17 Sep 2002

کامنتها گاهی اوقات از خود

نوشته:     :::       Comments Off on کامنتها گاهی اوقات از خود

کامنتها گاهی اوقات از خود مطالب جالبتر هستند. این مطلب بقدری جالب بود که دلم نیامد دیگران آن را نخوانند
آقای منکراتی در کامنت ممدسن این سوال رو کرده:
سلام ببخشيد وبلاگ شما يك وبلاگ طنزه؟
و ممدسن هم با ظرافت این پاسخ رو داده:
ممدسن میگه : عزیزم بحث از وبلاگ و اینا گذشته … مملکت ما یه مملکت طنزه ….مملکت داری ما طنزه … ایدئولوژی ما طنزه …. همه چیمون طنزه … این وبلاگ ما هم روش …

Comments Off on کامنتها گاهی اوقات از خود   |    |     |     

17 Sep 2002

مانکنهای طناز در جوار حاج

نوشته:     :::       Comments Off on مانکنهای طناز در جوار حاج

مانکنهای طناز در جوار حاج آقا رهبر
نشريه منشور برادری در شماره اول خود عکسهايی از یک شوی لباس را به نقل از يک پایگاه اينترنتی منشر کرد. در گزارشی که کنار عکسها به چاپ رسيد،آمده بود: چندی پيش بدون اطلاع عموم يک شوی لباس که همگی شامل مدل های غربی بود، در هتل آزادی تهران برگزار شد که گردآورندگان آن با به نمايش گذاردن تن عريان دختران و زنان مانکن به بيش از دو دهه حاکميت اسلام در ايران پشت پا زدند
حُسن آقا: این مطلب را که میخواندم بخودم گفتم مردم از چه میترسند، درگوش آقایان دارن شوی لباس ترتیب میدهند ولی ملت هنوز میترسند آب بدون اجازه بخورند!؟
در بخش ديگری از اين گزارش آمده است: اکثر مانکن ها با بدن عريان در حالی لباس های غربی خود را به نمايش می گذارند که تصاويری از امام راحل و حضرت آيت الله خامنه ای در پشت سر آنها بر ديوار نصب است. نويسنده در پايان به سکوت دستگاه قضايی و نيروهای امنيتی-انتظامی اعتراض کرده است
حُسن آقا: ای آقا بگمان من این عکس آقا رو گذاشتن برای تبرک. وگرنه نمیگذاشتن مگر این رهبر چلاق خوشکله! یا خوش آواز! اگه عکس ش رو گذاشتن حتمآ برای تبرک بوده یا شاید هم برای خایه مالی.

Comments Off on مانکنهای طناز در جوار حاج   |    |     |     

17 Sep 2002

مختصات مذهب آیا از خودتون

نوشته:     :::       Comments Off on مختصات مذهب آیا از خودتون

مختصات مذهب
آیا از خودتون پرسیدیت چرا مللی که بیشتر گرایش به مذهب دارند فقیر ترینها هستند.
در ناف اروپای غربی مذهبی ترینها ایرلند و پرتقال هستند و فقیرترینها این دو کشورند.

Comments Off on مختصات مذهب آیا از خودتون   |    |     |     

15 Sep 2002

هوا بس ناجوانمردانه سرد است!

نوشته:     :::       Comments Off on هوا بس ناجوانمردانه سرد است!

هوا بس ناجوانمردانه سرد است!
مطلبی رو که امروز در جواب غروب نوشتم و همچنین مطلبی رو که دیروز نوشتم ممکن است برای عده ای شبهه ای بوجود بیاره وگمان کنند که حُسن آقا به تضاد گفتار گرفتار شده. بهمین خاطر مجبور شدم این توضیح رو بدم:
دوستان در مطالب دیروز که من مجبور به پاک کردن فحاشی هموطنی در کامنتها شدم این فحاشی به امامان و پیغمبر مسلمانان بود نه به سردم داران رژیم و در عوض فحاشی هایی را که من در این وبلاگ مجاز میدانم و به هیچ بنده ی خدایی هم پاسخگونیستم فحاشی هایی است که به سردمداران رژیم جمهوری لجن نسبت داده میشود این دو مقوله با هم فرق بسیار دارد. اولی فحاشی به باور های عده ای از هموطنان پاک مان است که مذهبی اند و دومی فحاشی به دکانداران مذهب است. این دکان داران بعکس عده ای از هموطننان که باوری بی ریا به مذهب دارند دو مورد کاملآ متفاوت است. هر چند من به اسلام باور ندارم ولی به خود اجازه نمیدهم که به آن توحین کنم ولی به مذهب و مرام سردمداران رژیم و خمینیستها هیچ گونه مهدودیتی برای خود قائل نیستم.
پس فراموش نشود که در این وبلاگ هنوز وضع به روال قبل است و فحاشی به سگ سفتان خمینیست ادامه دارد ولی همچون گذسته با انتقاد از مذهب از هر نوع آن از فحاشی به آن خوداری خواهد شد.

Comments Off on هوا بس ناجوانمردانه سرد است!   |    |     |     

15 Sep 2002

فحاشی چرا !! دوست عزیز

نوشته:     :::       Comments Off on فحاشی چرا !! دوست عزیز

فحاشی چرا !!
دوست عزیز نویسنده غروب در وبلاگ عمومی انتقاداتی به نوشته های من داشتند که سعی میکنم با نوشتن چند سطری به ایشان پاسخ بدهم. ایشان میفرمایند:
“طبق معمول هم کلی فحش داده به حاکمان و حکومت در ضمن يک سخن دوستانه ای با اين بزرگوار داشتم، و اون اينه که بابا جون من، با فحش و هرزگی هيچ مشکلی حل نميشه، حالا چرا شما هم مثل حاکمان ايران رفتار ميکنيد در عجبم با اينکه خود شما منتقد برخورد لفظی رژيم با غرب هستيد، با اميد به اينکه هر آنچه برای خود می پسنديم برای ديگران هم بپسنديم و هرآنچه برای خود نمی پسنديم برای ديگران هم نپسنديم و لااقل برای حرفهای خود احترام قائل شويم و لااقل خود به آن عمل کنيم.”
دوست گرامی در مورد فحاشی من به رژیم، این موضوع برمیگرده به فحاشی و تجاوزی که رژیم روزانه به من و ملتم میکنه. احترام را به کسی میگذارند که سزاوار احترام باشه. اگر شما به کسی که لیاقت احترام نداره احترام گذاشتی بلافاصله برداشت بد میکنه و به این فکر می افته که شما از موضع ضعف است که احترام میگذارید.
دوست گرامی در غرب دمکراسی وجود داره ولی این دموکراسی برای نازی ها وجود خارجی نداره میدونید برای چی؟ برای اینکه اگر به نازی ها و یا نئو نازی ها امکان رشد داده بشه دوباره هچون باکتری رشد خواهند کرد و همه ی قوانین بازی رو زیر پا میگذارند و فقط خودشون میخوان حکومت کنن. اینهم درست شباهت داره به رژیم آخوندی هیچ چیز برای این رژیم مجاز نیست حتی دموکراسی. زمانی که این رژیم برچیده شد بایستی همچون اروپا در ایران هم قوانینی تصویب کرد که جلو هرگونه رشد این گونه باکتری ها را بگیره. احترام گذاشتن هم شامل این رژیم نمیشه، رژیمی که از لجنزار بر آمده با ابزار لجنزار بایستی با آن برخورد کرد.
فحش دادن به رژیم از نظر من یکه تابو شکنی است و هرچه بیشتر برای این رژیم از اینگونه زبان استفاده شود از هیبت این رژیم بیشتر کاسته میشود. اگر در کار این رژیم دقت کرده باشید این آقایان (ملاها) تمام سعی خود را میکنند که خود را در مکانی دور تر از دسترس ملت قرار دهند وبه خود “قداستی!!” بدهند و خویشتن را در ردیف “پاکان!!” قرار دهند و این یک نوع حفاظ روانی است من هم با بکار بردن بد ترین الفاظ سعی در شکستن این حفاظ نامرعی “ملکوتی!!” دارم، وگرنه اگر انسان با حکومتی منطقی سروکار داشت با حرف شما کاملآ موافقم ولی با رژیم آدم خوار جمهوری لجن خیر.

Comments Off on فحاشی چرا !! دوست عزیز   |    |     |     

14 Sep 2002

کاری رو که امروز میخواهم

نوشته:     :::       Comments Off on کاری رو که امروز میخواهم

کاری رو که امروز میخواهم انجام دهم به هیچ عنوان مایل به انجامش نیستم چون سانسور کردن مطالب دیگران را کاری درست نمیدانم. ولی گاهی اوقات عده ای پا را از حد و حدود خود جلو تر میگذارند و باعث ناراحتی دیگران میشوند. مطلب از اینقرار است که هموطنی مطالبی را در کامنتینگ منعکس کرده اند که توهین به دین و باورهای دیگران است و اینکار باهیچ مسلک و مرامی قابل دفاع نیست. درست است که دین اسلام در برخوردش با دیگران فجیح ترین اعمال را انجام داده ولی اگر ما که خود تلاش میکنم تا جامعه ی بهتری را پی ریزی کنیم از همان روشها و منشها استفاده کنیم و با اینگونه اعمال خود را به سطح سردمداران جمهوری اسلامی تنزل دهیم پس وای به حال ایران فردا.

Comments Off on کاری رو که امروز میخواهم   |    |     |     

14 Sep 2002

البعثت الا سلامیه الی البلاد الافرنجیه (قسمت پانزدهم)

نوشته:     :::       Comments Off on البعثت الا سلامیه الی البلاد الافرنجیه (قسمت پانزدهم)

قسمت اولقسمت چهاردهم
يعني شمشير برنده و كاسهء گدائي اخلاق و فلسفهء بهشت و دوزخ آنرا هم يادت هست كه تاج چه ميگفت ؟ كه در آن دنيا به مرد مسلمان فرشته اي ميدهند كه پايش در مشرق و سرش در مغرب است باضافهء هفتاد هزار شتر و قصري كه هفتادهزار اطاق دارد . من حاضرم اعمال شاقه بكنم و بمن اين فرشته را ندهند كه نميتوانم سروتهش را جمع و جور بكنم . آن قصر را هم اگر روزي يك اطاقش را جارو بزنم تازه در آن دنيا جاروكش ميشوم و اگر بنا بشود به هفتاد هزار شتر رسيدگي بكنم در دنياي ديگر شتر چران خواهم شد . درصورتيكه همهء خانمهاي خشگل و دخترهاي اروپائي در دوزخ هستند . و اگر ماهيت اشخاص عوض ميشود پس آنها ربطي با اين دنيا ندارند و مسئول كردار و رفتار سابق خودشان نخواهند بود.مگر اينكه فلاسفه وعلماي اروپائي در مدح اسلام كتاب ننوشته اند ؟ آنها را چه ميگوئي ؟.” آنهم براي سياست استعماري است . اين كتابها دستوريست كه براي داشتن ما شرقيها تاليف ميكنند تا بهتر سوارمان بشوند . كدام زهر, كدام افيون بهتر از فلسفهء قضا و قدر و قسمت جهودها و مسلمانان مردم را بي حس و بي ذوق و بد اخلاق ميكند ؟ يك نگاه به نقشهء جغرافي بينداز همهء ملل اسلامي توسري خور, بدبخت , جاسوس , دست نشانده و مزدور هستند . ملل استعماري براي بدست آوردن دل آنها و يا تفرقه انداختن بين هندو و مسلمان به نويسنده هاي طماع زر پرست وجه نقد ميدهند تا اين ترهات را بنويسند.
آيا منكر تمدن اسلامي هم ميشوي ؟.”
كدام تمدن ؟ تمدن عرب را ميخواهي كتاب شيخ تمساح ” اثار الاسلام في سواحل الانهار ” را بخوان كه همه اش از شير شتر و پشكل شتر و عبا و كباب سوسمار نوشته است . باقي ديگرش را هم ملل مقهور از پستي خودشان ساخته و پرداخته و به دم عربها بسته اند . چرا همينكه ممالك متمدن
عرب را راندند دوباره رجوع به اصل كرد و با چپي اگالش دنبال سوسماردويد ؟.”
پس اينهمه جانماز آبكشيدن , اينهمه عوام فريبي براي چه بود ؟.”
مگر ما نبايد نان بخوريم ؟ اين كاسبي ماست , دكان ماست كه مردم را خر بكنيم . مرحوم ابوي خدا بيامرز ! از آن آخوندهاي بي دين بود . هميشه به تركي ميگفت : ” اي مو سولمان قارداش . سنين اياقين ها را چاتدي كه پخ چخار تمادي ” يكروز يك شيشه گلابي را به دو روپيه بيك ضعيفه زوار فروخت و گفت : سر آنرا محكم نگهدار تا همزادت در نرود . من گفتم اي بابا تو ديگر چرا ؟ جواب داد : اين مردم جن دارند , اگر من جن آنها را نگيرم يكي ديگر ميگيرد . پس تا مردم خرند , ما هم سوارشان ميشويم . همينقدر بايد خدا را شكر بكنيم كه همه مان زرنگ بوديم و توانستيم گليم خودمان را از آب در بياوريم و گرنه اگر تبليغ اسلام را كرده بوديم حالا هر كدام توي مريضخانه خوابيده بوديم و پشت گردنمان هم يك مشمع خردل چسبيده بود.
راستي حالا شما چه كاره هستيد ؟. ”
من ديدم پولها دارد ته ميكشد . آمدم با ضعيفهء صاحب اين ميكده شريك شدم . اسم اينجا را هم عوض كردم .
شيشهء در را نشان داد كه رويش نوشته بود . ” ميسر بار ” ( – ) ميسر ” ميسر يعني چه ؟ “.”
اين را بيادگار همان آيه هاي تاج درست كردم كه هميشه ميگفت ” الخمر والميسر ” خودش كه قمارباز شد منهم ميفروش .”
ميسر يعني شراب ؟ “. ”
خود تاج هم معنيش را نميدانست . آمد از من پرسيد . در هر صورت هر كلمه از قرآن هزار معني دارد . بگذاريد اينهم يكيش باشد . ”
بعد رويش را كرد به موزيك چيان و گفت ” يك تانگو خوب به افتخار رفيقمان بزنید ” و دستور داد یک گیلاس شراب بوژوله برایم آوردند که بسلامتی کاروان اســــــــــلام نـــــوشــــــــــیدیــــــــــم.


بتحقیق جهاد اسلام اینطور تمام شد.
الباریس فی 12 اکتوبر 1930
الجرجیس یافث بن اسحق الیسوعی

Comments Off on البعثت الا سلامیه الی البلاد الافرنجیه (قسمت پانزدهم)   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی