Jan 22 2004
من در عجبام که چگونه
من در عجبام که چگونه دوستانی مثل این رفیق با دوستان قهر میکند موقعی که از دست اوباشان رژیم کلافه میشوند. آخر عزیزجان درست این همان چیزی است که اوباشان میخواهند . عزیز نگذار دشمن شاد شوی، که این بهترین لذت است برای عقدهای های خایه لیس مقام! معظم! رهبری!
هرگز گمان نکن که دل ما هم در رنج نیست. باور کن شبهایی بوده که من هم مستاصل شدهام و با اشک شب را به صبح رساندهام ولی این آرزو را دشمنان من و تو به گور خواهند برد که ضعفی از من ببینند، حتی اگر آخرین نفس هایمان را در گلو خفه کنند آرزوی شادیشان را باید به گور ببرند.
برای من چه فحشها که در این سیستم نظر خواهی ننوشتند ولی عاقبت رویشان سیاه شد من برای حتی یک دوست هم که شده این سیستم را باز نگاه خواهم داشت. حتی اگر هزار هزار نوکر خایه لیس روزانه به فحاشی با من بپردازند برای یک دوست همه این نامردمیها را تحمل خواهم کرد.
با آرزوی اینکه هرچه زودتر به روال گذشته بنویسی و به روال گذشته نوشتههای دوستان را بخوانی و نقد کنی و این پویایی است که عمله ولایت را از روی زمین محو خواهد کرد. فراموش نکن که ما برای مبارزه وسیله دیگری نداریم. همین انگشتان رنج دیدهمان هست و چشمان پراشک و قلبهای پاکمان که برای خاک وطن میتپد.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 1:07 am در بخش: بدون دسته بندی