Mar 29 2003
هجویات روزگار ما! امروز رفتم
هجویات روزگار ما!
امروز رفتم نوشته فضول رو بخونم دیدم نوشته “فرهنگ لغات جديدتري در اين قرن بايد تدوين گردد…” بعد از خوندن دیدم که آقا جان طرف راست میگه. اگه فکرش رو بکنید خیلی چیزا مفهومشون عوض شده. همین جنگ رو نگاه کنید! آقای جرج بوش از هر ده لغتی که از دهنش بیرون میاد حداقل 5 تاشون مفاهیمش با اون چیزی که من و شما فکر میکنیم متفاوت هست. مثال میزنم تا متوجه بشید چیچی میگم:
آقا میفرمایند Truth یا به زبان فارسی “حقیقت” یکی نیست از این آقا بپرسه کدوم حقیقت!! حقیقت آقای دیک چینی!! یا حقیقت آقای ریچاردپرل!؟ ما به تجربه یادگرفتیم که حقیقتهامون رو مثل داییجان ناپلئون ببینیم یا شاید از آن نوع حقیقتی که آقای مایکل مور بیان میکنند.
امروز یک لغت جدید دیگه هم یاد گرفتم البته نه از آقای جرج بوش بلکه از مرکز سخن پراکنی ایشان CNN، این بنگاه سخن پراکنی امروز میگه، نقل به مضمون: 4 سرباز آمریکایی بوسیله نیروهای صدام “ربوده” شدند. نخندید! درست فهمیدید دقیقآ فعل Kidnaped رو بکار برد! با اینکه انگلیسی من مثل آقای جرج بوش نیست ولی فرق بین Kidnaped و Captured رودرک میکنم. اینها زمانی که سربازان خودشون به اسارت گرفته میشن واژه Kidnaped رو بکار میبرند و زمانی که سرباز عراقی رو میگیرند طرف بیچاره چیزی نیست جز Captured .
به تیر و کمان در فرهنگ آقای بوش Massdistruction weapon گفته میشه و در عوض بمبهای خوشهای و محتوی اورانیوم که آمریکا در اینجا و آنجای جهان استفاده میکنه سلاحهای غیر کشتار جمعی!!
به جرات میتوان گفت بیشتر از پنجاه درصد انسانهای روی این کره خاکی ارتش متحدین را ارتشی اشغالگر میدانند، درصورتی که آقای بوش آن را ارتشی آزادی بخش لقب میدهد. اگر بخواهم ادامه دهم این لغتنامه شاید از لغتنامه دهخدا هم پر حجمتر شود به همین خاطر به همین چند واژه بسنده میکنم و باقی را به قدرت خلاقیت خودتان وامیگذارم تا معانی واقعی را استخراج کنید و سره از ناسره بازشناسید.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 8:35 pm در بخش: بدون دسته بندی