Aug 31 2003
گوشه هایی از فلاکت ملت ایران
در زمانهایی که من در ایران زندگی میکردم، برای مردگان ختمی را در مسجد محله برپا میکردند و سومی بود هفتهای و سیام و چهلم و سرسال. در این مراسم معمولا ملایی میآمد و ارجیفی میخواند و صد یا دویست تومانی میگرفت و گورش را گم میکرد و میرفت. با همین صد یا دویست تومان بهشت مردگان تضمین میشد!!
اما امروز از تصدق سر جمهوری آخوندی چند روز دیگر به این روزها اضافه شده و پنجم ونهمی را هم میگیرند و مراسم هم بجای یک بار در مسجد به سه یا چهار بار افزون شده و ملایی هم که برای خواندن همان اراجیف میآید بجای صد یا دویست تومان بیست تا چهل هزار تومان میگیرد و باجگیری مساجد هم که جای خود دارد. حقوق کارگر بدبختی که از صبح تا شام کار میکند به سختی به پنج هزار تومان در روز میرسد، درصورتی که ملای مفتخور با کمتر از یک ساعت وراجی، خز عبلاتی را به خورد ملت نا آگاه میدهد و مبلغی معادل سی چهل برابر حقوق کارگر مفلوک را دریافت میکند و میرود.
با دادههای بالا اگر کسی در این گمان است که این زالوصفتان به این راحتیها مراکز قدرت را رها میکنند و مملکت را دودستی تحویل مردم میدهند! باید گفت که خوشباوری بیش نیست.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 8:02 pm در بخش: بدون دسته بندی