01
Nov
2004
آقای شمس الواعظین را همگی میشناسید. ایشان همان کسی ست که بقول اقتدارگرایان با راه اندازی روزنامههای زنجیرهای باعث پیروزی اصلاح طلبها شدند و جامعه را هشت سال با همکاری جوجههای هاشمی در رویای اصلاح رژیم نگاه داشتند. ایشان اما در این مدت بیکار ننشستند و گاه گاهی از هاشمی دفاع کردند و زمینه را برای بازگشت پادشاه پسته کار تا امروز گرم نگاه داشتند.
او این بار برخلاف گذشته که بیشتر با کنایه و اشاره از هاشمی دفاع میکرد با تمام وجود در دفاع از بازگشت هاشمی سرمایه گذاری کرده.
در این نوشته سعی خواهم کرد نکتههایی از این نوشته را باز نویسی کنم تا شاید عدهای را از خواب بیدار کنم. همانهایی را میگویم که هنوز بر این باوراند که این رژیم را میتوان اصلاح کرد. این بار با انزوای رژیم و درگیری های جناحی آن باید با تمام توان تحریم را جایگزین انتخاب کرد.
شمس در آغاز بعد از کمی صغرا کبرا چیدن معمول یک راست به سراغ اصل مطلب رفته و مینویسند:
– بى ترديد تاريخ اين واقعيت را بازگو خواهد كرد كه دولت شبه دموكراتيك و اصلاح طلب خاتمى از رحم دولت توسعه گراى هاشمى رفسنجانى متولد شد.
خجالت را خوردهاند، شرافت را قی کردهاند. کدام تولد، کدام دولت توسعه گرا؟ هاشمی دزدی است که همه او را میشناسند مخصوصآ ملت ایران که حقاش را در انتخابات مجلس کف دستاش گذاشت. باعث تاسف است که شخصی که خود را روزنامه نگار و تحلیلگر میداند باید تا این اندازه خودفروش باشد تا بتواند با وقاحت از یک دزد و قاتل فرشته نجات بسازد.
ایشان در ادامه چون به خوبی آگاهند که که فروختن جل خر بجای لباس فاخر به این آسانیها نیست ادامه میدهند:
اما از ياد بردن و يا كم بها دادن به بستر هاى تسهيل كننده ولادت مولود اين جنبش چيزى جز غفلت از كاتاليزور ها و عوامل مساعد اما تعيين كننده انتقال جوامع در حال گذار به وضعيت بهتر نيست. در اينجا جا دارد روى اين نكته هميشگى خود تاكيد كنم كه تلاش اصلاح طلبان براى حذف يكى از شاخص ترين سمبل هاى اقتدار و مهارت سياسى روحانيت و يكى از كاتاليزور هاى مهم و شتاب دهنده روند دموكراتيزاسيون يعنى هاشمى رفسنجانى از خطا هاى استراتژيك آنان در فهم پيچيدگى هاى حاكم بر سازه هاى سياسى ناشى مى شد
“كاتاليزور مهم و شتاب دهنده روند دموكراتيزاسيون!!” این جمله را که خواندم مجبور شدم برای چند دقیقهای از پای کامپیوتربلند شوم و به بیرون بروم و یک لیوان آب خنک بخورم درغیر این صورت خشونت درونی من ممکن بود کار دستم بدهد، کمترین نتیجهاش خورد شدن مونیتور بیچاره میبود.
آقای جورنالیست یادشان رفته که هاشمی یا بهتر بگویم دزد سرگردنه بغیر از دزدی بیشترین خونها را در یران ریخته و او را میتوان براستی ستون فقرات دیکتاتوری در رژیم ملاها دانست.
ایشان با وقاحت ادامه میدهند و مینویسند:
تلاش برخى محافظه كاران در مجلس هفتم براى حذف هاشمى رفسنجانى از بحث هاى مربوط به انتخابات رياست جمهورى ۸۴ براى من قابل درك است زيرا آنان به اين نكته واقفند كه دولت توسعه گراى هاشمى رفسنجانى اين بار و با تلاش براى تصحيح خطا هاى دوره پيشين عملاً و به گونه اى ناگزير امكانات و فرصت هاى بيشترى پيش روى تمايلات دموكراتيك جامعه ايران فراهم خواهد كرد،
گویا روزنامه نگار متعهد ما این ضربالمثل معروف را فراموش کرده که میگوید: “توبه گرگ مرگ است”. آقای هاشمی هیچ خطایی نکرده او با آگاهی کامل راه گذشتهاش را با هشیاری در این هشت سال ادامه داده و هرگاه که عدهای از همین اصلاح طلبهای مفلوک اشتباهآ سعی کردند کوچکترین قدمی در راه اصلاح امور بردارند همین آقای رفسنجانی با تکیه بر صندلی ریاست مجمع تشخیص مصلحت رژیم راه هرگونه اصلاح را مسدود کرد و با نیش خندهای شیطانیاش به ریش من و شما خندید. آقای روزنامه نگار در این بحثها شدیدآ سعی دارد دوران هاشمی را دوران توسعه القا کند البته تا حدودی حق با ایشان است چون این آقای دزد تنها توسعهای که بوجود آورده است توسعه مالی خاندان دزد هاشمی بوده و نه چیز دیگر البته چنین بنظر میآید که از این توسعه کمی هم نصیب جیب روزنامه نگار متعهد ما شده.
روزنامه نگار متعهد ما بعد از تلاشهای بی حد برای فرشته نمایاندن شیطان چون بخوبی آگاه است که فروختن جل خر بجای لباس فاخر کار مشکلی است این بار شروع به ترساندن خواننده میکند و مینویسد:
اينكه دولت شبه دموكراتيك سيد محمد خاتمى در رحم خود، نطفه دولتى را حمل مى كند كه اگر نتوان آن را در زمره دولت هاى توتاليتر دسته بندى كرد بى ترديد شبه توتاليتر خواهد بود.
خوب است والله اول فرمودید که دوران هاشمی باعث شد که حکومت به طرف دمکراتیزه شدن برود ولی یک دفعه فراموشتان شد(دروغ گو فراموشکار است) و باز برگشتید به نقطه صفر و میفرمایید که نطفه یک حکومت توتالیتر در رحم خاتمی است!؟
میدانید آقاجان این موضوع را هم ملت به خوبی میداند که در رحم خاتمی چه نوزاده حرامزادهای درحال رشد است، بهمین خاطر است که تصمیم به به سقط این جنین حرامزاده گرفته است.
این روند ترساندن را آقای روزنامه نگار متعهد تا آخر مقاله شان ادامه میدهند فقط برای نمونه چند مقطع را برایتان بازنویسی میکنم:
به نظر من تنها گزينه موجود در قالب ظرفيت هاى كنونى سازه هاى سياسى ايران
در بخش: بدون دسته بندی
31
Oct
2004
مدیار در وبلاگش خبر دستگیری سه وبلاگ نویس داریوش ، امید و پیوند را منعکس کرده خواهشمندم اگر خبردقیق تری از این موضوع دارید حتمآ به آدرس میل کانون و بلاگ نویسان ایران (penlog@gmail.com) اطلاع دهید.
در بخش: بدون دسته بندی
31
Oct
2004
وقتی خواستند جلو پیشرفت یک ملت را بگیرند از اینگونه روشها استفاده میکنند. برای بهتر درک کردن موضوع نکات فرم تقاضای IP را که شرکت مخابرات ایران از متقاضیان IP تقاضا میکند را با نکات مشابه آن در نروژ که کشوری است آزاد را مورد بررسی قرار میدهم.
مدارکی را که در ایران تقاضا میکنند:
مدارک ثبت شرکت، کپی مدرک کارشناسی کامپيوتر يا مخابرات يکی از اعضای هيأت مديره، مدارک رسمی معرفی مدير مسئول شرکت و يا مؤسسه حقوقی، کپی شناسنامه مدير مسئول، مدارک تحصيلی مدير مسئول، سوابق کار مدير مسئول، چهار قطعه عکس از مدير مسئول (خُسن آقا: عکسها حتمآ باید بدون کراوات هم باشد وگرنه IP بی IP)، آدرس و کروکی و شماره تلفن محل سکونت مدير مسئول، آدرس و کروکی و شماره تلفن محل کار مدير مسئول (خُسن آقا: آدرس و کروکیها را برای این میخواهند که اگر کسی پایش را از گلیماش بیرون گذاشت سربازان گمنام امام زمان را بفرستند در خانه یا اداره طرف)، ارائه طرح نصب، مشخصات فنی تجهيزات، نحوه ارتباط با مشترکين برای ارائه خدمات اينترنتی (از قبيل طرح شبکه LAN ، نوع و نحوه نصب)، تعداد و مشخصات نفرات، پرسنل فنی از نظر تحصيلات، سوابق، مهر و امضاء تمامی صفحات آئين نامه نحوه ارايه خدمات اطلاع رسانی و اينترنت آوا(ISP)، تعهد نامه دريافت IP آدرس، تعهد نامه VOIP (خُسن آقا: یعنی Voice بی Voice خفقان کامل)، آدرس پست الکترونيکی، کد پستی 10 رقمی. (خُسن آقا: از فرم تقاضانامه چنین بنظر میرسد که اشخاص حقیقی نمیتوانند صاحب یک IP شوند)
مدارکی را که در نروژ تقاضا میکنند:
نام متقاضی و آدرس پستی جهت ارسال صورت حساب، مبلغ 150 کرون بخاطر اداره کردن IP های شما. قابل ذکر است که در نروژ اشخاص حقیقی هم میتوانند صاحب IP شوند.
