در اسپانيا و گويی اين سفر آخرت آقا باشد، شايد بپرسيد که گوز چکار به شقيقه داره به حضور محترمتون عرض کنم که در دنيای سياست اکسر اوقات گوز به شقيقه هم وصل ميشه مخصوصآ زمانی که اين گوز توی خاورميانه باشه. از قرار معلوم حضرت پادشاه رفتن تا بلکه سرو صدای آمريکايی ها بيشتر درنيامده و پسر بزرگوار ايشان اوضاع رو سروسامان بدند. اين نشان از تغيرات زيادی در خاورميانه دارد و شايد بی دليل نيست که آقايان ملاباشی به لکنت لسسسسان افتادند و اون يکی آيت الله نمازی به التماس.
پيروز باشيد.
در بخش: حقوق بشر