27 Dec 2004

آقای محمد علی ابطحی را

نوشته:     :::       Comments Off on آقای محمد علی ابطحی را

آقای محمد علی ابطحی را که همگی می‌شناسید. ایشان بنا به نوشته امروز شان ادعا می‌کنند که با وبلاگ نویسان زندانی غير پشيمان آزاد شده‌ای که اقرار نکرده‌اند از طرف رئیس جمهوری ملاقاتی همراه با اعضای دیگر هیات نظارت بر قانون اساسي داشته‌اند.

در توضیحاتی که می‌دهند نکاتی قابل درنگ است. ایشان چنین القا می‌کنند که در این مدت 25 سال اطلاع نداشتنه‌اند چه برسر ملت بدبخت ایران از دست جانیان ملا صفت رفته (بگمانم که زمان آن رسیده که صفتی وارد فرهنگ لغات فارسی بشود بنام “ملاصفت”) آقا جان دروغ می‌گویی، جدت هم دروغ می‌گفت، نوادگانت هم دروغ خواهند گفت چونکه همگی ملاصفت هستید. مگر می‌شود کسی در دستگاه خلافت ولی وقیح خدمت کرده باشد و نداند چه بر سر ملت بدبخت ایران آمده؟ آقای ابطحی بنده در این مدت 25 سال شش هزار کیلومتر از ایران دور بوده‌ام ولی می‌دانم که چه برسر برادران و خواهران من در آن دیار آوردید، خودتان را به کوچه علی چپ نزنید. اینگونه اظهار نظرها باعث می‌شود تا ملت به دو نتیجه برسند: یا شما خیلی خرفت و نادان تشریف دارید که پس از 25 سال جنایت تازه دارید می‌فهمید که چه خبر است یا اینکه حقه بازید و مثل جد بزگوارتان محمد دروغ می‌گویید، که بنظر حقیر حالت دوم بیشتر منطقی می‌نماید.

می‌بخشید این مطلب را پنج بار فرمول بندی کردم باز هم درست آن چنان که می‌خواستم نشد می‌دانید چرا؟ برای اینکه چنان عصبانی هستم که مغزم قادر به فعالیت نیست.

Comments Off on آقای محمد علی ابطحی را   |    |     |     

26 Dec 2004

ضرب‌المثلی است که می‌گوید “دزد

نوشته:     :::       Comments Off on ضرب‌المثلی است که می‌گوید “دزد

ضرب‌المثلی است که می‌گوید “دزد که از دزد بزند شاه دزد است”، حالا حکایت کار این عزیز دردانه هاله شده.

اولآ آقا جان حق شماست، شما همه چیز آن ملت را دزدیدید و آب هم کردیت بالایش، حالا هم یکی از شما رندتر به پست‌تان خورده و از شما دزدیده. عجب لذتی دارد وقتی می‌بینی دزدی را دزد دیگری لخت کرده.

درمورد وقت اذان و خارش پیشانی هم اشتباه به عرض مبارک رسانده‌اند، باید به عرض حضرت عالی برسانم که به گمان حقیر کونشان هست که به خارش می‌افتد بخاطر همین هم هست که سرشان را به زمین می‌گذارند و کونشان را به هوا می‌کنند. قسم به همان ریش امام امت که این حرامی‌ها کونشان هست که می‌خوارد نه جای دیگرشان.

Comments Off on ضرب‌المثلی است که می‌گوید “دزد   |    |     |     

26 Dec 2004

می‌خواستم در باره بم بنویسم

نوشته:     :::       Comments Off on می‌خواستم در باره بم بنویسم

می‌خواستم در باره بم بنویسم دیدم نیازی نیست چون دردی از کسی دوا نمی‌شود گفتم در باره عرق بنویسم تا همگی با هم بخوریم بلکه این رنج‌ها را فراموش کنیم. هاله سعی سعی کرده مسولیت را به گردن مسولین رژیم بیندازد برایش در نظرخواهی‌اش نوشتم، اینها مسولین نیستند چون ملت سال‌هاست اینها را از مسولیت خلع کرده، درست برعکس اینها دزدانی هستند که پست‌های مسولین واقعی را دزدیده‌اند.

آقای داریوش خان! ما همین جوری‌اش بدون دخالت دست مفسد فی الارض هستیم! قربانت بشوم کار دستمان می‌دهی ها! فردا اگر شلاق خواستند بزنند چه بگویم؟ بگویم بزنید در قمبل آقا داریوش که ما را به این گونه کارها تحریک کرده؟

ایشان در نظرخواهی مطلب قبلی یک سوال شرعی فرموده‌اند که به این شکل است:

راستي مجددن يه سوال فني ديگه:(با عرض معذرت)

اگه بخواهم شراب خوش طعم‌تر بشه چي به آن اضافه كنم؟ شنيدم آلبالو خوبه! نظرِ شما چيه؟

آقا جان اولآ شراب خوش طعم یا بد طعم وجود ندارد طعم بستگی دارد به سلیقه من و شما. یکی شراب خشک یا همان اصطلاحی که گفته میشود Dry یا به زبان فرانسوی Sec دوست دارد یکی نیمه Dry یا Demi sec نمی‌دانم اینها به فارسی واقعا این چنین ترجمه می‌شوند که من کردم یا اصطلاح دیگری برای این موارد شرعی وجود دارد در هر صورت طعم‌ها بستگی به سلیقه‌ها دارند ولی حالا که حرف از طعم و مزه و مشروبات شرعی زدی یک لیکوری من می‌سازم که تقریبا همه ایرانی‌هایی که تا حالا چشیده‌اند آنرا دوست داشته‌اند، اگر خواستی می‌توانی یک سر به این آدرس بزنی و نگاهی به آن بیندازی.

فراموش نکن اگر خواستند شلاق بزنند من حتما اسم و آدرس تو را هم خواهم داد تا حداقل یک شریک جرم دیگر باعث بشود که در کونی‌های خُسن آقا تقلیل پیدا کند.

Comments Off on می‌خواستم در باره بم بنویسم   |    |     |     

26 Dec 2004

گوگل را کسی نیست که

نوشته:     :::       Comments Off on گوگل را کسی نیست که

گوگل را کسی نیست که روی نت چند روزی چرخ زده باشد و به نامش بر نخورده باشد. قدرت این شرکت فقط در لینک‌های آن است همان‌هایی که من و شما را به سایت‌های مختلف ارجاع می‌دهد. این شرکت قدرتمند هیچ کار دیگری بلد نیست. به زبان ساده‌تر این شرکت یکی از قدرتمندترین سایت‌های اینترنتی جهان است فقط برای لینک‌هایش. پس می‌توان از این نتیجه گرفت که هر لینکی بر روی نت یک ارزشی دارد. حالا هر چقدر لینک دهنده بزرگتر باشد لینک‌اش با ارزش تر است. این مساله را بارها در زمینه جمع کردن امضا برای پتیشن‌های مختلف هم دیده‌ایم که چگونه یک لینک یک وبلاگ پر بیننده تاثیر گذار است. حالا سوال اساسی اینجاست که چرا بعضی از ما وبلاگ نویس‌ها از این ابزار پرقدرت استفاده نمی‌کنیم. اگر فرض را بر این بگذاریم که هر کاربر اینترنتی روزانه بطور متوسط قادر است ده دوازده هزار کلمه در روز مطالعه کند اگر من با دادن یک لینک به یک مطلب 700 تا 800 کلمه ای که تقریبا می شود یک صفحه قادر باشم ده نفر را به صفحه لینک داده بفرستم این کار باعث شده که من با دادن این لینک ده درصد از وقت روزانه این کاربر را بر اساس سلیقه خود در اختیار بگیرم. آیا به قدرت لینک دادن پی برده‌ایم؟ اینترنت بدون لینک در نظر من مثل سیم برقی می‌ماند که برق در آن جریان ندارد.

حالا که این همه روضه خواندم لطفا ده پانزده دقیقه از وقت خود را به من بدهید و این مقاله را بخوانید:



در دنيايی که وزراء يا مديران عالی رتبه در کشورهای مختلف، بخاطر کوچکترين اشتباهی در زندگی سياسی استعفاء ميدهند و از چرخه سياست و برنامه ريزی خارج ميگردند؛ امثال شمس الواعظين ها، آشکارا و جسورانه از مردم می خواهند تا با چشم پوشی از همه مسئوليت ها و عملکردهايی که هاشمی مستقيماً در ارتباط با خلافکاريهای سياسی و چپاول اقتصادی، داشته و دارند و حتی مهم تر، کليه ترورها و جناياتی که در دروان او صورت گرفته اند، بارديگر نيز به زبونی و خفت تن در دهند و با انتخاب او، اصلاح طلبان را ياری دهند تا بتوانند بازی موازنه قدرت را در بين نيروهای خودی و در بالا حفظ کنند.



[قسمت اول] [قسمت دوم]

دوستانی که قدم رنجه فرمودند و عضو کانون شدند و همگی کم و بیش می‌دانیم که لیاقت بدست گرفتن گوشه‌ای از کار کانون را دارا هستند و هنوز خود را کاندید این کار نکرده‌اند زحمت بکشند و تا آن روی سگی من از پرده برون نیفتاده اسم نویسی کنند وگرنه مجبور می‌شوم آن روی سگی خودم را نشان بدهم!! این هم از تهدید!

Comments Off on گوگل را کسی نیست که   |    |     |     

25 Dec 2004

خیلی جالبه! چی‌چی جالبه این

نوشته:     :::       Comments Off on خیلی جالبه! چی‌چی جالبه این

خیلی جالبه! چی‌چی جالبه این سانسور اینترنت در ایران رو می‌گم. اصلا هیچ گونه ضابطه‌ای در کار نیست. باور کنید اگر کمی روی سیستم سانسور بر روی اینترنت کار بشه، می‌شه از همون پراکسی‌های داخلی ایران برای فرار از فیلتر استفاده کرد. چگونه؟ همین الان توضیح می‌دم.

مثلا تکتا رو فرض کنید شما از تکتا کارت اینترنت خریدید کافی است یک آی‌اس‌پی دیگر را پیدا کنید و با یک جستجوی کوچک شماره آی‌پی پراکسی سرور شان را بدست بیاورید و بجای پراکسی تکتا استفاده کنید یک مرتبه می‌بینید تقریبآ تمام سایت‌های ممنوعه یا حداقل بیشترشان قابل دسترسی می‌شوند. حالا گیرم که همه شان هم که باز نباشد کافی است دنبال یک شرکت سومی بگردید و شماره آی‌پی پراکسی این یکی را هم گیر بیاورد والا یک مرتبه تمام جهان برروی شما گشوده می‌شود حتی بدون اینکه نیازی به پراکسی‌های خارج از ایران داشته باشید. حتی بعضی‌های شان سرعت شما را هم افزایش می‌دهند. مثلا فرض کنید یک آی‌اس‌پی که در سمنان قرار دارد (خودم امتحان کردم) و تعداد مشتری‌های کمتری نسبت به آی‌اس‌پی‌های تهرانی دارد و از پهنای باند گل و گشادی هم برخوردار است را در نظر بگیرید سرعت این آی‌اس‌پی (پراکسی‌اش) بیشتر از پراکسی شرکت اینترنت دهنده شماست. حالا برای اینکه این کار راحت‌تر هم بشود کافی است از یک سیستم تغییر پراکسی استفاده کنید که خود بصورت اتوماتیک این پراکسی‌ها را نسبت به نیاز تغییر می‌دهد، عجب دنیایی می‌شود ها! ملای احمق فکر می‌کند که همه چیز را بسته و مهر موم کرده و کلیدش را هم گذاشته توی جیب عبای‌اش غافل از اینکه همه راه‌ها باز است.

Comments Off on خیلی جالبه! چی‌چی جالبه این   |    |     |     

24 Dec 2004

ما عید مسیحی خود را

نوشته:     :::       Comments Off on ما عید مسیحی خود را

ما عید مسیحی خود را از روز بیست و سوم دسامبر شروع می‌کنیم. گرچه این عید سعید باستانی از روزها قبل با خریدن هدیه برای بهبود وضع وجدان ناراحت شروع می‌شود ولی اصل این عید سیاسی عبادی را صبح دیروز شروع کردیم. صبح سحر که از خواب بیدار می‌شویم مدام در فکر این هستیم که چه چیزی برای خوردن مهیا کنیم. درخت سبز بیچاره‌ای را هم که یک کارگر منفعت طلب از جنگ بریده و ما با پرداخت پول ناقابلی خریده‌ایم کشان کشان به داخل منزل می‌آوریم. بعد شروع به آویزان کردن زنبل و زیمبو به آن می‌کنیم به صورتی که تمام مناطق سبز آن پوشیده شود و دیگر اثری از طبیعت در آن نمایان نباشد، چراغ‌هایی را هم برای گرامی‌داشت روح ادیسون به آن می‌آویزانیم.

بعد از خوردن صبحانه ولمی که تا خرخره را پر کند خود را با هزار زجر و مکافات به آشپزخانه می‌رسانیم تا مهیا گر غذاهای بعدی باشیم. شب روز قبل از 24 دسامبر که میلاد پیامبر عزیز مسیحی هاست “گروت” می‌خوریم. گروت همان شیربرنج خودمان هست که این نروژی‌های نابکار آنرا از ما ایرانی‌ها دزدیده‌اند و برای رد گم کردن بجای شیر در آن رومه که یک نوع شیر یا خامه غلیظ است ریخته‌اند. البته همراه آن انواع نوشابه جات هم برای اینکه بلعیدن گروت آسان شود می‌نوشیم. برای اینکه خوردن گروت هم از یک حالت روحانی ویژه برخوردار باشد داخل آن یک بادم می‌اندازند و هر کس که بادام را پیدا کرد یک جایزه نفیس که یک شیرینی به شکل خوک است دریافت می‌کند. بیچاره خوک اگر می‌دانست که عید سعید عبادی سیاسی مسیحی چه روزی است حتما در مقابل آن انقلابی بپا می‌کرد. از روز بیست و سوم که عبور می‌کنیم از صبح تا شام بجز خوک چیز دیگری نمی‌خوریم، بیچاره خوک!

صبح روز بیست و چهارم هم مثل بچه آدم سحرگاه از خواب بیدار می‌شویم و بدون اینکه دست و روی خود را بشوییم به آشپزخانه می‌رویم و پس از تناول انواع کالباس‌های خوکی و پاچه خوک و خلاصه هر جای خوک که خوردنی باشد به اطاق نشیمن می‌آییم و هدیه‌های این عید سعید را زیر درخت نوئل بجای چمن می‌کاریم. معمولا نهار نمی‌خوریم چون شکم خودمان را باید صابون بزنیم و آنرا برای خوراک‌های رنگارنگ خوکی و عرقی‌جات سگی در شب تولد عیسی مسیح آماده کنیم.

در خانه ما رسم است که غذاهای خوکی را یک مسلمان مکتبی طبخ می‌کند قدما بر این عقیده بوده‌اند که اگر خوک بوسیله مسلمین خطنه شده طبخ شود صواب‌اش چند برابر بیشتر است.

گزارش خوراک خوران عید سعید باستانی نوئل را فردا بریتان ادامه می‌دهیم.

عید شما هم مبارک!

Comments Off on ما عید مسیحی خود را   |    |     |     

22 Dec 2004

دیروز نوشتم که فشاری را

نوشته:     :::       Comments Off on دیروز نوشتم که فشاری را

دیروز نوشتم که فشاری را که دولت نروژ و امنستی اینترناسیونال بخش نروژ آن بر رژیم ایران وارد کرده‌اند قسمت زیادی از آن را مدیون امیری مقدم هستیم که از موقعیت خود مایه گذاشته و از رابطه‌هایی که دارد استفاده کرده تا این مهم را میسر سازد امروز پرتیراژ ترین روزنامه نروژ همین مساله را عنوان کرده و مقاله‌ای یک صفحه‌ای در این باره نوشته است.

فقط جهت ثبت در تاریخ جملات نروژی این روزنامه را در زیر می‌آورم تا شاهدی باشد برای آنها که قصد آن دارند تا این حرکت‌های مردمی را بنام خود ثبت کنند:


Fikk oss til å se. Norsk-iraneren Mahmood Amiry-Moghaddam gjorde Norge og utenverdenen oppmerksom på Leylas skjebne hjemme i Iran. Her under demonststrasjonen utenfor det prestestyrte landets ambassade i Oslo mandag.

اینکه امیری مقدم با موقعیتی که در جامعه نروژ دارد از این موقعیت استفاده می‌کند مایه امیدواری است ولی متاسفانه از طرف دیگر کسانی که در چنین مواقعی از موقعیت بوجود آمده سعی در مطرح کردن خود را دارند بسیار مایه تاسف است. امیری مقدم هیچ گاه برای فعالیت‌های خود تقاضای حقوق و مزایا نکرده در صورتی که عده‌ای دیگر هنوز دست به کاری نزده‌اند حق و حقوقی را طلب می‌کنند نشان از غیر مردمی بودن شان دارد و نه چیز دیگر. اینها برای منافع خود فعالیت می‌کنند و نه نجات جان لیلا یا ژیلا یا حاجیه. اینها فقط برای به قدرت رسانده حزب شان و بعد هم کسب مقامی هستند تا بوسیله آن در آینده باقیمانده منابع آن ملت را بدزدند فعالیت می‌کنند. خانم ریاضی در پاسخ به انتقاد هاله بیانیه‌ای حزبی صادر فرموده‌اند که به هیچ عنوان هیچ پاسخی به انتقادهای منطقی هاله نمی‌دهد و فقط ادامه‌ای از فرافکنی قبلی است.

شاید زمان آن رسیده است که کسانی که واقعا دل برای ایران می‌سوزانند فعالیت خود را افزایش دهند تا دیگر جایی برای سوء استفاده جوها و منفعت طلبان باقی نماند تا چنین بی پروا دست به چنین حرکت‌های مردم فریبانه بزنند.

از طرف دیگر شاید بد نباشد از این فعالیت‌ها همانطور که داریوش نوشته قدردانی کنیم تا تشویقی باشد برای حرکت‌های آینده و ملت دنیا بداند که ما آگاهیم و به حرکت‌هایی که برای نجات ایران انجام می‌شود ارج می‌گذاریم. داریوش در نظرخواهی مطلب پریروز می‌نویسد:

پیشنهاد می‌کنم ترتیبی بدهید یه جورائی ایرانیان یا حداقل وبلاگ نویسان و یا حداقل‌ترش کانون وبلاگ‌نویسان ایران از بانی این کار در نروژ، وزیر خارجه و یا هر انسان دیگری كه هست، قدر‌دانی شود!

چه باعث دلگرمی ایشان می‌شود و خواهند دانست كه كارشان خواهان دارد!

من گفتم فرار كنیم! تو بگو چه جوری! 🙂

قربون تو

همچنین شاید زمان آن رسیده که کمی آگاه تر و هدف‌مندتر عمل کنیم امیر عزیز و نسرین، شبنم و هاله این عزیزان هم در این مدت بی کار ننشسته‌اند و همین روزها تا فردا یا پس فردا حرکت دیگری را سعی می‌کنیم عملی کنیم و هدف آن را نامه نگاری و جمع آوری امضا برای ارائه به پارلمان اروپا برای فشار بیشتر بر ایران … و هشدار به اروپا و … حرف زیاد شد عمل مهم تر است باقیمانده را بعدا که صفحات آماده شد به اطلاع تان خواهیم رساند.

پی نوشت:

بنا به نوشته روزنامه VG بخاطر فشارهای امنستی حکم اعدام هاجیه اسمائیلوند که بنا بود دیروز سنگسار شود به تاخیر افتاده و حکومت ایران تایید کرده که پرونده او بازبینی خواهد شد.

تبریک به همه فعالین حقوق بشر! درضمن در همین خبر گفته شده که کیس لیلا هم که به موازات این کیس پیگیری می‌شده هنوز متوقف نشده و امنستی فشار خود را تا توقف آن ادامه خواهد داد.

Comments Off on دیروز نوشتم که فشاری را   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی