Apr 14 2009
حمایت دولت اوباما از احمدی نژاد!
این چه سیاستی است که آمریکا در قبال ایران درپیش گرفته؟ آیا کسی این سیاست را درک میکند!؟ اصلا آمریکاییها میدانند دارند چکار میکنند!؟
این تصمیم گیریها درست دو ماه مانده به انتخابات یعنی برنده شدن احمدی نژاد!
مگر تا همین یکی دو هفته قبل نگفته بودند که به علت نزدیکی انتخابات در ایران، دست از هر حرکتی که باعث تقویت یکی از جناحهای رژیم بشود خودداری خواهند کرد!؟
آیا آمریکاییها از شعور فارق شدهاند یا سیاستی پشت این سیاست است که ما ساده لوح ها درک نمیکنیم! آی کمک! کسی درک میکند این سیاست را!؟
این رفتار و رویکرد جدید آمریکا اگر واقعیت داشته باشد، یقینا به گسترش هر چه بیشتر بنیادگرایی مذهبی حداقل در خاورمیانه منجر خواهد شد، این خط و این هم نشان! وقتی در قبال سیاستهای گستاخانه حکومت ایران ابرقدرت و گنده لات جهان عقب نشینی بکند، این درست مثل چراغ سبزی میماند برای دیگر کشورهای یاغی.
یا آمریکایی ها کاملا مستأصل شدهاند و به قول مکانیکها آب و روغن قاطی کردهاند، یا راه سیاست انگلیسی پیش گرفتهاند و میخواهند ایران را در یک بن بست قرار دهند. البته من بیشتر اولین نظریه را باور دارم. آمریکاییها اگر شعور سیاسی داشتند کارشان با ایران از همان روز اول به اینجا نکشیده بود.
در این رابطه:
افشای «مذاکرات مخفیانه» یک جریان داخلی با کشورهای غربی
آمریکا ممکن است شرایط مذاکره با ایران را حذف کند
یک موضوع دیگر:
دلم میخواهد یک گروه کاری با همکاری وبلاگهایی که ضد مذهبی هستند راه بیندازم. آیا کسی بین شما هست که نیاز چنین گروهی را احساس کند و علاقمند به همکاری باشد. نیازی نیست چنین گروهی علنی باشد، میتوانیم یک گروه بسته داشته باشیم و هر از گاهی برای تبادل نظر از طریق مجازی با هم تبادل نظر بکنیم. اگر کسی علاقمند است میتواند با آدرس میل من که در بالای وبلاگ است تماس بگیرد.
پ.ن.: تحلیل یکی از دوستان در پیام گیر، به گمان من هم این تحلیل درست تر از دیگر تحلیل ها است:
حسن آقا من بر این باورم که ملایان همانگونه که “کفش عوضی پای شیطان میکنند” امریکائیها را هم دست انداخته اند…قبل از هرچیز یک حکومت قرون وسطائی که ظاهرن همه چیزش را به *** آسمونی متصل کرده و سیستمی بی دروپیکر بوجود آورده که آخور و طویله اش در درون هم گم شده است و از دیگر سو هم صبح تا شام برای دنیای متمدن نقشه میکشد و مردم خودش را به بهانه های واهی میکشد &چه بحث منطقی میتواند در تعاملات بین المللی مطرح سازد که هم دنیا و هم ملت خودش نفسی آسوده فرو برند؟در آنسوی معادله…جورج بوش ج.ا را ضلعی از مثلث شرارت نامیده بود آنهم زمانیکه غنی سازی بطور موقت متوقف شده بود و شرائط بگونه ای دیگر بود که شرح آنرا همه میدانیم…اکنون چه اتفاقی افتاده که بعد از چهارتحریم الزام آور شورای امنیت که مستندا” بر اساس ماده هفتم منشور سازمان تنظیم شده!!! (یعنی اگر تحریمها کارساز نبود گزینه هنظامی هم میتواند دردستورکار قرار گیرد)& به یکباره محور شرارت و یاغیگری و غنی سازی و تهدیدات علنی علیه اسرائیل و منافع امریکا کنار نهاده میشوند و این چنین بادبانها پائین کشیه میشوند؟آیا آخوند برنامه ساخت بمب اتمی را رها کرده؟ زهی خیال باطل…آیا از تدارک و حمایت از گروههای تروریستی در جای جای جهان دست برداشته؟ خیر! آیا کشتار مردم خود را متوقف نموده و در راستای تحقق حقوق بشر اقداماتی انجام داده؟…پس چه اتفاقی افتاده…
بنظر من اوباما در قد و قواره ای نیست تا ابرقدتی جهانی مانند امریکا را رهبری نماید لذا معتقدم شکست خواهد خورد و شرائط فعلی تا آینده ای نزدیک موجب رشد میکروب اسلام سیاسی گشته و زمینه را برای حضور مجدد و قدرتمندتر نیوکانسرواتیوها مستعد خواهد کرد تا جنگی شدیدتر و فراگیرتر بیافروزند.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 6:06 pm در بخش: روابط خارجی
9 پیام |
maa userhayeh dar irankooly ham esteghbaal mikonim
دوست عزيز، به نظر من سياست اوباما در قبال جمهوری جانيان اسلامی شباهت زيادی با سياست هيتلر در زمان شروع جنگ دارد. هيتلر میدانست که نمیتواند در آغاز جنگ در چند سنگر بجنگد به همين علت اول با انگليس و فرانسه و مخفيانه با آمريکا قرارداد دوستی امضا کرد و لهستان را تسخير کرد بعد با اتحاد جماهير شوروی قرارداد دوستی بست و دهان انگليس و فرانسه را سرويس کرد بعد به سراغ شوروی رفت.
آمريکا در حآل حاضر از يک طرف در عراق و افغانستان گير کردهاست و از طرف ديگر اوضاع اقتصادی اجازه خرج بيشتر برای يک در گيری جديد را نمیدهد. اوباما و مشاوران او به اين مسئله کاملا واقفند که انتخابات در ايران کشک است و برايشان در حال حاضر مهم نيست که چه کسی رييس جمهور ايران خواهد شد. مسئله آنها فعلا سروسامان بخشيدن به وضعيت نيرو های آمريکا در افغانستان و عراق است و ميدانند که ايران قدرت آنرا دارد که چوب لای چرخشان بگذارد. به همين علت فعلا با ايران سياست هيتلر را پياده میکنند.
ارادتمند رکگو
حسن آقای عزیز
مسئله زیاد هم پیچیده نیست. بگذار یک مثالی برایت بزنم.
تابحال توی فیلم های امریکایی دیده اید که مثلا یکنفر شرور یک بچه یا زنی را به گروگان گرفته و تهدید میکند اگر فلان مبلغ پول را ندهید گروگان را می کشم یا مثلا هواپیما را منفجر میکنم؟
خب در چنین مواقعی معمولا امریکایی ها خودشان را به خونسردی میزنند و از طرف میخواهند با آنها وارد گفتگو شود. چون میدانند از این طریق میشود وضعیت او را بررسی کرد و کنترل اوضاع را بدست گرفت و در یک فرصت طلایی ضربه را زد و خلاص شد.
حالا همین وضعیت را در مورد ایران دارند پیاده میکنند. البته این را هم بدان که ایران نیز چاره ای ندارد. چون هواپیمایی را که به گروگان گرفته نیازمند سوخت است و بدون آن نمیتواند تحرکی داشته باشد. اوضاع اقتصادی و بحران های داخلی هم که دارد غوغا میکند.
بنابر این من فکر میکنم امریکایی ها از تکنیک گفتگو با ایران به نفع خودشان استفاده خواهند کرد.
جمله آخر اینکه گفتگو با ایران از قبل با اسرائیل نیز هماهنگ شده و آنها نیز میدانند که این یک تاکتیک است و نه تغییر بنیادین در موضع گیری علیه ایران.
حسن آقا من بر این باورم که ملایان همانگونه که “کفش عوضی پای شیطان میکنند” امریکائیها را هم دست انداخته اند…قبل از هرچیز یک حکومت قرون وسطائی که ظاهرن همه چیزش را به *** آسمونی متصل کرده و سیستمی بی دروپیکر بوجود آورده که آخور و طویله اش در درون هم گم شده است و از دیگر سو هم صبح تا شام برای دنیای متمدن نقشه میکشد و مردم خودش را به بهانه های واهی میکشد &چه بحث منطقی میتواند در تعاملات بین المللی مطرح سازد که هم دنیا و هم ملت خودش نفسی آسوده فرو برند؟در آنسوی معادله…جورج بوش ج.ا را ضلعی از مثلث شرارت نامیده بود آنهم زمانیکه غنی سازی بطور موقت متوقف شده بود و شرائط بگونه ای دیگر بود که شرح آنرا همه میدانیم…اکنون چه اتفاقی افتاده که بعد از چهارتحریم الزام آور شورای امنیت که مستندا” بر اساس ماده هفتم منشور سازمان تنظیم شده!!! (یعنی اگر تحریمها کارساز نبود گزینه هنظامی هم میتواند دردستورکار قرار گیرد)& به یکباره محور شرارت و یاغیگری و غنی سازی و تهدیدات علنی علیه اسرائیل و منافع امریکا کنار نهاده میشوند و این چنین بادبانها پائین کشیه میشوند؟آیا آخوند برنامه ساخت بمب اتمی را رها کرده؟ زهی خیال باطل…آیا از تدارک و حمایت از گروههای تروریستی در جای جای جهان دست برداشته؟ خیر! آیا کشتار مردم خود را متوقف نموده و در راستای تحقق حقوق بشر اقداماتی انجام داده؟…پس چه اتفاقی افتاده…
بنظر من اوباما در قد و قواره ای نیست تا ابرقدتی جهانی مانند امریکا را رهبری نماید لذا معتقدم شکست خواهد خورد و شرائط فعلی تا آینده ای نزدیک موجب رشد میکروب اسلام سیاسی گشته و زمینه را برای حضور مجدد و قدرتمندتر نیوکانسرواتیوها مستعد خواهد کرد تا جنگی شدیدتر و فراگیرتر بیافروزند.
شما تمام این سی سال را در نظر بگیرید هر بار که اتفاقی افتاده تا خیال ماراازبودن اینها راحت کند , مسئله چیزدیگری شده و حوادث طور دیگری رقم خورده است !
اصلا در این محدوده فکر نکنید که اوباما به فکر مردم است و این حرف را زده و این نظر را دارد .برای آنها چیزی که مهم است منافع آنهاست که در اولویت است وبس .
سلام … تا وقتی که (از ریگان تا بوش جونیور) هارت و پورت میکردند معلوم بود کاری نخواهند کرد … اما اگر دم از صلح و سفا بزنند … در تاریخ آمریکا از این سیاستها پر هست … اگر اینها میخواهند کاری بکنند که احمدی نژاد بماند یعنی میخواهند یکی باشد که بازهم بهانه بدستشان دهد ..کینه دمکراتها را دست کم نگیر. برعکس جمهوریخواهان، اینها اصلا سیاست واضح نداشته و ندارند …
در ضمن اوباما را دست کم نگیر. در تاریخ حدید آمریکا سیاست بازی به این قهاری، زرنگی و شارلاتانی ندیدم …
موضوع این است که الان وضعیت اقتصادی آمریکا و دیگر کشورها خراب است. با این وضع می خواهند به ایران لشگرکشی کنند؟ می دانید که پیش آمدن این وضع اقتصادی قابل پیش بینی نبوده است. فکر کردید اینها بی مطالعه کار می کنند؟ آخوند چه عددی است که بخواهد آمریکا را بازی دهد.
شروین عزیز:اشکال کار همینجاست که سی سال قبل نیز آخوند را دست کم گرفتیم!در حالیکه با اندک مطالعه تاریخ یابا شنیدن صدای معدوداندیشه ورزان دوره مشروطه مانند احمد کسروی که گفته بود”مایک حکومت به ملاها بدهکاریم” میتوانستیم دورخیز ملاها را برای رسیدن به قدرت و حاکمیت مشاهده کنیم.
در خصوص وجه دیگر اظهارنظرت اما…
دوست عزیز:احتمالن موضوعی تحت نام “اقتصاد جنگی”بعنوان یک دکترین اقتصادی( که اتفاقن نزد محافل پرقدرت جمهوریخواهان نیز طرفداران بسیاری دارد )تایحال نشنیده ای…ولی این یک واقعیت است و جالب توجه اینکه تا قبل از مراسم تحلیف اوباما &در کمیته ای مشترک مابین سیاستمدارانی از دمکراتها و جمهوریخواهان مسئله گشودن جبههء جنگی دیگر(مشخصا” با ایران)بعنوان راهی برای خروج از بحران اقتصادی فعلی قویا” مطرح شده بود.
لذا فکرمیکنم قدری باید مسائل را با دید وسیع تری تحلیل کنیم.
اینهم لینک خبری مربوط به دو سطر آخر نظر شماره 8بنده:
http://www.tiknews.net/display/?ID=71007&page