Feb 25 2010
ترور چیست تروریست کیست؟
یک توضیح: بنا نبود به حکومت آخوندی اجازه دهیم با مطرح کردن مساله ریگی اخبار دیگر را تحت الشعاع قرار بدهد! ولی چه میتوان کرد قدرت رسانهای رژیم بیشتر از ماست، پس باید از این مساله استفاده بهینه کرد و در مقابل حیلههای حکومت آخوندی ضد حیلهای زد و با بدل زدن به رفتار حکومت آثار این حیله را کم و خنثی کرد.
واژه ترور به معنی ایجاد وحشت است، واژه تروریست هم به معنی کسی است که ایجاد وحشت میکند. همه اینها هم برای این است که فردی یا گروهی که ایجاد وحشت میکند به این وسیله میخواهد به اهدافی برسد.
اگر این معانی را بپذیریم میتوانیم به راحتی بپذیریم که مشکل اصلی سیاسی امروز ایران حکومت آخوندی است، این دولت اسلامی ایران است که بزرگترین و گردن کلفت ترین ایجاد کننده وحشت و تروریست ترین است.
حالا بیایید برای خود تصویری واقع بینانه تر از این ماجرا ترسیم کنیم.
حکومتی داریم که همه ابزار سرکوب و ترور را در اختیار دارد. سرکوب و آزار و ایجاد ترور در جامعه به حدی میرسد که وضع استیصال بر جامعه مستولی میشود و اکثریت جامعه به شکلی به انفعال کشیده میشوند. همه راههای اعتراض صلح جویانه بسته میشود، کوچکترین مخالفتی با دستگاه حکومتی به سختی سرکوب میشود. اکثریت جامعه مورد تعرض قرار گرفته، سرکوب شده، حقوق اولیهاش پایمال شده، هیچ راه نجاتی هم وجود ندارد. در چنین شرایطی گروهی که دیگر برای خود هیچ راه مبارزه و مخالفت مدنی را میسر نمیبیند دست به مقابله به مثل میزند و با ایجاد گروه چریکی به مبارزه مسلحانه با حکومت بر میخیزد. آیا این گروه هم تروریست است. در معنی واژه ترور هیچ تردیدی نیست، این گروه هم یک گروه تروریستی است، ولی یک گروه تروریستی که از مشروعیت برخوردار است، مشروعیتی که به علت سرکوبگری رژیم بدست آمده. گروه تروریستی که وحشت را بجای اینکه در دل مردم بیگناه ایجاد کند در دل نیروهای حکومت سرکوبگر ایجاد میکند و نیروهای رژیم را از میان بر میدارد. آیا به نظر شما ترور پیشین که تعداد زیادی از مزدوران رژیم را به درک واصل کرد عمل ناشایستی بود!؟ آیا شما از این ترور خوشحال نشدید که تعداد زیادی از پاسداران خونخوار رژیم به درک واصل شدند!؟
چنین گروهی در اغلب موارد مورد حمایت و سمپادتی مردم نیز واقع میشود. مشکل گروههای چریکی از آنجا آغاز میشود که این گروهها از ایده آل ها فاصله میگیرند و از عقلانیت دور میشوند، با نیروهای خارجی همکاری میکنند و ننگ سرسپردگی را برای خود میخرند. اگر گروههای چریکی از ابزار مشروع برای مبارزه خود استفاده کنند و در راه مبارزه به جان و مال انسانهای بی گناه تعرض نکنند، بسیار سریع محبوب مردم خواهند شد و راه مبارزه شان هموار تر خواهد شد. اگر بخواهیم گروههای چریکی درگیر در مساله ایران امروز را بررسی کنیم میبینیم که اکثر این گروهها در دو زمینه راه خطا پیمودهاند، اولین خطا همکاری با نیروهای خارجی است و دومین خطا آسیب رساندن به انسانهای بیگناه است.
گرفتار شدن ریگی رهبر جندالله در تور اطلاعاتی رژیم، نشان از این اشتباه دارد. گروه ریگی وابستگیهایی به دولتهای بیگانه داشته که باعث شد در مراودات سیاسی او و گروهش را به حراج بگذارند، حالا فرق نمیکند دولتی که او را فروخته پاکستان بوده یا آمریکا.
ممکن است عدهای بر این عقیده باشند که اصولا راه رسیدن به دموکراسی با مبارزه مسلحانه میسر نمیشود! در پاسخ به این ادعا کافی است به نمونههای بارز بعضی از دموکراسیهای موجود اشاره نمود که از راه مبارزه مسلحانه به این مهم دست یافتهاند. اخیر ترین نمونه، کنگره ملی آفریقا (ANC) است، که با مبارزه مدنی همراه با مبارزه مسلحانه موفق شد ملت آفریقای جنوبی را به دموکراسی برساند. فراموش نکنید که اکثر کشورهای اروپایی در دوران جنگ جهانی دوم دولتهای مشروع خود را از دست دادند و بجای آن گرفتار دولتهایی خودکامه و دست نشانده شدند. در اکثر این کشورها گروههای آزادی بخش (تروریست) با ضربه زدن به دولتهای دست نشانده آلمان، موفق شدند همراه و همگام با جنگ نیروهای متفقین شر نازیسم و فاشیسم را از سر اروپا کم کنند. اکثر کشورهای اروپایی نیروهای پارتیزان و چریکی در داخل خود پرورش دادند و همگام با جنگ به مبارزه با رژیمهای موجود پرداختند.
اگر بخواهیم این حکومت را سرنگون کنیم باید با روشهایی در دل دست اندرکاران آن ترس و وحشت ایجاد کنیم، در غیر این صورت آنها به هیچ عنوان حاضر به ترک صندلیهای قدرت نخواهند بود. برای ایجاد ترس کافی در ارکان رژیم راه دیگری به ذهن من نمیرسد، مگر اینکه عدهای بخواهند به سبک آلفرد هیچکاک در دل ارکان سرکوبگر رژیم وحشت ایجاد کنند! فراموش نکنید! وقتی که روز عاشورا مردم تهران تقریبا شهر را در کنترل خود در آوردند، تنها با کتک زدن نیروهای سرکوبگر موفق به این کار شدند نه با روشها مسالمت آمیز. این رژیم با روشهای مسالمت آمیز قابل سرنگون کردن نیست.
در همین زمینه: زنده باد ساندیس که همه جا بکار میآید.
3 پیام |
سلام خسن آقا
این میوهء استبداد از داخلش کفک زده و احتیاجی به جنگ و جِدَل برایش نیست؛ وقتی زد و نقیض با خودش دارد و حرص و عاز حتی به قیمت سر بریدن یکدیگر کرده اند ( نظر داشته باشید، همه جنگ های فی مابین، جنگ زرگری نیست)، باید که صبر ایوب را حفظ کرد و در گوشه ای ریش به کف پا رسیده را به خذاب کشید و شاید با تئامل به این محدودهء مملو از حرج و مرج اندیشید؛ شما خودتان نوشته بودید که “اینها تا چند وقت دیگه و در هر صورت تا چندی دیگر، رفتنی هستند” به نظر من اعتراض در همین حد تظاهرات، همبستهگی، اعتصاب و تعلیم یکدیگر برای بیشتر برملا کردن و افشاءِ نامردمی اینها بهترین بازده را دارد، چرا که از طرفی با خالی شدن تکیه گاه مردمی، اینها دُمشان را جمع خواهند کرد و از طرفی، با چالش غیر قابل اقماضی که از این نا رضایتی بوجود آمده، تمام مردم معصونیتی مطابق با فهم و خواستگاه ِ طبقاتی خودشان پیدا میکنند( از عروس احمدی گرفته تا دختر هاشم هم از آن سهم میبرند) که در عمل تطبیق بد از خوب را برایشان به ارمغان دارد.
تمایض ما با بنیاد گرایانی مثل القاعده، طالبان،جُندالله و حزب الله، خوشبختانه و از سر تصدق دانش مردمی نیاکانمان آن فرهیخته فرهنگ پارسیمان است و پرچمی که داستان رنگهاش دل تاریخ را از همزیستی و بهزیستی پر کرده و همیشه با صلح بیانگر اعتراضاتش بوده.
دامون
پاسخ به دامون:
حرف های شما درست و قابل قبول، ولی وقتی روند فرسایشی اوضاع، اجتماع را به نا امیدی بکشاند دیگر عدهای صبر نخواهند کرد و دست به خشونت زدن یکی از میوه های آن خواهد بود. فراموش نکنید که این رژیم می تواند با سیر کردن شکم عده ای مزدور همه را زیر چکمه حکومت نظامی تا سالها نگاه دارد.
این آقایان به هر صورت عمرشان لب بام است و به همین دلیل هم برایشان مهم نیست اگر ایران به ویرانهای تبدیل شود. تازه آنهایی هم که سنشان زیاد نیست وابستگی چندانی به ایران و ایرانی ندارند، اکثر حتی فارسی را به خوبی صحبت نمی کنند عموما یا در نجف یا لبنان یا یک جهنم دره دیگر اسلامی به دنیا آمده اند و برای ایران و ایرانی تره هم خورد نمی کنند.
درود خسن آقا
جانا دل گفتی هموطن.از نظر من نیز بیشترین امکان موفقیت ما در نبرد با این خون آشامان تازی مبارزات خشونت آمیز است.شاید در نگاه اول خشونت معنای بدی را در نظر مجسم کند اما در شرایطی که ناموس و حق و حقوق و کشور و سرمایه های مادی و معنوی سرزمین اهورایی ما در اسارت و تحت تجاوز و دست درازی مشتی راسوی بو گندوست(با عرض معذرت از جامعه محترم راسوها به خاطر این تمثیل) و جزئی ترین خواستهای ما با باتوم و تیر و تفنگ پاسخ گفته میشود مبارزات خشونت امیز هیچ معنایی جز پدافند و برخورد به مثل ندارد.ساده ترین قوانین نیز دفاع در مقابل یک قاتل وحشی را ولو انکه منجر به مرگ فرد متجاوز گردد را نادرست نمی شمارند،بنابراین در شرایط کنونی نیز مصلحت از نظر بنده همین مبارزات مسلحانه است و لا غیر.هر چند که فرانسه با کمک نیروهای امریکایی و متفقین از اشغال نازی ها رها شد اما نهضت مقاومت فرانسه و نابودی لشگر ده هزار نفری زرهی هیتلر عملی بود که توسط چریکهای فرانسه صورت پذیرفت.قیام ویلیام والاس در اسکاتلند(برای اطلاع بیشتر فیلم Brave Heartرا حتما ببینید) و نمونه های مشابه دیگر همگی نشان از خیزش خشونت امیز نیروهای حق علیه شر و باطل دارند.از ان گذشته ایران مهد مبارزات چریکی و پارتیزانی است(همان طور که مشخص است پارتیزان ریشه اش از پارت می اید).قیام بابک خرمدین،ابومسلم خراسانی و سایر اسطوره های ملی این مرز و بوم هر چند که در مواردی با شکست رو به رو بودند اما در مقابل مشتی وحوش پست تر از حیوان راهی جز ایستادگی و دفاع متقابل وجود ندارد.
به نظر من در شرایط فعلی هرکس باید اسلحه به دست بگیرد(البته نه همین جوری الله بختکی) و در مقابل نیروهای مهاجم بایستد.وگرنه من که فکر نمی کنم بتونیم با این راهی که فعلا در حال طی شدن است این حکومت را با توسل به روشهای مسالمت از پای در بیاوریم.