Feb 07 2003
آيا جنگي در خواهد گرفت؟
آيا جنگي در خواهد گرفت؟ ( بخش سه)
(بخش اول) (بخش دوم)
صرفنظر از كاهلي كشورهاي اروپائي در زمينه حضور موثر، فعال و در عين حال مسالمت آميز در تعيين سياست جهاني كه امروزه از ديدگاه اقتصادي و سياسي برايشان بسيار گران تمام ميشود ، آبشخورهاي ديگري را نيز ميتوان براي ادامه سياستهاي آمريكا در مناطق مختلف جهان بر شمرد كه از عمده آنها اعتماد بر سياستهاي دروني كشورهاي متشنج ميتوان بشمار آورد.
اين كشورها كه بمانند افغانستان زمان طالبان با وجود اينكه با تاْئيد و چراغ سبز مستقيم و موْثر آمريكا بقدرت رسيده بودند دو فايده اساسي و وجهه اي براي ايالات متحده بهمراه ميداشتند. نخست اينكه با ترويج ظاهري شعائر ضد غربي زمينه پائين آوردن كنترل شده التهابات را مهيا كرده و مردم خويش را از نگاه انگيزه اي براي زيست بهتر خلع سلاح مينمودند و دوم اينكه همزمان با گسترش ظاهري اين شعارها بهانه به دست جهانگشايان عصر فضا ميدادند تا در زمان معلوم با طرح استراتژي ها و ادعاهاي واهي، خود را همانند ناجيان ملل در مناطق مختلف جهان عرضه كرده و حتي بگونه نظامي نيز در منطقه حضور فعال يابند و از همه بدتر اينكه توده ساده نگري كه ساليان متمادي تحت انواع فشارهاي سياسي احتماعي بسر برده بود نيز داوطلبانه و با كمال ميل به ايشان بپيوندد و ديگر بار همان بيازمايد كه بارها آزموده بود منتهي به گونه اي ديگر. كوتاه سخن : تحميق زيركانه اي كه در آن مقصر نيز خود اين كشورها قلمداد ميشوند ( و بعضاْ نيز بواسطه عللي كه گفته شد، واقعاْ هم بودند).
ظاهراْ در اين ميان همه چيز روبراه ميشد ولي چون نيك بنگري هيچيك از اينها نميبود. نه تكامل فرهنگي، شخصي و گروهي به صورت بسيط و كلي آن روي ميداد، نه آزاديهاي اجتماعي و سياسي ميتوانستند خود را جايگزين حالات قبلي نمايند و تنها كل مملكت به نوعي حالت خلسه فرو ميرفت. براي نمونه ميتوان كشورهاي مصر، پاناما، عربستان و يا حتي اسرائيل را نام برد كه با حمايت و بعضاْ دخالت مستقيم آمريكا شكل گرفتند ولي هنوز ماهيتهاي سنتي سياسي و اجتماعي خويش را پس از ساليان متمادي از دست ندادند.
ادامه دارد
خوش نظر
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 9:11 pm در بخش: بدون دسته بندی