05 Apr 2011

تا اطلاع ثانوی

نوشته:     :::       4 پیام

یک کسی پرسید با اعدام مخالفی یا موافق در پاسخ‌اش گفتم تا قبل از ریاست جمهوری احمدی نژاد با اعدام مخالف بودم، ولی بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد تغییر عقیده دادم و تا اطلاع ثانوی با اجرای حکم اعدام موافقم. پرسید از چه جهت تغییر عقیده دادی!؟ گفتم وقتی چنین بی شرمی‌هایی را از احمدی نژاد می‌بینم دلم نمی‌آید گزینه اعدام از قوانین ایران حذف شود. البته بعد از اینکه احمدی نژاد و دیگر زباله‌های حکومت آخوندی اعدام شدند، آنوقت می‌توانیم با خیال راحت احکام اعدام را حذف کنیم. راستش را بخواهید حیف است گردن این مادر قحبه را از نعمت طناب دار محروم کنیم!

4 پیام   |    |     |     

02 Apr 2011

داستان سیدعلی دسپوت به قلم رضا ناظم

نوشته:     :::       8 پیام

همیشه نوشته های رضا ناظم (جواد سعیدی پور) را دوست داشته‌ام. مدتی خواننده وبلاگ‌اش بودم، یک مرتبه دیگر ننوشت و من هم دیگر پیگیر مطالب‌اش نبودم. این وبلاگستان چنان بی در و پیکر است که اگر کسی را گم کردی دیگر پیدایش نخواهی کرد، مگر اینکه اتفاقی مجددا با هم روبرو شوید وگرنه این گل و گشادی شهر بی در و پیکر وبلاگستان مثل تهران می‌ماند اگر کسی را گم کردید دیگر پیدایش نخواهید کرد.
امروز صبح از لینکی به لینکی یک مرتبه سر از وبلاگ او در آوردم و داستان کتابش که اجازه چاپ پیدا نکرده را خواندم. کتاب را داونلود کردم. پس از خواندن یکی دو خط، متوجه شدم چرا اجازه نشر به او نداده‌اند! آخه برادر توی روز روشن سید علی را کُشتی کردی زیر خاک، بعد آن دنیای او را هم ترسیم کردی، بعد هم توقع داری سید علی به تو اجازه نشر کتاب را بدهد!؟ جل الخالق گویا معنی دیکتاتور و دسپوت را نمی‌دانی برادر! عادت دیکتاتور و دسپوت‌ها همین است که به منتقدین خود اجازه ابراز عقیده نمی‌دهند وگرنه آنها هم انسانهایی هستند مثل دیگران!
یک نکته در باره کتاب: اگر نویسنده‌ای در نروژ به این روز افتاده بود که به علت سانسور مجبور شده بود کتابش را روی نت مجانی در اختیار خوانندگان قرار بدهد، یقین بدانید هر خواننده‌ای قیمت کتاب را به حساب او واریز می کرد و یقینا کتاب بیشترین فروش را در نروژ پیدا می‌کرد.
هیچان – مجموعه داستان جواد سعیدی پور

پ.ن.:
یادم رفت دروغ سیزده را تبریک بگویم!
دروغ سیزده شما هم مبارک!

8 پیام   |    |     |     

24 Mar 2011

جایزه خر نقره‌ای بورکینافاسو برای اخراجی‌های 3!

نوشته:     :::       24 پیام

چرخی روی نت، دیدم ای ددم وای ببین ملت چه خودشان را درگیر دو فیلم (جدایی نادر از سیمین و اخراجی‌های 3) کرده‌اند. تو گویی مملکت ایران با آن همه مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ووو همه مشکلات حل شده و تنها مشکل موجود رقابت فیلم‌های جدایی نادر از سیمین و اخراجی‌ها باقی مانده. اکثر کسانی که به این مساله پرداخته‌اند از این مساله شکایت دارند که چرا مردم بیشتر روی خوش به اخراجی‌ها نشان داده‌اند تا جدایی نادر از سیمین!
چیزی را که گویا این منتقدین یادشان رفته این است که بطور کلی مقایسه این دو فیلم با هم کار غلطی است. این دو فیلم متعلق به طبقه مختلف اجتماعی و دو دنیای جداگانه هستند و برای دو طبقه اجتماعی کاملا متفاوت ساخته شده‌اند. اخراجی‌ها برای طبقه فرودست و پایین جامعه ساخته شده در صورتی که فیلم‌هایی از جنس “جدایی نادر از سیمین” برای طبقه شهر نشین متوسط و متوسط به بالا ساخته شده و فیلمی است اجتماعی، در صورتی که آن یکی دیگر بیشتر یک فیلم است برای آنهایی که می‌خواهند یکی دو ساعت بروند سینما و خودشان را از مشکلات زندگی روزمره رها کنند، بنشینند و تخمه بشکنند بخندند و فیلمی نگاه کنند و اصلا نیازی به فکر کردن نداشته باشند!
در مورد آمار تماشاگر این دو فیلم یک نکته اساسی را اکثرا فراموش می‌کنند در نظر بگیرند و آن اینکه بطور کلی در هر جامعه‌ای حتی در پیشرفته ترین جوامع هم جمعیت عوام بسیار بیشتر از جمعیت نخبگان و طبقه بالایی است. پس نباید توقع داشت که فیلم جدایی نادر از سیمین از نظر فروش بتواند با اخراجی‌ها رقابت کند!

فکر می‌کنید اگر اخراجی‌ها به یکی دوتا جشنواره سینمایی فرستاده شده بود چه اتفاقی می‌افتاد؟ یقینا اخراجی‌ها جایزه خر نقره‌ای بورکینافاسو را هم نمی‌برد چه برسد به خرس طلایی جشنواره برلین! پس زیاد خودتان را از این مساله ناراحت نکنید که چرا اخراجی‌ها بیشتر تماشاگر داشته و جدایی نادر از سیمین کمتر!
دقت کنید معمولا فیلمهایی که شماره یک، دو و حتی سه و چهار آن به بازار می‌اید از نوع فیلم اخراجی هاست. چرا!؟ برای اینکه معمولا طبقه‌ای که این فیلم‌ها را می‌بیند زیاد علاقه ای به فکر کردن ندارد و در زمینه فکر ، تعقل و کنکاش در مسائل زیاد تبحر ندارند، به همین دلیل هم وقتی رفتند یک فیلمی دیدند و خوششان آمد یقینا شماره دو و حتی شماره سه و چهار آنرا هم خواهند دید، در صورتی که فیلم‌های سطح بالا عموما فقط یک بار ساخته می‌شوند و شماره دو و سه و چهار ندارند!

پس زیاد خودتان را نگران این مساله نکنید چرا تعداد تماشاگران اخراجی های 3 بیشتر بوده.

24 پیام   |    |     |     

20 Mar 2011

سال نو بر شما فرخنده باد

نوشته:     :::       10 پیام

یکی بود یکی نبود! اول حکومت آخوندی بود و هزار دنگ و فنگ، هزار قر و غمزه‌های عوام فریبنده و شارلاتان گونه. نوروز را طاغوتی خواندند و تصمیم داشتند آنرا حذف کنند! غافل بودند که چنین غلطی را پیشینیان عرب آنها، مسلمانان بیابان گرد صدر اسلام هم خواستند بکنند، دست درازی هایی هم به فرهنگ ایرانی کردند ولی ایرانی در طول تاریخ نشان داده که مهاجمان را ذوب می‌کند ، محو می‌کند، نابود می‌کند و خود پویا تر از گذشته پابرجا می‌ماند. حکومت عوام فریب آخوندی هم با همه نیرویش نتوانست کوچکترین خللی بر فرهنگ ایرانی وارد کند. کار به جایی رسیده که امروز برای عوامفریبی هم که شده از ما ملت ایران هم کاسه داغ تر از آش شده‌اند و این مسلمان زادگان بی ریشه می‌خواهند جشن نوروز را نه تنها برای ایران بلکه برای جهان جشن بگیرند! غافل از اینکه دیگر عوام فریبی هم اثری ندارد و نجاتشان نخواهد داد.
فرهنگ ایران زمین این اوباش عوام فریب را هم در خود ذوب کرده! کم مانده که ذوب شدگان ولایت داریه‌زنگی بدست، چهره سیاه کنند و بجای حاجی فیروز برای ملت ایران “ارباب خودم بز بز قندی” بخوانند! تصورش را بکنید سید علی و اعضای دولت کودتایی‌اش داریه‌زنگی به دست در کوچه و برزن رقص کنان به پیشواز نابودی اسلام متحجر خود بروند! به قول معروف “هر که با ایران در افتاد ور افتاد” حالا هم نوبت آخوند است!
نوروز را شادباش می‌گویم. نوروز را آغاز می‌کنیم به این امید که سال آینده سال آزادی ایران از بردگی اسلام و آخوندیزم باشد.
نوروز را آغاز می‌کنیم تا از دل تاریخ، فرهنگ پاک و پویای ایرانی را از زیر خروارها خاک خارج کنیم و زنگار از آن بزدایم و ایران را با آن آزاد و آباد کنیم!
نوروز بر شما فرخنده باد

10 پیام   |    |     |     

17 Mar 2011

از کون گیج تشریف داریم!

نوشته:     :::       11 پیام

بعضی از ما ملت گویا نه فهم داریم و نه شعور، بلکه باید گفت از کون گیج تشریف داریم!
شخصی از این میل‌های اسپم برایم فرستاده و بعد از یک شکم توضیح درباره اینکه چقدر ایرانیان با زرنگی و درایت و الخ! توانستند واژه خلیج عرررربی را در گوگل به خلیج فارس تغییر نام بدهند و الخ، یک مرتبه سوتی داده و…

بعد پیشنهاد می‌دهد که برای اینکه در ترجمه انگلیسی به عربی هم واژه عربی آن به “الخليج الفارسي” تغییر کند راهکاری ارائه می‌دهد! چیزی که این ایرانی وطن پرست(!!) یادش می‌رود این است که چند جمله پیش‌تر در نوشته خودش برای تشویق کردن دریافت کنندگان میل نوشته:

“یه یا علی دیگه لازمه”!

راستش را بخواهید مانده‌ام باید به این هموطنان از همه جا بی خبر بخندم یا به حال خودمان گریه کنم! فقط این یکی دو تا پدیده نیست که آدم را انگشت به فلان جا حیران می‌کند که! خیر! از این نوع رفتار در بین ما ایرانی‌ها زیاد یافت می‌شود. مثلا همین چند روز پیش حضرات که برای چهارشنبه سوری داد سخن سر داده بودند و چگونه می‌خواستند با بهره جویی از جشن چهارشنبه‌سوری به حکومت آخوندی ضربه بزنند! در اکثر فراخوان‌ها هموطن‌های از همه جا بی خبر پیشنهاد داده بودند که شب قبل از چهارشنبه‌سوری، همه روی پشت بام‌ها بروند و الله اکبر سر بدهند! آخه برادر اگر می‌خواهی با حکومت “عربی آخوندی” مبارزه کنی! باید سعی کنی اول زبان و رفتار خودت را از عادات و واژگان عربی پاک کنی، بعد وقتی خودت را اصلاح کردی! آنگاه می‌توانی به جنگ حکومت آخوندی بروی!

برادر! هم وطن! دوست نادیده! قربانت گردم! فدای روی ماه ات بشوم! خلیج فارس و این جور چیزها و قرتی بازی‌ها را ول کن! فعلا خشتک عزیز ملت ایران را بچسب که کم مانده آخوندها آنرا بر سر هفت قاره باد باد بدهند!

11 پیام   |    |     |     

15 Mar 2011

اگر زلزله ژاپن در تهران رخ می‌داد!

نوشته:     :::       4 پیام

سایت شفاف که من آنرا شیاف می‌نامم در مطلبی سوال کرده:

اگر زلزله‌ای به بزرگی ژاپن در تهران رخ می‌داد، چه می‌شد؟

من در پاسخ به سوال‌شان در بخش پیام‌ها نوشتم:
اگر چنین زلزله‌ای در تهران بوقوع می‌پیوست، آخوندها بجای افتادن روی عمه شان، می‌افتادند روی مادر خود و خلاصه کار خیلی سه می‌شد! یعنی پسرشان می‌شد برادرشان، پدرشان می‌شد پدربزرگ برادرشان و مادرشان می‌شد ضعیفه مربوطه و … خلاصه خیلی اوضاع خیط می‌شد!

آتش چهارشنبه سوری شما پر حرارت باد! و حکومت عمه پرور و مادر نواز آخوندی سرنگون بادا!

4 پیام   |    |     |     

10 Mar 2011

کودتا در جنبش سبز!

نوشته:     :::       9 پیام

تحولات یکی دو سه هفته گذشته را اگر کنار هم بگذاریم تصویری نمایان می‌شود که گرچه تصویر کاملی نیست ولی نشان از آن دارد که کودتایی در شرف اتفاق است.
تحولات به این ترتیب اتفاق افتاده‌اند:
7 اسفند (26 فوریه): حمله لباس شخصی‌ها / بسیجی‌ها به فائزه هاشمی
فشارها به هاشمی افزایش می‌یابد تا او را مجبور به کناره گیری از خبرگان کنند. طرفداران حکومت با این کار قصد دارند ابزار سیاسی برکناری رهبر را از دستان هاشمی بگیرند.
جمعه 13 اسفند (4 مارس): عطاء الله مهاجرانی در یک جلسه که در شهر لندن برگزار شد چنین گفت:
حتی یک نقطه خاکستری در زندگی اقتصادی آیت الله خامنه ای وجود ندارد
عطاالله خان شیر خر خور گویا از تهران دستور دریافت کرده بود که با دستمال ابریشمی کمی آسید علی آقا را نوازش کند تا زمینه سازش با ولایت فقیه ممکن شود! یقینا کسی بجز هاشمی این دستور را برای عطاالله مهاجرانی صادر نکرده. همه می‌دانند که عطاالله خان و کدیور و دیگر اسهال طلبان لندن نشین جملگی زیر عبای هاشمی سنگر گرفته‌اند.
یکشنبه 15 اسفند (6 مارس): هشدار کمپین سفارت سبز به پیشگاه ملت ایران در خصوص رفتارها و اقدامات ضد ملی میهنی برخی از اصلاح طلبان حکومتی
سه‌شنبه 17 اسفند (8 مارس): از این تاریخ به بعد یک مرتبه جو عوض می‌شود. در این روز یالثارات خبر از شناسایی هتاکان به فائزه هاشمی توسط دادستان را می‌دهد!
سه‌شنبه 17 اسفند (8 مارس): موسوی و رهنورد در حصر خانگی هستند
چطور شد یک مرتبه زندان و آدم ربایی و الخ موسوی تبدیل شده به حصر خانگی!؟
چهارشنبه 18 اسفند (9 مارس): جهان نیوز چنین تیتر می‌زند: پيرامون اين روزهاي مهاجراني و كديور
در این مقاله جهان نیوز به یکباره حرف و حدیث بازگشت به دامان نظام را برای فتنه گران پیش می‌کشد.
چهارشنبه 18 اسفند (9 مارس): سايت دبيرخانه مجلس خبرگان رهبری هک شد
خنده دار نیست!؟ روی سایت هک شده، خبر مرگ هاشمی را منتشر می‌کنند، چه کسانی این سایت را هک کرده‌اند!؟ طرفداران رژیم تا به وسیله آن به صورت غیر مستقیم بگویند که هاشمی مرده است، یا مخالفین رژیم که می‌خواهند بگویند که به علت سازش هاشمی از نظر آنها اکبر شاه دیگر مرده است!؟
پنجشنبه 19 اسفند (10 مارس): انتقاد شدید رهبر ایران از رواج ‘هتاکی’
وقتی خود رهبر وارد میدان می‌شود و مثل گذشته با ننه من غریبم بازی های خود همه چیز را جمع و جور می‌کند، دیگر شکی باقی نمی‌ماند که گویا دیگر همه مشکلات حل شده و همه ارکان نظام دور هم جمع شده‌اند! و کودتا به پایان رسیده، حالا باید دید چه کسانی در این کودتا برنده هستند و چه کسانی بازنده! آیا موسوی و کروبی هم خودی محسوب خواهند شد، یا از این به بعد یک جناح دیگر بنام جناح فتنه گر هم به جناح های قبلی رژیم افزوده خواهد شد!

خلاصه اینکه گویا انتخابات نزدیک است و جناح های رژیم از فتنه گر و اصولگرا اصلاح گر گرفته تا دلاک و کیسه کش و دیگر کش ها! دوباره دور هم جمع شدند تا بتوانند در آرامش زمینه انتخابات (انتصابات) و عوامفریبی را مجددا راه اندازی کنند.

9 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی