20
May
2004
گویا توی وبلاگ شهر چنین شایع شده که خُسن آقا این حرکت رو راه انداخته. برای اینکه این گونه شایعهها رو ازبین ببرم از بچههایی که توی اینکار شرکت کردند خواهش کردم که اگر اجازه میدن اسامی شون رو اینجا بنویسم تا این که ملت گمان نکنند که این کار کار خُسن آقای تنها بوده.
دوستان امیر (همچون کوچهئی بیانتها) گلکو هاله (سرزمین آفتاب) در این کار با بنده حقیر همگی چهارتایمون با اینکه هر کدوممون یک گوشه دنیا هستیم اینکار رو انجام دادیم و خلاصه نشون دادیم که میشه کارهای گروهی کرد بدون اینکه مشکلی پیش بیاد، حتی با فرسنگها فاصله مکانی. نترسید آقا شروع کنید.
در بخش: دیگران
19
May
2004
در باره مشکلی که با لینکهای جدید بوجود آمده بود یکی را امروز درست کردم، اگر جای دیگری هم هست لطفآ آدرس صفحه رو بدهید تا اصلاح کنم. متاسفانه بخاطر سانسوری که دیتای مخابرات از روز اول بر این صفحه اعمال کرد مجبور شدم صفحه را به چهار جای دیگه هم منتقل کنم تا جلو سانسور مخابرات رو تا حدودی بگیرم. یکی از این آدرسها هم همین آدرسی بود که توی وبلاگ فضول و هاله بود.
در هرصورت فکر میکنم که تا آنجایی که من دیدم همگی کار میکنند ولی باز هم میگویم چون این صفحه در چهار جای مختلف قرار داره و در هرکدام از این جاها هم حداقل سی تا چهل تا فایل هستند کنترل همگی شان کار مشکلی است. لطفآ هر اشکالی دیدید با آدرس (URL) صفحه به من خبر بدهید تا اصلاح کنم.
خدای شمر ذلیل کنه ملاها و سانسورچیانشان را
با سپاس فراوان از کمک هاتون.
در بخش: بدون دسته بندی
19
May
2004
تصمیم داشتم مطلبی در باره دادگاه نظامی (شو) که امروز در بغداد شروع شده بنویسم و مقایسهای انجام بدهم بین این شو و خیمه شب بازی که در دادگاه قتلهای زنجیرهای اجرا شد ولی دیدم چیزهای مهمتری هست که باید در بارهاش نوشت.
روزی که این پتیشن آخری رو به کمک دوستان راه انداختیم نانا مطلبی نوشت که من آنرا در اینجا بیجواب گذاشتم. دلیل بیجواب گذاشتناش یکی این بود که میخواستم هم به خودم هم به نانا زمان بدهم تا بتوانیم بیشتر روی موضوع فکر کنیم و بی مهابا به آب نزنیم و جوابهای بیارزش به چنین مقوله مهمی بدهیم. به زبان سادهتر نمیخواستم جوابی از روی باد معده بدهم.
امروز با مشاهده امضاهای پتیشن پاسخی درخور به نظرم رسید که تقدیم حضورتان میکنم.
اگر امضاها را نگاه کنید میبینید عدهای با شهامت کامل اسم و آدرس خود را مینویسند و به این عمل اعتراض میکنند. چیزی که پنج شش سال پیش غیر ممکن مینمود امروز اتفاق افتاده. دلیلش هم این هست که عدهای پیش رو و تاریخ ساز پرده ترس را برای ما دریدند، عدهای که امروز یا در بین ما نیستند یا اگر هستند در سیاهچالهای جمهوری اسلامی اسیرند.
اینکه این عده چه گفتند و چه کردن و چه اهدافی را پیگیری میکردند، بالغ بودن یا نا بالغ در این مقوله نمیکنجد ولی اصل موضوع که دریدن پردهی ترسی که ملایان بر ایران گستراندهاند مهم است. آنها با مبارزه خود راهی را گشودند که دهسال پیشترغیرممکن مینمود آنها غیرممکن را ممکن ساختند، آنها تاریخ سازان هستند.
به خاک خفتگان قطعه 33 هم حداقل همین کار را در دهه چهل و پنجاه کردند تا اینکه انقلاب 57 را میسر ساختند، آنها تاریخ سازان هستند. باز میگویم اینکه آنها چه اهدافی را پیگیری میکردند و چه عقایدی داشتند بالغ بودند یا نابالغ را من در این نوشته بررسی نمیکنم در اینجا فقط و فقط به حرکتی به تحرکی، به جرقهای میپردازم که آنها شروع کردند و جامعه را از خواب بیدار کردند و شهامتی را که جامعه دهه چهل از آن بی بهره بود در دهه پنجاه به آن بخشیدند و انقلاب 57 را میسر ساختند، آنها تاریخ سازاناند. اینکه انقلاب 57 به بیراهه رفت مقصرش نه مستاجرین قطعه 33 بلکه من و تو هستیم که باید پاسخگو باشیم که چرا انقلابی را که آنها پیریزی کردند به بیراهه کشانیدم. خواهشن آدرس عوضی ندهیم. مقصر بدبختیهای این دو دهه من و شما هستیم نه آنها که سعی کردند ما را از خواب بیدار کنند.
آنها تاریخ را میسازند، چه بخواهیم چه نه.
در بخش: گوناگون
19
May
2004
human عزیز مرسی بخاطر گلهای زیبایی که در نظرخواهی دیروز گذاشتی خیلی شادم کرد.
در بخش: دیگران
18
May
2004
توی وبگردیهام رسیدم به یک وبلاگ بنام Blogs For Bush مطلبی توی این وبلاگ دیدم که مرا یک کم خوشحال کرد. خوشحال کرد از این نظر که فقط ما ایرانیها نیستیم که پارانویا تشریف داریم این آمریکاییها هم دست کمی از ما ندارند بجان خودمها. اصلآ خودتون برین بخونین ببینید چه اراجیفی به خورد ملت میدن بعضیها. مطلب به انگلیسی است: لینک
در بخش: دیگران
17
May
2004
گویا آشی را که اینبار پختیم مورد قبول عدهای قرار نگرفته! البته اینکه آشی بپزیم که باب دندان همه باشید کاری غیر ممکن است ولی اینکه یک مرتبه این همه مخالف بهم بزند وحتی در کمتر از بیست و چهار ساعت بوسیله دیتای مخابرات سانسور شود خودش دلیل بر پرملات بودن آش دارد.
از اول فکر اجرا کنندگان این پروژه بر این بوده که این حرکت یک حرکت غیرسیاسی است و یا حداقل ربطی به هیچ گروه بخصوص سیاسی ندارد و هدفش فقط حفظ بخشی از تاریخ ما است نه چیز دیگر. اینکه ملاهای تهران را چنان به ترس انداخته که با این سرعت صفحه را سانسور کردهاند خود نشان از جایگاه این قطعه زمین در اذهان عمومی دارد.
همزمان با معرفی این صفحه میلهایی هم به سایتهای خبری از جمله ایسنا فرستاده شد و از آنها خواسته شد تا در امر خبر رسانی به وظیفه خود عمل کنند. گویا کسانی بجای اینکه به وظیفه خبررسانی خود عمل کنند به وظیفهی سانسور خود بیشتر بها دادهاند و بجای خبررسانی به ملت ایران خبر را سریعآ به گوش سانسور چیان رژیم رساندند.
عجب الاغهایی هستند اینها، هنوز در این باورند که قادرند سانسور را بر اینترنت اعمال کنند. آخر الاغ جانهای ریز و درشت، برای من کار 5 دقیقه است تا تمام اطلاعات را به یک مکان دیگر نیز منتقل کنم.
باز هم میگویم این کاری را که دوستان شروع کردن غیرسیاسی ترین کاری است که من تا کنون در آن شرکت کردهام. اینهایی که در قطعه 33 خوابیدهاند گذشتهی همه ما هستند چه چپ و چه راست. از این نظر هیچ شکی در آن نسیت. حتی ملاهای رژیم هم روزی به این افراد سمپاتی داشتهاند چه رسد به نیروهای سیاسی مخالف رژیم.
در بخش: مبارزه با رژیم