13 Sep 2002
13 Sep 2002
امروز از وبلاگ عمومی رسیدم
امروز از وبلاگ عمومی رسیدم به این وبلاگ، اسم وبلاگش هست ساغر، دیدم چه زیبا مینویسه همه را نخواندم هنوز ولی از همان چند مطلبی که خواندم در قلمش غمی نهفته که مرا اشک بر گونه جاری کرد. این مطلب رو ازش کپی کردم.
نمی نويسم، نمی نويسم تا که نفهميد، نمی نويسم تا که نبينيد چشمان ما از ديروز بيناتر است. اگر به طول تاريخ در اندرونی ها نهانمان کرديد چشمانمان به تاريکی عادت کرد و اين چشمان امروز عمق تاريکخانه ها را خواهد کاويد، اما شما نخواهيد دانست. يک عمر، بهتر بگويم صدها قرن به خيال خود از نور جدايمان کرديد. هزاران سال گفتيد و ما تنها شنيديم ولی به سادگيتان لب به لبخند می گشايم که هيچ گاه نفهميديد ما هم زبانی برای گفتن داريم که شما نمی دانيدش.
12 Sep 2002
جامعه ی مدنی وبلاگشهر با
جامعه ی مدنی وبلاگشهر
با تشکر از گل کو که اطلاع داد، گویا این لینک کار نمیکند، گرچه لینک درست است. مطلبی را که من لینک دادم مطلب 11 سپتامبر فضول است ولی این لینک شما را به 8 سپتامبر میبرد. مطلب درمورد بیانیه ی ایست که فضول درموردش نوشته.
با نظر فضول کاملآ موافقم و امید درام که دیگران هم با این کار موافق باشند و هرچه زودتر به انجام اینکار بپردازیم.
12 Sep 2002
فرهنگ خوب و بد ندارد
فرهنگ خوب و بد ندارد فرهنگ یک روش است
وبلاگ نویسی را معمولآ شبها در خانه انجام میدهم ولی گاهی اوقات هم که در وقت نهار حوصله ی دیگران را ندارم و به نهارخوری نمیروم اگر مطلبی به ذهنم خطور کند در هنگام نهار آنرا مینویسم. پنجره ی دفتر کارم به روی نمیچه دره ای باز میشود که مثل همه جای دیگر نروژ سبز و خرم است. در نزدیکی محل کارم دبیرستانی وجود دارد که بیشتر شاگردانش خارجی و بعضآ پاکستانی هستند. روزها اکثرآ این جوانان 16 تا 19 ساله در مقابل پنجره ی دفتر کارم بروی چمنها ولو شده اند و در گوشه و کنار هم در جاهای مخفی دختر و پسرانی که برسم فرهنگشان حق تماس جنسی با هم را ندارند در آغوش هم به راز و نیاز گویی های عاشقانه مشغولند.
سوالی که مدتهاست در ذهن من در جریان است این است که چرا فرهنگ ما این کار را غلط طلقی میکند!؟ مگر نه این است که عاقبت کار همه ی ما با کسی یا کسانی عشق بازی خواهیم کرد!؟ این چه گناهی است که اگر وردی خوانده شود بلامانع است اگر نه مستحق همه گونه مجازات.
اولین برخورد من با غرب به ربع قرن پیش باز میگردد. یادم می آید زمانی که برای اولین بار یک زن و مرد را در ملاء عام در آغوش یکدیگر دیدم باور بفرمایید با اینکه انسانی مذهبی نیستم شوک عظیمی به من وارد کرد. چشمان خودم را باور نمیکردم. گمان میکردم که خواب میبینم. ولی امروز دیگر اثری از آن پریشان حالی در من وجود ندارد.
آنزمانها غربی ها اگر دو همجنس باز را با هم درخیابان میدیدند عکس العملشان به همان وضع بود که من در مورد زن و مرد داشتم، ولی امروز میتوان آنها را در تمام اروپا دست در دست هم و گاهی اوقات لب بر لب هم دیدشان و همچنان زندگی ما با گذشته فرقی نکرده و هیچ کس را آسیبی نرسیده، پس چرا بایستی ربع قرن طول میکشید تا من به اینگونه چزها عادت کنم. در حقیقت هیچ چیز فرق نکرده بجز دید من از این مساله.
12 Sep 2002
کس شعر ماه از امروز
کس شعر ماه
از امروز تصمیم دارم یک مطلب رو از بین مطالبی که خوانده ام بعنوان کس شعر ماه برگزینم تا شاید عده ای که از صبح تا شام مشغول گفتن اینگونه کلمات بی سرو ته هستند بخود آیند و به کار بهتری روی بیاورند نه نوشتن کس شعر.
این هم کس شعر اول:
وبلاگ بیداری مطلبی داره با این تیتر “آيا ميدانيدقرآن حادثة 11 سپتامبر را پيشگويي كرده بود ؟! ” که واقعآ مستحق جایزه اسکار در زمینه ی کس شعر گویی وبلاگنویسان است.
11 Sep 2002
روزه و نماز در قطب
روزه و نماز در قطب شمال
چند وقت پیش برای اینکه یکی از دوستان که کمی گرایش مذهبی دارد را گوز پیچ کنم سوالی از او کردم به اینصورت(اصل سوال را ندارم ولی چیزی بود در این حدود):
برای یک مسلمان که در نروژ زندگی میکند وقصد گرفتن روزه رادارد به چه روش باید اینکار را انجام دهد. همگی میدانیم که در نروژ و بطور کلی قسمت های شمالی و جنوبی کره زمین در مدتی از سال فقط روز است یا فقط شب، یعنی خورشید طلوع وغروب نمیکند و حتی در قسمتهای جنوبی نروژ هم غروب و طلوع مثل ایران وجود ندارد و شب به معنای واقعی اتفاق نمی افتد. تجسمش را بکنید یک بیچاره ای که میخواهد روزه بگیرد، اگر فصل تابستان باشد یعنی تمام یک ماه را باید گرسنگی بکشد که این غیر ممکن است. این دوست ما جوابی بمن نتوانست بدهد و بگمان خود خواست که راهی برای این مشکل پیدا کند امروز از او میلی دریافت کردم با این محتوا:
بسم الله الرحمن الرحيم
:: بعد التّحية والسلام؛
جواب : مطابق وقت يكي از كشورهايي كه با كشور شما هم افق و معتدل است عبادات خود را انجام دهيد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاتة
دفتر آيت الله العظمي مکارم شيرازي / بخش استفتاءات
گویا بیچاره بخاطر من به دردسر افتاده و به یک آیت الله مراجعه و سوال مرا مطرح کرده. ای کاش اینکار را نمیکرد، چون من این پاسخ را قبلآ از دیگران دریافت کرده بودم و مرا قانع نکرده بود. خودتان میتوانید قضاوت کنید. اگر من بخواهم زمانبندی نماز و روزه ام را با یکی از کشورهایی که با نروژ هم افق هستند تنظیم کنم، خوب نتیجه همان میشود که من باید به زمان نروژ روزه بگیرم و در آن صورت اولین و آخرین سال خواهد بود که روزه خواهم گرفت چون دار فانی را وداع خواهم گفت.
در حقیقت اینگونه سوالها شیطانی است و من نباید تا این درجه بد طینت باشم که مسلمانان را در باورشان سست کنم، ولی چه کنم گویا شیطانی در من منزل گزیده!.