Aug 24 2002

خطوط قرمز بحثی که در

نوشته:     :::       Comments Off on خطوط قرمز بحثی که در

خطوط قرمز
بحثی که در مورد آزادی بیان و عقیده درگرفت مرا بران داشت تا این مطلب را درمورد خطوط قرمز و باید ها و نباید ها بنویسم و نظر خودم را در این مورد بیان کنم امید دارم که دیگران در این بحث شرکت کنند و هم مرا وشاید دیگران را در بیشتر درک کردن اینگونه مسائل یاری دهند.
چرا عنوان مطلب را خطوط قرمز نامیدم به دودلیل، دلیل اول آنکه اگر ما (از ما منظورم ایرانیان است) خطوط قرمزی داشتیم شاید زودتر درمقابل حکومت اسلامی دست به مخالفت میزدیم و شاید بوسیله ی این روش از رفتن انقلاب به بستری که همه میدانیم جلوگیری میشد. دلیل دوم همزیستی با دیگران است.
این امر بديهی است که هیچگاه در هیچ کجای دنیا نمیتوان ملتی را پرورش داد كه بتوانند باهم و بدون داشتن اختلاف سلیقه و نظر زندگی کند. پس راه و چاره چیزی نیست جز همزیستی مسالمت آميز و احترام به حقوق ديگر شهروندان ضمن آمادگي پذيرش نظرات بهتر ديگران و بحث سازنده و پيش برنده با نظرات خود، همان نوع همزیستی که قبل از انقلاب بین گروههای مختلف کم و بیش وجود داشت، گرچه یک همزیستی کامل و واقعيت گرا نبود ولی بمراتب بهتر از چیزی بود که امروز وجود دارد.
برای اجرای پروژه بالا (همزیستی) نیاز به ترسیم خطوط قرمز این همزیستی است تا بوسیله ی این خطوط گروهای مختلف بتوانند بدون اصطکاک با هم زندگی کنند. برای روشن شدن مطلب مثالهایی میزنم: اختلافات در یوگوسلاوی سابق را میتوان یک نمونه از این مشکلات نام برد، یا چرا راه دوری برویم گروه های شدیدآ مذهبی در ایران (حزب الله) را درمقابل باقیمانده ملت در نظر بگیرید، گرچه در ایران امروز گروههای دیگر هم زندگی میکنند ولی بطور مشخص مشکل اصلی بین کل جامعه است با این گروه، حتی بجرات میتوان گفت که گروهای اتنیک در ایران نیز مشکل همزیستی ندارند که در مورد قبل یعنی حزب الله و باقیمانده ی ملت وجود دارد.
همانطور که همه آگاهند گروهای حزب الله با ترسیم خطوط قرمز خود که احتیاج به هیچ توضیحی ندارد، این گروه با ترسیم کردن خط قرمزی پيوسته به حریم تمامی ملت تجاوز میکند و مدام در حال گشادکردن مرزهای خودی و تنگ کردن مرزهای دیگران (دگر اندیشان) است و اینکار باعث بروز تنش های شدیدی در اجتماع ميشود و بگمان نگارنده اگر اینگروه را با صربها در يوگوسلاوی سابق مقایسه کنیم به اغراق نگفته ایم.
این خطوط قرمز باید چنان باشند که همدیگر را قطع نکنند وگرنه همان پیش خواهد آمد که در ایران بوضوح در این 23 سال شاهدش هستیم. چرا مردم با این هجوم حزب الله از روز اول مبارزه نكردند یا اینکه بهتر بگویم چرا گروها بطور همگام با هم اینکار را نکردند، چون همانطور که میدانیم مخالفتهایی بس شدید با رژیم از روز اول شد ولی دریغ که این مخالفت ها هماهنگ نبود، چرا!؟ چون خطوط قرمز مشخس نشده بود چون هر گروهی فقط خطوط قرمز خودش را درنظر میگرفت و به خطوط دیگران اهمیتی نمیداد. اگر خاطرتان باشد (آنهایی که در اوایل انقلاب زیستند) زنان بعنوان یک گروه بخاطر تجاوزاتی که به آزادی هایشان میشد مبارزاتی کردند ولی دریغ که هیچ گروهی با آنان همکاری نکرد و یا حتی در خود اینگروه نیز هماهنگی وجود نداشت. این مثال را میتوان برای همه ی گروها زد، کمونیستها، کردها، لامذهبها ،ملی مذهبی ها و خلاصه همه و همه.
اگر گروهایی که همگی بنحوی با رژیم ملاها درگیری داشتند به عقاید هم احترام میگذاشتند، حداقل مجبور میشدند کمی از حقوق یکدیگر دفاع کنند و این هماهنگی باعث میشد تا حزب الله هیچگاه نتواند با این سرعت گروه گروه را از میدان مبارزه خارج کند و خود جای همه را بگیرد.
این مشکل خطوط در آینده نه چندان دور نیز مشکل ساز خواهد بود، اگر باز به راه گذشته ادامه دهیم.
پس بیاید با ترسیم این مرزها و احترام به آنها و دفاع از تمام مرزها نه فقط مرزهایی که آزادی های ما را تامین میکند، بلکه دفاع از آزادی دیگران را هم بعنوان یک اصل بپذیریم، تا شاید در زمانی که مرزهای ما مورد تجاوز قرار گرفت، دیگران بیاری ما بیایند و این روش باعث کشت و پرورش درخت تن و مند دمکراسی در ایران شود.
به امید آن روز

نوشته: در ساعت: 6:31 pm در بخش: بدون دسته بندی

Comments Off on خطوط قرمز بحثی که در  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی