01 Apr 2007

وقتی که علما شیپور را از سر گشادش می‌زنند

نوشته:     :::       4 پیام

آنهایی که سالهای 56 و 57 را بخاطر دارند می‌دانند که آن روزها دست اندرکاران رژیم پادشاهی یکی یکی پشت رژیم شاهنشاهی را خالی کردند و هر کدام بسته به هوش و ذکاوت خود به طرقی بجای حمایت از رژیمی که نان خورش بودند به چرخ‌های پنجم مخالفین رژیم پهلوی تبدیل شدند و هر کدام باز نسبت به هوش و ادراک خود ضربه‌ای به آن رژیم زدند، تا اینکه روزهای آخر که فقط علی ماند و حوض ش.
این روزها هم داریم به مرور زمان همان اتفاقات را مشاهده می‌کنیم. آنهایی که روزی سینه چاک حکومت اسلامی آخوندی بودند حالا یکی یکی پشت رژیم را خالی می‌کنند و هر کدام نسبت به هوش و استعدادشان ضربه‌ای هر چند کوچک به این رژیم متزلزل وارد می‌کنند. عده‌ای هم که هنوز رژیم را ترک نکرده‌اند و هنوز گمان می‌کنند که می‌توانند این دستگاه ظلم را پابرجا نگاه دارند، باز نسبت به مکر، هوش و استعداد خود سعی در دیگرگون جلوه دادن اوضاع دارند.
اگر از گروه اول بخواهیم مثال بزنیم کوچک و بزرگ زیاد هستند که در این دو سه سال گذشته به مرور جبهه عوض کرده‌اند. عده‌ای حتی به زندان هم افتاده‌اند، گرچه هنوز خود را از خودی‌ها می‌دانند ولی رژیم دیگر آنها را خودی نمی‌شناسد. عده‌ای هم که فرار را بر ماندن ترجیح داده‌اند و خارج از مرزها جذب این یا آن قطب قدرت شده‌اند و باز نسبت به وزن خود ضربه‌ای را به حکومت آخوندی وارد می کنند، بعضی هم جاسوس دوجانبه هستند و از هر طرف پولی برسد همکاری می‌کنند.
گروه دوم آنهایی که هنوز درون رژیم مانده‌اند، از آن جمله خود سید علی چلاق، این روزها پوست انداخته‌اند و یک شبه میهن پرست شده‌اند و خیلی راحت فراموش کرده‌اند که جملگی دست اندرکاران رژیم آخوندی از روز اول ضد ایرانی بوده‌اند و همه با هم پشت خمینی سنگر گرفتند و هر چیزی که اثری از ایران و ایرانیت داشت را نفی کردند و همه چیز را اسلامی می‌خواستند. حالا که خطر یک حمله خارجی روز به روز نزدیک تر می‌شود و نشانه‌های سقوط قدرت ملایان روز بروز بیشتر هویدا می‌شود، آقایان هم بیشتر و بیشتر ملی می‌شوند و بجای بیرق اسلام زیر بیرق ملی گرایی سینه می‌زنند. همان‌ها که تا دیروز ایران را برای اسلام می‌خواستند، امروز سخن از “اتحاد ملی و انسجام اسلامی” به میان می‌آورند و به خیال باطل خود گمان می‌کنند که با چند شعار از درون تهی می‌توانند هفتاد میلیون ایرانی را که شاهد 28 سال خیانت این آقایان به ایران و ایرانی بوده‌اند را یک شبه فریب دهند و شیپور ملی گرایی بزنند. اگر این یکی دو هفته گذشته تیتر اخبار خبرگزاری‌های داخلی را زیر نظر دشته‌اید یقینا این شعارها را دیده‌اید که جملگی ملایان بعد از چرند گویی رهبر که سال 86 را سال اتحاد ملي و انسجام‌ اسلامی نامید و این شعار چرند را “اتحاد ملی، انسجام اسلامی” را مطرح کرد همگی از بزرگ و کوچک و نازک و کلفت همین شعار طوطی وار تکرار می‌کنند.
یقینا هر چه خطر حمله یا سقوط رژیم بیشتر شود و علما پایان عمر خود را نزدیک تر ببینند، این روند هم بیشتر تشدید خواهد شد و روز به روز از تعداد سینه چاکان رژیم کاسته و شعارهای از این دست هم بیشتر خواهد شد. شوکه نشوید اگر در چند ماه آینده یک مرتبه بسیجی‌های جان برکف رهبر بجای چفیه فلسطینی، پرچم ایران به دور گردن بستند و یا از پیشانی بندهایی با مارک‌های ملی و میهنی بجای “یا حسین شهید” استفاده کردند. تا جهان برقرار بوده همین بوده، نان به نرخ روز خورها هر روز نان را به نرخی می‌خورند، نرخ روز را آنها خوب می‌شناسند.

4 پیام   |    |     |     

29 Mar 2007

اوهوی خین آمد خین آمد

نوشته:     :::       4 پیام

حکومت عدل علی در این 28 سال چنان به گند کشیده شده که دیگر حتی بر مسلمانان هم شکی باقی نمانده که اگر این مسلمانی است و این عدل علی است ما نخواستیم.
این خبر رو بخونید:

وزارت امور خارجه از حمله و تیراندازی نیروهای انگلیسی به سمت ساختمان سرکنسولگری ایران در بصره خبر داد.
وزارت امور خارجه اعلام کرد که پس از این اقدام تحریک آمیز و ماجراجویانه انگلیس در بصره، بلافاصله مراتب اعتراض جمهوری اسلامی ایران به وزارت امور خارجه عراق منعکس و برابر کنوانسیون‌های بین‌المللی بر مسئولیت طرف های ذیربط در عراق در راستای تأمین امنیت کارکنان سرکنسولگری تأکید گردید.
منبع خبر بازتاب
از نظر من که هر بلایی سر این انگلیسی‌ها بیاورند باز هم کم است، ولی حالا خودمانیم بد نیست گاهی اوقات هم بجای شلوغ کردن و رگ گردن کلفت کردن کلاه خودمان را قاضی کنیم و کمی هم به رفتار خودی‌ها نگاه بیندازیم ببینیم واقعا حق با ماست یا خیر. این ننه من قریبم بازی‌های رژیم در این خبر دقیقا مصداق این شعر است که می‌گوید:
ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند … بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست!
آخه آقایون گویا یادشون رفته که 27 سال پیش مثل دزدها از دیوار سفارت آمریکا در تهران بالا رفتند و همه کارمندان و دیپلمات‌های سفارت آمریکا را به گروگان گرفتند و با افتخار هم از آن به عنوان انقلاب دوم سخن گفتند.
اول اینکه نه انگلیسی‌ها وارد سفارت شده‌اند و نه به کسی آسیب رسانده‌اند و همه خبرگزاری‌ها هم این اتفاق را یک حادثه درگیری بین نیروهای انگلیس با افرادی ناشناس در خارج از سفارت گزارش کرده‌اند (حد اقل تا این لحظه که این مطلب رو می‌نویسم).
حالا فرض کنید اگر یکی از این تیرها در رفته بود و یکی از افراد داخل سفارت خراشی برداشته بود، معلوم نیست در آن صورت حکومت آخوندی چه کولی بازی و قشقرقی به پا می‌کرد.
بچه که بودم یک پسر دایی نازنازی داشتم که هر گاه کوچک ترین اثری از سرخی خون در جایی از بدنش پیدا می‌شد داد و هوار راه می‌انداخت و ساعت‌ها گریه و شیون می‌کرد و دست بردار نبود تا او را با هزار متر بانداژ و چسب زخم زخم بندی نمی‌کردند. بعد از آن هم تا یکی دو روز مدام فریاد می‌زد “اوهوی خین آمد خین آمد” منظورش این بود که خون آمد خون آمد. این را هم ما بعدها وسیله تفریح مان کرده بودیم و هر وقت که می‌خواستیم دستش بیندازیم به مسخره می‌گفتیم “خین آمد خین آمد”.
از همه اینها که بگذریم، آقایان که صبح تا شام دارند می‌گویند که از تهدیدهای آمریکا و غرب ترسی ندارند! حالا چه شده که بخاطر یک قطر “خین” نیامده، این هم کولی بازی در آورده‌اند و خین آمد خین آمد فریاد می‌زنند!؟ مگر نه اینکه آقایان ادعا می‌کنند که تا آخرین نفس ایستادگی خواهند کرد!؟ پس حالا چه شده که در اولین نفس دارند جان می‌کنند و چنین قشقرقی به پا راه انداخته‌اند!؟

4 پیام   |    |     |     

28 Mar 2007

چس‌ناله‌های خاله خان باجی‌های وبلاگستان!

نوشته:     :::       5 پیام

گاهی اوقات اگر به بعضی گیر ندهم به قول فرانسوی‌ها تخم‌هایم خفه‌ام خواهند کرد.
بطور اتفاقی سر از یکی دو تا وبلاگ در آوردم. از لینکی به لینکی پریدن به دو سه تا وبلاگ که در زیر می‌آورم برخوردم.
باور کنید این وبلاگ‌ها را واقعا اتفاقی خواندم، من معمولا برای وقتم ارزشی بیشتر از خواندن این چرندیات قائل ام.
وقتی دنیای دور و بر ما دارد خراب می‌شود روی سر ملت و ملک ما، اگر به این مسائل بپردازیم به این معنی است که یا هیچ یک از سلول‌های مغزی ما خوب کار نمی‌کنند یا اینکه سیم‌های مغزمان با هم اتصال پیدا کرده‌اند یا اصلا سلول مغزی نداریم که از آنها استفاده کنیم.
خیر خانم شما اگر تحقیقی می‌خواهید بکنید تحقیق تان را روی خاله خان باجی‌هایی از این دو نوع زیر متمرکز کنید. باور کنید سوژه‌های بسیار جالب تری هستند. اگر قوه تخیل خودتان کفایت نکرد خبرم کنید تا کمک تان کنم.
برای نمونه می‌توانید از این سبیل کلفت شروع کنید، به جدم قسم به اندازه 30 سال و به ضخامت یک جلد شاهنامه می‌توانید مطلب در باره این علیا مخدره بنویسید و تحقیق کنید.
اگر باز هم وقت زیاد آوردید، یقین بدانید که این اقدس خانم هم چیز بدی نیست برای ادامه تحقیقات شما.

5 پیام   |    |     |     

25 Mar 2007

راه دیگری باقی مانده؟

نوشته:     :::       4 پیام

قطعنامه دوم هم صادر شد، هم سریع تر از اولی و هم پر ملات تر و هم با اکثریت مطلق آراء. این به آن معنی است که آمریکا کم کم و قدم به قدم توانست خواست خود را بر سیاست جهانی سوار کند. البته نباید این را به حساب سیاست هشیار و رفتار هوشمندانه دولتمداران آمریکایی نهاد، این را پیش تر باید به حساب بی عقلی و بی‌کفایتی دولت و سیاست‌های حکومت آخوندی و خصوصا دولت امام زمان آن به رهبری قاعد اعظم سید علی و نوچه دست نشانده او احمدی نژاد گذاشت.
این دو یقینا در تاریخ ایران جایگاهی بهتر و والا تر از شاه سلطان حسین کسب خواهند کرد، که اگر چنین نشود جفا به شاه سلطان حسین شده است. آن بدبخت فلک زده حداقل از زندگی دنیایی خود لذتی برد این دو مفلوک که حتی در این مورد هم هیچ جربزه‌ای نشان نداده‌اند و بجز چرندیات مذهبی بلغور کردن هنر دیگری ندارند، و به قول شیرازی ها تنها در خالی بندی ید طولایی دارند.
گل بود به سبزه نیز آراسته شد! این حکایت گویا پایانی ندارد. حضرات کم کثافت کاری کرده بودند، حالا هم برای کمک به سیاست آمریکا چند ملوان انگلیسی را هم به گروگان گرفتند تا حسابی تنور آمریکا را گرم نگاه دارند. مثلا به خیال خودشان خیلی زرنگی به خرج داده‌اند و قصد دارند این ملوان‌ها را با آن سپاهیان که آمریکا دستگیر کرده طاق بزنند! غافل از اینکه این هم می‌شود یک جرم دیگر و یک عذر بدتر از گناه در پرونده ایران در مراجع بین‌المللی.
این گروگان گیری را هم آمریکا در بوق و کرنا خواهد کرد و از آن داستان و حدیثی خواهد ساخت تا بوسیله آن بتواند مشروعیت یک حمله تمام عیار نظامی به ایران را با آن توجیح کند. وقتی در بالا نوشتم که دلیل پیروزی سیاسی آمریکا بی‌کفایتی آخوندهاست و نه سیاست موثر آمریکا به این خاطر است. این نادان‌ها که بر ایران حکومت می‌کنند هنوز به این درک نرسیده‌اند که سیاست با خریت زمین تا آسمان فرق دارد. این عمل آقایان بجز خریت هیچ چیز دیگری نمی‌توان نامیدش. مگر همین کارها را صدام نکرد؟ مگر پیشتر از او ملا عمر و شرکا همین کارها را نکرده بودند!؟ آیا این گونه عملیات حماقت گونه نتیجه‌ای برای آنها داشت که برای این‌ها داشته باشد!؟ آمریکا دقیقا منتظر همین نوع رفتار شتابزده است تا با استناد به آنها حکومت ایران را در جهان منزوی‌تر از آنچه که هست کند و در خاتمه کارش را تمام کند، گرچه به قول معروف این حکومت دیگر تل نریده باقی نگذاشته.

4 پیام   |    |     |     

24 Mar 2007

در سالی که گذشت پر عده‌ای تکید

نوشته:     :::       1 پیام

حتما اصطلاح پرش ریخت یا پر طرف تکید را شنیده‌اید! اگر نشنیده‌اید توضیحی می‌دهم و بعد می‌روم سر تکیدن پر عده‌ای در سالی که گذشت.
وقتی می‌گویند کسی پرش ریخت یا تکید به این معنی است که مثل پرنده‌ای که پرش می‌ریزد لخت شد و دیگر هیچ پرده‌ای هیکل نحیف و بدقواره طرف را نمی‌پوشاند. ندیده‌اید وقتی پرنده‌ای پرهایش می‌ریزد چه بد ترکیب می‌شود!؟ در ضمن آن هیکل پر ابهت‌اش دیگر ابهت پیش را ندارد. تصورش را بکنید، عقابی که بسیار با ابهت است اگر پرهایش را بکنید چه هیکل نحیفی پیدا می‌کند که دیگر هیچ پرنده‌ای را نمی‌ترساند. همچنین پر وسیله پرواز است و هنگامی که پرنده پر از دست بدهد پرواز را هم از دست خواهد داد.
سالی که گذشت همراه بود با تکیدن پر عده‌ای از ارباب قدرت. این که می‌نویسم ارباب قدرت یک مساله نسبی است هر کدام از این جماعت نسبت به قدرتی که داشتند باید در نظر گرفته شوند، گرچه اکثر آنها در واقع هیچ قدرتی نداشتند، تنها بخاطر پرهایی که آنها را استتار کرده بود، این بی قدرتی آنها را پنهان کرده بود، یک نوع قدرت کاذب را به نمایش می‌گذاشتند که حالا بخاطر ریختن پر دیگر قادر نیستند همان ژست‌های قدرت مدارانه را بگیرند.
اولین کسی که پرش در سال گذشته تکید احمدی نژاد رئیس جمهور محبوب! بود.
آقای رئیس جمهور که با شعار پول نفت سر سفره ملت به قدرت رسیده بود پس از به قدرت رسیدن اشتباها پول را بجای سر سفره ملت به سر سفره حماس و حزب الله برد و زود پرش تکید و ملت از همه جا بی خبری که به او رای داده بودند به همان سرعت هم از دور و برش پرکشیدند.
ایشان که مست از منتخب شدن هر چرندی که می‌توانست گفت و حتی کار به جایی رسید که هاله نور را هم دور سر مبارک مشاهده کرد، زود بی دفاع شد و پرش ریخت. کار به جاهای باریک داشت می‌کشید که حتی خودی‌های رژیم هم فهمیدند که باید به هر قیمت که شده جلو دهان احمدی نژاد را بگیرند و گرنه کار دستشان خواهد داد. از همه بدتر کار به جایی رسید که یک سیاستمدار اسرائیلی مدعی شد که احمدی نژاد خودی است، منظورش این بود که احمدی نژاد مامور اسرائیل است. خلاصه مطلب پر آقای احمدی نزاد چنان تکید که خودی‌های رژیم هم این روزها هرگاه او دهان گشادش را باز می‌کند وحشت وجودشان را می‌لرزاند.
از دیگر کسانی که در سال گذشته کاملا پرشان تکید و لخت و عور شدند اسهال طلب‌ها بودند. این جماعت که توانسته بودند هشت سال با فریب رابطه خود را با هاشمی “پدرخوانده” مخفی نگاه دارند و با حقه بازی خود را امیدی برای ملت جلوه دهند در سالی که گذشت به علت تکیدن کامل پرهایشان لخت و بی دفاع شدند و وابستگی خود را با هاشمی برملا کردند و دیگر مثل سابق قایم موشک باری نمی‌کنند و بطور واضح از مواضع هاشمی دفاع می‌کنند و همگی رفته‌اند پشت سر هاشمی جبهه گرفته‌اند.
پر رهبر هم در این سال ریخت. رهبر که مدام در بوق و کرنا می‌کرد که هیچ گاه با آمریکا مذاکره نخواهد کرد و حتی اسهال طلبانی را هم که می‌خواستند با آمریکا مذاکره کنند را بی غیرت خواند، در سال گذشته با التماس بارها از آمریکا خواست که بلکه او و رژیم‌اش را به رسمیت بشناسند و باب مذاکره را باز کنند ولی مانورهای مکارانه آمریکا که با یک سیاست رژیم را به مذاکره دعوت می‌کند و با سیاستی دیگر آنرا از خود دور می کند چنان رژیم را به بازی گرفتند که دست رژیم رو شد و این ژست‌های رهبر که مدعی بود حاضر به مذاکره با آمریکا نیست را کاملا برملا کرد.
از دیگر کسانی که در سال گذشته پرش کاملا تکید حسین درخشان (خردبیر خودش) بود که بصورت آشکار وابستگی خود را به خامنه‌ای برملا کرد. گرچه این یکی پر چندانی نداشت که از دست بدهد ولی همین یکی دو عدد پری را هم که بر پیکر داشت با نوشتن این جمله کاملا از دست داد:
من اعتراف می‌کنم که: بار اول که در اثر عشق خام و جوانانه در ۲۰ سالگی ازدواج کرده بودم، عقدم را خامنه‌ای خوانده بود. خودم آن موقع خیلی مذهبی بودم، البته به همین سبک کله‌شق الان خودم.[+]
از ایرانی‌ها که بگذریم، از خارجی‌ها هم عده ای پرشان تکید از آن جمله پر آقای بوش بود که دیگر هیچ حفاظ ایمنی برایش باقی نمانده و می‌رود تا پس از خاتمه دوران ریاست جمهوری‌اش بعنوان بی لیاقت ترین رئیس جمهور آمریکا وارد زباله دان تاریخ شود.
آقای بوش و شرکاء پرشان را در عراق چنان تکاندند که دیگر حتی برای بعضی از خودی‌های حزب جمهوری خواه هم قابل دفاع نیست و حتی خود بوش قبول کرد که استراتژی آنها در عراق شکست خورده و وزیر دفاع خود را در همین سال عوض کرد. کار به جایی رسید که کنگره تصویب کرد که آقای بوش تا مارس سال 2008 باید نیروهای آمریکایی را از عراق بازگرداند.
باید منتظر شد و دید چه کسانی در سالی که در پیش است پرشان خواهد تکید.

1 پیام   |    |     |     

21 Mar 2007

سال 86 را با آرزوی سرنگونی حکومت آخوندیسم شادباش می‌گویم

نوشته:     :::       13 پیام

نوروز پیروز

13 پیام   |    |     |     

20 Mar 2007

سویت معروف اوین همین جا ست حتما!

نوشته:     :::       4 پیام

شهرام جزایری عرب در سویت زندان اوین
گویا آقا شهرام جزایری را هم به سویت زندان اوین دعوت و هدایت کرده‌اند و قبل از شام هم یک وعده مشت مال و ماساژ اسلامی به او داده‌اند. روی گونه چپ او، زیر چشم چپ‌اش در عکس حکایت از آن دارد که همان کسی که سخاوتمندانه عواید دزدی از اموال و دارایی‌های ملت ایران را به ملاها پیش کش کرد، امروز باید تقاص پس بدهند.
این‌ها نمونه‌هایی است از خوش رقصی برای ملا جماعت. هنوز عده‌ای بر این گمانند که اگر برای ملاها خوش رقصی کنند، هنگام گرفتاری به کمک شان خواهند آمد. غافل از اینکه ملا فقط منافع خودش را در نظر دارد و در شرایط بحرانی و خطر حتی نزدیک ترین همکاران و هم یاران خود را هم به سلاخ خواهند سپرد. گویا آقای جزایری عرب یادش رفته که سعید اسلامی (امامی) قبل از او بیشتر و بهتر برای ملاها خوش رقصی کرده بود، با این حال نصیب‌اش تنها چند صد گرم واجبی فرد اعلا شد.
یقین بدانید اگر روزی وجود زی وجود شهرام جزایری هم برای ملاها خطرناک شود، او را هم واجبی کشی خواهند کرد، یا اینکه بی سرو صدا با یک آمپول هوا ترتیب‌اش را خواهند داد.
عکس‌های بیشتری را از ایشان در این آدرس مشاهده کنید.

4 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی