Jun 16 2005

تحریم شعبده بازی آخوندی

نوشته:     :::       21 پیام

دوستان فلشی را که دیروز اینجا گذاشتم حجمش زیاد بود با خاتمه انتخابات آنرا از روی صفحه برداشتم در صورتی که علاقه به دیدن آن می توانید فلش را از این لینک دریافت کنید.
تحریم انتصابات فرمایشی تنها راه نجات ایران
ما با رای خود بر این جنایات مهر تایید نمی‌زنیم

نوشته: در ساعت: 8:27 pm در بخش: انتخاباتی

21 پیام  |           

21 پیام به “تحریم شعبده بازی آخوندی”

  1. والد بمانعلی says:

    دست مریزاد برای هرکه کارنامه اینها را اینجور مختصر و مفید داده دستشان… درضمن سایت انصار هم دلشوره ای که مدتها بود خواب رو از چشمانمان ربوده بود برطرف کرد:
    «سید محمد حسین طباطبایی دانشمند نوجوان و حافظ قرآن و نهج‌البلاغه حمایت خود را از دکتر محمود احمدی‌نژاد اعلام کرد.»
    مبارک است انشاالله.

  2. شبح says:

    خسن آقا جون دست مريزاد.
    مورد استفاده قرار گرفت در وب‌لاگ اين حقير!

  3. رضا says:

    ای ای بر قرمساقی ملت ايران بايد خنديد يا گريه کرد؟
    من باورم نمی شود که اين ها کارهای رفسنجانی را يادشان برود و بخواهند بهش رای بدهند!دو مادر جنده بزرگ دوم خردادی يعنی بهنود جاکش .سيد ابراهيم نبوی لاشی هم فرموده اند که با وجود تراژدی کميک خاتمی بازهم به معين که انقلاب فرهنگی کرد و استاد دانشگاه را کتک زد رای می دهند!‌واقعا بايد به اين ملت ريد!
    مادر جنده ای در دانشگاه تورنتو که قرار است اتوبوس بياورند و راين دهندگان را به سفارت ببرند از من پرسيد اقا شما هم رای می دهيد گفتم فقط به کيرم چون مشروعيتش را قبول دارم و مهرم بايد بهش بزنند!‌يارو مرد و رفت!!!!!!!

  4. آرمان says:

    به نظر من اگر مشارکت زياد باشه خامنه ای و رژيم طالبانيش کاملاْ مشروعيت پيدا خواهند کرد و مهم نيست کدام تدارکاتچی را هم سر کار بگذارند.
    طرف صحبت من افراد آگاه و باشرفی است که به اين خفت رای نميدهند. دوستان عزيز، اين افراد ابلهی را که امروز رای ميدهند به خاطر بسپاريد. بعد از يک سال وقتی که شروع به ناله و شکايت از ناکارایی معين و خاتمی کردند اين وظيفه شماست که حرف امروز ما به يادشان بياوريد و بگوييد:
    “خودکرده را تدبیر نیست.”

  5. صادق says:

    به نظر می رسد که آقای سید ابراهیم نبوی و همچنین حضراتی چون قوچانی و سید مرتضی مردیها به این نتیجه عجیب رسیده اند که هاشمی 2005 با هاشمی 2000 از نظر ماهیت بسیار متفاوت باشد. کار به جایی رسیده است که آقایان نوشته های پیشتر از این خود را هم فراموش کرده اند و ما ملت را رسما {خر} حساب می فرمایند. اما – اگر چنین باشد- لازم است به عرض انورشان برسانیم که :{خودتی!}
    ما نه به آتش کشیده شدن کتابفروشیها و سينماها را فراموش کرده ایم و نه عدم امنیت روشنفکران را و نه نامه دکتر سروش به آقای رفسنجانی را ( که در آن زمان بلانسبت رئیس جمهور بود) و نه واکنش قاطعانه آقای رفسنجانی را به آن نامه (سکوت و باز نهادن دست اراذل در تهدید و ارعاب دانشگاهیان). ما هنوز ماجرای اتوبوس حامل نویسندگان را فراموش نکرده ایم. ماجرای از دست رفتن تنها مترجم شایسته بورخس (مرحوم احمد میرعلایی) را نیز به همچنین و ماجرای تاسیس سازمان تعزیرات و طرحهای نبوغ آمیزی چون پیمانسپاری ارزی و … را ایضا!!!
    صدالبته وقتی می بینیم آقای هاشمی می تواند با چهره بسیار فتوژنیک خود چنان دلربایی کند که {لوموند} هم از ایشان تمجید کرده و از مبارزه بی امان(؟!) ایشان با فساد مالی و اداری سخن بگوید؛ می توانیم با خود بگوییم شاید صحبت از یک هاشمی رفسنجانی غیر از آن یکی است که ما می شناسیم. و با کمی مداقه بفهمیم که هاشمی2005 به راستی با هاشمی2000 متفاوت است. لااقل خیلی دست و دلبازتر شده است. شنیده ایم که نرخ لوموند برای آن مقاله کذایی پنج میلیون یورو بوده است.
    برای من خیلی جای سوال دارد که بر مبنای کدام منطق احساس می کنند که در ریاست جمهور جدید هاشمی (خدای نخواسته) دیگر خبری از رانتخواریها و فساد عمیق مالی-اداری نخواهد بود. دیگر دست نهادهای امنیتی در فعالیتهای اقتصادی باز نخواهد شد. دیگر امثال آقای فلاحیان (که تجربه آموخته تر و درنده تر هم شده اند) بر جان و مال و حیثیت مردم مسلط نخواهند شد. دیگر وزارت اطلاعات قتل روشنفکران را طراحی نخواهد کرد. دیگر….. مگر هاشمی چه تغییری کرده است که من نمی توانم ببینم؟!!!! او به همان ابهام؛ همان دروغگویی و همان عدم پاسخگویی است که همیشه بوده. آنهایی که سعی می کنند سالهای شوم 68-76 را از ذهن مردم ایران بزدایند؛ واقعا این سرزمین را به چه قیمتی فروخته اند؟!
    من این بی تفاوتی (خیلی جلوی خودم را می گیرم تا نگویم خیانت) آقای نبوی -و سایر حضراتی که پول گرفته اند تا چشم بر ماهیت ضدفرهنگی آقای هاشمی ببندند- را محکوم می کنم. من این زمینه سازی برای تسلط یافتن فاسدترین سیاستمدار(؟!) ایرانی طی هشتاد سال اخیر را محکوم می کنم.

  6. R.Eghbal says:

    حسن آقای عزيز . با سلام و تشکر از زحمات شما که قطعا جنبه شخصی ندارد … مطلب کوتاهی منتشر کردم بسادگی کلام و بسيار عوامانه . اگر صلاح بدانيد در صفحه تحريم انتخابات ( رای گيری ) منعکس شود تا بماند برای يادگار . اين صفحاتی که شما ايجاد ميکنيد همان نقاشيهای دوران غار نشينی را که انتقال پيام به آيندگان را مد نظر داشته است به اذهان متبادر ميکند . در صورت سانسور نيز بهر حال پايدار است و از بين نميرود …

  7. صادق says:

    بر حذر باش كه اين دست و دهن آبكشان
    خانمانسوزتـر از سيل فنا مى باشند »
    (صائب تبريزى)
    اين صداى پر طنين شاعرى است كه از وراى ٥٠٠ سال پيش، وجدان هاى بيدار و آگاه ما را مخاطب قرار داده است… و دريغا كه اكثر روشنفكران و رهبران سياسى ما – در آستانهء انقلاب ٥٧ – با عصبيتّى هستى سوز، گوش و هوش خود را بر اينگونه صداهاى آگاهى بخش فرو بسته بودند.
    اينك پس از ٢٦ سال تجربهء حاكميّت خانمانسوزِ «اين دست و دهن آبكشان» ، ملّت ما – و خصوصاً رهبران سياسى و روشنفكران آزاديخواه ما – با تحريم يكپارچهء انتخابات رياست جمهورى، خودآگاهى تاريخى و تصميم سرنوشت ساز خود را ابراز كرده اند.
    در اين ميان، خمينى آورانِ «زيبا كلام» كه ديروز «سروش» انقلاب اسلامى در بستن دانشگاه هاى ما بودند، امروز، هم «پيمان» با سرداران شكست خورده، كوشش مى كنند كه در جهنّم سوزان جمهورى اسلامى، «سحابى» شوند تا با خاكسارى هاى فريبا و شعارهاى فريبنده، «معينِ» تداوم حكومت اسلامى باشند، بى آنكه بدانند كه اين بار، ملّت آگاه و آزاديخواه ما مى داند كه بقول «صائب تبريزى»:
    فكر صيد خلق، دارد زاهدان را گوشه گير
    خاكسارى، پرده ء تزوير باشد، دام را
    مردم آگاه و مبارز ايران پس از تجربهء خونين حاكميّت ٢٦ سالهء «اين دست و دهن آبكشان»، با ماندن در خانه هاى شان و خلوت گذاشتن خيابان هاى تهران و شهرستان ها، همصدا با زنان و دانشجويان مبارز و روشنفكران شجاع و دربند ما، انتخابات ٢٧ خرداد را به يك رفراندوم ملى براى «نه! به جمهورى اسلامى»بَدّل خواهند کرد.
    چنين باد!
    و اينچنين تر باد!
    ٢٤ – خرداد ماه – ١٣٨٤
    علی ميرفطروسی

  8. هر تصمیمی که امروز (۲۷ خرداد ) برای انتخابات بگيريم . بی شک جزو مهمترين و تاثیرگذارترین تصميمات سرنوشت سياسی اين مرزوبوم خواهد بود . مراقب باشيم که آيندگان از غفلت و اشتباه احتمالی تصميم امروزمان سرزنشمان نکنند . من تصميم گرفتم به معين رای دهم و خواندن دلايلم در وبلاگم شايد بی تاثير در تصميم شما نباشد .

  9. نيما says:

    نيما راشدان
    همه حرفهاي سيد مصطفي تاجزاده ، سعيد رضوي فقيه و ديگر قهرمانان عرصه مشارکت و « ميزان راي ملت است » را در بست مي پذيرم. اگر و تنها اگر :
    ۱ – آقاي تاجزاده عزيز، اگر حاکميت جمهوري اسلامي ايران موفق شود تا ۷۲ ساعت ديگر ، حتي « نيم دهم درصد» بيشتر از « انتخابات اخير افغانستان » ايرانيان را پاي صندوقهاي راي بکشاند ، شما راست مي گوييد « آقاي سيد محمد خاتمي و شما در طول ۸ سال رياست جمهوري در افزايش مشارکت عمومي بيشتر از حامد کرزاي موفق بوده ايد». در انتخابات اخير افغانستان 8,128,940 نفر يعني ۷۱ ٪ واجدين شرايط در انتخابات حاضر شده اند. آنهم در شرايط جاده هاي مين گذاري شده ، ترور ، تهديد طالبان به قتل عام روستانشينان و آتش زدن صندوقهاي راي. در ايران با ۴۸ ميليون واجد شرايط راي دادن ، شما نياز به ۳۴ ميليون راي دهنده داريد ، که آقاي تاجزاده عزيز فقط به اندازه افغانستان ، نرخ مشارکت سياسي داشته باشيد !
    ۲ – آقاي تاجزاده عزيز، حامد کرزاي رئيس جمهور منتخب افغانستان ، با کسب 4,443,029 راي – 55,4% آراي مردم را در دور نخست به خود اختصاص داد ، ۵۵٪ پيشکش شما ، اگر آقاي دکتر معين ۳۵٪ آراي دور نخست را بگيرد ، شما ۱۰۰٪ راست مي گوييد ، مردم ايران طرفدار اصلاحات تدريجي هستند ، مردم ايران خواهان براندازي نيستند ، چشم به خارجي نبسته اند و غيره.
    ۳ – آقاي تاجزاده عزيز ، من همه حرفهاي شما را مي پذيرم ، شما و آقاي خاتمي را موفق مي دانم ، وقتي که رئيس جمهور شما آقاي خاتمي هم مثل حامد کرزاي زمينه کانديداتوري خانمي به نام « مسعوده جلال » را فراهم آورد ، آقاي تاجزاده فقط ۲٪ زنهاي افغانستان سواد خواندن و نوشتن دارند ، ۸ سال در خانه بوده اند ، حق بيرون آمدن نداشته اند، الان کانديد رياست جمهوري شده اند ، تبليغ کرده اند ، راي آورده اند.
    شما فکر مي کنيد ، اين انصاف است که رئيس جمهور ، آقاي خاتمي مقابل دهها خبرنگار رنگار ، بدون ذره اي مکث و لکنت ، بگويند « نمي توانستم با انتخاب خانمها در کابينه ام ، ريسک کنم ».
    ۴ – آقاي تاجزاده عزيز ، لطيف پدرام را مي شناسيد ؟ فردي با ديدگاه کاملا کمونيستي ، سکولار ، به کشوري بر مي گردد که تا چند ماه قبل از آن در اشغال طالبان بوده ،از صبح تا شام بدون مکث ،مثلا يک قلم در مصاحبه با خانم بني يعقوب – چنان دشنامها ، ناسزاها و اتهاماتي – نثار « حامد کرزاي » مي کند ، که در تاريخ ادبيات سياسي معاصر خاورميانه بي سابقه است ، در مقابل « حامد کرزاي » شخصا وارد صحنه مي شود ، به شدت در مقابل رد صلاحيت لطيف پدرام و روشنفکر چپگراي ديگر عبدالحصيب آرين مي ايستد ، سرانجام هر دو نفر در انتخابات کانديد مي شوند ، تبليغ مي کنند و مقداري هم راي مي آورند ، آقاي خاتمي عزيز ، تاييد صلاحيت گرفتن پيشکششان ، در طول ۸ سال رياست جمهوري ايشان ، اعضاي کانون نويسندگان ايران ، حتي نتوانستند يکبار دور هم جمع شده ، دو تا استکان چايي ، نوشيده ، راجع به داستان و شعر و قصيده ، دو کلام حرف بزنند.
    ۵ – آقاي تاجزاده عزيز ، يک هفته قبل از انتخابات افغانستان ، ۲۶۱ نشريه مشغول تبليغات انتخاباتي بودند ، نيمي از اين نشريات ، پر بود از انواع اهانات و تهمتها به « حامد کرزاي » رئيس دولت انتقالي – حامد کرزاي در مقابل تمام تلاش خود را به کار بست تا « مجوز انتشار نشريه » را از قانون اساسي افغانستان حذف کند ، و اين کار را کرد ،در افغانستان انتشار روزنامه ،نشريه و مجله نيازمند هيچ مجوزي از هيج کجا نيست.
    ۶ – آقاي تاجزاده عزيز ، انتخابات اخير افغانستان از سوي ناظران مستقل بين المللي و حتي روشنفکراني که اساسا مخالف آزاد سازي افغانستان بودند ، « يکي از منصفانه ترين انتخابات خاورميانه » لقب گرفت. هيچ کشوري در جهان جز حکومتهايي نظير صدام حسين ، طالبان ، کره شمالي و جمهوري اسلامي ايران از ناظران مستقل بين المللي انتخاباتي نمي ترسد ، يعني سببي نيست براي ترسيدن ، ترس چرا؟
    دولت ايالات متحده آمريکا ، نه تنها اجازه داد ، بلکه از OSCE يا سازمان همکاري و امنيت اروپا درخواست رسمي کرد تا بر انتخابات رياست جمهوري « بوش در مقابل جان کري » و حتي « انتخابات فرماندار کاليفرنيا » نظارت رسمي داشته باشد.آقاي تاجزاده عزيز ، OSCE در انتخابات اخير انگلستان نيز حاضر و ناظر بود ، در حقيقت کشورهايي نظير : سوئيس ، آلمان ، کانادا ، استراليا و حتي روسيه تا کنون کمترين مشکلي براي حضور ناظرين خارجي نداشته اند . حال مي آييم سراغ شما ، اين عين سخنان آقاي محمد رضا خاتمي دبير کل مشارکت و معاون اول فردي است که شما توقع داريد مردم به او راي بدهند :
    محمد رضا خاتمي : نظارت بين المللي در جايي لازم است که همه ارکان حکومت يکدست و يکپارچه باشند و بيم تقلب در آن باشد. ( مثل آمريکا ، سوئيس و انگلستان لابد !) فکر مي کنم هيچ ناظرى براى انتخابات شايسته تر از مردم و نيروهاى سياسي درون کشور نباشند. ( صدام حسين هم دقيقا همين جمله را چندين بار گفته بود ) اصولا در انتخابات مساله پوشيده اى نداريم که ناظران بين المللي بخواهند بر آن نظارت کنند ( اتفاقا آنها که مساله پوشيده دارند با نظارت مشکل دارند نه شما که پوشيده نداريد.
    آقاي تاجزاده من يکبار ديگر هم سوال مي کنم « چرا از نظارت بين المللي واهمه داريد ؟»
    خلاصه کلام : آقاي تاجزاده عزيز ، آقاي حجاريان فرموده اند ، رسيدن به دمکراسي ممکن است 700 سال طول بکشد ، حالا ۷۰۰ سال نه ، ۱۵۰ سال.
    الغرض در کشور همسايه ما افغانستان با گذشت ۷۰۰ روز از رياست جمهوري کرزاي « زنان و سکولارها اجازه کانديداتوري يافتند » « قيد مجوز براي انتشار نشريات حذف شد » « ۷۱ ٪ مردم در انتخاباتي شرکت کردند که ناظران بين المللي آن را آزادترين انتخابات خاورميانه خواندند» « ۲۶۰ نشريه به تبليغ مواضع گروههاي عمدتا مخالف حکومت ، حتي اپوزيسيون مسلح مشغول بود و هست » – از قول من به آقاي حجاريان سلام برسانيد و بگوييد « رسيدن به اينها که نوشتم و در زبانهاي لاتين به آن Democracy مي گويند ، روي اين کره خاکي فقط براي ايران است که ۷۰۰ سال زمان لازم دارد ؟ »

  10. golku says:

    خسن اقای عزيز
    صفحه نو مبارک.چقدر خوب شده اينجا. خسته نباشی. من هم امیدوارم که کسی با رفتن به پای صندوق های رای برای جانیانی که حتی اینترپول به دنبالشان است مشروعیت درست نکند. هر رايی که به صندوق ريخته شود برگ سبز کشتار و قتل و عام و غارت مردم است و هر که اين رای را بدهد مسئول جواب دادن به وجدان خودش و مردم است. ديگر بهانه ای نيست.

  11. arya says:

    ضمن سلام وتحزيم همه به اصطلاح کانديداها از اصلح تا ابله از اخوند تا پاسدار و از دزد تا قاتل به ريش همه بايد ريد. توی ايمن نظام طاغوتی جمهوری اسهالی شرط بقا هرکس در صحنه سياست شراکت و پشتيبانی در قتل و جرم وجنايات فجيع بقيه سیاست مداران رژيم می باشد و يا حداقل تاييد و سکوت در برابر انها. نيروی مافيايی که اينهمه ادم های ناهمگون و دزد و قاتل را در راس این رژیم به هم پيوند داده است همين يک اصل می باشد. تازه به قول خمينی ميزان حال افراد است و اينکه در گذشته فردی مثل حسن حبيبی نهضت ازادی بوده و يا گنجی پاسدار بوده است و عباس عبدی سفارت امريکا را گرفت هيچکدام ملاک خدمت به جمهوری اسلامی نيست .بلکه بايد ضمن اينکه جنايت کرده باشی هر لحظه به فرمان اقا!!! حاضر به اانجام هر گونه جنايت و خيانت ديگری هم باشی. با این فرض و از طریق برهان خلف به اين نتيجه می رسم که در ميان اين ۷ تا کانديدا جز دزد و خائن کسی نيست .
    راستی حسن اقا جان از اينکه اينجور محلی برای ديدار همفکرانی که جمهوری اسلامی انها و افکارشان را محدود کرده است درست کرده ايد من از طرف خودم بسيار از شما متشکرم و فکر می کنم بقيه دوستان هم از شما قدر دانی می کنند . راستی منهم يک وبلاگ ساخته ام اما خيلی با ان مشکل دارم مثلا اضافه کردن منو به ان يا تايپ فارسی واينها . البته قصد من معروف شدم نيست حتی چيز جديدی هم نمی توانم بگويم و قتی اينهمه دوستان زبردست و با سوادی مثل شما ها و بقیه هستيد .بلکه لازم می دانم با رنگ وبويی بومی تر حد اقل برای مردم منطقه خودمان در غرب کشور همين مسايلی را که شما ها و ساير دوستان عنوان می کنند باز گو کنم. اميدوارم کمکم کنيد.
    http://www.shirekhofte.blogspot.com

  12. arya says:

    ضمن سلام وتحزيم همه به اصطلاح کانديداها از اصلح تا ابله از اخوند تا پاسدار و از دزد تا قاتل به ريش همه بايد ريد. توی ايمن نظام طاغوتی جمهوری اسهالی شرط بقا هرکس در صحنه سياست شراکت و پشتيبانی در قتل و جرم وجنايات فجيع بقيه سیاست مداران رژيم می باشد و يا حداقل تاييد و سکوت در برابر انها. نيروی مافيايی که اينهمه ادم های ناهمگون و دزد و قاتل را در راس این رژیم به هم پيوند داده است همين يک اصل می باشد. تازه به قول خمينی ميزان حال افراد است و اينکه در گذشته فردی مثل حسن حبيبی نهضت ازادی بوده و يا گنجی پاسدار بوده است و عباس عبدی سفارت امريکا را گرفت هيچکدام ملاک خدمت به جمهوری اسلامی نيست .بلکه بايد ضمن اينکه جنايت کرده باشی هر لحظه به فرمان اقا!!! حاضر به اانجام هر گونه جنايت و خيانت ديگری هم باشی. با این فرض و از طریق برهان خلف به اين نتيجه می رسم که در ميان اين ۷ تا کانديدا جز دزد و خائن کسی نيست .
    راستی حسن اقا جان از اينکه اينجور محلی برای ديدار همفکرانی که جمهوری اسلامی انها و افکارشان را محدود کرده است درست کرده ايد من از طرف خودم بسيار از شما متشکرم و فکر می کنم بقيه دوستان هم از شما قدر دانی می کنند . راستی منهم يک وبلاگ ساخته ام اما خيلی با ان مشکل دارم مثلا اضافه کردن منو به ان يا تايپ فارسی واينها . البته قصد من معروف شدم نيست حتی چيز جديدی هم نمی توانم بگويم و قتی اينهمه دوستان زبردست و با سوادی مثل شما ها و بقیه هستيد .بلکه لازم می دانم با رنگ وبويی بومی تر حد اقل برای مردم منطقه خودمان در غرب کشور همين مسايلی را که شما ها و ساير دوستان عنوان می کنند باز گو کنم. اميدوارم کمکم کنيد.
    http://www.shirekhofte.blogspot.com

  13. nima says:

    “ edam haye daste jami , goorestan e khavaran , ghatl haye zanjireyi , zendanie siyasi va IRAN ro faramoosh mikonam va ray midam “

  14. hosein says:

    اگرچه مصلحت آيينم، ولي صلاح نمي بينم/ كه صحه از سر ناداني بر اين مصالحه بگذارم

  15. بلاخره روز موعود فرا رسید.27 خرداد 84…….ادامه در وبلاک

  16. Ghazvin says:

    حسن آقای گرامی
    امروز به کنسولگری دولت فخيمه در کويت رفتم. با وجود گرمای ۴۷ درجه کويت ديدن اين همه آدم در کنسولگری خنده داره ولی واقعيت اينجاست که مردم به در ظاهر دارن کلی با اين انتخابات حال می کنن.
    با يکی دوتاشون صحبت کردم و بسياريشون شرکت در انتخابات رو تکليف شرعی می دونن. ايران رو نمی دونم چه خبره ولی تا احمق در جهان هست …
    دنيا رو چه ديدي. شايد خود من رو هم جو می گرفت و می رفتم رای می دادم.
    البته بين خودمان بماند. از نظر من کون دادن به رای دادن به جمهوری اسلامی شرف داره.

  17. nima says:

    می بخشيد که دير شد و تحصن مقابل اوين رو ننوشتم از طرف پن لاگ ولی دوستان در پن لاگ هنوز من رو برای عضويت نپزيرفتن ولی وظيفه بود امر شما رو اطاعت کنم تا بعد نيما

  18. درود.گزارشهای لحظه به لحظه در این ساعات خطیر در وبلاگ

  19. پدرام says:

    کيرم تا دسته تو کون هرکی رای داد…

پیام:

اجباری، نمایش داده نمی‌شود

Spam protection by WP Captcha-Free

اخبار و مطالب خواندنی