بخاطر اینکه امور اینترنت در ایران پیشرفت بیشتری بکند خُسن آقا به شرکت مخابرات امام زمان پیشنهادات زیر را جهت افزودن به فرم تقاضا نامه بالا را ارائه میدهد:
از متقاضیان خواسته شود که:
1. حتمآ با پای راست وارد توالت شوند.
2. صبح قبل از دست زدن به خطوط مخابرات و دیگر تجهیزات امام زمان وضو بگیرند.
3. قبل و بعد از هر عمل شنیع ضد اسلامی Ping یا tracert یا خدای ناکرده استفاده از هر نوع از این علائم کفر صدبار از خداوند متعال تقاضای بخشش کنند، یا یکی از وردهای علمای عظام را صدبار تکرار کنند.
4. قبل از دخول به سروری صیغه بخوانند و درصورت دخول به سرور حتمآ غسل میت و جنابت بگیرند، سرور مربوطه باید حتمآ چهل روز عده نگه دارد.
5. باقی را بروید از علمای اسلام ناب محمدی بپرسید.
در بخش: بدون دسته بندی
30
Oct
2004
مبارزه با سانسور رژیم محدود به گروه خاصی نمیشود. اینکه عدهای از وبلاگ نویسها در این زمینه کوتاهی میکنند و با این حرکت همراه نمیشوند نشان از افکار عقب افتادهای دارد که ریشههای آن از فرهنگ اسلامی ما در ایران سرچشمه میگیرد.
کجا هستند آنهایی که تا وبلاگشان را سانسور میکنند داد و فریاد راه میاندازند که “چه نشستهاید آزادی بیان پایمال شد”. اگر زهرا یا اقدس خانم در مورد عشق و عاشقی یا مرتضی و محمد از دلباختگیشان به دختری بنویسند یک پیدیده عشقی ادبی نام گذاری میشود ولی اگر یک همجنسگرا از عشقاش نوشت آنگاه گمراهی مینامیدش. بروید دنبال چوپانیتان شما بیابان گردانی بیش نیستید که برحسب تصادف روزگار و از بخت خوش یک دستگاه کامپیوتر در اختیار دارید. دستگاه کامپیوتر پدیده ایست مدرن ولی شما و افکارتان با بادیه نشینان صحرای کربلا فرقی ندارید حداقل رفتارتان چنین نشان میدهد.
امروز توی گوگل سرچ کردم و تا آنجا که امکان داشت وبلاگهای مسدود شده را بازیابی کردم برای هرکدام یک وبلاگ در بلاگ اسپات درست کردم. مشخصاتشان پیش من نگهداری خواهد شد تا بدست صاحبان این وبلاگها برسانم.
این هم لیست جدیدی از وبلاگهای مسدود شده، بازسازی شده:
http://barbod-shab.blogspot.com/
http://homoerotism.blogspot.com/
http://ashenayedirin1.blogspot.com
http://getreal1.blogspot.com/
http://sohraab1.blogspot.com
http://kinggaylove1.blogspot.com/
http://prenegade.blogspot.com/
عده دیگری هم خودشان قبلآ وبلاگی در بلاگ اسپات راه اندازی کرده بودند.
متاسفانه این یکی را بلاگ اسپات خرابکاری کرده از بعد اظهر تا حالا Error میدهد.
http://parandehmordanist.blogspot.com/
در بخش: بدون دسته بندی
29
Oct
2004
دوستان ازهفته گذشته پرشین بلاگ برخلاف موازین شناخته شده حقوق بشر و آزادی بیان اقدام به مسدود کردن تعدادی وبلاگ کرده. این وبلاگ ها متعلق به هموطنان همجنس گرای ماست. این آزمایشی است برای ما تا نشان دهیم که تا چه حد به آزادی واقعی بیان اعتقاد داریم، بنظر من این بهترین آزمایش است. کسانی که از این حرکت حمایت نکنند درحقیقت نشان داده اند که به آزادی بیان اعتقاد راسخی ندارند. مگر نه اینکه آزادی بیان برای همه است؟ پس لطفآ به این آدرس بروید و حمایت خود را اعلام کنید.
