22
Jan
2004
دوستان عزیز دیروز میلی را از یک وبلاگ نویس در ایران دریافت کردم. نامه ایشان را با کمی تغییر (نامهایی را با علامت x ) برای حفظ جان این عزیز در زیر میخوانید :
حسن آقای عزیز
من xxxx از دوستان شما هستم و از این که با نوشتن این نامه مزاحمتان می شوم عذر می خواهم. باور کنید به اندازه ای ناراحت و عصبی هستم که می خواهم مستقیم به اصل مطلب بپردازم و امیدوارم شما دوست بزرگوار بتوانید کاری انجام دهید. طبق اخباری که از دوستان مورد اعتماد خود از شهرستان سراب واقع در آذربایجان شرقی دریافت کرده ام ماه گذشته دو تن از دانشجویان دانشگاه ازاد اسلامی واحد سراب که عبارتند از اقایی که دانشجوی رشته دامپزشکی است و خانمی متاهل که دانشجوی رشته زبان انگلیسی میباشد با گزارش مردمی و بوسیله پلیس 110 در منزلی حین برقراری رابطه جنسی دستگیر شده اند. خانم مورد اشاره که زهرا احمدی شربیانی نام دارد و همسرشان دبیر و عضو شورای شهر شربیان می باشد از سوی دادگاه انقلاب شعبه سراب به سنگسار محکوم شده اند و حکم رجم پس از تایید در دیوان عالی کشور اجرا خواهد شد. با نوشتن این نامه از شما تقاضا می کنم که در صورت امکان با من مکاتبه کنید تا با هم فکری بتوانیم در مقابل این جنایت هولناک بایستیم و اجازه ندهیم انسان بی گناهی بدور از دید نهادهای بین المللی به مسلخ برده شود. لطفا این خبر را به هر نحو که امکان دارد در وبلاگ خودتان درج کنید و به سایر دوستانمان نیز خبر دهید. من متاسفانه نمی توانم در این مورد در وبلاگ xxxx چیزی بنویسم زیرا می ترسم که از سوی عمال جمهوری اسلامی شناسایی شوم ولی به هر شکل دیگر با شما همراهی خواهم کرد. ضمنا لطف کنید و هنگام ذکر منبع خبر از نوشتن نام بنده خودداری فرمایید. منتظر جواب شما هستم.
دوستان گرامی اگر اطلاعات بیشتری از این موضوع دارید در اختیارم بگذارید تا به شکلی بتوانیم مراجع بین المللی را از این جنایت باخبر کنیم و تا دیر نشده برای پیشگیری این عمل غیر انسانی فعالیتی را شروع کنیم.
من منتظرم
در بخش: بدون دسته بندی
22
Jan
2004
من در عجبام که چگونه دوستانی مثل این رفیق با دوستان قهر میکند موقعی که از دست اوباشان رژیم کلافه میشوند. آخر عزیزجان درست این همان چیزی است که اوباشان میخواهند . عزیز نگذار دشمن شاد شوی، که این بهترین لذت است برای عقدهای های خایه لیس مقام! معظم! رهبری!
هرگز گمان نکن که دل ما هم در رنج نیست. باور کن شبهایی بوده که من هم مستاصل شدهام و با اشک شب را به صبح رساندهام ولی این آرزو را دشمنان من و تو به گور خواهند برد که ضعفی از من ببینند، حتی اگر آخرین نفس هایمان را در گلو خفه کنند آرزوی شادیشان را باید به گور ببرند.
برای من چه فحشها که در این سیستم نظر خواهی ننوشتند ولی عاقبت رویشان سیاه شد من برای حتی یک دوست هم که شده این سیستم را باز نگاه خواهم داشت. حتی اگر هزار هزار نوکر خایه لیس روزانه به فحاشی با من بپردازند برای یک دوست همه این نامردمیها را تحمل خواهم کرد.
با آرزوی اینکه هرچه زودتر به روال گذشته بنویسی و به روال گذشته نوشتههای دوستان را بخوانی و نقد کنی و این پویایی است که عمله ولایت را از روی زمین محو خواهد کرد. فراموش نکن که ما برای مبارزه وسیله دیگری نداریم. همین انگشتان رنج دیدهمان هست و چشمان پراشک و قلبهای پاکمان که برای خاک وطن میتپد.
در بخش: بدون دسته بندی
20
Jan
2004
یک سر هم بزنید به این (بلوچ) وبلاگ ببینید چه طنزی داره، بجان خودم این یکی دیگه بدجوری بند کرده به آخوندا.
در بخش: بدون دسته بندی
20
Jan
2004
دوستان لطفآ برای نجات جان کبرا رحمانپور بر روی لوگوی زیر کلیک کنید و بعد از خواندن مطلب حمایت خود برای لغو حکم اعدام نامبرده دریق نکنید.
ای کاش دوستان بجای نامه نوشتن به سردمداران جمهوری اسلامی به مراجع بین المللی نامه نگاری می کردند.
