Mar 08 2007
شاید روز بیداری زن!
دو سه روز گذشته هر چی فکر کردم برای تبریک روز 8 مارس چی بنویسم موفق نشدم، حتی یک دلیل هم برای تبریک این روز به زنان پیدا کنم.
وقتی زنان کشورم را به زنجیر میکشند، به زندان میاندازند، شکنجه میکنند و تحقیرشان میکنند، جایی برای تبریک باقی نمیماند.
این مساله زن و آزادی زن را گویا عدهای بد درک کردهاند. آزادی دادنی نیست آزادی را باید ستاند. کسی چیزی را به شما پیش کش نمیکند باید آستین بالا بزنید و آزادی خود را بستانید باید برای هر سنگر آن آگاهانه فداکاری کنید.
این مبارزه را هم باید از خود شروع کنید. در خانه و خانواده خود گسترش بدهید و تازه آنوقت است که ممکن است این آزاد سازی به جامعه هم گسترش پیدا کند.
وقتی فرزندی را به دنیا میآورید و او را پرورش میدهید از همان روز آغاز باید او را چنان تربیت کنید که این آزادیهای خواست شما را به رسمیت بشناسد و به آن احترام بگذارد. وقتی خود را اسیر مذهب، آن هم مذهب اسلام که از اساس ضد آزادی و ضد زن است میکنید، عاقبتی به جز وضعی که امروز گرفتار آن هستید منتظر شما نخواهد بود.
خلاصه سخن اینکه آزادی را باید از درون خود بدست بیاورید، جامعه اطراف شما چیزی را به شما پیشکش نخواهد کرد، جامعه شما آئینهای است از رفتار و کردار شما.
پس تا روز آزادی زن از بندهای خود بافته، تسلیت مرا بپذیرید.
14 پیام |
Courage, and straightforwardness is always rewarding.
zarehbeen
حسن آقا با احترام به شما میخوام بهتون بگم بهتر نیست قضیه رو از دید دیگه ای ببینین و به زنان کشورمون تبریک بگین ؟ برای زنده موندن و تلاش کردنشون برای به دست اوردن حقوق بیشتر با وجود تمام کمبودها و تبعیضها ؟ به نظر شما این زنانی که رفتن کتک خوردن . تحقیر شدن . تهدید شدن و . . . اما باز سر با ایستادن جای حد اقل تشویق و تبریک ندارن ؟ به چند سال اخیر نگاه کن ببن هر گروهی تو سری خورد نشست سر جاش ! اما زنهای ایرانی نشون دادن که حداقل و بدون تعصب میتونم بگم قویتر از مردهاعمل کردن. یه نگاه به لیست زنهایی که این چند روزه اذیت شدن بنداز . اکثرا از خانمهای مرفه و حالا بگیم متوسط تهرانی هستن و شاید خودشون در شرایط خوبی از نظر زندگی به سر میبرن اما دارن برای یه اصل کلی به اسم دفاع از حقوق زن تلاش میکنن و از جونشون و جوونیشون مایه میذارن. تو این چند سال اخیر با تلاش تمام و بدون کمترین سود مالی هرکاری که تونستن کردن . خود من از راه دور و حتی اگه نزدیک هم بودم به هزار دلیل شخصی شاید توان و جرات اینهمه شهامت و استقامت رو نداشتم اما حد اقل کاری که میتونم بکنم اینه که به تلاششون احترام بذارم و یه گام به جلو برداشتنشون رو هرچند سخت و جانفرسا تبریک بگم .
حسن آقا در مورد بندهای خودساخته حق باشماست ولی کاش حداقل کمی کرديت به تلاشهايی که درآن جو خفقان ودرآن محيط فرهنگی انجام می شود می داديد.ضمنا بدنيست تسليتی هم داشته باشيد به آن دسته ازمردان هموطنتان که ازصدقه سر رژيم وقوانين اسلامی به درجه ای از پستی و رذالت سقوط کرده اند که برای باقی ماندن وضع وادامه استثمار
زنان ودختران ايرانی ۲۸ سال هست که نظاره گر خاموش می باشند.
