Sep 25 2008
یک پیام، یک واقعیت
دیدم این پیام از چنان استحکام و استدلال قویی برخوردار است که دلم نیامد در پیام گیر بماند و خوانده نشود. استدلالهای این پیام درست همان گونه استدلالهایی است که سالها پیش برای خودم کردم و باعث شد که از اسلام دور شوم، شاید این نوشته باعث شود عده دیگری را هم آگاه سازد.
این پیام در زیر مطلب روز قبل نوشته شده:
ویرایش دوم
با عرض پوزش از حسن آقا برای اینکه از سایت شما برای این مطالب استفاده میکنم.
جناب مجتبا (مجتبی)
چون احساس میکنم که میخواهی بیاموزی و در عین حال جرات نداری که از اعتقاداتی که به قول خودت در گوشت گفته اند فاصله بگیری. برایت چند مطلب کوچک را میگویم. برای درک اینها و فهمیدن درستی و نا درستیشان احتیاج به مدرک تحصیلی بالا و یا تحقیقات نیست. فقط کمی به آن بیاندیش.
1- خداوند همه جیز را میداند. بنابراین در دینی که بوسیله او آورده شده باشد. نباید مرتب خداوند خودش را اصلاح کند. یا نظرش را عوض کند. و یا اینکه احتیاج داشته باشد که بندگانش اشتباهات اورا اصلاح کنند. شما در قرآنتان چندین آیه ضد و نقیض دارید وحتی در یک مورد خداوندتان دوتا از آیه هایی را که آورده بود پس گرفت. اگر شمای بنده خدا میفهمید که بریدن دست و پاغلط است. پس چرا خدایتان نمی فهمد؟
2- کتابی که توسط خدا فرستاده میشود (قرآن – انجیل – تورات) برای راهنمایی بندگانش است که باید به آسانی و بدون بدون هیچ شک و شبهه ای دستورات او را بفهمند و اجرا کنند. بنا براین این کتاب نمی تواند مثل کتاب معما باشد که هر کسی آن را یک جوری بفهمد و تفسیر و اجرا کند. ما میدانیم که در کلیه کشورهای مسلمان دستورات قطع اعضای به یک گونه تفسیر شده است. پس اگر این تفسیر اشتباه است نشان دهنده یک نقص بسیار بزرگ در کتاب است و خدایی که آن را آورده. او در آوردن چننین کتابی اشتباه کرده است.
3- آیا اسلام یک دینی است که برای همه مردم و در همه زمانها آمده است؟ اگر جوابتان بله است. پس بفرمایید که مردم قطب شمال و مردم شمال کشورهای اسکاندیناوی چگونه باید فرامین اسلام را که بیشتر بر اساس حرکات سماوات است اجرا کنند؟ در قطب شمال شش ماه روز است و شش ماه شب. پس همه این روزی چندین بار نماز خواندن قبل از آفتاب و بعد از غروب و غیره تبدیل میشود به اعمال سالیانه. و روزه گرفتن هم بر اساس حرکات ماه اصلا میسر نخواهد بود. اگر جوابتان خیر است. پس چرا قرآن بطور واضح نمیگوید که این دین برای مردم بدبخت این منطقه است و بقیه مردم دنیا میتوانند زندگی خوب وبی دغدغه ای داشته باشند. مگر اینکه خدای شما از گرد بودن کره زمین اطلاع نداشته که در اینصورت خدایتان خدا نیست. بلکه انسان شیادی بوده که به اسم دین و با وحشت دادن مردم از جهنم و امید دادنشان به بهشت از آنها سوئ استفاده کرده است.
4- اگر شما قرآنتان را نخوانده اید که بتوانید جواب من را بدهید . من آن را خوانده ام. در یک مکان نوشته شده که این دین برای مردم هم زبان محمد است. پس لطفن ما ایرانیان پارسی زبان و متمدن را آسوده بگذارید و حشیگری ها و جنایات و دزدی اعراب به عهده خودشان بگذارید.
5- میدانم که با دیدن جملات بالا رگهای گردن اسلامیتان سیخ شده است. اجازه بفرمایید توضیح بدهم. به دلایل زیر, اسلام دین قتل و دزدی و تجاوز و دروغگویی و وحشیگری و بت پرستی و حماقت است.
ا- اولین اقدام بزرگ مسلمانان غارت کاروان مکه بود. یعنی سرقت مسلحانه از مشتی بازرگان و کشتن آنها که از مالشان در برابر محمد دزد (محمد امین !!) و پیروان غارتگرش دفاع میکردند. محمد در 63 غزوه شرکت داشت که سه تای آنها دفاعی بود و شصت تای آنها تهاجمی. توجه داشته باشید که غزوه حرب نیست. حرب جنگ دو لشگر است. غزوه سرقت مسلحانه است که مشتی دزد به مردم شبیخون میزنند.
ب- محمد تجاوزگر بود. من فقط به تجاوز او به دخترک کوچکی مثل عایشه اشاره نمیکنم. برای آنها که نمیدانند، عایشه 9 ساله نبود. عایشه 9 ساله به سال قمری بود که میشود 8 سال و 7 ماه. اشاره من به بقیه زنانی است که محمد به آنها تجاوز کرد. مثل آن زن یهودی زیبایی که محمد شوهر و پدر او را کشت و در همان شب او را به عقد خود در آورد. مگر نه اینکه اسلام میگوید که زن شوهردار باید 3 ماه عده نگه دارد تا مشخص شود که او حامله نیست؟ پس چرا محمد عده او را نگه نداشت؟ آیا هیچ زنی حاضر است با کسی که همانروز شوهر، پدر و بقیه قبیله اش را قتل و عام کرده ازدواج کند؟ اگر زنی با میل خود ازدواج میکرد، روز بعد که محمد از چادرش بیرون می آمد، همه صورت و بدنش از جای ناخن هایی که به او کشیده شده بود خونین نبود.
پ- دروغگویی. علاوه بر اینکه تقییه یکی از واجبات اسلام وبخصوص شیعه گری است. کلیه اسلام بر اساس دروغ هایی که سلمان پارسی اختراع کرد و به محمد آموخت ساخته شده است. این بحث بسیار مفصلی است که وبلاگ حسن آقا محل آن نیست. ولی شما آثار دروغگویی را همه داستانهای اسلام و وعده های داده شده و عمل نکرده را در همه جا میتوانید ببینید.
ت- وحشیگری مسلمانان احتیاجی به توضیح ندارد. از سنگسار و چشم کور کردن و قطع عضو و سر بریدن بگیر و برو تا ظلمهایی که به زنان میشود برسی.
ث- بت پرستی. محمد بت پرست به دنیا آمد و بت پرست از دنیا رفت. هنوزهم رفتار مسلمانان بت پرستانه است. معنی آلله و اکبر خدا بزرگ است نیست. این را از هر عرب زبانی میتوانید بپرسید. معنی آلله و اکبر، الله بزرگترین است میباشد. الله بزرگترین بت خانه کعبه بود ( میگویند حجر ال اسود – سنگ سیاه- همان الله است). خانواده محمد پرستندگان الله بودند و به همین دلیل اسم پدر محمد عبدالله بود که معنیش بنده الله است. سال اولی که محمد به مدینه رفت، برای زیارت سالانه الله به مکه باز گشت و مکییان او را راه ندادند و گفتند که تا دست از دزدی و غارتگری و مسلمانی بر نداری نمتوانی به زیارت الله بیایی. محمد برای اینکه بتواند وظایف دینیش را انجام دهد، لشگر جمع کرد و به مکه حمله کرد. و پس از فتح مکه همه بت ها شکست بغیر از سه بتی که دختران الله بودند. اگر به مراسم امروز حج دقت کنید آثار بت پرستی را بطور کامل می بینید. مردم بدور خانه الله طواف میکنند. شما با عقل خود بمن بگویید، چگونه خانه خداوندی که این جهان پر عظمت و زیبا را ساخته میتواند یک اتاق کوچک سنگی وسط بیابانهای بی آب و علف عربستان باشد؟ سنگ انداختن به شیطان هم در حقیقت سنگ انداختن به بت رقیب الله بوده. هفت بار از کوهی به کوه دگر رفتن هم در حقیقت هفت بار از بتی که در بالای هر کدام از این کوه بوده به بت دیگر رفتن بوده.
ج- باور داشتن به دینی که هیچ از آن ندانید و فقط از آن کور کورانه و با تعصب پیروی کنید دلیل حماقت است. اجداد ما به ضرب شمشیر و از ترس کشته شدن بوسیله عرب وحشی که با شمشیر آغشته بدر خانه شان آمده بود و میگفت یا مسلمان شو یا کشته میشوی و زن و بچه هایت به بردگی میروند مسلمان شدند. مسلمان یعنی تسلیم شده. آنها کسانی بودند که تسلیم شدند و قبول کردند که جزیه و خمس و ذکات بدهند تا کشته نشوند. و بعد اعراب ممنوع کردند که ما به زبان پارسی صحبت کنیم و یا هر چیزی از آداب خود را داشته باشیم و کم کم این دین پلید در کشور ما خانه پیدا کرد. و مردم ما چیزی نمیدانستند بجز جفنگیاتی که آخوند بخوردشان میداد. حتی آخوندها مجبورشان کردند تا قرآن را به عربی بخوانند تا نفهمند چه مزخرفاتی در آن نوشته شده. ولی در زمان حال که بیشتر مردم سواد دارند و قرآن ترجمه شده است، فقط احمق ها باور دارند که کتابی که میگوید زمین پهن است و کوهها را روی آن گذاشته اند تا آن را برسر جایش نگه دارد و خورشید شبها به داخل لجن می نشیند، از طرف خدا آمده است. قرآن کتابی است پر از غلط های انشایی و بی سر و ته که بر خلاف آنچه که میگویند هیچ کس نمیتواند نظیر آن و به فصاحت آن را بنویسد، هر بچه دوازده ساله عرب زبان میتواند نظیر آن را بنویسد. با این تفاوت که بچه دوازده ساله اشتباهات فاحشی مثل غروب خورشید در لجن و باران از کوهی در آسمان میریزد روی ابر را نمیکند.
چ- بر خلاف نوشته شما، علم پزشکی معتقد است که روزه گرفتن برای انسان ضرر دادن و بدن را دچار شوک میکند. و ننوشیدن آب برای ساعتها بخصوص در فصل تابستان و دفع نکردن سمومات بدن از طریق آبی که مینوشیم برای بدن و کلیه ها بسیار زیان بار است. این هم یکی دیگر از مزخرفاتی است که تحویلتان داده اند و شما هم تحقیق نکرده قبول کرده اید.
من یکبار دیگر از حسن آقا و بقیه خوانندگان بلاگش برای نوشتن کامنت به این بلندی پوزش میطلبم.
ارادتمند پیلتن پاکزاد
14 پیام |
بله، ضمن تشكر دوباره از پيلتن پاكزاد و البته حسن آقای عزيز، نور چشم همهی بيخدايان وطن، من هم كامنتی را آماده كرده بودم كه اشتباهاً آنرا در پست قبلی قرار دادم. با اجازهی شما كپي آنرا اينجا هم میگذارم:
من فكر میكنم كه آقا مجتبی همين الان هم به اشتباه خودش پي برده و بسيار نادم و پشيمان است. بله دوستان با منطق و استدلال میتوان ناآگاهترين و متحجرترين افراد را نيز با حقيقت آشنا نمود.
به آقا مجتبی و همۀ جوانان مسلمان خوانندۀ وبلاگ حسن آقا:
آقا مجتبی در جايي از كامنتهای خود ابراز نگرانی كرده بود كه اگر دين و خدا نباشد و مردم به اين قبيل مسائل اعتقاد نداشته باشند، پس چه بر سر اخلاقيات خواهد آمد. من مطالعۀ كتاب وزين “پندار خدا” (God Delusion) را به ايشان توصيه میكنم. اين كتاب اثر پروفسور ريچارد داوكينز بوده و در حال حاضر به فارسي ترجمه شده و با يك سرچ سادۀ گوگلي، میتوانيد آنرا پيدا نموده و دانلود كنيد.
آقا مجتبی بايد بداند كه در حال حاضر كشورهای حوزۀ اسكانديناوي كه بيشترين تعداد بيخدايان و غير مذهبيها را نسبت به كل جمعيتشان در خود جای دادهاند امنترين نقاط دنيا هستند. و آمار جرائم و بزهكاري در آن سرزمينها با كشورهاي مذهبياي مثل ايران قابل قياس نيست. اين حرف آقا مجتبی ناشي از سم پاشي عقيدتی مزدوران رژيم آخونديست. اگر آقا مجتبی در سخنان من ترديد دارند خودشان آمار جنايت و بزهكاري در بين مذاهب و بيخدايان (atheists)را در گوگل جستجو نمايند. (هم به زبان انگليسي و هم به زبان فارسي) البته روشن است كه مبنع اين آمار بايستي معتبر باشد. آقا مجتبی بايد ياد بگيرد كه نسبت به هر ادعای بدون مدركی با ديدۀ شك بنگرد.
شخصي به شوخي گفته بود: اگر در قرآن نوشته بودند كه نهنگ چهل روز در شكم يونس زندگی كرده بود من باز هم باور میكردم. چون قرآن سخن خداست!!! پس عقل چه میشود؟
آقا مجتبي بايد دوست و دشمن خود را از هم تمييز دهد و بداند كه مذهب ريشۀ تمام شرارتهاست.
به قول انيشتين نهايت بيشرميست كه بشر از ترس جهنم و اميد به بهشت به درستكاري بينديشد.
آقا مجتبي بايد بداند كه علي بن ابي طالب آن كسي نيست كه در نهج البلاغه نشان داده شده. و اصولا نهج البلاغه به دست سيد رضي نوشته شده و به دروغ آنرا به علي بن ابي طالب نسبت دادهاند و نود درصد مسلمانان دنيا (اهل تسنن) اين كتاب را فاقد اعتبار و ساخته و پرداختۀ علمای تشيع (يا به قول خودشان كافر و رافضي) میدانند. آقا مجتبی بايد بداند كه دست علي و اسلاف عرب به خون هم ميهنانش آلوده است. البته اين بدان معنا نيست كه ما با تازيان دشمن باشيم. خير. ما ايرانيان از ديرباز براي همۀ نژادها احترام قايل بودهايم.
در پايان من مطالعۀ كتابهاي زير را به ايشان توصيه میكنم:
1- تولدي ديگر (شجاع الدين شفا)
2- بيست و سه سال (علي دشتي)
3- پندار خدا (ريچارد داوكينز)
4- چرا من مسلمان نيستم (ابن وراق)
5- علي نماد شيعهگري … و اگر باز هم نياز به مطالعۀ كتابهای ديگري دارند من و ساير دوستان در خدمت حاضريم.
گفتنيست كه اكثر اين كتابها به صورت رايگان بر روي وب قابل دانلود میباشند.
به ياد همۀ عزيزان گمنامی كه بدون هيچگونه چشمداشت مادي، ماهها و هفتهها از عمر خود را صرف خرافهزدايي در بين نسل جوان ايرانزمين نمودهاند.
