Jun 02 2009
آیا میتوان ملت جدیدی را نیز برای ایران انتخاب کرد؟
این مطلب را یکی از دوستان که تازه از مسافرت ایران بازگشته نوشته است، نام مستعار او بیغرض است:
با فرارسیدن هنگام انتخابات ریاست جمهوری در ایران آواهای متفاوتی را میتوان شنید.
برخی کلا با اینگونه انتخابات که نامزدهای ریاست جمهوری پیشتر از فیلترهای گوناگون گذشته باشند مخالفند و بهبود اوضاع را در رهایی از این گونه قید و بندها میدانند ولی ناگفته نیز نماند که خود نیز راه حل جدی بجز وعده انتخابات آزاد عرضه نمیکنند یعنی هیچگونه طرحی جدی برای رفع معضلی حاضر را نه تنها ارایه نمیکنند که حتی به بحث و گفتگو نیز نگذاشته اند و نمیتوانند هم که بگذارند زیرا فاصله جدی میان گمانهای ایشان و واقعیات جامعه وجود دارد، حال میخواهد که این گفته ایشان را خوش آید و خواه نیاید. این فرقی در اصل ماجرا پدید نمیآورد البته این بمعنای نفی گفتمان و اندیشه های آزادی خواهانه نیست ولی این امری لازم است که ناکافی مینماید. ولی چه غم از این جمله بالا زیرا همگی میدانیم که چو فردا شود فکر فردا کنیم.
برخی دیگر دل به ریاست جمهوری فعلی بسته اند و میپندارند که راه وی درست بوده فقط زمان برای او کوتاه است و این مشکل نیز با انتخاب دوباره وی حل میگردد و میگویند اصولا در جمهوری اسلامی عرفا مدت ریاست جمهوری دو نوبت چهارساله میباشد که با این حساب، احمدی نژاد تنها در نیمه راه است و راه بکلی طی نگردیده بالنتیجه اوضاع خراب اقتصادی نیز فرصتی برای درست شدن پیدا نکرده است، پاسخ ایشان نیز هرکس که نداند و نداند که نداند است.
گروهی معتقدند که طریقت احمدی نژاد درست است فقط شخص وی نالایق میباشد و این نیز با انتخاب محسن رضایی حل میگردد. مدافعین این نظریه نیز همانند هواداران نظریه پیشین میباشند.
مخالفین اذن داده شده راه احمدی نژاد را نیز همگان میشناسید. آقایان موسوی و کروبی که در این میان بنظر من شخص کروبی با حساب و کتابتر از موسوی وارد میدان شده و عمل کرده است ولی آن وعده 70 هزارتومانیش عجیب به آوردن پول نفت بر سر سفره همه شبیه بوده و برابر بودن مخالفین و موافقین را از ریشه و اصل بیانگر میباشد.
اینکه کدامیک از گزینه ها بالا و یا گزینه دیگری درست است و کدامیک اشتباه را در اینجا به بحث نمیگذارم تنها به این بسنده میکنم که در تمامی این گزیده ها همه و یا بخشی از جامعه محق به انتخاب شخصی یا گروهی است که ریاست جمهور آینده و یا نوع حکومت را تعیین میکند ولی این برای همچون من نه تنها کافی نیست بلکه معتقدم که بازهم با ما بازی میشود زیرا که از حقایق سخنی بمیان نمیآید. خودمان نیز چندان حقایق را بر نمیتابیم. اگر این حقایق بگونه دشنام به مخالفین ما میباشد که علی یارتان این گوی و این میدان شما دشنام بدهید و ما هم ذوق میکنیم ولی اگر این حقایق حرکتی را از ما طلب میکند و دگرگونی را از ما درخواست میکند که باید بگویم شوخی ناموسی با کسی نداریم و نداشتیم و نخواهیم داشت.
گوشه ای از حقیقت این میباشد که همگی گروههای مذکور سوای زرورق بیرونی خویش از درون همسان میباشند و از یک آبشخور نشئت میگیرند و این آبشخور نیز ما هستیم و توقعات ما و آمادگیهای ما و همچنین آگاهیهای ما و اینکه آیا ما اینهمه را بکار میخواهیم بگیریم و یا نه. اگر آری چگونه، با چه میزان از تامل و تحمل و تا به کجا و اگر نه خطوط سرخ ما کجایند و چرا و تا چه زمان؟
با عرض پوزش از کلیه هموطنان گرامی و ضمن ایرانی دانستن خود، بر این نظرم که بزرگترین مشکل این مملکت خود ما هستیم.
اگر نامزدی بیاید و نوید بدهد که کارها را با گذشت زمان درست میکند ولی ما خود نیز بایستی آستینها را بالا بزنیم آیا انتخابش میکنیم؟
اگر نامزدی بیاید و بگوید که فرضا ای مردم وجدان کاری ما یکی از موانع سر راه ما است و زمان خوردن و خوابیدن در پشت میز ادارات و واحدهای تولیدی گذشته است و اگر میخواهیم انگلیس و فرانسه بشویم باید نیز همچون یک انگلیسی یا فرانسوی کار کنیم، آیا از سوی ما انتخاب میشود؟
اگر یک نفر بیاید و بخواهد که بدون ملاحظه، پسر عموها و دختر دائیهای ما را که مصدر کاری قرار دارند و بما نیز در موقع ضروری کمکی نیز میکنند ولی خارج از این آشنائیها چندان مثمر هم برای جامعه نیستند را از کار و مقام دولتی برکنار کند، آیا بازهم میتواند روی ما حساب کند؟
اگر منتخب آینده ما بخواهد که نیروهای کار خارجی را بطور جدی از ایران بسوی کشورهایشان مشایعت کند آیا ساختمانی و راهی را میتوان در ایران یافت که بدون بالا رفتن هزینه ها بتوان بموقع تحویل داد؟ فراموش نکنید که همه از درد بیکاری مینالند ولی منظور نه هر کاری است. زبانم لال ما که چهارپا نیستیم که هرکاری را بتوانیم انجام دهیم و یا اینکه اگر کسی تن بهرکار شرافتمندانه داد را که نمیتوانیم همینطور انسان نامیده و برایش شخصیت قایل گردیم و یا اگر هم گشتیم خود طرف بقول معروف ظرفیت نشان نداده و بنای بدمستی کردن را میگذارد.
مردمی را که من اخیرا در ایران دیدم نمیتوان جزو گروههایی بشمار آورد که آگاهانه اقدام بکاری نموده و با برنامه ریزی و تعقل و صبر میخواهند به هدف برسند.
رسیدن حمایت بی مناسبت مالی از سوی دولت بصورت اضافه گردیدن حقوقها و امثالهم ایشان را راضی نگه میدارد. تا زمانیکه قیمت های واقعی برق و آب و گاز و نان و بنزین و …… از ایشان در خواست نگردند اوضاع در دید ایشان قابل قبول است. هر از گاهی نقی نیز میزنند و گذشته را با حال و حال را با آینده ای که قرار است برایشان قابل تحمل گردد، مقایسه میکنند ولی این عملی چندان جدی نمیباشد بلکه سبک کردن دل است و لاغیر و این خود خصوصیتی است که صاحبدلان میدانند و کاندیداها نیز برآن واقفند بخاطر همین هم هست که در برنامه های انتخاباتی خویش نه تنها از آن سخنی بمیان نمیآورند بلکه وعده بیشتر هم میدهند. اوضاع اوپوزیسیون نیز به همین گونه و فقط در ظاهر اندکی متفکر مآبانه تر است که این نیز ظاهر قضیه میباشد و بس. ( با پوزش از همگی)
اگر محصول کشاورزی بر اثر محصولات رقیب خارجی روی دست تولید کننده ماند، بی خیال بیمه جبران خسارت نموده و کشاورز هم یاد میگیرد بجای کشت محصول که الحق دشوار نیز میباشد همانند شخصی متمدن به دلالی اجناس خارجی روی آورد. این وضع در مورد مصنوعات هم صادق است. پس میبینید که بدون جان کندن هم میتوان زندگی راحتتر داشت.
نزدیک به دو دهه پیش در کشور آلمان از هر کس که سئوال میکردید در زمان جنگ جهانی دوم شما و یا خانواده محترمتان چکار میکردید، پاسخ میشنیدید که این ما نبودیم و این دیگران بودند که بزهکاری را پیشه کرده بودند.
امروزه هم در میان ایرانیان از هرکس که پرسش نمایید سی سال پیش چه کسی به این نظام و حکومت رای مثبت داد همه میگویند که ایشان جزو یک و نیم درصد مخالف بودند ( بین خودمان بماند که یک و نیم درصد پر و پیمانی است) ولی واقعیت چیز دیگری است یعنی انتخاب این حکومت و سی سال با عمل خویشتن تایید آن حال اگر کسی هم غیر از این میگوید شکر خواری میکند.
در ایران به پزشک بیمارستان میگویید چرا به بیمار توجه کامل مبذول نمینماید هاتفی از غیب سروش را به شما میرساند که ایشان در حال مبارزه منفی با رژیم هستند تا مردم به نقاط ضعف دولت ملتفت گردند ولی بعد از ظهر در مطب خصوصی همین دکتر در نقاط بالای شهر و بهنگام گرفتن 10000 تومان حق ویزیت از پیر و جوان و 6000 تومان برای نوار قلب که بصورت اتوماتیک باید گرفته شود متوجه میگردید که این مبارزه منفی با رژیم چگونه دارد به اوج شدت خویش میرسد.
حال اگر شما فکر میکنید که انتخاب کردن یا نکردنتان تغییری در اوضاع امروز و فردای ما بوجود میآورد پس حتما بیشتر از من به کلیه امور آگاهی دارید و بهمین خاطر نیز قابل تقدیر میباشید. حداقل جریان این خواهد بود که در صورت انتخابتان مقصر آینده را از حال در اختیار دارید و در صورت انتخاب نکردنتان خود را انقلابی شش آتشه ای میپندارید که کسی را نیز یارای از برگ گل نازکتر گفتن به شما را نخواهد بود.
منکه راه رهایی را در انتخاب ملتی با مشخصات نو میبینم بگفته حافظی که همه میشناسیمش ولی درکش هیچوقت نکردیم :
آدمی در عالم خاکی نمیآید بدست عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
حکومتهای حاکم بر ما،برخاسته از میان خودمان هستند و اگر نباشند، بیشتر از دو سه سال در میان ما دوام نمیآورند زیرا بلافاصله بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم در سرنگونیشان همدست و شریک میشویم تا باز بتوانیم برای فقدانشان اشکی ریخته و آه حسرتی از ته دل بکشیم.
بیغرض
15 پیام |
خسن آقا ببین ملت گوساله سر گاییده شدن زودتر چه دعوایی راه انداختند.
http://www.jour4peace.com/main1.asp?a_id=801
من همیشه یک مثالی را میزنم برای این مردم: اگر از فردا صبح بگن که بیایید قبل از رفتن به سر کار یا مدرسه و دانشگاه ، ما یک دست ترتیبتون را بدیم و بعد برید سر زندگیتون، از فردا صبح مردم میرن صف که میبندن هیچی، دعوا هم میکنن که جر بزنند و برن جلوی صف و زودتر ترتیبشون داده بشه و بروند به کار و زندگیشون برسند. حالا شده حکایت این دعوا …. خاک عالم تو سر همشون.
اردی خان، خیلی وقته این این سوالو دارم و هنوز جواب ندارم، سوالم اینه که دولت عصاره ی ماس یا ما رقیق شده ی دولتیم، تیتر مطلب خوشحالم کرد ولی خود مطلب مجابم نکرد که دولت عصاره ی ماس، چون اگه من (من نوعی رو میگم که اکثریت جمعیت حیف نون ایران رو تشکیل میده!) الان فرضن در شرایطی ایده ال، یه آدم مناسب برای اداره ی کشورم انتخاب کنم و آینده رو اصطلاحن خودم بسازم، پس اون کتابایی که دولت دستچین کرد و تو 12 سال فرو کردن تو مخم چی میشه؟ (کتاب مثاله) آیا من تاثیری نپذیرفتم؟ آیا انتخاب آزادانه و سالم من، رها از خواست نظامه؟
با از ماست که برماست بیغرض اصلن مخالف نیستم ولی نمیتونم (اینبار خودمو میگم) مدعی ذهنی کاملن پاک از آموزه ها و ترعیب های نظام در دوران رشدم بشم، به سختی با چیزای دست ساز خودم جایگزینشون کردم ولی بهای سنگینی دادم، اونایی که مثل منن یا در رفتن، یا موندن و سوختن، که در هر دو صورت اقلیت بی نقش و اثری هستیم.
احسان: دولت عصاره ماست در شرایطی که دموکراسی حاکم باشه. و اگر نباشه باز هم عصاره ماست چون ما به موندن اون بقا میدیم. ببین این زیتون یه استدلالهای تخمی برای خودش از تو آشپزخونه درست میکنه و یا هر وقت زیر همسایه ها گیر میکنه یه چیزهایی به مغزش میزنه و می نویسه. برگشته میگه اگر رژیم مشروعیت نداره بچه تان را نفرستید مدرسه رژیم !!! ببین شما این ابله نمی فهمه که سلسله آخوندیان 30 سال هست با استدلالهای کیری امثال این باجی شلخته سرپا موندن. اگر مدرسه نره بچه کجا بره؟ بره معتاد بشه و نفهمه اینترنت و دنیا چه خبر هست؟ کتابهایی هم که تو مغز شما کردن تو کله ما هم فرو کردند ولی ما نپذیرفتیم و پس زدیم. در ظاهر خوندیم و نمره گرفتیم و در باطن به ریششون خندیدیم.
اگر این مردم به قول پدرم: یکماه همه با هم دست به دست به بانک نروند اونوقت ببین سر 30 روز دولت به اندازه 30 سال فلج میشه. خودش یک عمر در بانک کار کرده بود که این را میگه.
حالا شما حساب کن بخواهیم این حرفها را به مردم حالی کنیم. امکان نداره. این مردمی که میروند و برای موسوی دعوا میکنند هنوز در خواب حماقت هستند.
اینها هنوز باور دارند که کسی میتونه از دل رژیم آخوندیان برای تغییرات اساسی بیرون بیاد. اینه که دولت همچنان سرپا مونده و عصاره مردم هست. مردمی که دوست دارند دهنشون آسفالت بشه و دولتی که مردم را زیر و رو آسفالت میکنه تا هم خودش لذت ببره و هم مردم خوشحال باشند از این قضیه.
ما نه اقلیت هستیم و نه بی نقش و اثر. این اثرات مخرب افسردگی و جنگ روانی هست که این زبونان بسیجی و جاکشان آخوندها راه انداخته اند تا من و شما را به بی محتوایی بکشند ولی کور خوندن. شما همین برات کافی باشه که ببینی چقدر این اینترنت داره ریشه آخوندها را از بین میبره و هر روز هرچی سایت می بینند فیلتر میشه. اینهمه وبلاگ کثیف و بی محتوای دعا و عکس 12 قرمساق و پیامبر دیوثها را یه مشت جوجه بسیجی درست میکنند که چی؟ که به اصطلاح خودشون با ما بجنگند. با خرافه زدایی بجنگند و با خردگرایی مقابله کنند.
شما هر چی که با خرد و علم جور در نمیاد بریز تو چاه مستراح. ولو اینکه حرفهای من و امثال من باشه. تازینامه (قرآن) که جای خود داره. شما میدونی که بودجه هنگفتی را بی حد و حساب به این بسیجیها و خونواده هاشون اختصاص دادن که یا به تفرقه مذهبی دامن بزنند و یا با بی خدایان و بی دینها و یا حتا ادیان دیگه با کلمات بجنگند، شناسایی کنند، ردگیری کنند و حتا هک و دستگیر…اگر ما بی اثر و در اقلیت بودیم اینهمه خرج را متقبل نمی شدند.
نكته را درست پيدا كردي خسن آقااينكه من و خسن آقا انتخابات را تحريم ميكنيم و بعضي مي گوييند مارآي نميدهيم ولي تحريم نميكنيم. فاصله بين تحريم كردن و رآي ندادن فاصله بين اعتقاد به اين است كه آيا ضروري است يك تحول فرهنگي در درون هر ايراني انجام شود و يا فقط با مانورهاي سياسي ميشود اوضاع راسروسامان داد.
وقتي تحريم ميكني در واقع “نه” گفتن را ياد كساني ميدهي كه از كودكي “نه” گفتن را يادشان نداده اند و به نفع خودشان است كه قدرت داشته باشند كه “نه” بگويند . ترس هايي كه در ذهنيت ايرانيان وجود دارد و ريشه آن در سيستم آموزش و پرورش استبدادي و نظام پدر سالار درون خانواده است. رياكاري را بچه هاي ايراني از درون مدارس و خانواده ها ياد ميگيرند. ريشه فرهنگي پوپوليسم ايراني كه در شرايط عادي لمپن هاي رنگارنگ ميسازد و در شرايط بحراني به سمت فاشيسم پيش ميرود همين است . تحريم انتخابات بيش از آنكه عملي سياسي باشد عملي فرهنگي است وريشه در درمان روانشناختي جامعه اي دارد كه با يكرنگي خود با محيط اطراف سعي در تعطيل كردن و اكبند نگه داشتن قسمت فوقاني يعني مغزش دارد تا تنش هاي خود و محيطش را هر چه كمرنگ تر كند و با همسان سازي خود با محيط اطراف فرديت خلاق خود را كه فسفرهاي مغزش را مفتي مصرف ميكند، سركوب كند. تمام اين مشكلات ناشي از مشكلات ساختاري در حكومت جمهوري اسلامي و ماقبل آن است. نكته اي كه خسن آقاي عزيز فراموش ميكند اينست كه بيش از 90 درصد از كساني كه مچ بند سبز مي بندندبه خوبي ميدانند كه موسوي هيچ كمكي به خواست هايشان نميكند پس چرا ينكار را ميكنند ؟ بدلايل روانشناختي
1- ((برگشته میگه اگر رژیم مشروعیت نداره بچه تان را نفرستید مدرسه رژیم !!!
و
اگر این مردم به قول پدرم: یکماه همه با هم دست به دست به بانک نروند اونوقت ببین سر 30 روز دولت به اندازه 30 سال فلج میشه. خودش یک عمر در بانک کار کرده بود که این را میگه.
“همون شد که!”))
2- ((ببین این زیتون یه استدلالهای تخمی برای خودش از تو آشپزخونه درست میکنه و یا هر وقت زیر همسایه ها گیر میکنه یه چیزهایی به مغزش میزنه و می نویسه. برگشته میگه اگر رژیم مشروعیت نداره بچه تان را نفرستید مدرسه رژیم !!! ببین شما این ابله نمی فهمه که سلسله آخوندیان 30 سال هست با استدلالهای کیری امثال این باجی شلخته سرپا موندن: “فقر شعور اکثریت جمعیت ، استدلال تخمی میطلبه، همونطور که نطق های احمدی نژاد موثرتر از کتابای روشنفکریه! هرچند زیتون رو نمیشناسم و نمیدونم در چه حد استدلالش تخمیه!”))
3- (( اگر مدرسه نره بچه کجا بره؟ بره معتاد بشه و نفهمه اینترنت و دنیا چه خبر هست؟ : “جایی که میشه اکثریت احمق ایرانی رو روشن کرد اینترنت نیست چون کسایی که پاشون به اینترنت باز شده معمولن به حدی از شعور رسیدن، مثلن به نظر من تاکسی برای ملت بیسواد فروم داغتریه!))
4- (( کتابهایی هم که تو مغز شما کردن تو کله ما هم فرو کردند ولی ما نپذیرفتیم و پس زدیم. در ظاهر خوندیم و نمره گرفتیم و در باطن به ریششون خندیدیم. : من تو اون سن خوشبینتر و بیخیالتر از اون بودم که با همه چی درگیر بشم و وقتی به سن درگیری رسیدم، از دانشگاه اخراج شدم!))