حکومت مستضعفان جهان تصمیم گرفته رستورانی به قیمت صد میلیون تومان برای مستضعفین سرمایه گذاری کند باور ندارید!؟ خودتان بخوانید. سالها پیش کلوش هنرپیشه (کمدین) فرانسوی رستورانی را در پاریس راه اندازی کرد که به رستوران قلب (restaurant du coeur) معروف شد کار این رستوران تهیه غذا برای تهیدستان بود. به مرور زمان تعداد این رستورانها افزایش یافت و امروز تقریبآ در تمام نقاط فرانسه در دسترس نیازمندان است. وقتی خبر بالا را خواندم یادم به رستورانهای قلب کلوش افتاد متاسفانه کلوش بعد از این کار خیرخواهانه اش در یک حادثه رانندگی جان خودش را از دست داد ولی هنوز رستورانهای او پابرجاست.
در بخش: بدون دسته بندی
28
Oct
2004
از روزی که پرشین بلاگ براه افتاد من و عده دیگری از دوستان وبلاگ نویس از جمله فضولک در باره خطرهای موجود در این راه بسیار نوشتیم. اگر بنویسم صدها اخطار به دوستان پرشین بلاگی دادیم اغراق نکردهام. حالا اما عواقبی را که ما پیش بینی میکردیم درحال اتفاق افتادن است. باور کنید این پیشبینیها نیازی به علوم هشتگانه نداشت کافی بود عدد دو و دو را کنار هم بگذاریم و به نتیجه چهار برسیم.
نویسنده وبلاگ سيمرغ نو مطلبی دارد در باره مسدود شدن چند وبلاگ هموطنان همجنسگرا، ایشان تقاضای حمایت کردهاند از این حرکت. دوست عزیز شما همه نوع حمایت من یکی را با خود خواهید داشت ولی متاسفانه کار زیادی از دست من بر نمیآید! کلید دست صاحبان پرشین بلاگ است و در هم قفل.
آخه عزیزان خودتان هم کمی مقصرید مگر ما چندین و چندبار هشدار ندادیم که اینها جیره خوار حکومت آخوندی هستند؟ این همه وبلاگهای خارجی وجود دارد شما رفتید از پرشین وبلاگ سرویس میگیرید؟
صدها وبلاگ نویس که از پرشین بلاگ استفاده میکردند پیشتر گرفتار چنین بلاهایی شدهاند باز هم از پرشین بلاگ استفاده میکنید؟ الحق که حقتان هست سانسور بشوید.
من نمیدانم ملت کی میخواهد از خواب بیدار بشود.
اگر میگویید استفاده از سیستمهای غیر ایرانی مشکل است، برای این مشکل هم ما هزاران بار تکرار کردهایم، “ما شما را یاری میدهیم”. حتی صفحههایی هم برای آموزش راه انداختهایم ولی هنوز ملت در پرشین بلاگ مینویسند.
خود دانید. برای صدمین بار هشدارهای گذشته را تکرار میکنم.
برای مطالعه هشدارها به این لینکها مراجعه کنید. متاسفانه امروز دیگر این صفحهها بخاطر سانسور به سادگی قابل دسترسی نیستند (از پراکسی استفاده کنید).
این هم آدرسها:
19 ژوئن 2002, 18 ژوئن 2002, 17 ژوئن 2002, 16 ژوئن 2002
سه مطلب هم از وبلاگ فضولک
این هم اعتراضی که دوستان کرده اند و در پی آن لیست وبلاگ های مسدود شده:
وبلاگ نويسان آزاديخواه ايرانی در دفاع از حق آزادی بيان و اعتراض به نقض اين حق مسلم از طرف سايت پرشين بلاگ ، و مقابله با رفتار کودتا گونه ی سايت مذکور در بستن دهها وبلاگ متعلق به همجنسگرايان ايرانی ، فارغ از گرايش ها و سليقه ها همه و همه در دفاع از حقوق ديگری با هم هم پيمان شويد و نامه ی ذيل را در پست روز سه شنبه ۵ آبان خود قرار دهيد .