در بخش: بدون دسته بندی
20
Jan
2004
بیا جانم این را هم بخوان، بدجوری کرده توی پاچه اصلاح طلب و تحصن نشین.
با کی مبارزه کرده ايد؟ با شورای نگهبان خودتان؟ چرا همان زمان که تمام امکانات خبری و تحليلی و نقد را از شما می گرفتند و مجلس را برای سرکوب مطبوعات به توپ بستند، تحصن نکرديد؟ چرا آن زمان که قدرت داشتيد مبارزه نکرديد؟ … [ادامه مطلب]
در بخش: بدون دسته بندی
20
Jan
2004
دوستانی که توی ایران هستند خواهشن اگر ممکن هست یک نگاهی به این صفحه بیندازند ببینند آیا اینها همان پراکسی سرورهای مخابرات هستند یا نه، همان هایی که سانسور را برای مخابرات ممکن میسازند، و اگر کسی اطلاعات بیشتری دارد لطف کند به من اطلاع دهد تا اطلاعات بیشتری را در این صفحه جمع کنیم، دنیا را چه دیدی شاید یک کسی دلش بحال ملت ما سوخت و این سرورها را حک کرد یا چمیدانم به یک طریقی از خط خارجشان کرد.
در بخش: بدون دسته بندی
19
Jan
2004
امروز این نامه را به قاصبین خانه ملت به این آدرس ( sitin@hotmail.com) فرستادم، همانها که به گمان خود دارند با تحصن در مجلس ملت را فریب میدهند.
نامه ای به متحصنین در خانه ملت
خانمها و آقایان متحصن! شما مستحق هر آنچه که رژیم اقتدار گرای خمینی برسرتان میآورد هستید. میدانید چرا؟
برای اینکه به ملتی که بشما رای اعتماد داده بود پشت کردید. نمک خوردید و نمکدان شکستید. شاید بپرسید چگونه؟ اجازه بدهید تا گوشههایی هرچند کوچک از این خیانت بزرگ را برایتان توضیح دهم گرچه میدانم که شما بهتر از من به گناهان خود آگاهید.
شروع مجلس زمانی که ملت با رای کم به کروبی به اطلاع شما رساند که او را برنمیتابد شما برعکس رای ملت او را به ریاست مجلس برگزیدید. وحتی پس از اینکه مخالفت ملت را با این عمل خود دیدید دوباره از روی عافیتطلبی برای دومین بار او را به ریاست مجلس برگزیدید تا او بتواند باخیانت به ملت برای رهبر خوش رقصی کند.
ملت نجیب ایران برای اینکه دست خاتمی خائن را برای پشبرد اصلاحات!! باز کند به شما رای داد وشما را به مجلس فرستاد ولی شما پس از اینکه خاتمی برای دومین بار با انتخاب وزرای بی لیاقت و خائن به مجلس آمد دوباره در برابر ناباوری ملت به تمام وزرای بیکفایت و سرسپرده او رای اعتماد دادید. با این همه باز هم ملت وفادار ایران از شما پشتیبانی کرد و شما بیخردان باز هم بدون درنظر گرفتن این همه ارفاق و وفاداری و نجابت از جانب ملت به موکلین خود پشت کردید. این پشت کردن های پیاپی شما به ملت در تاریخ پر فراز و نشیب ایران بی سابقه است. شما در اولین روزهای مجلس با اینکه به ملت قول تغییر قانون مطبوعات را داده بودید با خیانت به ملت (موکلین خود) و برای خوش رقصی در درگاه رهبر خودکامه تان قول به ملت را پشیزی ارزش نگذاشتید و راه خود و رهبر را رفتید و حالا که نابخردیتان گریبان خودتان را گرفته روی به تحصن آوردهاید. آیا اجازه میدهید به عنوان یکی از اعضای ملت رنج دیده ایران از شما بپرسم که “چرا و به کدام مجوز از قولهایی که به موکلین خود داده بودید رویگرداندید؟چرا روی گرداندید؟
آیا پاسخی برای این پرسش ساده دارید؟ چرا از روز نخست بجای چاپلوسی برای رهبر و دیگر منفورین رژیم آخوندی روی به درگاه ملت نیاوردید و راهکارهایی را که ملت درمقابل شما گذاشته بود برنگزیدید تا امروز نیز همچون طول تاریخ پر افتخار ایران زمین، ملت غیور ایران از شما حمایت کند، وبرای اهدافش خونها فداکند. آیا به شعور و شهامت موکلین خود شک داشتید؟
فراموش نکنید که مجازات شما هم مثل کسانی که خیانت به قیام 57 را مرتکب شدند بس گران خواهد بود ملت ایران شما را هم به سزای اعمالتان خواهد رساند. فریبکاری بس است دیگر حنای شما رنگ باخته. ملت راه خود می داند و شما را هم همراه باقیمانده رژیم منفورتان به زباله دان تاریخ ایران خواهد سپرد.
در بخش: بدون دسته بندی