Jan 18 2004
یکی از کارهای اساسی که
یکی از کارهای اساسی که توی این مدتی که توی ایران بودم کردم گوشدادن به بحثهای اطرافیانم در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات بود. نتیجهای که از این بحث ها گرفتم این بود که:
1. حتی یک نفر هم در این بحثها حاضر به شرکت در انتخابات نبود. این را که میگویم حقیقت محض است حتی یک نفر هم نگفت که طبق شرایطی حاضر به شرکت در انتخابات خواهد بود.
2. نکته دیگهای که در این بحثها تونستم استخراج کنم این که، مردم شدیدآ در حال منفعل شدن هستند ( اشتباه نخونید! هنوز منفل نیستند در حال منفعل شدن هستند) دلیل منفل نبودن مردم را هم میتوانید در کمکهایی که به زلزله زدگان کردند ببینید. به یکی گفتم چرا به زلزله زدگان کمک میکنی! زمانی که میدونی که رژیم در حال لفت و لیس کردن کمکهاست. نامبرده در جوابم گفت چه کنیم! به هموطنانی که محتاج ما هستند کمک نکنیم!؟
3. نکته سوم این که شدیدآ نسبت به طبقه روشنفکر بیاعتماد شدهاند.
در مورد عدم شرکت در انتخابات همه به اتفاق میگفتند که حضور آنها در انتخابات یا عدم شرکت آنها تاثیری بر روند اداره جامعه نخواهد داشت. دلیل آن را هم بی ثمر بودن انتخاباتهای چند سال گذشته ذکر میکردند (از دوره روی کار آمدن خاتمی) نکته دیگر اینکه همه خاتمی را مقصر اصلی، و او را انسانی خائن میدانستند. یکی میگفت: “خاتمی تا قبل از انتخبابات دوره اول حرف از جامعه مدنی میزد بعد از اتمام انتخابات دوره دوماش تبدیل شد به جامعه مردم سالاری دینی! حالا این مردم سالاری دینی چه مزخرفاتی ست هنوز کسی نمیداند”.
یکی از دوستان میگفت: “فقط روشنفکران، منفعت طلبان و سرسپردگان رژیم به پای صندوقهای رای گیری خواهند رفت”. روشنفکران بخاطر اینکه خیلی روشنفکرهستند و نور باعث کوری آنها شده و خوب را از بد تشخیص نمیدهند. منفعت طلبان بخاطر اینکه هنوز رژیم به درد آنها میخورد و سرسپردگان رژیم هم از بیم انتقام مردم است که به پای صندوقها خواهند رفت.
درمورد بی اعتمادی مردم به روشنفکرها بگم که همه بحثها دور این محور دور میزد که، مگر چندبار به دستور روشنفکرها به خاتمی و اصلاح طلبها رای ندادیم؟ چه چیزی را توانستند عوض کنند که دوباره به آنها رای بدهیم!؟
برای خاتمه دادن به بحث انتخابات و اینکه تا چه حد شرکت در انتخابت به نفع و ضرر ملت ایران است کافی است نگاهی به ترجمه مقاله لیبراسیون بیندازید تا متوجه شوید که دیگر نباید به هیچ گروهی که وابستگی به حکومت ملاها را دارد رای داد و دلبست. اینها همگی به دنبال همان چیزی هستند که خاتمی میگوید “حفظ نظام”.
روشنفکرانی!! که هنوز خیال میکنند با رفتن به پای صندوقهای رای خواهند توانست رژیم ملاها را اصلاح کنند یا بر اثر روشنی زیاد در مغز دچار مشکلات شدهاند یا از اصل مغزی برای آنها باقی نمانده که با آن بتوانند فکر کنند.
با رای دادن به رژیم چه به اصلاح طلبها و چه به اقتدار طلبها نتیجه یکی خواهد بود، حفظ بیضه اسلام و حتمآ آقای روحانی را هم بعنوان رئیس جمهور آینده به شما قالب خواهند کرد.
برای اینکه بعضی ها را از توهم خارج کنم اشاره میکنم به سخنان حجاریان که در آخرین مصاحبهاش زمانی که از او پرسیده میشود که “فكر ميكنيد ميزان مشاركت مردم در انتخابات مجلس هفتم در شهرهاي بزرگ از جمله تهران چقدر باشد؟
” میگوید “در شرايط فعلي ۱۰ تا ۱۵ درصد خواهد بود مگر آن كه اتفاقاتي خاص بيفتد! ”
*********************
نکتهای که درباره متحصنین در مجلس باید گفت این است که اگر دوستان تحلیل آقای باقر معین را در بیبیسی شنیده باشند (گمان میکنم دوشنبه همین هفته بود) که در تحلیلش به اشاره و کنایه به متحصنین گوشزد کرد که تندروی را کنار بگذارند و بطور ضمنی به ایشان تفهیم کرد که مردم را برای حمایت به خیابانها نکشند و … (لابد از آن بیم دارند که دیگر نتوانند مردم را کنترل کنند و باعث شود که دست دولت فخیمه از ایران کوتاه شود و آقای باقر معین و شرکای ایشان در مجلس هم از نان و آب بیفتند) درست بعد از این تحلیل بود که متحصنین از اجتماعاتی که بنا داشتند در حمایت از مجلس برگزار کنند چشم پوشیدند و راه تندروی!! پیشه نکردند!
مجلسی که به دستور آقای باقر معین عمل کند همان بهتر که نباشد و مردم هم نیاز به چنین مجلسی ندارند. برعکس مردم مجلسی میخواهند که صدای مردم را بشنود و به دستور ملت به اعتراض بپردازد و به دستور ملت سکوت پیشه کند. نه مجلسی که به دستور سیدعلی گدا لایحه مطبوعات را مسکوت میگذارد و با یک تشر
رهبر چلاق، لال میشود. چنین مجلسی را آیت الله بیبیسی بهتر است که در لندن تشکیل دهد. چنین مجلسی بجز ننگ چیزی برای ملت ایران ندارد و همان بهتر که به توپ بسته شود.
برای اونایی که هنوز دوزاریشون نیفتاده خواهشن یک نگاهی به این عکس روزنامه شرق در باره روزه سیاسی مجلسیون بیندازند تا مبارزات اصلاح طلبها را با چشمان خود ببینند (با تشکر از شبح بخاطر لینک خبر)
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 3:04 pm در بخش: بدون دسته بندی