خانم مرمر
شما ويلون خود را برداشته و رفته و داريد در دسته
عوضي ميزنيد
من هيچ تلاش و خطري در بازي سازمان زنان شما
نميبنم
خطر را در ادامه زندگي احمد باطبي ميبينم و زر افشان
و الي غير النهايه ……….نترسيد شماها چيزيتون
نميشه
يک ميليون دفعه تظاهرات کرده ايد تا حال يک کشته
نداده ايد مگر نه ؟
ولي مردم تبريز همون روز اول فکر کنم دست گرمي
هشت تا کشته دادند
واسه همين نترسيد جان کسي در خطر نيست و بعد
از خوردن آب پرتقال همگي را به خانه ميفرستند گارانتي
تو وبلاگم مفصل نوشتم
ولي به هر حال فعاليت شما را حمايت ميکنم ……نانا
من که برای دوستان چنین نوشتم
روز زن بر همه ی انسانهای انکار شده مبارک
و بر تمامی منکرین انسانیت لعنت
اسکالت خانم اشتباه شما در این است که رفتار و کردار سی و چند زن را به حساب زنان ایرانی میگذارید. دقت کنید نوشته من در باره زن از نگاه عام است، یعنی وقتی شما در مملکتی که “سی و چند میلیون” جمعیت زن دارد، وقتی “سی و چند نفر” به نمایندگی از طرف اون همه زن میخواهند مبارزه کنند، از نظر آماری عددی است نزدیک به صفر. اینها که شما میبینید زنهای ایرانی نیستند. اینها نمونههای بدشانسی از گل ارکیده هستند که از روی بدشانسی در کویر روئیدهاند. رفتار و مبارزه این ارکیدههای کویری را به حساب سی و چند میلیون زنان ایرانی گذاشتن کمال بی انصافی است.
به نظر من زنهای ایرانی واقعن دستخوش و دستمریزاد دارن، تو مقاومت دربرابر سیاستهای تبعیض آمیز حکومت به کنار، برای تغییر دیدگاه جامعه نسبت بهشون هم. اگه ایران رو با بقیه کشورهای اسلامی، مخصوصن کشورهای خاورمیانه مقایسه کنیم، تلاش زنهای ایرانی و روند تغییر فرهنگ تو این چند ساله بهتر خودشو نشون می ده. اما خب حالا حالاها راه درازی داریم. با این جمله تون که جامعه آینه کردار و رفتار ماست خیلی موافقم. جامعه تحت سیطره جمهوری اسلامیه، تو خیلی از خانواده های ایرانی یه سیستم جمهوری اسلامی کوچیک رو می شه پیدا کرد یا تو خیلی از روابط کاری یا عاطفی ما. نمی دونم کدوم اول اون یکی رو به وجود آورد، اما مسلمه که روی هم تاثیر می ذارن و می تونن همدیگر رو تشدید یا تعدیل کنن.
مرمر خانم در این مطلب قرار من بر این بود که از زنان بنویسم نه از مردان. مردان را که به اندازه کافی و در جای خود مینوازم، خصوصا از آن نوعی که شما مثال زدید.
دوست عزیز اگر کسانی دارند در ایران مبارزه میکنند اینها عدهشان چنان کم است که حتی قابل روئیت هم نیستند چه رسد به آمار گیری.
نانا خانم عزيز من از۱۸ تير که درتظاهرات دانشجويی کتک خوردم والبته بد هم کتک خوردم وبه خاطر همان مشکل بادانشگاه پيداکردم وازايران خارج شدم ديگردرهيچ تظاهراتی کتک نخورده ام .اين که من ازفعالیت وجنبش غیرسیاسی زنان حمایت می کنم به خاطر این هست که در آن جامعه وبا آن قوانین بزرگ شده ام ومی دانم یکی ازدلایل موفقیت رژیم جمهوری اسلامی ایران در قوانین زن ستیزانه آن هست یعنی همان کاری که درصدر اسلام انجام شد ( باقوانین رسمی چندهمسری -ازدواج درسنین کودکی-کنیزداری – تنزل زن درحد کالاوفتوحات جنگی و… )رژیم جمهوری اسلامی هم ازابتدای روی کارآمدن با توسل به همان قوانین درحقیقت سکوت توام با رضایت بسیاری از مردان ایرانی را برای خودخریده است .برای من تلاش همان زنانی که برخلاف من شایداصلا سیاسی نباشند بسیارمهم هست وقابل احترام ودفاع وبه آن کردیت می دهم .ضمنااصلا قصدمقایسه آنهاراباگنجی یا باطبی وزرافشان ودیگردلیران راهم ندارم.
حسن آقاحق باشماست مطلب راجع به زنان هست ولی خوب روز مرد نداريم وهرروز-روز مرد هست.
حسن آقا من با جوابتون خیلی مخالفم . اولا یه نگاه به همین وبلاگستان بکنید ببینید اکثر زنها دارن حمایتشون میکنن . هرکسی از هر راهی که بلده. ضمنا چه ربطی داره که بگیم اگه سی میلیون زن خاموشن ( که من میگم نیستن) اون سی نفر هم اگه خاموش نیستن هنر نکردن ؟ زنها در چند سال اخیر با چنگ و دندون خودشون رو از مردها انداختن جلو . تو همه چیز . تو آمار قبولی تو دانشگاه . تو تقسیم کار تو خونه و سهمشون از فعالیتهای اجتماعی و خیلی چیزای دیگه . درسته هنوز راه زیادی تا برابری مونده اما حرف من اینه که حرکتهای آزادیخواهانه هرچند کوچیک باید حمایت و تشویق بشن .
مثلا خود من : نتونستم تو هیچ فعالیت اجتماعی شرکت کنم چون با خیلی از فعالیتهای اجتماعی مشکل عقیده ای داشتم . اما من یه جور دیگه دارم مبارزه میکنم . خونه و زندگی و دارو ندار م و دوری از عزیزانم رو گذاشتم یه طرف و دارم با جون کندن تلاش میکنم که زندگی مستقلی برای خودم بشازم. برای اینکه فردااز مرد زندگیم تو سری نخورم . اگه میخواستم با جریان آب مملکتم شنا کنم باید الان یه شوهر مثلا خوب میکردم و میشستم ماستم رو میخوردم . خودم رو هم اینهمه به زحمت تنهایی و دانشجویی و جیب خالی و . . . نمینداختم . اما اینکار و نکردم ! دارم سختیهاش رو میکشم که بتونم اونی باشم که خودم میخوام . الانم فکر میکنم هیچ مردی اعم از ÷در و برادر. همسر و دوست ÷سر و غیره نمیتونه دیگه برای من تعیین تکلیف کنه . این یعنی اینکه من نسبت به مادرم یه قدم جلو زدم . اما مثلا به عنوان مثال برادر من نسبت به ÷درش از نظر توانایی زندگی اجتماعی شاید توفیق چندانی نداشته .
اسکارلت خانم شما متوجه نوشته من نشدید اینکه عدهای تلاش میکنند حرف درستی است، اینکه زنها دارند به جلو میروند هم حرف درستی است، تنها باید این مسائل را با آمار نوشت نه همین طوری فلهای از نظر شرکت در دانشگاه یقینا حق با شماست اون هم دلایلی داره که اینجا نمیخواهم بحث ش را راه بیندازم ولی از نظر کسب حق برابری قربانت گردم سی و اندی در برابر یک جمعیت سی و چند میلیونی مثل سوزنی میماند در کاه دانی.
مگر سالهای اول انقلاب شاهد نبودید که درصدی بسیار بسیار بیشتر از این به میدان آمدن. دیدید که آن زمان رژیم با خشونت همه را تار و مار کرد.
امروز اگر میبینید این جمعیت کوچک میتواند صدایی از خود بیرون آورد فقط بخاطر این است که رژیم از این صداها ترسی ندارد چون رژیم هم نگاه به تعداد میکند. یقینا این صداها اگر افزون شود آنگاه خواهد توانست چالشی باشد برای رژیم
باز تو زدی به صحرای کربلا ؟ ای امام حسین بزنه به کمرت !!! آب زمزم بنوشی شفا پیدا کنی . آخه آدم حسابی اگه همین چس مثقال آدم برای رژیم وحشتناک نبود که این همه به آب و آتیش نمیزد که جلوشون در بیاد و برای خودش فحش و نفرین و لعنت بخره و وجهه نداشته ش رو خراب کنه ! تو هم تنه ت داره میخوره به این ملا درخشان ؟؟؟؟
برات ایمیل فرستادم . اگه میشه جوابشو سریع بده . ایشالا دستت برسه به زری خانم کربلا …
آی گـفـتی خـسـن آقا جـان
از مـاسـت که بــرماسـت
خُسن آقا خیلی عزیزم یادت نره که اولین حرکت و صدای مخالفت با رژیم را زنان بر سر مسله حجاب براه انداختند و مبارزه با این مورد یعنی حجاب یکی از پرخرج ترین هزینه هایی است که دولت می پردازد اما تا بحال نتوانست انرا کنترل کند. بتور کلی نباید فراموش کرد که بخش کثیری از جمعیت زنان هنوز در شهرهای کوچک و دور افتاده و دهات که عمدتن هم بی سواد هستند تشکیل شده از چنین بخشی نباید انتظار داشت که آموزش برابری را از خانه شروع کنند حاکمیتی که با داشتن سرمایه ای همچو پول نفت برای تامین اموزش و رفاه زنده گی شهر وندانش دریغ می کند و سعی در خاموش کردن صدای مخالف بهر قیمتی است مسبب و مسول اصلی این عقب مانده گی می باشد. یک نکته بسیار مهم این است که 8 مارس یعنی روزجهانی زن را باید تا روزی که حتا در یک کشور هم حقوق زنان پایمال می شود گرامی داشت و به ان ارج نهاد شاید دلیل وجودی 8 مارس، روزی که زنان در جهان به حقوق انسانی اشان رسیدند دیگر موردی نداشته باشد اما تا انروز بویژه برای کشورهایی نظیر ایران این روز نماد یادآوری حقوق پایمال شده زنان است و باید باید از طرف هر فعال و مبارزی گرامی شمرده شود.
من این روز را به تو خُسن آقا گل تبریک می گویم!