5- ((اینها هنوز باور دارند که کسی میتونه از دل رژیم آخوندیان برای تغییرات اساسی بیرون بیاد: “ما نه خوردیم نون گندم و نه دیدیم دست مردم! چون وقتی دنیا اومدیم 2 تا کانال تخمی تو تلوزیون داشتیم فقد، 20 سالمون که شد از فرط تشنگی هفته ای یه بار اینترنت گردیمون تو سکاف و آویزون گذشت، 25 سالمون که شد ماهواره و اینترنت لباس و مدل موهامونو فقد عوض کرد، سی ساله تو تحریمیم، گوش دادن آهنگ خارجی از نظر “همه” نشون غربزدگیه و 50 ساله تو چن تا دستگاه و ردیف موندیم، اگه بگم بابا بسه بالیدن به تاریخ 2500 ساله، الان قهرمانای جدید میخوایم، میگن وطن فروشی، وقتی هیچ تصویری از یه تمدن جدید ایرانی وجود نداره چی بهتر از اصلاحات!!!!!!!!))
6- ((ما نه اقلیت هستیم و نه بی نقش و اثر.: “سوتفاهم شده” منظورم از اقلیت تعداد کممون بود و بی نقش و اثری منظورم پراکندگی و ارکستر هشلهفمون بود!)) http://ff.im/343u5
7- (( این اثرات مخرب افسردگی و جنگ روانی هست که این زبونان بسیجی و جاکشان آخوندها راه انداخته اند تا من و شما را به بی محتوایی بکشند ولی کور خوندن. شما همین برات کافی باشه که ببینی چقدر این اینترنت داره ریشه آخوندها را از بین میبره و هر روز هرچی سایت می بینند فیلتر میشه. اینهمه وبلاگ کثیف و بی محتوای دعا و عکس 12 قرمساق و پیامبر دیوثها را یه مشت جوجه بسیجی درست میکنند که چی؟ که به اصطلاح خودشون با ما بجنگند. با خرافه زدایی بجنگند و با خردگرایی مقابله کنند. “من تحت تاثیر این جنگ روانی نبودم هیچوقت فقد یکم دیر پام به اینترنت باز شد چون درگیر زندگی خودم بودم تا از گشنگی نمیرم!))
8- ((شما میدونی که بودجه هنگفتی را بی حد و حساب به این بسیجیها و خونواده هاشون اختصاص دادن که یا به تفرقه مذهبی دامن بزنند و یا با بی خدایان و بی دینها و یا حتا ادیان دیگه با کلمات بجنگند، شناسایی کنند، ردگیری کنند و حتا هک و دستگیر… . : “من از سن و حال تینیجر تندرو رد شدم ولی جسارت یه جوون رو هنوز دارم، پیدا کردنم از پیدا کردن برج میلاد آسونتره، ولی چیزی برای از دست دادن ندارم”))
9- ((اگر ما بی اثر و در اقلیت بودیم اینهمه خرج را متقبل نمی شدند: “تو فکر کن استدلال من تخمیه ولی به اینکه درپیت حرف میزم، میون آدمای کوچیک بزرگ شدم و گوز رو میتونم به شقیقه ربط بدم افتخار میکنم، دولت برای آدم معمولی ای مثل من خودشو به زحمت نخواهد انداخت ولی بی اثر هم نیستم”))
اردی خان در آخر اینو هم بگم من نه تحصیل کرده م و نه روشنفکر به معنی رایجش و هدفم از گفتن اینا روشن کردن تو و بقیه دوستان نیست، چرا باید جلوی توپچی ترقه در کنم؟ 1 – تیتر مطلب سوال من بود 2 – سوتفاهم شد مجبور شدم جمله به جمله نظرمو بگم، ما میخوایم یه خونه رو بسازیم فقد نقشه و مصالح ساختمانیمون متفاوته.
احسان عزيز
من را ياد خاطره اي انداختي كه بي مناسبت نيست. يادم است كه درگيري هاي دهه شصت بود . رژيم بكش بكش عجيبي راه انداخته بود . ههمه كساني كه فقط حزب الهي نبودند ترسيده بودند. همه ميخواستند از ايران بروند فكر كنم سال 62. توي اتوبوس نشسته بودم كارگري بلند بلند به حكومت اعتراض ميكرد ضمن صحبت هايش گفت چرا ميترسيد و فرار ميكنيد. فقط خاطره را تعريف كردم منظور خاصي ندارم صحبت هايت اكثرآ منطقي و بسيار واقع بينانه است.با توجه به حرفهايي كه گفتي نظرت را درمورد اين كامنتم بنويس.
منظورم كامنت ششمي است
بسم الله قاتل القوّادین
معذرت میخوام ولی چه استدلال تخمی ای: طرف میگه چون ما مثل انگلیسی ها کار نمیکنیم پس حقمان همین است که هست. نه مهندس این طور نیست که هست. پس بذار چیزی رو برات تعریف کنم.چند وقت پیش یکی از دوستان من برای دوره کاری رفته بود به کره جنوبی.اون میگفت که وقتی وضع زندگی مردم اون مملکت رو میدیدم گریه میکردم . میگفت که یک کارگر کره ای که در کارخانه هیوندا کار میکنه ودقیقا همون کاری رو انجام میده که من درایران انجام میدم ماهانه دوازده هزار دلار حقوق میگیره میدونی مهندس 12000 دلار یعنی 12 میلیون تومان! اون وقت این رفیق ما توی ایران برای دوازده ساعت در روز کار کردن مبلغ 200 هزار تومان یعنی 200 دلار!! حوق میگیره. اولا که من نمیدونم کار کردن انگلیسی یعنی چه ولی شما که میدونید.اگر خودتان حاضرید که برای حقوق 200 هزار تومانی و خط فقر 950 هزار تومانی به قول خود رژیم که البته این امار رژِم است و خط فقر لااقل چند برابر این است . روزی 8 ساعت کار مفید مثل انگلیسی ها داشته باشید یا ژاپنی ها . اون وقت من میگم که بله حق باشماست؟! در ضمن بد نیست بدونی که یکی از مقامات کره جنوبی که 30 سال پیش به ایران سفر کرده بود ارزو کرده بود که روزی کشورش پایتختی مثل تهران داشته باشه!(خاطره پدر یکی ازدوستانم) و امروز به یمن انقلاب اسهالی ومسهلین صالح مملکت ما هم ردیف سودان و سنگال است وکره جنوبی همسنگ ژاپن وایتالیاو المان
نه دوست عزیز مشکل ما مردم نیستندمشکل رژیمیست که خواهان بازگشت ایران به 1400 سال ودوران تخمی محمد ابن عبدالله(مج) است .
راستی من با کسانی که ملت رو به چیزهایی مثل گاو و گوسفند وغیره تشیبه میکنند مخالفم.به نظر من مردم امروز ویا حد اقل نسل جوان نسبت به نوع تفکر تخمی اسلامی که 30 ساله بر انها حاکم است و30 ساله در مدرسه وادنشگاه و جامعه اداب غسل جنابت و اداب جماع با عمه و مادربزرگ و لواط شرعی بامحارم (به شرطی که سرالت تا اخر واردنشود. مراجعه شود به توضیح المسائل خمینی.)یاد میدهد خیلی هم جلو هستند. وانگهی در نبود یک اپوزیسیون که راه حل دومی پیش پای مردم بگذارد توقع دارید که مردم(عامی) به چیز دل ببندند؟؟
صدق الله خنیس المریض
لال از دنیا نری. یه خلط سبز ملاتدار نثار محمد وال محمدکن.
آقا احسان گرامی
نظراتت جالب بودند و من هم نمیگم که شما ایده تخمی داری. ولی فرق هست بین کسی که دست کم از روی شعور حرف میزنه با کسی که فقط می خواد یه چیزی گفته باشه. شما خوب یا بد چیزی را نوشتی که از سر بخارات شکم نبود و از روی فکر کردن بود. ولی فقط بگم که با حرفهای شما موافق هستم و مخالف در برخی نقاط. که این هم طبیعت انسان هست. من سوئ تفاهمی از حرفهای شما برداشت نکردم و فقط نظرم را گفتم.
اگر یادت باشه نوشتم هزاران بسیجی را فعال کرده، یعنی که دولت نمیاد مامور وزارت اطلاعات بفرسته در خونه مردم عادی ولی بسیجی سر کوچه که مال همون محل هست را میتونه بفرسته خیابون بالایی تا دیش ماهواره یارو را جمع کنند و یا به جرم شرب خمر دستگیر بشه. همینها شب میرن تو خونه لینکهای تاسوعا عاشورایی می فرستند.
من ایران که بودم تو همون 22-23 سالگی سکاف و آویزون و کار20 و همه را هم میدیدم ولی همیشه از خودم می پرسیدم که چطوریه که من با پدر کارمندم و خودم که بیکارم و دانشجو نمیتونم وبلاگ نویسی درست حسابی کنم چون اینترنت گرونه ولی اینهمه وبلاگ بسیجی هست؟ خودت بگرد دنبال جواب پیدا میکنی.
تاکسی فروم مردم بیسواد درست..!! ولی نباید باشه چون از تو همون تاکسی مزدوران و اطلاعاتیهای رژیم شایعه پراکنی و تخم نفاق را پراکنده میکنند. کلی راننده تاکسی داریم که اصلن مامور سپاه و وزارت اطلاعات هستند و فقط و فقط مامور شدن که تو شهر بگردند و از مردم اطلاعات جمع کنند. این حرف را یک شخص بلند مرتبه ای توی تاکسیرانی به من زد. دلایلش را هم گفت. من فکر نمیکنم برای مردم بیسواد آوردن استدلالهای معدوی فلان خانم مفید باشه و یا اینترنت به آنها آگاهی نده. الان دیگه قشر جوان 95 درصدشون با اینترنت سر و کار دارند و اون 5 درصد هم که ندارند از خانواده و دوستان اخبار و حرفها را می شنوند.
بابا اردی جان،
من هرچی بخوام بگم میبینم تو گفتی .. دکان مارو تخنه کردی حسابی..هاها
جدا از شوخی دمت تو و این حسن آفا گل گرم…بزار این مردم برم رای بدن.. این دفعه بجای سر تا ماتحتشون گول مالیده خواهد شد.. باز بعد از شش ماه شروع به چسناله کردن میکنند.. آرزو میکنم این دفعه من و شما اشتباه کنیم ولی میدونم اینجوری نخواهد شد چون تا ایران دشمن قسم خورده ای بنام سید علی چلاق داره ما روی آزادی را نخواهیم دید.. من ضحاک جدیدی را میبینم.. با درود بر شما
سلام حسن آقا جان، در این بحبوحه انتصابات که همه احساساتی شدن و بوی یار مهربان رو میشنوند، بعضیها از جمله شما و اینجانب و خیلیها دیگه در داخل و خارج از ایران این انتصابات را تحریم کردند. ولی سوال همه چه من تحریمی چه دوست من که میخواهد رای بدهد اینه که خوب چی کار باید کرد؟ تحریم که قبلا هم امتحان شده و جواب نداده. شما به عنوانه یک مخالف ج ا چه راهی را پیشنهاد میکنید؟ میشه لطفا یک مطلب در مورد نافرمانی مدنی بنویسید و نظرتون رو در این مورد بگید. فکر میکنید آیا این در مورد جامعه ایران جواب میدهد؟ اگر آره، لطفا نسل جوان را با این موضوع آشنا کنید. بهتره عوض اینکه همش گفت اینکارو نکنید، گفت بشه چی کار کنید. لطفا اگر راه حل عملی دیگری هم در نظر دارید در موردش بنویسید.
emrooz saalmarge khomeini ast
نون و پنیر و سبزی ارتحال جانگوز امام تدوینی جدید از ترانه نون و پنیر و سبزی ابی داریوش
http://www.youtube.com/watch?v=2G2lsRlOABM
ما ارادتمندیم سیاوش خان. خسن آقا هم حکم بزرگتر بچه های خوب و خدانشناس ، در این حوالی اروپای مرکزی و شمالی را دارند. :-))