17
Feb
2005
من تصمیم داشتم مطلبی در باره درگیری اخیر بنویسم ولی دیدم پولاد عزیز زحمت این کار را بهتر از من کشیده در نتیجه دیگر نیازی به این کار نمیبینم. تنها دو نکته را برای رفع شبهات بوجود آمده بنویسم تا فردا مجددا عدهای نتوانند از نا آگاهی دیگران سوء استفاده کنند.
نکته اول اینکه برخلاف دروغ پراکنی های آقای درخشان که مینویسند:
کمی از قلم خسن آقا، بنیانگذار کاانون ولاگنویسان ایران بخوانید که از نوشتهی قبلی من خوشحال نیست.
بنده در پنلاگ نه سر پیازم نه ته پیاز من تنها یک عضو عادی هستم و همچنین در کارهای فنی پنلاگ را یاری میدهم. پس خواهشمندم از این ببعد نوشتههای مرا به حساب پنلاگ نگذارید. اگر نیازی به اعلام مواضع پنلاگ باشد آنها را در این آدرس خواهید یافت نه در وبلاگ خُسن آقا.
نکته دوم اینکه بنا به اصل هفتم منشور پنلاگ که آن هم در این آدرس قابل دسترسی است میخوانیم:
نويسنده يا نويسندگان وبلاگها را نمیتوان تحت هيچ شرايطی و به هيچ بهانهيی به نوشتن يا ننوشتن مطلبی مجبور کرد.
شمر عزیز هم به همین موضوع در وبلاگاش اشاره میکند که بد نیست آنرا هم بخوانید.
در بخش: بدون دسته بندی
17
Feb
2005
گمان نمیکنم کسی بتواند با صراحت بگوید که عاقبت یک حمله نظامی از طرف آمریکا به ایران چه نتایجی را در بر خواهد داشت. در این نوشته سعی خواهم کرد نکتههایی را از احتمالات چنین حملهای را باز بینی کنم. من ادعا ندارم که این پیشگوییها درست هستند فقط بررسیهای منطقیام را از دادههای تاریخی و اقتصادی موجود و در دسترس تجزیه و تحلیل میکنم.
برای بررسی چنین جنگی سعی میکنم از دو جنگی که در همسایگی ما رخ داده استفاده کنم و پدیده احتمالی جنگ بین ایران و آمریکا را بررسی کنم.
نکته اول جمعیت ایران است ایران با 68 میلیون جمعیت در مقابل عراق 24 میلیون و افغانستان با 28 میلیون از وزنه بیشتری برای مبارزه برخوردار است.
نکته دوم وسعت خاک ایران و صعب العبور بودن مناطق مختلف ایران است، البته در مقایسه با عراق. اینکه آمریکا در تهران نیرو پیاده کند به معنی شکست آخوندیسم یا حکومت آنها نیست. مگر افغانستان فقیر و خسته از جنگ را نمیبینیم با اینکه بیش از دو سال است پایتخت افغانستان در اختیار آمریکا ست ولی هنوز در کوهها و خارج از شهرهای بزرگ، طالبان و القاعده جولان میدهند و هر از چندی حملهای را ترتیب میدهند. وضع ایران باز هم پیچیدهتر از افغانستان است. البته در این معادله نباید القاعده و طالبان را با آخوندهای تن پرور ایران یکسان مقایسه کرد، اینکه مثلا آقای رفسنجانی و خامنهای یا حتی آخوندهای جوانترشان با منقل و وافور به کوه و بیابان بزنند و مبارزه بکنند بسیار بعید و حتی خنده آور مینماید، ولی ممکن است نیروهایی از سپاه پاسداران، نوشتم نیروهایی از سپاه نه همه آنها و حتی بعضی ارتشیها حاضر باشند برای حفظ قدرت مبارزهای چریکی را سامان دهند، فراموش نکنید برای یک جنگ چریکی نیازی به نیروی زیاد نیست چند ده هزار نیروی زبده با تجهیزات پیشرفته کافی است تا ارتش آمریکا را از رسیدن به اهدافاش باز دارد و آنها را سالها در ایران زمین گیر کند.
نکته دیگری را که باید در نظر بگیرید نیروهای واقعا وفادار به اسلام هستند. اینجا باز منظورم آخوندها نیستند. منظورم همان نیروهایی هستند که در جنگ با عراق به روی مین میرفتند و حاضر بودند برای اسلام جان خود را فدا کنند، از همان نمونههایی که در فلسطین هم با بستن بمب به کمر خود به جنگ سلاحهای سنگین اسرائیل میروند.
نکته اساسی دیگر خواست مردم عادی ایران است، همانها که امروز برای حمله آمریکا لحظه شماری میکنند. فراموش نکنید در یک حالت جنگ فرسایشی، گرانی و فقر چند برابر خواهد شد و در نتیجه به مرور زمان این خواسته جوانان برای بدست آوردن یک زندگی به سبک غرب و آمریکا را از بین خواهد برد. باز تکرار میکنم فراموش نکنیم که نیروهایی در سپاه و حتی ارتش وجود دارند که حاضرند برای حفظ قدرت دست به چنین جنگ چریکی فرسایشی بزنند، در آن صورت ممکن است این جنگ به درازا بکشد و این به درازا کشیدن جنگ است که آمریکا را نیز وارد یک فاز فرسایشی خواهد کرد و با درنظر گرفتن اقتصاد نابسامان آمریکا میتواند در دراز مدت حتی ابر قدرت آمریکا را هم به زانو در آورد. فراموش کردهاید عاقبت جنگ افغانستان را که باعث فروریختن ستونهای قدرت شوروی سابق شد. آیا فراموش کردهایم که تبلیغات آمریکا قبل از حمله به عراق بر این موضوع متمرکز شده بود که ملت عراق بدون مقاومت تسلیم آمریکا خواهند شد و همان طور که دیدیم درست نتیجه برعکس داد یعنی رژیم صدام بدون مقاومت تسلیم شد ولی در عوض عدهای از عراقیها دست به مبارزه زدند و هنوز که هنوز است پس از یک سال از پایان جنگ هنوز کشت و کشتار ادامه دارد و کشتههای آمریکایی در این مدت بیشتر از کشتهها در طول زمان عملیات جنگی با ارتش منظم عراق بوده است.
نتیجه گیری اینکه، جنگ آمریکا با ایران اگر به این سادگیها بود، یقین بدانید که تا کنون شروع شده بود یا حداکثر تا قبل از فصل تابستان باید به نتیجه قابل قبول رسیده باشد. پس بیخود منتظر حمله آمریکا ننشینید و خود دست بکار سرنگون کردن ملاها بشوید.
سعید هم مطلبی در همین زمینه نوشته که بد نیست آنرا هم بخوانید.
در بخش: بدون دسته بندی
16
Feb
2005
خبری مبنی بر اصابت یک راکت در اطراف پایگاه اتمی بوشهر را از رادیو شنیدم. اگر کسی خبر دقیق تری از این موضوع دارد لطفا خبرها را به اطلاع همه برسانید. وبلاگ نویسهای بوشهری کجا هستند پس!
در بخش: بدون دسته بندی
16
Feb
2005
خبری را تلویزیون نروژ امشب پخش کرد که نشان از جدی بودن حمله آمریکا به ایران دارد یا حدقل با این جابجایی نیروها تصمیم دارند حکومت ایران را کاملا به وحشت بیندازند. ترجمه خبر:
نیروهای کوماندویی رزمی نروژی مستقر در افغانستان جای نیروهای آمریکایی را در عملیات رزمی میگیرند و از این ببعد آمریکا نیروهای خود را برای عملیاتی دیگر که نام برده نشد آزاد میکند. یک متخصص امور دفاعی نروژی در همین زمینه گفت که هدف آمریکا از این جابجایی نیروها استقرار در مرزهای ایران در اطراف ولایت هرات است. بنا به خبرهایی که قبلا منتشر شده بود آمریکاییها دست به جابجایی نیروهای خود در خاک افغانستان زدهاند و بیشتر نیروهای خود را مخصوصا نیروهای عملیات سریع خود را به اطراف هرات منتقل کردهاند.
در بخش: بدون دسته بندی
14
Feb
2005
گویا اون ملت بیچاره باید مدام ضربه بخورند آتش و زلزله و باد مه و خورشید و خمینی همه درکارند تا اون ملت رو در رنج نگاه دارند.
خبر آتش سوزی مسجد ارک تهران رو همین الان خوندم بنا به نوشته ایسنا تا این ساعت 30 نفر در این آتش سوزی جان باخته اند. آتشسوزی اوليه در ساعت 18:20 بوقت تهران در قسمت زنانه مسجد ارك و به دليل آتشگرفتن بخاری رخ داده است.
تخمین های اولیه حاکی از 300 مصدوم است.
در بخش: بدون دسته بندی
14
Feb
2005
بدبخت فلکزده مگر ما از نژاد تو ملا زاده هستیم که چنین رفتاری داشته باشیم!؟ این بچههایی که در کانون هستند از هر گروهی هستند، حتی الاغهایی هم مثل تو بین ما جادارد، اگر خواستی بیا یک توبره جو هم جلو تو خواهیم ریخت واقعا تو هم از نژاد همان اسهال طلبها هستی که خودی و غیر خودی جزئی از وجودت شده و کمونیست برایت مثل طاعون و یک بیماری واگیر دار میماند یا مثل آنهایی که هموفوب هستند وقتی یک همورا میبینند میروند آن طرف خیابان چون فکر میکنند یک نوع بیماری واگیر دار است. بدبخت فلکزده از قرن بیست و یکم بجز PC و امور مربوط به آن اتفاقات دیگری هم در این جهان پهناور افتاده.
باور کن اگر فردا نمیخواستم بروم سرکار یک بلیط دوسره میخریدم میآمد توی اون کانادای فکسنی ات و میشاشیدم روی مغز سرات. تو مثل اینکه برایت عقده شده که ایگونه چند بار کلمه کمونیست و مقیم اروپا را مثل بیماری جذام تکرار کردهای بیچاره اینجا مردم تفکرشان بسیار باز است و با شما ملت مکتبی ملازاده فرق دارند. باور کن اگر ثمر بخش باشد من حاضرم مخارج یک بلیط هواپیما و مخارج اقامت چندماه تو الاغ را بپردازم تا شاید یک کمی یاد بگیری که اروپا آنچنان خطرناک نیست که به تو بچه ملا مکتبی توی مکتب خانه یاد دادهاند. اینجا مرکز تمدن دنیا است بیچاره، بیا شاید یک چیزی یاد بگیری. اینها تمدن را به آمریکا و کانادا صادر کردهاند بیچاره اینقدر از اروپا و کمونیسم نترس!
مفلوک ما که مثل تو حقوق بگیر هاشمی نیستیم که! ما برای آزادی مبارزه میکنیم بهمین خاطر هم پی گیرکار کسانی هستیم که کسی نمیشناسدشان برای ما سرشناس بودن یا نبودن زندانی ملاک کارمان نیست ملاک ما زندانی سیاسی است پریود! کاپیش!!!؟
عجب گرفتاری شدیم ها! میروند از قبرس الاغ وارد میکنند این همه الاغ داریم باز میروند الاغ از قبرس میآورند.
تو آنقدر شهامت داری که حتی برای یک کامنت گذاشتن توی وبلاگت هم باید از چهارصدتا مانع عبور کرد بیچاره ما که راه را برای انتقاد تو لاغ باز گذاشته ایم، ولی نه تو فقط بلدی خودت را پشت آن دیوار بلند مخفی کنی و اراجیف به خورد ملت بدهی
در بخش: بدون دسته بندی
13
Feb
2005
از قرار اطلاعات منتشر شده قاضی ادعا کرده که بازداشت مجدد مجتبی بخاطر این است که “اتهامات جدیدی در پرونده سمیعینژاد، پیدا شده است” حدسیات من میگوید این اتهام تنها میتواند مقاومت شجاعانه مدیار در مقابله خواسته گرگ باشد، وقتی که از توحش گرگ نهراسیدی و بجای فرار در برابرش دهن کجی کردی و نیش خند تحویلاش دادی، دندان نشان دادی (اگر به گرگ دندان نشان ندهی گرگ درنده خو تر میشود باید او را ترساند باید او را به تمسخر بگیری باید تحقیراش کنی باید استقامت کنی) آنگاه است که یا گرگ باید عقب نشینی کند و فرار را بر قرار ترجیح دهد یا در مقابل دندان نشان دادنات بیشتر وحشیگری کند. مدیار پس از آزادی بجای اینکه در وبلاگاش را تخته کند، شروع کرد به نوشتن، باز هم به حدس و گمان من گذرواژه وبلاگاش را از او گرفته بودند، بهمین خاطر این جریان هک شدن را دست آویزی قرار دادند تا وبلاگاش را ببندند و مدیار باز در مقابلشان ایستادگی و مقاومت کرد، وبلاگ جدیدی باز کرد و باز نوشت. این را گرگ نپسندید پس برایش پرونده جدیدی ساختند و به وکیلاش گفتند “اتهامات جدیدی در پرونده سمیعینژاد، پیدا شده است” اتهامات جدید او چیزی نیست جز آزدگی و پایبندی به دفاع از آزادی بیان نه چیز دیگری. مدیار قلماش را در اختیارشان نگذاشت و در مقابل شان مقاومت کرد، پاداش چنین گستاخی در مقابل گرگ تیز دندان، زندان مجدد و یک ودیعه 100 میلیون تومانی است. حالا وظیفه ما و هر کسی که ادعای آزادی و آزادگی دارد مشخص است، باید فشار را چنان زیاد کنیم تا او را بدون قید و شرط و اما و اگر آزاد کنند.
حداقل ِ وظیفه بچههای وبلاگ نویس هم مشخص است! باید همگی از این دستگیری بنویسیم، به مجامع بینالمللی شکایت ببریم، پتیشن امضا کنیم، خلاصه از هر ابزاری که در دست داریم باید استفاده و از او دفاع کنیم.
در همین زمینه: بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران
این پتیشن رو هم امضا کنید.
این هم آخرین نوشته مدیار در وبلاگ جدیداش:
نقد صوفی نه همه صافی و بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
ای خوش آندم که محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
این تجاوز رسمی و آشکار به حریم شخصی من است
توضیح: وبلاگ قبلی مدیار redirect شده و با تقه بر روی لینک آن به وبلاگ امت حزبالله هدایت میشوید این هم یکی دیگر از جرمهای حزبالله است: دزدی اموال دیگران.
این شاهکار را هم از بلوچ داشته باشید:
رأی و برهمن
رأی گفت: ایران عراق نیستی، گر آمریکا پا بنهی، به جهنم سوزان بدل گردی بهر او!
برهمن گفت: عراق را یک صدام بودی و ده بدل و هزار سوراخ. ایران را هزار صدامِ بی بدیل باشدی که همه سر در یک سوراخ فشار دادندی! شکارچی را گر عقل به قدر تخم مگس باشدی به هر دو نخجیر، یک سان پا ننهدی!
پ.ن.: ما فقرا که لینکدونی نداریم مجبوریم به این شکل بنویسیم:
این شعر هادی خرسندی رو بخونید. لینک از طریق بلوچ
در بخش: بدون دسته بندی