آزاد و آباد باشی ای ايران
زبان ترکی را در ایران رسمی کنید
بیانیه جنبش دانشجوئی آذربایجان به مناسبت اول مهر
• میلیونها کودک و نوجوان این جامعه با یک برنامه از قبل تعیین شده و اجباری از یادگیری زبان مادری شان برحذر داشته می شوند و به این ترتیب از هویت فرهنگی خود بیگانه می گردند …
بار دیگر اول ماه مهر است. این روز برای آنها که در پی کسب علم و دانش هستند و زبان گفتاری و نوشتاری شان در خانه و مهدکودک و دبستان و دبیرستان و دانشگاه یکی است یقینا سمبل آغاز و شکفتگیِ ِ فصلی دیگر در زندگی است. اما برای میلیونها کودک و نوجوان و جوان دیگر که زبانی غیر از زبان رسمی و دولتی دارند روز اول مهر با نامهری شروع می شود چرا که باید هویت ملی و فرهنگی خود را دم در مدرسه و دانشگاه جا گذاشته و به زور جامه ذهنی و فکری دیگری بر تن کنند که سالیان متمادی است بر آنها تحمیل می شود و در دهه های اخیر از سوی حکومتی عملی می شود که خود را اسلامی می داند و رئیس جمهورش ادعا می کند که کشور تحت سلطه اش آزادترین جامعه دنیاست!
بخش بزرگی از مردم این جامعه به زبان رسمی نامیده شدهء آن تکلم نمی کنند. این زبان به بخش بزرگی از مردم این جامعه در موسسات گوناگون آموزشی تحمیل می شود. میلیونها انسان این جامعه در قرن بیست و یکم اجازه یاد گیری زبان مادری شان را ندارند. میلیونها کودک و نوجوان این جامعه با یک برنامه از قبل تعیین شده و اجباری از یادگیری زبان مادری شان برحذر داشته می شوند و به این ترتیب از هویت فرهنگی خود بیگانه می گردند، آن هم در مملکتی که سران سیاسی آن هر روز در پی صدور دستور العمل هایی برای اصلاح و بهبود جهان هستند و رئیس جمهور آن با نامه پراکنی در صدد دادن رهنمود به روسای دیگر ممالک است.
میلیونها انسان ترک زبان در این جامعه با انداختن جریمه به داخل قلک های سفالی در کلاس های درس به جرم ترکی حرف زدن بزرگ شده اند. حکومت شاه از هیچ بیشرمی ابا نداشت و کثیف ترین سیاست های آسیمیلاسیون و از خود بیگانگی را در آذربایجان به کار می بست. وقوع انقلاب بهمن ٥٧ هیچ تغییری در کژترین سیاست های آموزشی دوران استبدادی شاهنشاهی بوجود نیاورد. ممنوعیت زبان ترکی هم چنان ادامه یافت و این بخش از سیاست های شاه، روی انقلاب را به خود ندید. با اینکه دست اندرکاران پس از انقلاب، انقلاب فرهنگی به راه انداختند اما زبان ترکی هم چنان تابو باقی ماند و روی آزادی را به خود ندید.
مسئولان مملکتی که همیشه آذربایجان را سَرِِ ایران می نامند و مردم آن را غیور می شناسند که حافظ و پاسدار مرزهای کشور بوده اند هیچگاه این اخلاق دوگانه خود را زیر سوال نبرده اند که اگر این مردم تااین اندازه برای این کشور ارزشمند هستند پس چرا زبان مادری شان ممنوع است؟ اگر فرزندان این خطه در انقلاب مشروطه و بهمن آن چنان جان فشانی کردند و در پس راندن تجاوز صدام حسین هشت سال تمام در جبهه های جنگ خون دادند پس چرا حق مساوی با دیگران ندارند؟ آیا قوانین اسلامی چنین بیعدالتی را جایز می دانند؟
چند سالی است که آذربایجان به پا خاسته و برای اولین بار پس از مدت های مدیدی خواستار حقوق فرهنگی و ملی خویش است. بسیاری از نویسندگان، روزنامه نگاران، فعالان دانشجویی و روشنفکران ترک زبان به جرم مطالبه برای آزادی زبان مادری در سلول های زندان ها به سر می برند. ترک ها بدرستی و به حق، حقوقی را می طلبند که بخش های دیگری از این جامعه از آن ها برخوردار بوده و هستند.
با به تعویق انداختن توجه به مطالبات کاملا مردمی در آذزبایجان خواسته ها هر چه بیشتر رنگ سیاسی به خود گرفته و طرق حل مشکلات، با گذشت زمان پیچیده تر و بی اعتمادی ها گسترش بیشتر می یابند. مهمترین و عاجل ترین خواسته ترکها در ایران رسمیت یافتن زبان ترکی در کنار زبان فارسی است تا علاوه بر آذربایجان ترک های ساکن خراسان و تهران و دیگر اقصی نقاط کشور آزادانه به فراگیری زبان مادری خود پرداخته و هم چون دیگران با فرهنگ خود زندگی کرده و به شکوفا شدن آن یاری رسانند. رئیس جمهور کشور که قرار است چند روز دیگر به آذربایجان سفر کند می باید به این خواسته مردم جامه عمل بپوشاند. اگر از نظر ایشان انرژی هسته ای \”حق مسلم\” مردم است پس فرا گیری زبان مادری حقی کمتر از آن نمی تواند باشد.
با وجودتمامی مشکلات، فشارها و زندان ها برای تمام دانش آموزان و دانشجویان سالی موفق و پربار آرزو داریم و امیدواریم بزودی زبان ترکی نیز به مدارس و دانشگاه ها راه پیدا کند.
ماه مهر با تمامی مهر و نا مهربانیش فرا میرسد. مهر، ماه مهر در این است که در این روز تمامی دانش آموزان، سال تحصیلی جدید را آغاز میکنند. با آغاز ماه مهر، کودکان، نوجوانان و جوانان لباس نو بر تن و کتابی نو در دست میگیرند و در کلاس درس حاضر میشوند تا دانش جدیدی یادبگیرند. نا مهربانی، مهر در این است که در کشور ما ایران بیش از نصف جمعیت ایران در این روز حق ندارند اولین روز درس را با یاد گیری زبان خود آغاز کنند و به زبان خود بنویسند و بیندیشند. نا مهری بزرگی است که کودکان ترک و کودکان دیگر ملتهای ایران قبل از اینکه زبان مادری خود را یاد بگیرند کلاس درس را با زبان دیگری آغاز کنند. هیچکس مخالف یادگیری یک زبان سراسری مورد توافق مردم ایران نیست، چیزی که رنج آور است یادگیری زبان سراسری هم زمان با یادگیری زبان مادری کودک صورت نمیگیرد. ما منتظر مهری مهربانتر هستیم.
حسن آقای عزیز. با تشکر از اینکه نوشته ام را پست کردید. پس از دوبار خواندن آن متوجه چند اشتباه املایی و انشایی در آن شدم. لطفن آن را با متن اصلاح شده زیر جانشین کنید.
ارادتمند. پیلتن
با عرض پوزش از حسن آقا برای اینکه از سایت شما برای این مطالب استفاده میکنم.
جناب مجتبا (مجتبی)
چون احساس میکنم که میخواهی بیاموزی و در عین حال جرات نداری که از اعتقاداتی که به قول خودت در گوشت گفته اند فاصله بگیری. برایت چند مطلب کوچک را میگویم. برای درک اینها و فهمیدن درستی و نا درستیشان احتیاج به مدرک تحصیلی بالا و یا تحقیقات نیست. فقط کمی به آن بیاندیش.
1- خداوند همه جیز را میداند. بنابراین در دینی که بوسیله او آورده شده باشد. نباید مرتب خداوند خودش را اصلاح کند. یا نظرش را عوض کند. و یا اینکه احتیاج داشته باشد که بندگانش اشتباهات اورا اصلاح کنند. شما در قرآنتان چندین آیه ضد و نقیض دارید وحتی در یک مورد خداوندتان دوتا از آیه هایی را که آورده بود پس گرفت. اگر شمای بنده خدا میفهمید که بریدن دست و پاغلط است. پس چرا خدایتان نمی فهمد؟
2- کتابی که توسط خدا فرستاده میشود (قرآن – انجیل – تورات) برای راهنمایی بندگانش است که باید به آسانی و بدون بدون هیچ شک و شبهه ای دستورات او را بفهمند و اجرا کنند. بنا براین این کتاب نمی تواند مثل کتاب معما باشد که هر کسی آن را یک جوری بفهمد و تفسیر و اجرا کند. ما میدانیم که در کلیه کشورهای مسلمان دستورات قطع اعضای به یک گونه تفسیر شده است. پس اگر این تفسیر اشتباه است نشان دهنده یک نقص بسیار بزرگ در کتاب است و خدایی که آن را آورده. او در آوردن چننین کتابی اشتباه کرده است.
3- آیا اسلام یک دینی است که برای همه مردم و در همه زمانها آمده است؟ اگر جوابتان بله است. پس بفرمایید که مردم قطب شمال و مردم شمال کشورهای اسکاندیناوی چگونه باید فرامین اسلام را که بیشتر بر اساس حرکات سماوات است اجرا کنند؟ در قطب شمال شش ماه روز است و شش ماه شب. پس همه این روزی چندین بار نماز خواندن قبل از آفتاب و بعد از غروب و غیره تبدیل میشود به اعمال سالیانه. و روزه گرفتن هم بر اساس حرکات ماه اصلا میسر نخواهد بود. اگر جوابتان خیر است. پس چرا قرآن بطور واضح نمیگوید که این دین برای مردم بدبخت این منطقه است و بقیه مردم دنیا میتوانند زندگی خوب وبی دغدغه ای داشته باشند. مگر اینکه خدای شما از گرد بودن کره زمین اطلاع نداشته که در اینصورت خدایتان خدا نیست. بلکه انسان شیادی بوده که به اسم دین و با وحشت دادن مردم از جهنم و امید دادنشان به بهشت از آنها سوئ استفاده کرده است.
4- اگر شما قرآنتان را نخوانده اید که بتوانید جواب من را بدهید . من آن را خوانده ام. در یک مکان نوشته شده که این دین برای مردم هم زبان محمد است. پس لطفن ما ایرانیان پارسی زبان و متمدن را آسوده بگذارید و حشیگری ها و جنایات و دزدی اعراب به عهده خودشان بگذارید.
5- میدانم که با دیدن جملات بالا رگهای گردن اسلامیتان سیخ شده است. اجازه بفرمایید توضیح بدهم. به دلایل زیر, اسلام دین قتل و دزدی و تجاوز و دروغگویی و وحشیگری و بت پرستی و حماقت است.
ا- اولین اقدام بزرگ مسلمانان غارت کاروان مکه بود. یعنی سرقت مسلحانه از مشتی بازرگان و کشتن آنها که از مالشان در برابر محمد دزد (محمد امین !!) و پیروان غارتگرش دفاع میکردند. محمد در 63 غزوه شرکت داشت که سه تای آنها دفاعی بود و شصت تای آنها تهاجمی. توجه داشته باشید که غزوه حرب نیست. حرب جنگ دو لشگر است. غزوه سرقت مسلحانه است که مشتی دزد به مردم شبیخون میزنند.
ب- محمد تجاوزگر بود. من فقط به تجاوز او به دخترک کوچکی مثل عایشه اشاره نمیکنم. برای آنها که نمیدانند، عایشه 9 ساله نبود. عایشه 9 ساله به سال قمری بود که میشود 8 سال و 7 ماه. اشاره من به بقیه زنانی است که محمد به آنها تجاوز کرد. مثل آن زن یهودی زیبایی که محمد شوهر و پدر او را کشت و در همان شب او را به عقد خود در آورد. مگر نه اینکه اسلام میگوید که زن شوهردار باید 3 ماه عده نگه دارد تا مشخص شود که او حامله نیست؟ پس چرا محمد عده او را نگه نداشت؟ آیا هیچ زنی حاضر است با کسی که همانروز شوهر، پدر و بقیه قبیله اش را قتل و عام کرده ازدواج کند؟ اگر زنی با میل خود ازدواج میکرد، روز بعد که محمد از چادرش بیرون می آمد، همه صورت و بدنش از جای ناخن هایی که به او کشیده شده بود خونین نبود.
پ- دروغگویی. علاوه بر اینکه تقییه یکی از واجبات اسلام وبخصوص شیعه گری است. کلیه اسلام بر اساس دروغ هایی که سلمان پارسی اختراع کرد و به محمد آموخت ساخته شده است. این بحث بسیار مفصلی است که وبلاگ حسن آقا محل آن نیست. ولی شما آثار دروغگویی را همه داستانهای اسلام و وعده های داده شده و عمل نکرده را در همه جا میتوانید ببینید.
ت- وحشیگری مسلمانان احتیاجی به توضیح ندارد. از سنگسار و چشم کور کردن و قطع عضو و سر بریدن بگیر و برو تا ظلمهایی که به زنان میشود برسی.
ث- بت پرستی. محمد بت پرست به دنیا آمد و بت پرست از دنیا رفت. هنوزهم رفتار مسلمانان بت پرستانه است. معنی آلله و اکبر خدا بزرگ است نیست. این را از هر عرب زبانی میتوانید بپرسید. معنی آلله و اکبر، الله بزرگترین است میباشد. الله بزرگترین بت خانه کعبه بود ( میگویند حجر ال اسود – سنگ سیاه- همان الله است). خانواده محمد پرستندگان الله بودند و به همین دلیل اسم پدر محمد عبدالله بود که معنیش بنده الله است. سال اولی که محمد به مدینه رفت، برای زیارت سالانه الله به مکه باز گشت و مکییان او را راه ندادند و گفتند که تا دست از دزدی و غارتگری و مسلمانی بر نداری نمتوانی به زیارت الله بیایی. محمد برای اینکه بتواند وظایف دینیش را انجام دهد، لشگر جمع کرد و به مکه حمله کرد. و پس از فتح مکه همه بت ها شکست بغیر از سه بتی که دختران الله بودند. اگر به مراسم امروز حج دقت کنید آثار بت پرستی را بطور کامل می بینید. مردم بدور خانه الله طواف میکنند. شما با عقل خود بمن بگویید، چگونه خانه خداوندی که این جهان پر عظمت و زیبا را ساخته میتواند یک اتاق کوچک سنگی وسط بیابانهای بی آب و علف عربستان باشد؟ سنگ انداختن به شیطان هم در حقیقت سنگ انداختن به بت رقیب الله بوده. هفت بار از کوهی به کوه دگر رفتن هم در حقیقت هفت بار از بتی که در بالای هر کدام از این کوه بوده به بت دیگر رفتن بوده.
ج- باور داشتن به دینی که هیچ از آن ندانید و فقط از آن کور کورانه و با تعصب پیروی کنید دلیل حماقت است. اجداد ما به ضرب شمشیر و از ترس کشته شدن بوسیله عرب وحشی که با شمشیر آغشته بدر خانه شان آمده بود و میگفت یا مسلمان شو یا کشته میشوی و زن و بچه هایت به بردگی میروند مسلمان شدند. مسلمان یعنی تسلیم شده. آنها کسانی بودند که تسلیم شدند و قبول کردند که جزیه و خمس و ذکات بدهند تا کشته نشوند. و بعد اعراب ممنوع کردند که ما به زبان پارسی صحبت کنیم و یا هر چیزی از آداب خود را داشته باشیم و کم کم این دین پلید در کشور ما خانه پیدا کرد. و مردم ما چیزی نمیدانستند بجز جفنگیاتی که آخوند بخوردشان میداد. حتی آخوندها مجبورشان کردند تا قرآن را به عربی بخوانند تا نفهمند چه مزخرفاتی در آن نوشته شده. ولی در زمان حال که بیشتر مردم سواد دارند و قرآن ترجمه شده است، فقط احمق ها باور دارند که کتابی که میگوید زمین پهن است و کوهها را روی آن گذاشته اند تا آن را برسر جایش نگه دارد و خورشید شبها به داخل لجن می نشیند، از طرف خدا آمده است. قرآن کتابی است پر از غلط های انشایی و بی سر و ته که بر خلاف آنچه که میگویند هیچ کس نمیتواند نظیر آن و به فصاحت آن را بنویسد، هر بچه دوازده ساله عرب زبان میتواند نظیر آن را بنویسد. با این تفاوت که بچه دوازده ساله اشتباهات فاحشی مثل غروب خورشید در لجن و باران از کوهی در آسمان میریزد روی ابر را نمیکند.
چ- بر خلاف نوشته شما، علم پزشکی معتقد است که روزه گرفتن برای انسان ضرر دادن و بدن را دچار شوک میکند. و ننوشیدن آب برای ساعتها بخصوص در فصل تابستان و دفع نکردن سمومات بدن از طریق آبی که مینوشیم برای بدن و کلیه ها بسیار زیان بار است. این هم یکی دیگر از مزخرفاتی است که تحویلتان داده اند و شما هم تحقیق نکرده قبول کرده اید.
من یکبار دیگر از حسن آقا و بقیه خوانندگان بلاگش برای نوشتن کامنت به این بلندی پوزش میطلبم.
ارادتمند پیلتن پاکزاد
خدمت حسن آقای عزيز و پيلتن جان درود ميفرستم
من زياد به همچين وبلاگهايي سر ميزنم اما اولين باره که به سايت شما ميام
واقعاً حرف درست همينه
اگر يه ذره منطق به خرج بديم ميفهميم که الّله همون بتيه که عربها ميپرستيدند اما صاحبان الّله با زيرکی و فريب اونو نه به سنگ و نه به چوب ساختند بلکه به آسمون فرستادنش
که هم غير قابل دسترس و گزند باشه هم مقدس و هم نديدنی
با اين وصف ميشه فهميد که هر صفتی هم ميتونستن بهش نسبت بدان …چون انسان در مورد چيزی که نميبينه ميتونه هر چيزی بگه
و به اين ترتيب الّله تبديل شد به يه غولی که به جون ميليونها نفر در تا ريخ افتاد
من يه سؤال از مسلمونهايي که ميان اينجا ميپرسم جوابه منو بدن…البته اگه ميتونن
مگر در اسلام نميگن که بتها فاقد قدرت و اراده هستند …حالا آيا الّله قدرتی از خود دارد؟
آيا کاری برايه ما کرده…؟
يا مثل همان بتها ساختگي ست؟
چرا دعا تأثيری بر سرنوشت ديگران ندارد؟
فقط به من بگيد فرق الّله با بت چيه..؟
خودتونم ميدونيد که فاکتوری به اسم تقدس جلويه چشمهايه شمارو گرفته و نميزاره منطق رو بپذيريد…
به خاطره همين موقعي که در مقابل عقل قرار ميگيريد رگ غيرتتون که مادر قهبه اي مثله شريعتی اون رو خيلی هم زيبا جلوه ميده ميزنه بلا
به خاطر همينم هست که مسلمون اولين چيزی که ياد ميگيره سرکوب مخالفین و ستيز با اونهاست
بطوريکه نسبت به همه بدبينو وحشي صفت ميشه…تا نکنه یک موقع حقیقت رو بفهمه و چشم و گوشش وا شه…
…دوباره هم سر ميزنم
ba dorood bar hamegie dostan;
rastesh man ke khasteh shodam az bas in haghayegh gofteh shod o baz kharha hamoon khar baghi mimoonan.. ta kei mikhaiem begim ke Islam ya har dini mozakhraf va chert o pert e.. ta kei mikhaim begim ke paiambare azim o shan ye harroomzadeh bachehbaaz boode…ta kei mikhaim begim ke imam Hassan aleieh salam zanbaze jaklesh boode…ta kei???? baba 1400 sale khar boodan 1400 sale digeham khar baghi mimonaaaaaaaan biaim be fekre donyae khodemoon abshim.. hosan agha jaan nokaretaam bia 2 rooze donya ro bechasbb, sharab o eshgh o harf haie niko zadan…. hale adam dige beham mikhoreh hei harf az bache bazi o harromzadegi in Islam o moemeninesh…
تو مدارس زبون آموزشی فارسیه ولی از اون باغ وبوستانی که شما دوست عزیز ترسیم کردید خبری نیست. به زبون فارسی فرهنگ و هویت اعراب وحشی رو می کنن تو پاچه طفل معصوم، فرهنگ وهویتی که حتی عربهای امروز هم حاضر به قبولش نیستن، هدفشونم گوساله پروریه نه آموزش. واسه بچه کلاس اولی کتاب قراَن گذاشتن دارا و سارا هم شده علی و معصومه که پسر بچه ها و دختر بچه ها از این دو تا جونور الگو بگیرن و بشن یه تاپاله هائی مثل اونا.
فعلاً که دشمن عمده همه ایرانیها اسلام و مسلمونیه. حکومت اسلامی هر وقت برا خود شما ارزش قائل شد اونوقت می تونین توقع داشته باشین به زبونتون اهمیت بده
اندرمضرّات روزه
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر،
گزافه گويی نمی کنم وسؤال خودم را مطرح می کنم. ھمانطورکه می دونيد ھم
اکنون درماه رمضان ھستيم ومسلمانان درحال انجام فرايض دينی. حال سؤال من اينه
که بنظرنمی آد نخوردن آب وغذا درطی چندين ساعت برای بدن خوب باشد. می
دونيد می خواستم اگرممکنه ازضررھای روزه چند تا را برای من بفرماييد.
پايداروسربلند باشيد
پاسخ:
دوست بسيارگرامی وخردجو،
با درود وسپاس فراوان ازپرسش بجا وبموردتان،
پرسش شما مرا تشويق کرد که ضمن مراجعه به منابع مختلف وگفتگو با دوستان
پزشک وروانپزشک، درجھت يافتن پاسخی نسبتة مفصفل تلاش کنم. اين است
حاصل تحقيق اجمالی حقيرکه اميدوارم با تحقيق ھمه جانبه ترديگرياران تکميل شود.
پيشگفتار
پرھيزازخوردن وآشاميدن درشرايط معين ودررابطه با خوردنی ھای ونوشيدنی ھای
مشخص گاھی مفيد است وازجنبه پزشکی نيزتوصيه می شود. حکيم باشی ھای
قديم وپزشکان امروزگاھی بيماران خود را به پرھيزفرا می خوانند. حيوانات نيززمانی
که ازبيماری رنج می برند بصورت عريزی ازخوردن وآشاميدن دوری می جويند. البته اين
موضوع ازجامعه به جامعه، ازفرد به فرد وازبيماری به بيماری فرق دارد. درجوامع
پيشرفته ی صنعتی غرب که مواد غذايی به وفوريافت می شود، گروه ھايی ازمردم
ھم پرخوری می کنند وھم به تکرار(گاھی تا دوازده بار درروز) غذا می خورند .
غداھايی که دراين کشورھا صرف می شود اغلب ھورمون دار، پرازپروتين وکلسترول
(چربی) ومواد قندی مضرّاست. الکل نيزمعمولا با غذا صرف می شود ومقدارزيادی
کالری غيرلازم به بدن فرد می رساند. درچنين شرايطی پرھيزازخورد وآشاميدن برخی
ازغذاھا ونوشيدنی ھا می تواند مفيد باشد وبه سم زدايی بدن بينجامد.
درشرايط بالا پرھيزغذايی به عنوان وزنه ی متقابلی عليه افراط وناھنجاری مربوط به
تغذيه عمل می کند وگرنه چنانچه فرد بصورت منظم وبا رويه تغذيه کند وخوردنی ھای
وآشاميدنی ھايش متعادل وشامل موادی باشند که برای بدن ضرورت دارند،
دراينصورت چنين فردی به رژيم غذايی يا پرھيزنيازی ندارد.
نبايد فراموش کرد که رعايت رژيم غذايی ويا پرھيز، با روزه داری فرق می کند.
پرھيزغذايی امری فردی ودواطلبانه است که جنبه ی پزشکی دارد ودرآن شرايط
جسمی، ذھنی وروانی فرد درنظرگرفته می شود وھدفش بازگردانيدن سلامتی به
فرد است. اين پرھيزفقط دررابطه با برخی ازمواد خوراکی ونوشيدنی ھای مضراست
نه ھمه ی آنھا. درحالی که روزه جنيه ی مذھبی، اجتماعی (وتو بخوان سياسی)،
اجباری دارد وفرد روزه دار را مجبورمی کند که بطورکلی ازخوردن وآشاميدن ھمه چيز
برای مدتی معين سرباز زند ھرچند عوارض ناگوارپزشکی برايش دربرداشته باشد.
روزه واديان
روزه بخشی ازرياضت کشی دينی است که تاريخ آن با تاريخ اسطوره ودين عجين
است. براساس برخی ازتحقيقات انسان شناسان، قبايل بدوی قبل ازشکار، پيش
ازخرمن، قبل ازآغازمراسم جادوگری، يا درارتباط با مراسم قربانی روزه می گرفتند.
ھدف شان ازروزه داری معمولا آرام کردن يک يا چند خدای خشمگين، يا زنده کردن
خدائی بوده است که درفصل قبل (مثلا فصل زمستان) اورا مُرده می پنداشتند.
مقصود ازروزه گيری گاھی افزايش حاصلخيزی زمين وباردھی بيشترمحصول بود
ودرفصل بھارروز گرفته می شد. سرخ پوستان آمريکا بخاطردفع آفت وفبايل سرخ
پوست مکزيکی و اينکاھای اھل پرو روزه می گرفتند تا دل خدايان خود را بدست آورند.
دربين مصريان باستان روزه قبل ازاعياد مذھبی گرفته می شد ولی جنبه ی اجباری
نداشت. آسوری ھای وبابلی دررابطه با توبه ازگناه روزه می گرفتند.
روزه ھم دراديان شرقی وجود دارد وھم دراديان غربی. درميان طرفداران مذاھب
شرقی، ھندوان، پيروان کنفوسيوس، تائوئيست ھا وبودائيان بخصوص درتبّت روزه می
گيرند. ازديدگاه بودائيان تبت، روزه بايد منجربه شرايط بی حرکتی شود که نمادی
است ازمرگ يا حالت قبل ازتولد. گاھی ھدف ازروزه داری اين است که رھبرروحانی را
آماده سازد تا شايستگی آنرا بيابد که به خدا نزديک شود. مثلا در”جينسيم” روزه،
ھمراه با دعا وديگرمراسم مذھبی، فرد را ازعالم خاکی جدا می کند وبه او مدد می
رساند که به حالت فراروی يا تصعيد برسد. دربين بودائيان، گاھی روزه به منظوری
خاص قبل وبعد ازانحام مراسمی مقدس گرفته می شود. مثلا راھبان بودائی
دربسياری ازمناطق درروزھای معينی روزه می گيرندو با لحنی آھسته وزمزمه وار به
گناھان خود اعتراف می کنند. سادوھا (روحانيون ھندو)، به بھانه ھای مختلف چه
دردورانھای خوشی وچه ناخوشی، رزوه می گيرند وبدنيوسيله برای خود کسب
اعتبارمی کنند.
دربين پيروان اديان غربی تنھا زرتشتيان ھستند که روزه را حرام می دانند. دليل آن
ھم اين است که ازنظرپيروان زرتشت روزه فرد روزه دار را درنبرد عليه شرورعالم
وعليه اھريمن ضعيف می سازد.
يھوديان ازديرباز، بخصوص درروزھای متعدد بخاطرياد آوری فجايعی که برقوم يھود رفته
است، روزه می گرفتند فجايعی مانند اسارت قوم يھود يا سوخته شدن وبه غارت
رفتن اورشليم ومعابد آن. درموارد معينی شاھان بنی اسرائيل نيرفرمان روزه را صادر
می کردند. ھدف ديگرروزه دربين يھوديان تزکيه نفس، توبه وانابت است که بخاطراين
موضوع دررزوھای معينی بويژه روز “يام کيپور” روزه می گيرند.
درسرتاسرکتاب مقدس يھوديان و مسيحيان (اعم ازانجيل عھد عتيق وعھد جديد)
اززمان موسی تا آمدن عيسی مسيح وبعدازآن ما بارھا وبارھا با روزه گيران مختلف که
برای تزکيه نفس (پاکی وجود) ونزديکی به خدا روزه گرفته اند روبرو می باشيم. گاھی
روزه می گرفتند تا نھايت درجه اندوه بخاطرفلان فاجعه ی دينی يا شھادت فلان
قديس را نشان دھند زمانی نيزصرفاً بخاطررضای خدا روزه می گرفتند. (رجوع شود به
ساموئل 2، بخش 12 آيات 16 تا 22 ، عذرا، بخش 8 آيه 23 ، متی، بخش 4 آيات 1 تا 11
وھمچنين بخش 6 آيات 16 تا 18 و آيه ی 26 وبخش 9 آيه ھای 14 و 15 ھمچنين مارک
( بخش 9 آيه ی 29
روزه داری دربادی امردربين مسيحيان ازاھميت چندانی برخوردارنبود. ازقرن سوم
ميلادی مسيحيان براھميت روزه داری تأکيد شد. دراين قرن، شمارزيادی ازمسيحيان،
روزھفتم ھرھفته را روزه می گرفتند. درسال 813 ميلادی کليسای رومن کاتوليک
فرمان داد که کاتوليک ھا ھفته ی دوم ژوئن، ھفته سوم سپتامبرويک ھفته ی کامل
قبل ازکريسمس روزه بگيرند. کاتوليک ھا بيش ازچھل روز درسال روزه می گرفتند.
عرفی شدن ھرچه بيشترجوامع غربی، کليسا را مجبورساخته است که بخاطربقای
خود ھم که شده خود را با ضرورت ھای جامعه ی مدرن ھماھنگ سازد. امروز ھم
پروتستان ھا روزه راامری داوطلبانه وموضوع انتخاب فردی قلمداد می کنند وھم
کاتوليک ھا.
اسلام وروزه
بررسی تاريخ روزه مارا به اين نتيجه رھنمون می سازد که روزه بدواً ريشه درشرايط
مادی وتوليدی زندگی انسان ھا داشته است وسپس به حوزه ی اديان راه يافته
است. روزه ازاسطوره به مذھب وازمذھبی به مذھب ديگرراه يافته وخودراباشرايط
بومی زندگی آدميان تطبيق داده است. تنھا جايی که درقرآن ازروزه سخن رفته
درسوره دوم آن بنام “بقره” است که آياتی ( 183 تا 185 ) درمورد روزه آمده است. با
توجه به اين آيات که ترجمه ی فارسی آنھا درذيل خواھد آمد، می توان قضاوت کرد که
روزه قبل ازاسلام درشبه جزيره ی عربستان وجود داشته واسلام اين رسم رااز
ازاديان ديگر بخصوص يھوديت ومسيحيت به عاريت گرفته است. روزه ازنظراسلام
اجباری است وبايد درسرتاسرماه رمضان (که گويا ماه نزول قرآن است) گرفته شود.
مسافران وبيماران ازگرفتن روزه معاف اند، ليکن بايد بعداً روزه ھايی را که روزه نگرفته
با گرفتن روزه ی جبران کنند. واينک ترجمه آيات فوق:
“ای گروه مؤمنان روزه برشما واجب است ھمانطورکه برآنان که قبل ازشما بودند فرض
بود. ھشدارکه خود را ازشردرامان نگه داريد. روزھای معينی را روزه بگيريد ولی
اگربيماريا مسافريد، به جبران ايامی را که روزه نگرفته ايد بعداً روزه ی قضا بجای آوريد
وآنان که استطاعش را دارند می توانند با غذا دادن به مرد گرسنه ای کفاره ی روزه ی
خود را بدھند. کسی که کارخيرانجام دھد پاداش خواھد يافت. ليکن روزه داری به نفع
شماست اگراينرا بدانيد. قرآن اين کتاب ارشادگر که خوب را ازبد برای شما بازمی
نماياند درماه رمضان نازل شد. بنابراين آن دسته ازشما که دراين ماه درسفرنيستيد،
دراين ماه روزه بگيريد. ليکن اگربيماريا مسافريد، به جبران ايامی را که روزه نگرفته ايد
بعداً روزه ی قضا بجای آوريد. خدا خوبی وراحتی شما را می طلبد نه ناراحتی تان را.
خدا ازشما می خواھد که سرتاسراين ماه را روزه بگيريد باشد که به بزرگی او پی
ببريد وشکرش را بخاطررھنمودھايی که به شما داده است بجای آوريد.”
دراينجا خدا بمثابه يک ارباب مقتدربرده دار ويک جبّار يکه تازشرقی قد علم کرده
است که ازبردگان خود می خواھد که گرسنه وتشنه بمانند تا به بزرگی او پی ببرند
وازاو بخاطرنعمت ھايی که به آنان نداده است سپاسگزارباشند.
انواع روزه
روزه دربين مسلمانان شکل پرھيزازخوردن وآشاميدن ازطلوع تا غروب آفتاب دارد. البته
نوع ديگری از روزه ی اسلامی داريم که به روزه ی عزلت مشھوراست. دراين نوع روزه،
فرد روزه داربايد به مدت بيست وچھارساعت به خوردنی وآشاميدنی لب نزند. مادران
وپدران مسلمان بخاطرآنکه کودکان خردسال خود را به روزه گيری عادت دھند آنان را
تشويق می کردند که نصف روز روزه بگيرند. آنان به شوخی به فرزندان خود می گفتند
که دونيمه روز را با نخ بھم خواھند بست تا يک روز کامل بشود. به اين نوع روزه
اصطلاحاً روزه ی گنجشکی می گويند.
دربين اقوام ومذاھب مختلف چه بسا روزه اشکال متفاوتی را نيزبخود بگيرد. بعنوان
مثال يھوديان نوعی روزه دارند که طی آن فرد به مدت شش روزازخوردن وآشاميدن
وسخن گفتن اجتناب می کند. دردين مسيح نيزروزه ای وجود دارد بنام روزه ی مريم
که روزه داربايد برای مدتی ھيچ کلامی برزبان جاری نسازد.
ھندوان درروزه ی سکوت يد طولايی دارند. داستان پردازنامدارھندی، آر. کی. نارايان،
درداستان کوتاه خود بنام “زيردرخت بانيان” ازيک داستان گوی دھکده سخن می گويد
که زيردرخت نارون می نشيند وده ھا روستايی را با داستان ھای شيرين وخلق
الساعه ی خود سرگرم می سازد. شبی ازشب ھا داستان گوی توانا صحنه ھای
قصه ھای خود را بخاطرنمی آورد وباعث می شود که شنوگانش پراکنده شوند. ازآن
پس او روزه ی سکوت می گيرد وتا آخرعمرکلامی برزبان جاری نمی سازد.
مشھوراست که اصلاح گرمعروف ھند وقھرمان اصلاحات ارضی مسالمت جويانه ی اين
کشور، وينوبا، به مدت 12 سال روزه ی سکوت گرفته است.
ديدگاه مذھبی وزاھدانه، پرھيزوامتناع ازھرچيززيبا وانسانی را نشان پارسايی وتقوی
می داند. اين موضوع گاه ازحوزه ی خوردن وآشاميدن وسخن گفتن فراترمی رود
ولباس، پوشاک، وسايل زندگی، روابط وحتی غرورانسانی را نيزدربرمی گيرد. زاھدان
وصوفيان سرجنبانان اين نوع بريدن ازجريات اصلی زندگی بوده اند. معروف است که
بشرحافی زاھد قرون دوم وسوم ھجری تمام عمرپابرھنه راه رفت وبه مدت بيست
سال خرقه را ازتن بيرون نياورد. صوفی ديگر، ابراھيم ادھم، تمام وسايل زندگی خود را
بيرون ريخت وازھمه کس وھمه چيزدل بريد مبادا به چيزی دل ببندد. کاتوليک ھا تا
امروزھم ازدواج را برای کشيش ھا وراھبه ھاشان ممنوع کرده اند. روزه ی جنسی به
کاتوليک ھا ختم نمی شود ودرتاريخ صوفی گری جھان اسلام نيزسابقه دارد. صوفيان
وطنی خودمان اغلب بخاطرآنکه غرورخود را بشکنند ازطريق گدايی وگرفتن صدقه
زندگی می کردند وازھرنوع ازدواج وروابط جنسی سربازمی زدند. معروف است که
شيخ بھاء الدين نقشبندی سرسلسله ی دراويش نقشبنديه را خانواده اش درھفده
سالگی زن دادند. پس ازآنکه نخستين فرزندش به دنيا آمد اوازبرقراری رابطه ی
جنسی با ھمسرش سرباززد وتا آخرعمربا اومثل خواھرزندگی کرد.
يکی ازمشکل ترين، ودرعين حال خرد ستيزانه ترين، نوع روزه، که درعين حال انواع
ديگرروزه ھا را نيزدربردارد، چله نشينی است.
چله نشينی
چله نشينی ازآيين يھود به ديگراديان ابراھيمی رخنه کرده است بطوريکه صوفيان عرب
وايرانی برای خود افتخارمی کردند که به رسم “موسی کليم لله” به چله نشينند. چله
نشينی نوعی رياضت کشی ھمه جانبه است که ھدف ھای چندگانه ای را تعقيب
می کند: تزکيه نفس، توبه وانابت، دورکردن شيطان، نزديکی به خدا، وحدت با وجود
کل، بالابردن توان شخصی ودانش لدنّی وبالاخره نشان دادن بالاترين درجه ی زھد
وپارسايی. معروف است که عيسی مسيح قبل ازآنکه موعظه را آغاز کند چھل روز
روزه می گرفت.
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 5
چله نشينی آداب ومراسم خاص خود را داشته است. به اين ترتيب که داوطلب چله
نشينی می بايستی دروھله ی نخست محل خلوتی را درقله کوه، دل جنگل يا
دربيابانی دورافتاده می جُست که ھيچ آدمی زاده ای را به آن راه نباشد. اودرآن
محل، محدوده کوجکی را باکشيدن خط به دورآن يا سنگ چين کردن برای خود
مشخص می ساخت. او اجازه نداشت که درتمام مدت چله نشينی ازآن محدوده ی
تنگ خارج شود. چله نشينی به مدت چھل شبانه روز طول می کشيد. دراين مدت
چله نشين اجازه ی خوردن، آشاميدن، قضای حاجت، عوض کردن لباس وسخن گفتن
با کسی را نداشت. او می بايستی شب وروزعبادت کند وبا خدای خود درراز
ونيازباشد. چله نشين می بايستی حداقل يک باردرزمان چله نشينی ختم قرآن می
کرد.
فکرش را بکنيد. به مدت چھل شبانه روزاززندگی بريدن، دربيابانی دورازياروديار با
گرسنگی وتشنگی وباد وبوران ووحشت ازحيوانات درنده دست وپنجه نرم کردن
ومرتباَ سربه بالا داشتن چه برسرچله نشين می آورد؟ چله نشينان يا آدم ھای شياد
ودروغگويی ازکاردر می آمدند يا قبل ازپايان چله نشينی بخاطرضعف جسمی ومغزی
ووحشت ازشرايط چله نشينی ديوانه می شدند وبه اين ديدگاه خرافی عاميانه دامن
می زدند که به علت بيرون شدن ازمحدوده چله جن يا شيطان درجسم چله نشين
لانه کرده است.
زھدان وچله نشينان ھمواره مورد انتقاد متفکران واديبان ايرانی قرارگرفته اند. جلال
الدين رومی که خود فردی عارف ووحدت وجودی بوده است، درشعرمشھورخود
درديوان شمس به چله نشينان توصيه می کند که قرآن (سی پاره) وچله را ترک کنند،
با مردم ھمگام شوند وبه عشق، لذايذ زندگی وانسانيت روی آورند:
با من صنما دل يک دله کن
گرسرننھم آنگه گله کن
مجنون شده ام ازبھرخدا
زآن زلف خوشت يک سلسله کن
سی پاره به کف درچله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
مجھول مرو با غول مرو
زنھارسفربا قافله کن
ای مطرب دل زآن نغمه ی خوش
اين مغزمرا پرمشغله کن
دريغ که آن زمان که غرب ازخواب غفلت قرون وسطايی بيدارشده بود ودوران نوزايی
علمی، فلسفی وھنری را می گذرانيد، ما آدميان اين سوی کره ی خاکی درايران
وکل خاورميانه رياکارانه دربند نمازوروزه وخرافات وچله نشينی بوديم.
روزه ودانش پزشکی
دين سالاران ازقديم ونديم تلاش داشته اند که روزه را با توسل به دانش پزشکی
توجيه کنند وآن را يک نيازضروری واجتناب ناپذيربھداشتی برای بدن قلمداد سازند. به
عنوان مثال گروھی ازمرتاضان يھودی بنام “اسنزھا” ازقرن دوم قبل ازميلاد تا قرن
سوم ميلادی به دورازديگرقبايل يھودی به زندگی اشتراکی وساده ی خويش، بی آنکه
دربند ازدواج وتشکيل خانواده باشند، ادامه می دادند. ازآنان کتابی کشف شده است
بنام “طوماردريای مرده” دراين طوماربه شيوه ای خرافی برضرورت روزه برای حفظ
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 6
سلامت بدن تأييد شده است. ازنظرمؤلفين اين اثرشيطان دربدن ما لانه کرده وبيماری
را با خود وارد بدن ميکند. اگرفرد سه شبانه روز، روزه بگيرد، شيطان طاقت گرسنگی
وتشنگی نخواھد آورد وھمراه با بيماری ازبدن انسان خارج خواھد شد.
دانش پزشکی، جدا ازجنبه ھای مذھبی وخرافی روزه، سعی دارد ضمن تکيه
برآزمايش، تجربه وتحقيق، نقش تغذيه وسوء تغذيه برسلامتی جسمی
وروحی انسان را روشن سازد. ازلحاظ علم تعذيه وشيمی مواد غذايی، دونوع مواد
غذايی وجود دارد: تقويتی (مواد انرژی زا) ومحافظتی (انواع واقسام ويتامين ھا).
پرھيزازخوردن وآشاميدن ممکن است برای مدت محدود وبيماری ھای مشخص مفيد
باشد، ليکن روزه داری بمدت طولانی می تواند باعث سوء تغذيه ونرسيدن مواد تقويتی
ومحافظتی به بدن با تمام عوارض مخرب آن باشد.
خودداری ازخوردن وآشاميدن برای مدت محدود 12 ساعته، چنانچه فرد ازتغذيه ی
خوب ومناسب برخوردارباشد، می تواند ازنظربھداشتی کاملا بی ضررباشد.ھرانسانی
معمولا 8 ساعت می خوابد ودراين مدت غذا به بدنش نمی رسد. جالب اين است که
آخوند ھا وطبقات مرفه درپايان ماه روزه اضافه وزن پيدا می کنند. آنان با بھترين غذاھا،
حلوا ھا، شيرينی جات وميوه ھای ممکن افطارمی کنند وسحری می گيرند
ودرمجموع بھتروبيشترازايام غيرروزه می خورند ومی آشامند.
روزه داری برای اکثريت مردم که ازسوء تغذيه رنج می برند، زيان بخش وحتی گاھی
کشنده است بخصوص برای انسان ھای زحمت کش که مجبورند درزيرآفتاب سوزان
بدون اينکه قطره ای آب بنوشند ساعتھا کارکنند وعرق بريزند. ازعوارض روزه برای اين
افراد ازدست رفتن آب بدن (دی ھايدراسيون) است که خود منشاء بسياری ازبيماری
ھاست. ديده وشنيده ايم که به فرد بيمار به محض آنکه اورا به بيمارستان می رسانند
سرم وصل می کنند. اين امربرای جلوگيری از سوء تغذيه ومقابله با ازدست رفتن آب
بدن صورت می گيرد. سوء تغذيه ی ناشی ازروزه داری باعث پايين آمدن گلوکزخون،
ضعف مداوم ودرحالت شديد آن غش وبيھوشی فرد می شود. به ھمين دليل است
که درماه رمضان تعداد افرادی که به بيمارستان مراجعه می کنند افزايش می يابد
ومصرف داروھای مربوط به قلب ودستگاه گوارش بالا می رود. ازعوارض ديگرسوء تغذيه
ی ناشی ازروزه خستگی وکاھش مصونيت بدن است که خود چراغ سبزی است برای
ابتلای فرد به انواغ واقسام بيماری ھا. بدن انسان زمانی که ذخيره ی مواد غذايی
خود را به پايان برساند به مواد غذايی تازه ، بخصوص پروتئين، نياز دارد که اگربه آن
نرسد انرژی خود را ازدست می دھد. بارھا ازآدم ھای روزه دارشنيده ايم کھد گفته
اند “نا ندارم.”
درکشورھای فقيرآسيا، آفريقا وآمريکای لاتين مرگ ناشی ازگرسنگی ازدونوع بيماری
سرچشمه می گيرد: 1) کمبود پروتئين که آنرا “گواشيورکور” * می نامند؛ 2) سوء
تغذيه ی ناشی ازپروتين وکالری که به “ماراسموس”** مشھوراست. اين دوعارضه
بيماررا دچارکاھش وزن، پوکی عضلات، ازدست دادن انرژی وباد کردن بدن می کند
ودرنھايت اورا به ھلاکت می رساند. تمام اين عوارض درايران، دررابطه با انسان ھای
فقيرروزه دارديده شده است.
روزه بدترين تأثير ممکن را برکسانی بجای می گذارد که ازبيماری ھای عضلانی
واستخوانی رنج می برند وھمينطور آنان که وزن شان ازحد معمول پايين تراست ويا
دچاربيمارھای قلبی وگوارشی ھستند ويا مصونيت بدنشان پايين است. روزه برای
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 7
زنان باردار، پيران، کودکان ونوجوانان درحال رشد وسمی کشنده است. سوء تغذيه ی
ناشی ازروزه ممکن باعث پايين آمدن فشارخون وافزايش ضربان قلب وتشديد
بيمارھای عروقی شود وتغييرات مخرب ھورمونی را ببار آورد مثلا مقدارکافی ھورمون
تيروئيد ترشح نشود. اين عارضه می تواند بند آمدن قاعدگی خانم ھا را به دنبال
داشته باشد.
تأثيرات روانی روزه
روزه داری بصورتی که درايران وسايرکشورھای اسلامی اعمال می شود، ثاثيرات
مخرب روانی ھم برروزه گيران وھم روزه خواران برجای می گذارد وکل جامعه را روان
پريش می سازد. ازروزه داران شروع می کنيم که تشنگی وگرسنگی آنان
دردچارعصبانيت وکج خلقی می کند واين موضوع ھم بيماری ھای روان تنی مانند
زخم معده را دامن می زند وھم بيماری ھای تن روانی را ودرواقع اين دو نوع بيماری
يکديگرراتشديد می کنند.
روزه بصورت مصنوعی وغيرلازم فرد معتقد را دچارغذاب وجدان می کند. اگرکسی بنا
به دلايل شخصی نتواند روزه بگيرد، احساس گناه می کند واين احساس تا پايان
عمردروجود او باقی می ماند واورا دچارافسردگی وروان نژندی کند. چه بسا فرد
ازترس عذاب آخرت وآتش جھنم تا آخرعمردرحالت وحشت روحی بسربرد. براساس
تعاليم قرآن ھيچ گريزی ازروزه گرفتن نيست. اگرکسی به سبب پيری يا بيماری نتواند
روزه بگيرد، به خدا بدھکاراست وبايد به تعداد روزھايی که روزه نگرفته است بعداً روزه
بگيرد. فکرش را بکنيد که برسرپيران وبيماران مزمن که ھرگزقادربه گرفتن روزه نيستند
چه خواھد آمد؟ اگرپول داشته باشند روزه می خرند وگرنه بايد تا آخرعُمربارگناه
مرتکب نشده را بدوش بکشند، بترسند وبلرزند ومرتباً ذکربگويند واستغفارکنند.
درماه رمضان بازار مسئله گويی ومسئله پرسی درمساجد گرم است. اگرپای اين
مسئله ھا نشسته باشيد، بيشتراين مسائل دينی مربوط به مسائل زناشويی روزه
داران است. مثلا روزه دارتا چه حد می تواند به ھمسرخود نزديک شود؟ جالب اين
است که طبق آيين شريعت ايجاد رابطه جنسی درزمان روزه حرام است. زن
وشوھرھا می توانند اززمان افطارتا اذان صبح رابطه ی زناشويی داشته باشند
بشرطی قبل ازطلوع آفتاب غسل جنابت بجای آورده باشند وگرنه نمازوروزه ی آنان
باطل است. درانيجا بازھم روزه عليه طبقات فقيرعمل می کند که مجبورند بيرون
ازخانه به حمّام روند وغسل کنند واغلب برای انجام اين کارآه دربساط ندارند. چاره
چيست؟ يا زن وشوھرسربر يک بالش نھند، بھم دست نزنند ومحروميت جنسی را با
تمام عوارض روانی آن تحمل کنند ويا به دورازاغيارکارخود را انجام دھند ودم نزنند
واجباراً با دروغ وريا زندگی کنند.
درجامعه ای که روزه گيری بصورت يک اجبارعمومی درآمده است شرايط روانی رو زه
خواران بی اعتقاد نيزچندان بھترنيست. به شعرمعجزشبستری درھمين سايت درباره
ی روزه توجه فرماييد که چگونه شاعرازديوانگی عمومی درماه رمضان دررنج است.
طنزمشھوری است که فردی فرنگی به ايران می آيد ھمه جا پلووچلووحلوا وشربت
می دھند. علت را که جويا می شود می گويند: “به علت ماه محرم الحرام است.”
فرنگی ازايران می رود و 9 ماه بعد به ايران بازمی گردد ومی بيند مردم ھمه جا گرسنه
وتشنه اند وھيچ جا ازخوردنی وآشاميدنی خبری نيست. می پرسد چرا؟ می گويند
“اين ماه رمضان المبارک است.” فرنگی به عقل ايرانيان می خندد ومی گويد: “برعکس
بايد بگويند محرم المبارک ورمضان الحرام.”
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 8
درماه رمضان الگوی زندگی فردی واجتماعی بطورکلی عوض می شود. زن ومرد
وکودک وپيردررنج اند ومجبورند ازھمه طرف فشاررا تحمل کنند. بيخود نيست که
مسلمانان درپايان ماه روزه جشن می گيرند. زيرا بارسنگينی را برزمين گذاشته اند.
کسی نيست ازآنان بپرسد چه ضرورتی داشت که خود را شکنجه دھيد؟ درشرايط
گرسنگی وتشنگی واستراحت دوران روزه داری افراد تصميماتی را دررابطه با زندگی
می گيرند که با عقل سليم سازگارنيست. آنان پس ازپايان ماه روزه اين تصميمات را به
مرحله ی اجرا درمی آورند وبدينوسيله تعادل زندگی خود را بھم می زنند وخود را
دچاردردسرفراوان می سازند.
روزه واثرات اجتماعی آن
روزه داران به زمين وزمان فخرمی فروشند وخود را طلبکارجامعه می دانند. اگرکسی
ازآنان مسئوليت بخواھد با اين جمله که “روزه ھستم” مسئوليت را ازخود سلب می
کنند. وای به حال کسی که جلوچشم آنان روزه خواری کند که بصورت آشکارومخفی
اورا به باد ريشخند وحتی دشنام می گيرند وآگاه وناآگاه با وی دشمن می شوند. به
اين ترتيب روزه دشمنی آشکارونھان وبه عبارت ديگرستيزاجتماعی را درمتن جامعه
قرار می دھد.
روزه دروغ وريا را ازسطح فردی به کل جامع تعميم می دھد. درحالی که روزه داران
تقوی وپرھيزگاری ورياضت کشی خود را رياکارانه به رخ ديگران می کشند، روزه
خواران نيزازترس جان شان مجبورند به روزه داری تظاھرکنند. درزمان شاه درتھران
وشھرھای بزرگ ايران بسياری ازرستوران ھا واغذيه فروشی ھا درجلو را می بستند
وازدرپشت ازمشتريان خود پذيرايی می کردند وازآنجا که حتی براساس قوانين آن زمان
اين کارخالی ازخطرنبود، دوبرابرقيمت روزحساب می کردند. امروزنيراين نوع تمھيدات
درسطح محدودتروبا قبول خطراتی بيشترودريافت قيمت ھای بمراتب بالاتروجود دارد.
پس ای روزه دارن وروزه خواران به پای خيزيد به خود به يکديگروبه کل جامعه دروغ
بگوييد که شرف اسلام درخطراجنبی است!
روزه مانند سايرعبادات حربه دست ودرواقع دکان دونبش شيادان، کلاشان وکلاه
برداران است. آنان کثيف ترين زد وبندھای تجارتی ودزدی ھای کلان خود را درزيراين
پوشش مقدس پنھان می دارند. بيخود نيست که مردم فقيروساده ی جامعه ی ما
ضرب المثل “روزه داشتن وبا گُه سگ افطارکردن” را رواج داده اند.
يکی ازمخرب ترين پيامدھای روزه تشديد جبّاريت آنھم جبّاريت وحشتناک مذھبی
درجامعه است. اگريک انسان خردمند ازخارج به جوامع مسلمان بنگرد، بنا به ضرب
امثل مشھور”کارم ازگريه گذشته است ازآن می خندم” ازشدت اندوه به خنده می
افتد: دولت ھمه را مجبوربه رياضت کشی احمقانه کرده است وبرسرھرگذری گَزمه
گماشته تا ھرکه را که طبيعی ترين کارلازم برای ھرموجود زنده را مانند خوردن،
آشاميدن، خنديدن وشادمانی کردن را انجام می دھد به چماق تکفيربکوبند. درماه
مبارک رمضان آمارحد وتعزير(شلاق وزندان وشکنجه) بالا می رود ودولت جوانان
مملکت (پاسداران وبسيجی ھا ونظايراينھا) را درحد شکنجه گرتنزل می دھد.
بدترازھمه اينکه ھمسايه را به جاسوسی عليه ھمسايه وادارمی کند وتخم بی
اعتمادی را درسطح جامعه حتی دربين خانواده ھا می کارد.
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 9
تأثيرات مخرب روانی واجتماعی روزه باعث شده است که مردم آگاه وناآگاه، چه
درفرھنگ عاميانه وچه درادبيات مدون عليه روزه موضع بگيرند. اصطلاح “مثل سگ
دھان بسته می ماند” را بارھا وبارھا درارتباط با روزداران اززبان مردم کوچه وبازار
شنيده ايم واين شعرطنزآميزرا:
درخانه ی ما زخوردنی چيزی نيست
ای روزه ميا ورنه تُرا خواھم خورد
منوچھری دامغانی، شاعردين ستيزپارسی گوی، درانتظارپايان ماه رمضان روزشماری
می کند تا بتواند درکنارسبزه زاران شادمانه باده نوشی کند:
برآمدن عيد وبرون رفتن روزه
ساقی بدھم باده برباغ وسبزه
ناصرخسروقباديانی، اگرچه پای درشيعی گری استوار دارد، به علت طبع ھنرمندانه
وتجارب جھانگردانه ی خويش، برخی ازحقايق مربوط به روزه داری وروزه داران راافشا
کرده است:
ھمه پارسايی نه روزه است وزھد
نه اندرفزونی نمازودعاست
ھمچنين:
ازنمازوروزه ی تو ھيچ نگشايد ترا
خواه کن خواھی مکن من با توگفتم راستی
حافظ درشعرذيل پايان ماه روزه وآغازامکان شادزيستن ولذت بردن اززندگی را جشن
می گيرد:
بيا که تُرک فلک خوان روزه غاری کرد
ھلال عيد به دورقدح اشارت کرد
ثواب روزه وحج قبول آنکس برد
که خاک ميکده ی عشق رازيارت کرد
عبيد زاکانی دررساله ی “تعريفات ملادوپيازه” زھد را “پرده ی لوندی” ورمضان را “به
اميد بھشت دردوزخ غرقيدن” تعريف کرده است. اين طنزپردازنامی درحکايت ذيل
از”رساله ی دلگشا” ی خويش ھم بيھودگی را روزه را به طنزکشيده است وھم بی
اعتنايی مردم (بخصوص اھل علم) به اين سنت مزاحم:
“طالب علمی را دررمضان مست بگرفتند وپيش شحنه بردند شحنه گفت ھی شراب
ازبھرچه خوردی گفت ازبھرآنکه ممتلی (شکم انباشته) بودم.”
نتيجه
با توجه به آنچه گذشت، می بينيم که روزه ی اجباری به عنوان يک فريضه ی دينی،
دارای زيان ھای بی شماربھداشتی، روانی، فردی واجتماعی است. روزه ھمواره به
عنوان پوششی برای دروغ وريا، دزدی وکلاشی عمل کرده است وسود آن بيش
ازپيش به نمازوروزه فروشان رسيده است. دريک جامعه دموکراتيک وانسانی روزه
(مانند خود مذھب) بايد ازحالت يک اجبارعمومی بدرآيد وجنبه ی يک امرداوطلبانه ی
فردی درآيد. قانون بايد روزه داری (حتی روزه ی گنجشکی) را برای زنان آبستن،
کودکان، نوجوانان و پيران مطلقاً ممنوع اعلام دارد. درجامعه آينده شرايط کنونی بايد
برعکس شود به اين ترتيب که ھرنوع تظاھر به روزه داری بايد ممنوع شود ومشمول
پيگرد قانونی قرار گيرد.
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 10
تحقق رؤياھای بالا، درشرايط کنونی جوامع اسلامی ناميسراست. انسان ھای
خردمند بايد بکوشند که ضمن افشاسازی منطقی زيان ھای روزه وديگرسنت ھای
بازدارنده ی مذھبی، با ترويج دانش، روشنگری وخرد ورزی دنيای واژگونه ی امروزی را
برپاھای خود استوارسازند.
به اميد آنکه دانايی جای جھالت، لذت جای درد وشادی جای اندوه را بگيرد.
استوارغلام دانايی
Kwashiorkor •
Marasmus •__
با مهر بی کران بر حسن آقا , گیله مرد رشتی .
ba doorod mersyaz neveshtehaye alie shoma .margh bar molla va molla sefat
اندرمضرّات روزه
ھمانطورکه می دونيد ھم
اکنون درماه رمضان ھستيم ومسلمانان درحال انجام فرايض دينی. حال سؤال من اينه
که بنظرنمی آد نخوردن آب وغذا درطی چندين ساعت برای بدن خوب باشد. می
دونيد می خواستم اگرممکنه ازضررھای روزه چند تا را برای من بفرماييد.
پايداروسربلند باشيد
پاسخ:
دوست بسيارگرامی وخردجو،
با درود وسپاس فراوان ازپرسش بجا وبموردتان،
پرسش شما مرا تشويق کرد که ضمن مراجعه به منابع مختلف وگفتگو با دوستان
پزشک وروانپزشک، درجھت يافتن پاسخی نسبتة مفصفل تلاش کنم. اين است
حاصل تحقيق اجمالی حقيرکه اميدوارم با تحقيق ھمه جانبه ترديگرياران تکميل شود.
پيشگفتار
پرھيزازخوردن وآشاميدن درشرايط معين ودررابطه با خوردنی ھای ونوشيدنی ھای
مشخص گاھی مفيد است وازجنبه پزشکی نيزتوصيه می شود. حکيم باشی ھای
قديم وپزشکان امروزگاھی بيماران خود را به پرھيزفرا می خوانند. حيوانات نيززمانی
که ازبيماری رنج می برند بصورت عريزی ازخوردن وآشاميدن دوری می جويند. البته اين
موضوع ازجامعه به جامعه، ازفرد به فرد وازبيماری به بيماری فرق دارد. درجوامع
پيشرفته ی صنعتی غرب که مواد غذايی به وفوريافت می شود، گروه ھايی ازمردم
ھم پرخوری می کنند وھم به تکرار(گاھی تا دوازده بار درروز) غذا می خورند .
غداھايی که دراين کشورھا صرف می شود اغلب ھورمون دار، پرازپروتين وکلسترول
(چربی) ومواد قندی مضرّاست. الکل نيزمعمولا با غذا صرف می شود ومقدارزيادی
کالری غيرلازم به بدن فرد می رساند. درچنين شرايطی پرھيزازخورد وآشاميدن برخی
ازغذاھا ونوشيدنی ھا می تواند مفيد باشد وبه سم زدايی بدن بينجامد.
درشرايط بالا پرھيزغذايی به عنوان وزنه ی متقابلی عليه افراط وناھنجاری مربوط به
تغذيه عمل می کند وگرنه چنانچه فرد بصورت منظم وبا رويه تغذيه کند وخوردنی ھای
وآشاميدنی ھايش متعادل وشامل موادی باشند که برای بدن ضرورت دارند،
دراينصورت چنين فردی به رژيم غذايی يا پرھيزنيازی ندارد.
نبايد فراموش کرد که رعايت رژيم غذايی ويا پرھيز، با روزه داری فرق می کند.
پرھيزغذايی امری فردی ودواطلبانه است که جنبه ی پزشکی دارد ودرآن شرايط
جسمی، ذھنی وروانی فرد درنظرگرفته می شود وھدفش بازگردانيدن سلامتی به
فرد است. اين پرھيزفقط دررابطه با برخی ازمواد خوراکی ونوشيدنی ھای مضراست
نه ھمه ی آنھا. درحالی که روزه جنيه ی مذھبی، اجتماعی (وتو بخوان سياسی)،
اجباری دارد وفرد روزه دار را مجبورمی کند که بطورکلی ازخوردن وآشاميدن ھمه چيز
برای مدتی معين سرباز زند ھرچند عوارض ناگوارپزشکی برايش دربرداشته باشد.
روزه واديان
روزه بخشی ازرياضت کشی دينی است که تاريخ آن با تاريخ اسطوره ودين عجين
است. براساس برخی ازتحقيقات انسان شناسان، قبايل بدوی قبل ازشکار، پيش
ازخرمن، قبل ازآغازمراسم جادوگری، يا درارتباط با مراسم قربانی روزه می گرفتند.
ھدف شان ازروزه داری معمولا آرام کردن يک يا چند خدای خشمگين، يا زنده کردن
خدائی بوده است که درفصل قبل (مثلا فصل زمستان) اورا مُرده می پنداشتند.
مقصود ازروزه گيری گاھی افزايش حاصلخيزی زمين وباردھی بيشترمحصول بود
ودرفصل بھارروز گرفته می شد. سرخ پوستان آمريکا بخاطردفع آفت وفبايل سرخ
پوست مکزيکی و اينکاھای اھل پرو روزه می گرفتند تا دل خدايان خود را بدست آورند.
دربين مصريان باستان روزه قبل ازاعياد مذھبی گرفته می شد ولی جنبه ی اجباری
نداشت. آسوری ھای وبابلی دررابطه با توبه ازگناه روزه می گرفتند.
روزه ھم دراديان شرقی وجود دارد وھم دراديان غربی. درميان طرفداران مذاھب
شرقی، ھندوان، پيروان کنفوسيوس، تائوئيست ھا وبودائيان بخصوص درتبّت روزه می
گيرند. ازديدگاه بودائيان تبت، روزه بايد منجربه شرايط بی حرکتی شود که نمادی
است ازمرگ يا حالت قبل ازتولد. گاھی ھدف ازروزه داری اين است که رھبرروحانی را
آماده سازد تا شايستگی آنرا بيابد که به خدا نزديک شود. مثلا در”جينسيم” روزه،
ھمراه با دعا وديگرمراسم مذھبی، فرد را ازعالم خاکی جدا می کند وبه او مدد می
رساند که به حالت فراروی يا تصعيد برسد. دربين بودائيان، گاھی روزه به منظوری
خاص قبل وبعد ازانحام مراسمی مقدس گرفته می شود. مثلا راھبان بودائی
دربسياری ازمناطق درروزھای معينی روزه می گيرندو با لحنی آھسته وزمزمه وار به
گناھان خود اعتراف می کنند. سادوھا (روحانيون ھندو)، به بھانه ھای مختلف چه
دردورانھای خوشی وچه ناخوشی، رزوه می گيرند وبدنيوسيله برای خود کسب
اعتبارمی کنند.
دربين پيروان اديان غربی تنھا زرتشتيان ھستند که روزه را حرام می دانند. دليل آن
ھم اين است که ازنظرپيروان زرتشت روزه فرد روزه دار را درنبرد عليه شرورعالم
وعليه اھريمن ضعيف می سازد.
يھوديان ازديرباز، بخصوص درروزھای متعدد بخاطرياد آوری فجايعی که برقوم يھود رفته
است، روزه می گرفتند فجايعی مانند اسارت قوم يھود يا سوخته شدن وبه غارت
رفتن اورشليم ومعابد آن. درموارد معينی شاھان بنی اسرائيل نيرفرمان روزه را صادر
می کردند. ھدف ديگرروزه دربين يھوديان تزکيه نفس، توبه وانابت است که بخاطراين
موضوع دررزوھای معينی بويژه روز “يام کيپور” روزه می گيرند.
درسرتاسرکتاب مقدس يھوديان و مسيحيان (اعم ازانجيل عھد عتيق وعھد جديد)
اززمان موسی تا آمدن عيسی مسيح وبعدازآن ما بارھا وبارھا با روزه گيران مختلف که
برای تزکيه نفس (پاکی وجود) ونزديکی به خدا روزه گرفته اند روبرو می باشيم. گاھی
روزه می گرفتند تا نھايت درجه اندوه بخاطرفلان فاجعه ی دينی يا شھادت فلان
قديس را نشان دھند زمانی نيزصرفاً بخاطررضای خدا روزه می گرفتند. (رجوع شود به
ساموئل 2، بخش 12 آيات 16 تا 22 ، عذرا، بخش 8 آيه 23 ، متی، بخش 4 آيات 1 تا 11
وھمچنين بخش 6 آيات 16 تا 18 و آيه ی 26 وبخش 9 آيه ھای 14 و 15 ھمچنين مارک
( بخش 9 آيه ی 29
روزه داری دربادی امردربين مسيحيان ازاھميت چندانی برخوردارنبود. ازقرن سوم
ميلادی مسيحيان براھميت روزه داری تأکيد شد. دراين قرن، شمارزيادی ازمسيحيان،
روزھفتم ھرھفته را روزه می گرفتند. درسال 813 ميلادی کليسای رومن کاتوليک
فرمان داد که کاتوليک ھا ھفته ی دوم ژوئن، ھفته سوم سپتامبرويک ھفته ی کامل
قبل ازکريسمس روزه بگيرند. کاتوليک ھا بيش ازچھل روز درسال روزه می گرفتند.
عرفی شدن ھرچه بيشترجوامع غربی، کليسا را مجبورساخته است که بخاطربقای
خود ھم که شده خود را با ضرورت ھای جامعه ی مدرن ھماھنگ سازد. امروز ھم
پروتستان ھا روزه راامری داوطلبانه وموضوع انتخاب فردی قلمداد می کنند وھم
کاتوليک ھا.
اسلام وروزه
بررسی تاريخ روزه مارا به اين نتيجه رھنمون می سازد که روزه بدواً ريشه درشرايط
مادی وتوليدی زندگی انسان ھا داشته است وسپس به حوزه ی اديان راه يافته
است. روزه ازاسطوره به مذھب وازمذھبی به مذھب ديگرراه يافته وخودراباشرايط
بومی زندگی آدميان تطبيق داده است. تنھا جايی که درقرآن ازروزه سخن رفته
درسوره دوم آن بنام “بقره” است که آياتی ( 183 تا 185 ) درمورد روزه آمده است. با
توجه به اين آيات که ترجمه ی فارسی آنھا درذيل خواھد آمد، می توان قضاوت کرد که
روزه قبل ازاسلام درشبه جزيره ی عربستان وجود داشته واسلام اين رسم رااز
ازاديان ديگر بخصوص يھوديت ومسيحيت به عاريت گرفته است. روزه ازنظراسلام
اجباری است وبايد درسرتاسرماه رمضان (که گويا ماه نزول قرآن است) گرفته شود.
مسافران وبيماران ازگرفتن روزه معاف اند، ليکن بايد بعداً روزه ھايی را که روزه نگرفته
با گرفتن روزه ی جبران کنند. واينک ترجمه آيات فوق:
“ای گروه مؤمنان روزه برشما واجب است ھمانطورکه برآنان که قبل ازشما بودند فرض
بود. ھشدارکه خود را ازشردرامان نگه داريد. روزھای معينی را روزه بگيريد ولی
اگربيماريا مسافريد، به جبران ايامی را که روزه نگرفته ايد بعداً روزه ی قضا بجای آوريد
وآنان که استطاعش را دارند می توانند با غذا دادن به مرد گرسنه ای کفاره ی روزه ی
خود را بدھند. کسی که کارخيرانجام دھد پاداش خواھد يافت. ليکن روزه داری به نفع
شماست اگراينرا بدانيد. قرآن اين کتاب ارشادگر که خوب را ازبد برای شما بازمی
نماياند درماه رمضان نازل شد. بنابراين آن دسته ازشما که دراين ماه درسفرنيستيد،
دراين ماه روزه بگيريد. ليکن اگربيماريا مسافريد، به جبران ايامی را که روزه نگرفته ايد
بعداً روزه ی قضا بجای آوريد. خدا خوبی وراحتی شما را می طلبد نه ناراحتی تان را.
خدا ازشما می خواھد که سرتاسراين ماه را روزه بگيريد باشد که به بزرگی او پی
ببريد وشکرش را بخاطررھنمودھايی که به شما داده است بجای آوريد.”
دراينجا خدا بمثابه يک ارباب مقتدربرده دار ويک جبّار يکه تازشرقی قد علم کرده
است که ازبردگان خود می خواھد که گرسنه وتشنه بمانند تا به بزرگی او پی ببرند
وازاو بخاطرنعمت ھايی که به آنان نداده است سپاسگزارباشند.
انواع روزه
روزه دربين مسلمانان شکل پرھيزازخوردن وآشاميدن ازطلوع تا غروب آفتاب دارد. البته
نوع ديگری از روزه ی اسلامی داريم که به روزه ی عزلت مشھوراست. دراين نوع روزه،
فرد روزه داربايد به مدت بيست وچھارساعت به خوردنی وآشاميدنی لب نزند. مادران
وپدران مسلمان بخاطرآنکه کودکان خردسال خود را به روزه گيری عادت دھند آنان را
تشويق می کردند که نصف روز روزه بگيرند. آنان به شوخی به فرزندان خود می گفتند
که دونيمه روز را با نخ بھم خواھند بست تا يک روز کامل بشود. به اين نوع روزه
اصطلاحاً روزه ی گنجشکی می گويند.
دربين اقوام ومذاھب مختلف چه بسا روزه اشکال متفاوتی را نيزبخود بگيرد. بعنوان
مثال يھوديان نوعی روزه دارند که طی آن فرد به مدت شش روزازخوردن وآشاميدن
وسخن گفتن اجتناب می کند. دردين مسيح نيزروزه ای وجود دارد بنام روزه ی مريم
که روزه داربايد برای مدتی ھيچ کلامی برزبان جاری نسازد.
ھندوان درروزه ی سکوت يد طولايی دارند. داستان پردازنامدارھندی، آر. کی. نارايان،
درداستان کوتاه خود بنام “زيردرخت بانيان” ازيک داستان گوی دھکده سخن می گويد
که زيردرخت نارون می نشيند وده ھا روستايی را با داستان ھای شيرين وخلق
الساعه ی خود سرگرم می سازد. شبی ازشب ھا داستان گوی توانا صحنه ھای
قصه ھای خود را بخاطرنمی آورد وباعث می شود که شنوگانش پراکنده شوند. ازآن
پس او روزه ی سکوت می گيرد وتا آخرعمرکلامی برزبان جاری نمی سازد.
مشھوراست که اصلاح گرمعروف ھند وقھرمان اصلاحات ارضی مسالمت جويانه ی اين
کشور، وينوبا، به مدت 12 سال روزه ی سکوت گرفته است.
ديدگاه مذھبی وزاھدانه، پرھيزوامتناع ازھرچيززيبا وانسانی را نشان پارسايی وتقوی
می داند. اين موضوع گاه ازحوزه ی خوردن وآشاميدن وسخن گفتن فراترمی رود
ولباس، پوشاک، وسايل زندگی، روابط وحتی غرورانسانی را نيزدربرمی گيرد. زاھدان
وصوفيان سرجنبانان اين نوع بريدن ازجريات اصلی زندگی بوده اند. معروف است که
بشرحافی زاھد قرون دوم وسوم ھجری تمام عمرپابرھنه راه رفت وبه مدت بيست
سال خرقه را ازتن بيرون نياورد. صوفی ديگر، ابراھيم ادھم، تمام وسايل زندگی خود را
بيرون ريخت وازھمه کس وھمه چيزدل بريد مبادا به چيزی دل ببندد. کاتوليک ھا تا
امروزھم ازدواج را برای کشيش ھا وراھبه ھاشان ممنوع کرده اند. روزه ی جنسی به
کاتوليک ھا ختم نمی شود ودرتاريخ صوفی گری جھان اسلام نيزسابقه دارد. صوفيان
وطنی خودمان اغلب بخاطرآنکه غرورخود را بشکنند ازطريق گدايی وگرفتن صدقه
زندگی می کردند وازھرنوع ازدواج وروابط جنسی سربازمی زدند. معروف است که
شيخ بھاء الدين نقشبندی سرسلسله ی دراويش نقشبنديه را خانواده اش درھفده
سالگی زن دادند. پس ازآنکه نخستين فرزندش به دنيا آمد اوازبرقراری رابطه ی
جنسی با ھمسرش سرباززد وتا آخرعمربا اومثل خواھرزندگی کرد.
يکی ازمشکل ترين، ودرعين حال خرد ستيزانه ترين، نوع روزه، که درعين حال انواع
ديگرروزه ھا را نيزدربردارد، چله نشينی است.
چله نشينی
چله نشينی ازآيين يھود به ديگراديان ابراھيمی رخنه کرده است بطوريکه صوفيان عرب
وايرانی برای خود افتخارمی کردند که به رسم “موسی کليم لله” به چله نشينند. چله
نشينی نوعی رياضت کشی ھمه جانبه است که ھدف ھای چندگانه ای را تعقيب
می کند: تزکيه نفس، توبه وانابت، دورکردن شيطان، نزديکی به خدا، وحدت با وجود
کل، بالابردن توان شخصی ودانش لدنّی وبالاخره نشان دادن بالاترين درجه ی زھد
وپارسايی. معروف است که عيسی مسيح قبل ازآنکه موعظه را آغاز کند چھل روز
روزه می گرفت.
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 5
چله نشينی آداب ومراسم خاص خود را داشته است. به اين ترتيب که داوطلب چله
نشينی می بايستی دروھله ی نخست محل خلوتی را درقله کوه، دل جنگل يا
دربيابانی دورافتاده می جُست که ھيچ آدمی زاده ای را به آن راه نباشد. اودرآن
محل، محدوده کوجکی را باکشيدن خط به دورآن يا سنگ چين کردن برای خود
مشخص می ساخت. او اجازه نداشت که درتمام مدت چله نشينی ازآن محدوده ی
تنگ خارج شود. چله نشينی به مدت چھل شبانه روز طول می کشيد. دراين مدت
چله نشين اجازه ی خوردن، آشاميدن، قضای حاجت، عوض کردن لباس وسخن گفتن
با کسی را نداشت. او می بايستی شب وروزعبادت کند وبا خدای خود درراز
ونيازباشد. چله نشين می بايستی حداقل يک باردرزمان چله نشينی ختم قرآن می
کرد.
فکرش را بکنيد. به مدت چھل شبانه روزاززندگی بريدن، دربيابانی دورازياروديار با
گرسنگی وتشنگی وباد وبوران ووحشت ازحيوانات درنده دست وپنجه نرم کردن
ومرتباَ سربه بالا داشتن چه برسرچله نشين می آورد؟ چله نشينان يا آدم ھای شياد
ودروغگويی ازکاردر می آمدند يا قبل ازپايان چله نشينی بخاطرضعف جسمی ومغزی
ووحشت ازشرايط چله نشينی ديوانه می شدند وبه اين ديدگاه خرافی عاميانه دامن
می زدند که به علت بيرون شدن ازمحدوده چله جن يا شيطان درجسم چله نشين
لانه کرده است.
زھدان وچله نشينان ھمواره مورد انتقاد متفکران واديبان ايرانی قرارگرفته اند. جلال
الدين رومی که خود فردی عارف ووحدت وجودی بوده است، درشعرمشھورخود
درديوان شمس به چله نشينان توصيه می کند که قرآن (سی پاره) وچله را ترک کنند،
با مردم ھمگام شوند وبه عشق، لذايذ زندگی وانسانيت روی آورند:
با من صنما دل يک دله کن
گرسرننھم آنگه گله کن
مجنون شده ام ازبھرخدا
زآن زلف خوشت يک سلسله کن
سی پاره به کف درچله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
مجھول مرو با غول مرو
زنھارسفربا قافله کن
ای مطرب دل زآن نغمه ی خوش
اين مغزمرا پرمشغله کن
دريغ که آن زمان که غرب ازخواب غفلت قرون وسطايی بيدارشده بود ودوران نوزايی
علمی، فلسفی وھنری را می گذرانيد، ما آدميان اين سوی کره ی خاکی درايران
وکل خاورميانه رياکارانه دربند نمازوروزه وخرافات وچله نشينی بوديم.
روزه ودانش پزشکی
دين سالاران ازقديم ونديم تلاش داشته اند که روزه را با توسل به دانش پزشکی
توجيه کنند وآن را يک نيازضروری واجتناب ناپذيربھداشتی برای بدن قلمداد سازند. به
عنوان مثال گروھی ازمرتاضان يھودی بنام “اسنزھا” ازقرن دوم قبل ازميلاد تا قرن
سوم ميلادی به دورازديگرقبايل يھودی به زندگی اشتراکی وساده ی خويش، بی آنکه
دربند ازدواج وتشکيل خانواده باشند، ادامه می دادند. ازآنان کتابی کشف شده است
بنام “طوماردريای مرده” دراين طوماربه شيوه ای خرافی برضرورت روزه برای حفظ
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 6
سلامت بدن تأييد شده است. ازنظرمؤلفين اين اثرشيطان دربدن ما لانه کرده وبيماری
را با خود وارد بدن ميکند. اگرفرد سه شبانه روز، روزه بگيرد، شيطان طاقت گرسنگی
وتشنگی نخواھد آورد وھمراه با بيماری ازبدن انسان خارج خواھد شد.
دانش پزشکی، جدا ازجنبه ھای مذھبی وخرافی روزه، سعی دارد ضمن تکيه
برآزمايش، تجربه وتحقيق، نقش تغذيه وسوء تغذيه برسلامتی جسمی
وروحی انسان را روشن سازد. ازلحاظ علم تعذيه وشيمی مواد غذايی، دونوع مواد
غذايی وجود دارد: تقويتی (مواد انرژی زا) ومحافظتی (انواع واقسام ويتامين ھا).
پرھيزازخوردن وآشاميدن ممکن است برای مدت محدود وبيماری ھای مشخص مفيد
باشد، ليکن روزه داری بمدت طولانی می تواند باعث سوء تغذيه ونرسيدن مواد تقويتی
ومحافظتی به بدن با تمام عوارض مخرب آن باشد.
خودداری ازخوردن وآشاميدن برای مدت محدود 12 ساعته، چنانچه فرد ازتغذيه ی
خوب ومناسب برخوردارباشد، می تواند ازنظربھداشتی کاملا بی ضررباشد.ھرانسانی
معمولا 8 ساعت می خوابد ودراين مدت غذا به بدنش نمی رسد. جالب اين است که
آخوند ھا وطبقات مرفه درپايان ماه روزه اضافه وزن پيدا می کنند. آنان با بھترين غذاھا،
حلوا ھا، شيرينی جات وميوه ھای ممکن افطارمی کنند وسحری می گيرند
ودرمجموع بھتروبيشترازايام غيرروزه می خورند ومی آشامند.
روزه داری برای اکثريت مردم که ازسوء تغذيه رنج می برند، زيان بخش وحتی گاھی
کشنده است بخصوص برای انسان ھای زحمت کش که مجبورند درزيرآفتاب سوزان
بدون اينکه قطره ای آب بنوشند ساعتھا کارکنند وعرق بريزند. ازعوارض روزه برای اين
افراد ازدست رفتن آب بدن (دی ھايدراسيون) است که خود منشاء بسياری ازبيماری
ھاست. ديده وشنيده ايم که به فرد بيمار به محض آنکه اورا به بيمارستان می رسانند
سرم وصل می کنند. اين امربرای جلوگيری از سوء تغذيه ومقابله با ازدست رفتن آب
بدن صورت می گيرد. سوء تغذيه ی ناشی ازروزه داری باعث پايين آمدن گلوکزخون،
ضعف مداوم ودرحالت شديد آن غش وبيھوشی فرد می شود. به ھمين دليل است
که درماه رمضان تعداد افرادی که به بيمارستان مراجعه می کنند افزايش می يابد
ومصرف داروھای مربوط به قلب ودستگاه گوارش بالا می رود. ازعوارض ديگرسوء تغذيه
ی ناشی ازروزه خستگی وکاھش مصونيت بدن است که خود چراغ سبزی است برای
ابتلای فرد به انواغ واقسام بيماری ھا. بدن انسان زمانی که ذخيره ی مواد غذايی
خود را به پايان برساند به مواد غذايی تازه ، بخصوص پروتئين، نياز دارد که اگربه آن
نرسد انرژی خود را ازدست می دھد. بارھا ازآدم ھای روزه دارشنيده ايم کھد گفته
اند “نا ندارم.”
درکشورھای فقيرآسيا، آفريقا وآمريکای لاتين مرگ ناشی ازگرسنگی ازدونوع بيماری
سرچشمه می گيرد: 1) کمبود پروتئين که آنرا “گواشيورکور” * می نامند؛ 2) سوء
تغذيه ی ناشی ازپروتين وکالری که به “ماراسموس”** مشھوراست. اين دوعارضه
بيماررا دچارکاھش وزن، پوکی عضلات، ازدست دادن انرژی وباد کردن بدن می کند
ودرنھايت اورا به ھلاکت می رساند. تمام اين عوارض درايران، دررابطه با انسان ھای
فقيرروزه دارديده شده است.
روزه بدترين تأثير ممکن را برکسانی بجای می گذارد که ازبيماری ھای عضلانی
واستخوانی رنج می برند وھمينطور آنان که وزن شان ازحد معمول پايين تراست ويا
دچاربيمارھای قلبی وگوارشی ھستند ويا مصونيت بدنشان پايين است. روزه برای
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 7
زنان باردار، پيران، کودکان ونوجوانان درحال رشد وسمی کشنده است. سوء تغذيه ی
ناشی ازروزه ممکن باعث پايين آمدن فشارخون وافزايش ضربان قلب وتشديد
بيمارھای عروقی شود وتغييرات مخرب ھورمونی را ببار آورد مثلا مقدارکافی ھورمون
تيروئيد ترشح نشود. اين عارضه می تواند بند آمدن قاعدگی خانم ھا را به دنبال
داشته باشد.
تأثيرات روانی روزه
روزه داری بصورتی که درايران وسايرکشورھای اسلامی اعمال می شود، ثاثيرات
مخرب روانی ھم برروزه گيران وھم روزه خواران برجای می گذارد وکل جامعه را روان
پريش می سازد. ازروزه داران شروع می کنيم که تشنگی وگرسنگی آنان
دردچارعصبانيت وکج خلقی می کند واين موضوع ھم بيماری ھای روان تنی مانند
زخم معده را دامن می زند وھم بيماری ھای تن روانی را ودرواقع اين دو نوع بيماری
يکديگرراتشديد می کنند.
روزه بصورت مصنوعی وغيرلازم فرد معتقد را دچارغذاب وجدان می کند. اگرکسی بنا
به دلايل شخصی نتواند روزه بگيرد، احساس گناه می کند واين احساس تا پايان
عمردروجود او باقی می ماند واورا دچارافسردگی وروان نژندی کند. چه بسا فرد
ازترس عذاب آخرت وآتش جھنم تا آخرعمردرحالت وحشت روحی بسربرد. براساس
تعاليم قرآن ھيچ گريزی ازروزه گرفتن نيست. اگرکسی به سبب پيری يا بيماری نتواند
روزه بگيرد، به خدا بدھکاراست وبايد به تعداد روزھايی که روزه نگرفته است بعداً روزه
بگيرد. فکرش را بکنيد که برسرپيران وبيماران مزمن که ھرگزقادربه گرفتن روزه نيستند
چه خواھد آمد؟ اگرپول داشته باشند روزه می خرند وگرنه بايد تا آخرعُمربارگناه
مرتکب نشده را بدوش بکشند، بترسند وبلرزند ومرتباً ذکربگويند واستغفارکنند.
درماه رمضان بازار مسئله گويی ومسئله پرسی درمساجد گرم است. اگرپای اين
مسئله ھا نشسته باشيد، بيشتراين مسائل دينی مربوط به مسائل زناشويی روزه
داران است. مثلا روزه دارتا چه حد می تواند به ھمسرخود نزديک شود؟ جالب اين
است که طبق آيين شريعت ايجاد رابطه جنسی درزمان روزه حرام است. زن
وشوھرھا می توانند اززمان افطارتا اذان صبح رابطه ی زناشويی داشته باشند
بشرطی قبل ازطلوع آفتاب غسل جنابت بجای آورده باشند وگرنه نمازوروزه ی آنان
باطل است. درانيجا بازھم روزه عليه طبقات فقيرعمل می کند که مجبورند بيرون
ازخانه به حمّام روند وغسل کنند واغلب برای انجام اين کارآه دربساط ندارند. چاره
چيست؟ يا زن وشوھرسربر يک بالش نھند، بھم دست نزنند ومحروميت جنسی را با
تمام عوارض روانی آن تحمل کنند ويا به دورازاغيارکارخود را انجام دھند ودم نزنند
واجباراً با دروغ وريا زندگی کنند.
درجامعه ای که روزه گيری بصورت يک اجبارعمومی درآمده است شرايط روانی رو زه
خواران بی اعتقاد نيزچندان بھترنيست. به شعرمعجزشبستری درھمين سايت درباره
ی روزه توجه فرماييد که چگونه شاعرازديوانگی عمومی درماه رمضان دررنج است.
طنزمشھوری است که فردی فرنگی به ايران می آيد ھمه جا پلووچلووحلوا وشربت
می دھند. علت را که جويا می شود می گويند: “به علت ماه محرم الحرام است.”
فرنگی ازايران می رود و 9 ماه بعد به ايران بازمی گردد ومی بيند مردم ھمه جا گرسنه
وتشنه اند وھيچ جا ازخوردنی وآشاميدنی خبری نيست. می پرسد چرا؟ می گويند
“اين ماه رمضان المبارک است.” فرنگی به عقل ايرانيان می خندد ومی گويد: “برعکس
بايد بگويند محرم المبارک ورمضان الحرام.”
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 8
درماه رمضان الگوی زندگی فردی واجتماعی بطورکلی عوض می شود. زن ومرد
وکودک وپيردررنج اند ومجبورند ازھمه طرف فشاررا تحمل کنند. بيخود نيست که
مسلمانان درپايان ماه روزه جشن می گيرند. زيرا بارسنگينی را برزمين گذاشته اند.
کسی نيست ازآنان بپرسد چه ضرورتی داشت که خود را شکنجه دھيد؟ درشرايط
گرسنگی وتشنگی واستراحت دوران روزه داری افراد تصميماتی را دررابطه با زندگی
می گيرند که با عقل سليم سازگارنيست. آنان پس ازپايان ماه روزه اين تصميمات را به
مرحله ی اجرا درمی آورند وبدينوسيله تعادل زندگی خود را بھم می زنند وخود را
دچاردردسرفراوان می سازند.
روزه واثرات اجتماعی آن
روزه داران به زمين وزمان فخرمی فروشند وخود را طلبکارجامعه می دانند. اگرکسی
ازآنان مسئوليت بخواھد با اين جمله که “روزه ھستم” مسئوليت را ازخود سلب می
کنند. وای به حال کسی که جلوچشم آنان روزه خواری کند که بصورت آشکارومخفی
اورا به باد ريشخند وحتی دشنام می گيرند وآگاه وناآگاه با وی دشمن می شوند. به
اين ترتيب روزه دشمنی آشکارونھان وبه عبارت ديگرستيزاجتماعی را درمتن جامعه
قرار می دھد.
روزه دروغ وريا را ازسطح فردی به کل جامع تعميم می دھد. درحالی که روزه داران
تقوی وپرھيزگاری ورياضت کشی خود را رياکارانه به رخ ديگران می کشند، روزه
خواران نيزازترس جان شان مجبورند به روزه داری تظاھرکنند. درزمان شاه درتھران
وشھرھای بزرگ ايران بسياری ازرستوران ھا واغذيه فروشی ھا درجلو را می بستند
وازدرپشت ازمشتريان خود پذيرايی می کردند وازآنجا که حتی براساس قوانين آن زمان
اين کارخالی ازخطرنبود، دوبرابرقيمت روزحساب می کردند. امروزنيراين نوع تمھيدات
درسطح محدودتروبا قبول خطراتی بيشترودريافت قيمت ھای بمراتب بالاتروجود دارد.
پس ای روزه دارن وروزه خواران به پای خيزيد به خود به يکديگروبه کل جامعه دروغ
بگوييد که شرف اسلام درخطراجنبی است!
روزه مانند سايرعبادات حربه دست ودرواقع دکان دونبش شيادان، کلاشان وکلاه
برداران است. آنان کثيف ترين زد وبندھای تجارتی ودزدی ھای کلان خود را درزيراين
پوشش مقدس پنھان می دارند. بيخود نيست که مردم فقيروساده ی جامعه ی ما
ضرب المثل “روزه داشتن وبا گُه سگ افطارکردن” را رواج داده اند.
يکی ازمخرب ترين پيامدھای روزه تشديد جبّاريت آنھم جبّاريت وحشتناک مذھبی
درجامعه است. اگريک انسان خردمند ازخارج به جوامع مسلمان بنگرد، بنا به ضرب
امثل مشھور”کارم ازگريه گذشته است ازآن می خندم” ازشدت اندوه به خنده می
افتد: دولت ھمه را مجبوربه رياضت کشی احمقانه کرده است وبرسرھرگذری گَزمه
گماشته تا ھرکه را که طبيعی ترين کارلازم برای ھرموجود زنده را مانند خوردن،
آشاميدن، خنديدن وشادمانی کردن را انجام می دھد به چماق تکفيربکوبند. درماه
مبارک رمضان آمارحد وتعزير(شلاق وزندان وشکنجه) بالا می رود ودولت جوانان
مملکت (پاسداران وبسيجی ھا ونظايراينھا) را درحد شکنجه گرتنزل می دھد.
بدترازھمه اينکه ھمسايه را به جاسوسی عليه ھمسايه وادارمی کند وتخم بی
اعتمادی را درسطح جامعه حتی دربين خانواده ھا می کارد.
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 9
تأثيرات مخرب روانی واجتماعی روزه باعث شده است که مردم آگاه وناآگاه، چه
درفرھنگ عاميانه وچه درادبيات مدون عليه روزه موضع بگيرند. اصطلاح “مثل سگ
دھان بسته می ماند” را بارھا وبارھا درارتباط با روزداران اززبان مردم کوچه وبازار
شنيده ايم واين شعرطنزآميزرا:
درخانه ی ما زخوردنی چيزی نيست
ای روزه ميا ورنه تُرا خواھم خورد
منوچھری دامغانی، شاعردين ستيزپارسی گوی، درانتظارپايان ماه رمضان روزشماری
می کند تا بتواند درکنارسبزه زاران شادمانه باده نوشی کند:
برآمدن عيد وبرون رفتن روزه
ساقی بدھم باده برباغ وسبزه
ناصرخسروقباديانی، اگرچه پای درشيعی گری استوار دارد، به علت طبع ھنرمندانه
وتجارب جھانگردانه ی خويش، برخی ازحقايق مربوط به روزه داری وروزه داران راافشا
کرده است:
ھمه پارسايی نه روزه است وزھد
نه اندرفزونی نمازودعاست
ھمچنين:
ازنمازوروزه ی تو ھيچ نگشايد ترا
خواه کن خواھی مکن من با توگفتم راستی
حافظ درشعرذيل پايان ماه روزه وآغازامکان شادزيستن ولذت بردن اززندگی را جشن
می گيرد:
بيا که تُرک فلک خوان روزه غاری کرد
ھلال عيد به دورقدح اشارت کرد
ثواب روزه وحج قبول آنکس برد
که خاک ميکده ی عشق رازيارت کرد
عبيد زاکانی دررساله ی “تعريفات ملادوپيازه” زھد را “پرده ی لوندی” ورمضان را “به
اميد بھشت دردوزخ غرقيدن” تعريف کرده است. اين طنزپردازنامی درحکايت ذيل
از”رساله ی دلگشا” ی خويش ھم بيھودگی را روزه را به طنزکشيده است وھم بی
اعتنايی مردم (بخصوص اھل علم) به اين سنت مزاحم:
“طالب علمی را دررمضان مست بگرفتند وپيش شحنه بردند شحنه گفت ھی شراب
ازبھرچه خوردی گفت ازبھرآنکه ممتلی (شکم انباشته) بودم.”
نتيجه
با توجه به آنچه گذشت، می بينيم که روزه ی اجباری به عنوان يک فريضه ی دينی،
دارای زيان ھای بی شماربھداشتی، روانی، فردی واجتماعی است. روزه ھمواره به
عنوان پوششی برای دروغ وريا، دزدی وکلاشی عمل کرده است وسود آن بيش
ازپيش به نمازوروزه فروشان رسيده است. دريک جامعه دموکراتيک وانسانی روزه
(مانند خود مذھب) بايد ازحالت يک اجبارعمومی بدرآيد وجنبه ی يک امرداوطلبانه ی
فردی درآيد. قانون بايد روزه داری (حتی روزه ی گنجشکی) را برای زنان آبستن،
کودکان، نوجوانان و پيران مطلقاً ممنوع اعلام دارد. درجامعه آينده شرايط کنونی بايد
برعکس شود به اين ترتيب که ھرنوع تظاھر به روزه داری بايد ممنوع شود ومشمول
پيگرد قانونی قرار گيرد.
درود برتمامی دست اندرکاران سايت کافر ، Page 10
تحقق رؤياھای بالا، درشرايط کنونی جوامع اسلامی ناميسراست. انسان ھای
خردمند بايد بکوشند که ضمن افشاسازی منطقی زيان ھای روزه وديگرسنت ھای
بازدارنده ی مذھبی، با ترويج دانش، روشنگری وخرد ورزی دنيای واژگونه ی امروزی را
برپاھای خود استوارسازند.
به اميد آنکه دانايی جای جھالت، لذت جای درد وشادی جای اندوه را بگيرد.
استوارغلام دانايی
Kwashiorkor •
Marasmus •__
با مهر بی کران بر حسن آقا , گیله مرد رشتی .
حسن آقا فرصت كردی از سخنراني محمود تو سازمان ملل مطلب بنويس.
مرسي.
****** مرامنامه رهائي:
1- پاسخ به فرومايگان: سوگند به سرشت ،که هم اکنون با ابتلا به اديان ابراهيمي به عذابی شديد وبدان دچاريد، و با آن “فقط ” خوگرفته ايد……..
2- هدفمان چيست؟ نوشته هايمان به تکاپو واداشتن ذهن است تا پرسش های بيشتر و آگاهيهاي بسيط تري را مطرح و دست يابيم و هم افزائي كنيم ، همين! به اين ميگويند آئين روشنگري يا تنوير افكار (enlightenment )
3- نگاهمان به كجاست؟اميدي پر مبنا از ديارِجهل، و روي به سوی افقي روشنِ دانايی
4- خواسته ما چيست، و چه چيزی را می جوييم؟ دانايی را از طريق این کنش و واکنش و بدانيم جستجو اذهان ، ما را خلاق بارمی آورد و بازهم enlightenment
5- منشورمان چيست؟بي شك درپی براندازی نظام فعلی نيستيم( اينان با شتاب ، خود به سوي اضمحلالند)، بلکه فراترازآن به دنبال برافکنی ريشه تومور سرطانی اين گونه بينشها درتمام اشکال گوناگون آنيم بدون فرافكني.
ما ، اين کار را به قيمت قبول خطر، و زحمت ، در راه کسب دانش وروشنی افروزی انجام می دهيم- هيچ جريانِ مثبت وپيش برنده ای را نفي نميكنيم و فقط درپی تنوير، و انکار جهان بيني هاي تابو مبنا وغيرمنطقی ، هستيم.
6- ازکجا آغازکرده ايم؟ ازخود آموزی و خود سازی.
7- درپی فريب کسی نيستيم، بلکه فريب فريبکاران حکومتی وغيرحکومتی را افشا می کنيم
****** بخش دوم : محورِ عملكرد ذهني فرومايگان واپس گرا چيست؟
بيانِ نمونه :و “فقط” چند مثال :
نا آگاهان چه ميگويند؟
“از دیدگاه سنتی، در وحی خطا راه ندارد(!). اما برخی مفسران فکر میکنند وحی در مسایل صرفاً دینی و مانند صفات خداوند، حیات پس از مرگ و قواعد عبادت خطاپذیر نیست. آنها میپذیرند که وحی میتواند در مسایلی که به این جهان و جامعهی انسانی مربوط میشوند، اشتباه کند. این مفسران اغلب استدلال میکنند که این نوع خطاها در قرآن خدشهای به نبوت پیامبر وارد نمیکند(!) ”
[دكتر لئيك : اي عجججببب!!!]
حالا با نگاهي بر سفسطه فوق چند مثال داشته باشيم، اگر موافقيد:
“يکی ازنشانه های فرارسيدن روزقيامت ظهورحيوان غول پيکرشگفت انگيزی به نام “دابة الارض” است که پيش ازفرارسيدن روزقيامت ازژرفای زمين پديدار می شود.” مبنای اين اعتقاد آيه ی 83 ازسوره ی نمل است که می گويد: “هنگامی که وعده ی شکنجه ی کافران فرارسد، جانوری اززيرزمين برانگيزانيم تا با آنان سخن بگويد. زيرا افراد بشرآيات مارا با يقين باور نمی کردند.” کتاب قيامت دراسلام حديثی ازابن ماجه وابن حنبل نقل می کند که طبق آن اين حيوان “بينی غيرمسلمانان را داغان می کند وروی پيشانی آنها می نويسد کافر. ولی افراد مسلمان وبا ايمان را ستايش می کند وروی پيشانی آنها می نويسد مؤمن. ازآن پس هنگامی که مسلمانان دورهم گرد می آيند، همانگونه که درپيشانی آنان نوشته شده، يکديگررا با فرنام کافريا مؤمن می خوانند.” (صفحات 112 و113). دکترانصاری درادامه ی همين بحث ازقول هوگز، محقق اسلامی می نويسد: “اين حيوان هيولا پيکرازدرون زمين مکه ويا کوه صنعا برخواهد خاست. قد او سی مترو… دارای سرگاو نر، چشمان خوک اخته، گوش های فيل، شاخ های گوزن نر، گردن شترمرغ، سينه ی شير، رنگ ببر، پشت گربه، دم قوچ، پاهای شتر وصدای الاغ خواهد بود. اين حيوان ازاصول تمام دين ها آگاه است، بجزاسلام وبه زبان عربی سخن می گويد.”
و ، مثالي ديگر:
حـَتـى إِذَا بـَلَغَ مـَغـْرِب الشـمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُب فى عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْماً قُلْنَا يَذَا الْقَرْنَينِ إِمَّا أَن تُعَذِّب وَ إِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسناً(86 كهف)
تـا به غروبگاه آفتاب رسيد (در آنجا) احساس كرد كه خورشيد در چشمه ى – تـيـره و گـل آلودى فرو مى رود، و در آنجا قومى را يافت ، ما گفتيم اى ذو القرنين ! آيا مى خواهى مجازات كنى و يا پاداش نيكوئى را درباره آنها انتخاب نمائى
(مسيحيت و يهوديت و اتئيست) ميگويند: ذو القرنين احساس كرده ، خورشيد در چشمه فرو ميرود ، و امممممممما:
****عنايت فرمائيد دوستان:
((جالب اينجاست كه قبل از اسلام خوشبختانه انسان آن زمان به نجوم “كوپرنيكي” باور داشته اند و گمان ميكردند كه زمين كروي و ثابت ، خورشيد از محل مشخصي طلوع و در مكان مشخصي غروب ميكند و به دور زمين ميگردد – فقط ، لازم بود پيامبر قبل از سرائيدن اين مجموعه طنز ، سري به نوشته هاي دانشمند ميزد و “بيشتر تقلب ميكرد”))
يا :
(در توصیفی که قرآن در مورد عرض بهشت میکند، يه گاف خفن و توپ وجود داره . قرآن در سوره 3 آیه 133 میگوید عرض بهشت به اندازه عرض زمین و عرض آسمانها (سماوات: جمع) است. در حالی که در سوره 57 آیه 21 میگوید عرض بهشت به اندازه زمین و آسمان (سماء: یک آسمان) است. و آشکار است که آسمان با آسمانها برابر نیست بنابر این عرض بهشت نمیتواند هم اندازه زمین و آسمان، و هم اندازه زمین و آسمانها باشد، بنابر این، این یک تناقض و اختلاف آشکار در قرآن است.)
[دكتر لائيك : دروغگو كم حافظه هم هست ]
وووووو هزاران مورد ديگر….
……..آقاي “ط” با انتقادتان بهيچ وجه موافق نيستم ، اينها داستان اروتيكي محمد و عايشه 8 ساله نيست اونم براي منكوب كردن كله خشكهاي مهاجم به اين سايت چون نرود ميخ آهني بر سنگ! ، اينها “قرائت و تبيين” هست و حتي نه ، تفسير – از شما بعيد بود، كه نص دقيق تاريخ اسلام را به سرائيدن “داستان” اروتيكي توسط كامنت گذاران “پاتوق خسن آقا” محكوم كنيد و نصيحت نمائيد …
اين داستانها، همان اعجازو و ايجاز ، و نيرنگساني است ، كه حكومت از آن و بخش مقدس بر خواسته از “خشم مقدس” آن استيلا گرفته اند، و بر 70 ميليون مهجور، حكومت ميكند ، اين سخنان ” تازينامه ” است نه داستانهايِ من – اگر ارائه “نص” تاريخ تائيد شده همين مسلمانان به قول شما “بيان عريان است و تحريك كننده و موضع نامناسب ” ! شايد و بايد يه چادر و مقنعه هم سرِ كتاب تاريخِ اسلام دكتر شهيدي بكنيم تا موضوعاتش تحريك كننده به نظر نيان… در ضمن به ياد داشته باشيم ، كار ما، همانطور كه در بالا عرض كردم ترويج و ميسونري 14 -15 نفر مسلمان نيست، كه از اسلام به كفر گرويدند!! و باعث مباهات شمايند – لطفا كمي بيشتر دقت كنيد………..
دوست عزيز پيلتن هم ، پر مغز بيان نمودند ، هم آفرين و هم ممنون!- فقط ، در كامنتهاي قبل نوشته بودم عايشه 8 ساله نه، 9 ساله! عنايت بفرمائيد…
<<<<<<<<<در خواست از دوستان :
لطفا اگر وقت داشتيد، يك “مورد كاوي Case Study” درخصوص تبيين ايده و پيشينه آيه قراني “الجبال اوتادا – كوهها ميخهاي زمينند !!!” بصورت چند كامنت ارائه فرمايئد : از خسن آقا پوزش ميخوام كه دارم از وبگاهش استفاده اين چنيني ميكنم و البته ممنونم)
به فعال آذري:
عزيز دل انگيز، مرتجعين خودتان را آدم حساب نميكنند و با ساختن جوكهاي زنندۀ نژادي در حوزهی علميه و پخش نمودن آنها در بين مردم سعي در تفرقه افكنی و جلوگيري نمودن از اتحاد مخالفينشان دارند. بسياري از مردم آذربايجان به نان شبشان محتاجند آنوقت شما ميگوئي زبانمان را به رسميت بشناسيد؟ در قانون اساسي از مردم ايران به عنوان صغير شرعي ياد ميشود… دوست گرامي بگذار اول انسان بودن ما و شما برسميت شناخته بشود، آنوقت به بقيۀ قضايا بپرداز.
به ما بگویید شما که اسلام را قبول ندارید پس چه مکتبی را قبول دارید وبه چه حسن اعتباری؟