این لیست بلاگهای سانسور شده است. در صورتی ک شما از بلاگهای دیگری هم که سانسور شده اند مطلعید، لطفا نام آنها را در اینجا بنویسید.
http://www.barbodshab.persianblog.com
http://ashenayedirin.persianblog.com
http://www.homoerotism.persianblog.com
http://getreal.persianblog.com
http://rainbow23.persianblog.com
http://sohraab.persianblog.com
http://hamzaaad.persianblog.com
http://hermaphrodite.persianblog.com
http://www.kinggaylove.persianblog.com
http://jazireyematrook.persianblog.com
http://www.wmmh.persianblog.com
http://prenegade.persianblog.com
http://raghayeporavaz.persianblog.com
http://alkatraz.persianblog.com
http://parandehmordanist.persianblog.com
مطلب در سايت زير درج شده است
* سيمرغ نو
در بخش: بدون دسته بندی
27
Oct
2004
دیشب یک فکری زد به کلم. دیدم این همه که اینور و اونور رو سانسور میکنن ولی جماعت توی ایران انگار عین خیالشون نیست. حتی دیگه خبرش رو هم به همدیگه نمیدن.
مثلآ این صفحه ضد سانسور که آدرساش اون بالا هست رو سه چهار جای مختلف قرار دادم، گویا چندروزی است یکی از فایلهای این صفحهها سانسور شده و کسی خبری نداده. اینکه میگم کسی خبری نداده واسه اینه که این صفحه روزانه بیشتر از هزار دویست تا بازدید کننده داره حداقل یکی باید این زحمت رو میکشید و خبر میداد. من که نمیدونم کجا سانسور شده کجا نشده بطور کلی بچههای خارج فقط از ایران میشنوند که چه سایتهایی سانسور شدهاند.
خلاصه مطلب آقایون خانوما این صفحهها برای شما درست شده من که نیازی به این صفحهها ندارم لطفآ یک خبری حداقل بدین وقتی میبینید چیزی توی اون صفحه کار نمیکنه.
برگردم به اصل مطلب تا یادم نرفته.
دیشت تصمیم گرفتم خودم وضع سانسور رو چک کنم ببینم چه جاهایی سانسور شده چه جاهایی بازه. از این رو شروع کردم به گشتن دنبال یک پراکسی ایرانی. شنیدید توی فارسی یک ضربالمثل داریم که میگه “زیره به کرمون میبره” حکایت کار ما شده بود توی دنیای آزاد باید دنبال پراکسی بگردیم اون هم از نوع ایرانیاش. خلاصه این پراکسی رو پیدا کردم :
(217.219.193.131:3128) وصل کردم یک امتحانی کردم دیدم خوب کار میکنه. رفتم سری به این طرف و اونطرف زدم از جمله به سایتهای خُسن آقا، آخه میدونید که ما اونقدر دارا شدیم که یکی دوتا که سایت و وبلاگ که نداریم که، ماشاالله ماشاالله از تصدق سر جمهوری اسلامی چهارتا پنجتا سایت و وبلاگ بهم زدیم.
بعد از گشت و گزاری به سایت خودمان سری زدیم به ابول بلاگر که صبح تا شام داد میزنه که آی ملت مارو سانسور کردهاند دیدیم خیر این آقا دروغ میگوید برای اثبات این مساله رفتیم سراغ آقا یک کامنتی گذاشتیم توی وبلاگش ولی متاسفانه یک پنجره باز شد که میگفت برای جلوگیری از …. نظرشما باید قبل از … کنترل بشه.
بماند ما که بخیل نیستیم که ایشان هم بدون سانسور باشد ما این چشممان از آن چشممان خوشحال تر است وقتی می بینیم ساسنور وجود ندارد ولی دیگر اگر روزی روزگاری آمد داد و بیداد راه انداخت که ما را سانسور کردهاند و الخ، یادتان باشد که این آقا در دروغ گفتن ید طولایی دارد.
یک چیز دیگه هم امروز کشف کردم. گویا امروز DNS های نروژ اشکال داشتند چون من بدون پراکسی نتوانستم دسترسی به وبلاگها و بلاگر پیدا کنم بهمین خاطر رفتم سراغ یک پراکسی و مشکل حل شد. این مشکل حتمآ باید زیر سر هاله باشد آخه پریروز DNS اش را دستکاری کرده بود فکر کنم یکی از ترکشهایش هم خورد به DNS های نروژ!!
راستی این پراکسی رو هم من امروز استفاده کردم خیلی نسبت به پراکسیهای دیگه سریعتر بود:
81.80.165.13:8000 anonymous
در بخش: بدون دسته بندی