26
May
2004
یک یپشنهادی بهتون میدم ولی باید قول بدین که نخندین! آخه خیلی جدی است! آقایون حزبالله و بسیج دانشجویی خالی بندی کردن که میخوان به دستور رهبر برن عراق و در عملیات انتحاری شرکت کنند. پیشنهادی که من دارم اینه: هر ایرانی باوجدانی که دستش به دهانش میرسه یک مقدار پول بده ما یکی چهار پنج کیلو مواد منفجره بخریم ببندیم به کمر این مسلمانان باغیرت و پول یکی دوماهشونو هم میدیم میفرسیمشون برن شهادت طلبی.
این عمل سه مزیت داره یکی اینکه اینا به بهشت موعودشون میرسند، یکی هم اینکه ملت بیچاره ایرون از دست این همه آدم الاغ راحت میشه، جاهای خالی شون توی دانشگاهها رو هم می دیم به جونوی ایرونی که یک کم مغز تو کلشونه. به قول معروف یک تیر و دونشان (البته اینجا میشه یک تیر و سه نشان). اگر موافقین تا یک حساب 101 باز کنیم و کار کاروان شهادت طلبان را راه بیندازیم، لوگوی این کارو هم من خودم زحمتشو میکشم.
در بخش: طنز
26
May
2004
پی نوشت: یکی که مارو همولايتی خوانده نوشته که قاطی کردی، راستم میگه بابا گویا من احتیاج به تعطیلات دارم انگاری الان توی خرداد هستم.
با پوزش فراوان و سپاس از همولايتی بخاطر گوشزد کردن
18 تیر را که فراموش نکردهایم که؟ دیشب به این فکر افتادم که شاید این مساله قطعه 33 را که مطرح کردهایم باعث شود ذهن عدهای از بچهها را چنان مشغول این موضوع کند که موضوعهای دیگر را فراموش کنیم. گرچه هنوز کمتر از دوهفته به سالروز 18 تیر باقی است ولی شاید بد نباشد در بارهاش نوشت تا اینکه یک مرتبه حکومتگران گمان نکنند که ما را میتوانند دل مشغول به مردگانمان کنند و زندگی را فراموش کنیم.
نه فقط واقعه 18 تیر که بلکه اتفاقات دیگری هم میافتد و ما از کنار آنها میگذریم و وقت آنرا نمییابیم که حتی نیم نگاهی به آن بیندازیم. بنا به خبری که روزنامه شرق نوشته، امروز در فجيره امارات متحده عربى گروهى از دختران و پسران ايرانى براى فروش به حراج گذاشته مىشوند.
قسمتی از خبر را بخوانید:
در ميزگرد قاچاق انسان كه روز گذشته در محل خبرگزارى جامعه جوانان ايرانى با حضور كارشناسان و مسئولان كشورى برگزار شد اعلام شد كه مقدمات اين حراج، دو هفته قبل در روند برگزارى يك نمايشگاه بين المللى توسط شكارچيان زنان و دختران ايرانى فراهم شده است. از سوى ديگر شنيده شده در اين حراجى، پسرانى ايرانى نيز براى فروش حضور دارند.اين در حالى است كه چندى پيش فرمانده نيروهاى انتظامى اعلام كرد: ما دو بخش عمده قاچاق داشتيم كه يك بخش بر حوزه كشورهاى خليج فارس و بخش ديگر نيز مربوط به پاكستان بود كه باند كشور پاكستان در مشهد به طور كامل منهدم شد و قاچاقچيان به مراجع قضايى تحويل داده شدند.وى افزود: آمارهاى ما به هيچ وجه افزايش قاچاق انسان را نشان نمى دهد.
آیا همیشه تکرار نمیکردیم که آخوندجماعت جاکش است؟ این هم دلیل و مدرکمان. آهای ملت بدانید و آگاه باشید خامنهای هاشمی و اون یکی هاشمی و خاتمی و دیگر آخوندها هستند که مسبب این مصیبت وارده به آبروی ملی ما هستند. این عربزادگان ماموریت دارند تا آبروی ایران و ایرانی را در جهان بر باد دهند. این رجالگان بعد از اینکه آب و خاک وطنمان را بر باد دادند حالا در حال برباد دادن تن مان هستند. بهوش باشیم ادامه مطلب
شیطان همیشه یکی از وبلاگهای مورد علاقه من بوده. بعد از اینکه فهمیدم توی ایران سانسورش کردهاند تصمیم گرفتم اونو روی نت یک جای دیگه بگذارم تا بچههای توی ایران هم دسترسی به این وبلاگ داشته باشن. همین کار رو هم اگه بچههای دیگه میکردند بد نبود مخصوصآ با اون وبلاگهایی که دیگه بروز نمیشوند و به طریقی صاحبانشون وبلاگها رو رها کردهاند.
در بخش: گوناگون
26
May
2004
سخنی به آن دوستانی که سانسور شدهاند. عزیزان اکنون زمان آن رسیده که به حکومت ملایان بفهمانیم که در این سرزمین مجازی ما هستیم که تصمیم میگیریم نه آنها. بلافاصله یک وبلاگ جدید درست کنید و آدرس جدید را به آگاهی دیگر دوستان برسانید. چندان وبلاگ بسازید تا تیغ سانسور چیان کند شود.
مگر فقط هاله میتونه زنگ تفریح داشته باشه؟ ما هم میتونیم:
یکی رفته توی گوگل و این دو واژه (فیلترشکن+خسن) رو توی سرچ گوکل چپونده و حضرت گوگل هم گویا به امر امام حسین طرف رو فرستاده اینجا. حالا هی بگین ایرونی خلاق نیست.
فضولک زحمت کشیده لیستی از وبلگهای سانسور شده رو توی وبلاگش نوشته. توی نظر خواهیاش یک کسی بنام عامری چنین مینویسد:
یه سوال : اینهمه وبلاگ فیلتر شد ، چرا وبلاگ خسن آقا فیلتر نشده ؟ به نظر مشکوک نیست؟!
عامری | 05.25.04 – 8:10 am | #
میخواستم جوابی به طرف بدم دیدم فضول زحمت اینکار را کشیده. چه بگوییم که نگفتناش بهتر است. یکی ما را پستفطرت میخواند زیرا باعث شدهایم “ذهنیت آدمخواری مثل مرتضوی را تغییر بدهیم” تا او هم سانسور اینترنت را شدیدتر کند! یکی هم ما را مامور میخواند!
اتفاق عجیب دیگری هم توی نظر خواهی قبلیام و قبلی ترش افتاده، یک دفعه دونفربه نامهای (منصور و محمود) همزمان با هم ظاهر میشوند و هر دو یک آی پی دارند و هردو یک چیز میگویند خُسن آقا مامور خارجی هاست و از رژیم حقوق میگیرد. آقا جان خریت هم حدی دارد حداقل برو آی پی ات را عوض کن بعد از چند ساعت بیا بنویس تا شاید بتوانی عدهای زود باور را فریب بدهی.
آی پی نامبرده این هست: 202.175.26.151
فقط به اینجا ختم نمیشود هرجا میروم همین بساط است، همگی خُسن آقا را مامور رژیم میخوانند. بیخودی که نیست که آقا جان وقتی که با سگهایهار در میافتی نباید توقع داشه باشی که خراشهایی برنداری.
در بخش: آزادی بیان
25
May
2004
دیشب زمانی که مطلب معاون حضرت خندان را دیدم خسته بودم اون مطلبی رو هم که دیشب نوشتم برای این بود که عدهای آیه یاس سر میدادند و داشتند جو را سرد میکردند. فقط خواستم به اطلاع برسانم که آهای ملت حکومت با چشمان گشاد و گوشهای گشادتر کارهای مارا زیر نظر دارد.
حالا که شب بسر آمده و خستگی از تنم در رفته و کار روزانه هم تمام شده وقت آن است که مطلبی را در این باره بنویسم.
دوستان اینرا نه برای نا امید کردنتان مینویسم، اینکه میگویم برای آن است که عدهای گمان نکنند که کار تمام شده و فردا هم حتمآ آقای رئیس جمهور محبوب سری به قطعه 33 (هنوز ستنسور نشده!؟)خواهند زد و اشک تمساحی بر مزار عزیزان ملت خواهند ریخت!! و … اگر چنین میپندارید باید از خواب بیدارتان کنم. آهای ملت ما با آخوند طرفیم نه با انسان. اینها اگر گریه میکنند برای فریب دادن من و شماست، اگر میخندند برای فریب دادن من و شماست و اگر یکشبه خواب نما میشوند آن هم برای فریب است باورشان نکنید، دروغ میگویند. عجیب است که خُسن آقا آن سر دنیا از تخریب قطعه 33 خبر دارد ولی معاون رئیس جمهور نه!؟ آیا کسی را سراغ دارید که تا این اندازه خوش باور باشد؟ عکس العمل آقا فقط برای این بود که عدهای بگویند کار تمام شده ولگوها را بردارند و بروند سرکاروزندگی خودشان تا بعد هم رژیم بتواند سر فرست کار تخریب را عملی کند.
البته در آن شکی نیست که آنها را به دردسر انداختهایم، آنها را حتی ممکن است به وحشت انداخته باشیم، میدانید چرا؟ درست است که میتوانند ما را سانسور کنند ولی جلو اطلاع رسانی ما به دیگر مردم جهان را نمیتوانند بگیرند.
اینکه من همیشه اصرار دارم مطالبمان حتمآ به انگلیسی و حتی زبانهای دیگر هم نوشته شود برای آن است که این آثار بر روی اینترنت تا زمانی که ما حذفشان نکنیم برجای خواهد ماند و هر از گاهی چشمان نامحرم یک خارجی به نوشتههای ما میافتد و یک امتیاز منفی در ذهن خواننده از رژیم ایران برجای خواهد گذاشت. هرچه بیشتر بنویسیم آنها بیشتر به وحشت میافتند هرچه تعدادمان بیشتر شود آنها بیشتر وحشت میکنند. آرزوی من آن بوده و هست که یک روز برسد که بیشتروبلاگ نویسان ایرانی یک مرتبه و هم آهنگ بر روی یک مشکل اجتماعی توافق کنند و حرکتهایی را ترتیب دهند، در چنین روزی باور کنید رژیم راهی بجز تسلیم ندار. از قدرت خودتان غافل نشوید.
دوستم چندوقت پیش برای بخاک سپاری مادرش به ایران رفته بود تعریف میکرد که خانواده او را مجبور کرده بودند تا مادرش را در شاه عبدالعظیم خاک کند. وقتی که قیمت زمین را به من گفت فکر کردم چرند میگوید (20 میلیون تومان) برای یک قطعه گور. حالا ملتفت شدید با چه مرده خوارانی ما طرفیم؟ بیخود نبود که شاملو میگفت:
هرگز از مرگ نهراسيدهام! …
اگرچه دستانش ، از ابتذال شكنندهتر بود! …
هراس من – باری،
همه از مردن در سرزمينی ست ،
كه مزد گوركن ،
از بهای آزادی آدمی ، افزون باشد! …
جهت اطلاع دوستان تلفنی زدم به تهران و سوال کردم قیمت یک قطعه گور در نزدیکی های قطعه 33 چه قدر میتواند باشد، جواب شنیدم: اگر گیر بیاید هفت هشت میلیون تومان. باز هم جهت اطلاعتان میگویم قیمت یک قطعه گوردر بهترین گورستانهای سبز و خرم اروپا به بیشتر از 300 هزار تومان نمیرسد.
فکرش را بکنید آخوندی که روضه میخوانده پنج تومان حالا چنگالش در چنین خوان نعمتی فرو رفته گمان میکنید به این راحتی چنگالش را بیرون میکشد!؟
در بخش: ملای حیله گر
25
May
2004
ساعت یک بعد از نیمه شب است خواب چشمانم را گرفته ولی چه باک اگر بی خوابی من و شما دیگری را که در خواب غفلت است از خواب بیدارکند.
عده ای برسر اینکه عکس زنی در لوگو نبود غوغا سالاری را شروع کردند، عده ای فحشمان دادند ولی ما که برسر اعتقاد و ایمانمان بودیم از این همه جفا نهراسیدیم و رفتیم راهی را که درست انگاشته بودیم، آنچه بنظرمان درست می نمود کردیم تا حداقل در برابر وجدان خود آسوده خاطر باشیم.
در بخش: مبارزه با رژیم
25
May
2004
سگ هار رژیم را دیده بودید؟ اینجا می توانید او را ببینید.
در بخش: گوناگون
25
May
2004
داشتم نگاهی به عکسهای مربوط به قطعه 33 میانداختم. چشمم به یکی از عکسها افتاد که بر روی نت قرار نگرفته بود. به فکر فرو رفتم دیدم عجب دنیایی است. تکرار تاریخ هم بما نمیآموزد. گویی جملگی ما کوردلانیم. با تغییر کوچکی در عکس که یقینآ میتوانید تغییر داده شده را به راحتی مشاهده کنید، تاریخ درحال تکرار است نه به همان نرمی آن زمان که بسیار دهشتناکتر و مخوفتر حتی روزی نامه همان روزی نامه است فقط مجریان عوض شدهاند نمیدانم سردبیر کیهان در آن زمان چه کسی بوده ولی بگمانم که فرق چندانی نمیکند. اوهم کسی بوده کم و بیش مثل این یکی، حقوق بگیر و جیرخوار.
در بخش: گوناگون