03 Oct 2002

عاقبت وبلاگ راپورتهای یومیه امروز

نوشته:     :::       Comments Off on عاقبت وبلاگ راپورتهای یومیه امروز

عاقبت وبلاگ راپورتهای یومیه
امروز نامه ای از نویسنده ی راپورتهای یومیه دریافت کردم که در زیر رونوشت آن از فنگلیش به فارسی را میخوانید:
حُسن آقا سلام
نمیدونم که در این مدت به من میل هم زده بودید یا نه. ولی به هر حال از اینکه لطف کردی و مشکل منو در وبلاگت مطرح کردی ممنونم.
در این مدت حسابی گرفتار بودم. چون متاسفانه بدنبال هک شدن وبلاگم، میل بکسم هم هک شد و تمامی میلها و اطلاعاتم ازبین رفت!
این درحالی بود که یک روز که مسنجرم باز بود اگر کمی دیر جنبیده بودم هاردم فورمت شده بود اینبود که در این مدت حتی می ترسیدم به اینترنت وصل شوم!
درهر حال الان همه چیز روبراه و قصد دارم بزودی وبلاگ جدیدی راه اندازی کنم و همین روزا دوباره نوشتن رو ازسر بگیرم.
باز هم از لطفت ممنونم!
از همه کسانی که نسبت به این مساله واکنش نشاندادند از قول من تشکر کن
قربانت رپورتچی

Comments Off on عاقبت وبلاگ راپورتهای یومیه امروز   |    |     |     

03 Oct 2002

هذیان گویی «امروز كل جهان

نوشته:     :::       Comments Off on هذیان گویی «امروز كل جهان

هذیان گویی
«امروز كل جهان تشنه افكار و سياستهاي قضايي نظام ماست تا از آنها استفاده كند؛ ولي متاسفانه در اين زمينه زياد كار نشده ما بايد ايده‌ها و سياستهاي حقوقي و قضايي را بشناسيم و روي آنها كارشناسي كنيم، بعد آنها را تدوين و تنظيم كنيم و اينها را از بطن اسلام بيرون بكشيم و طبق آنها عمل كنيم. آن زمان مي‌فهميم چقدر ما ثروت علمي و غناي قضايي داريم و چقدر در جهان براي گفتني داريم و از اين راه عظمت نظام قضايي و سياستهاي قضايي ما در همه ابعاد مشخص مي‌شود و خوشبختانه همه اينها در منابع ما داراي روايت و حديث است .»
بگمان شما این سخنان گوهر بار از کیست؟ من که گمان میکنم گوینده ی این کلمات یا بعلت ضربه ی مغزی به هذیان گویی دچار شده یا اینکه بخاطر لهجه ی عربی ش خبرنگار نافهم بد برداشت کرده و یا اینکه جهانیان بعلت پدیده ای ناشناس به بیماری گوزپیچی دچار شده اند که باید تشنه ی این ویرانه باشند!؟ شما چه فکر میکنید؟ اینکه میگویند سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است! اینجا هم مصداق پیدا میکند، حضرت عراقی آنقدر به هذیانگویی گرفتار آمده که سنگی ار به بزرگی جهان برداشته و هم اینک است که بر روی دو پایش بیفتد و چلاقش کند.

Comments Off on هذیان گویی «امروز كل جهان   |    |     |     

02 Oct 2002

بحث بر سر نوع مجازات

نوشته:     :::       Comments Off on بحث بر سر نوع مجازات

بحث بر سر نوع مجازات است
من چهار پنج روز هست مقاومت میکردم برای نوشتن این مطلب حتی دو سه مطلب هم نوشتم ولی پاره کردم (منظورم این هست که پاک کردم) چون بر این عقیده هستم که اینکار روز یکشنبه ی رژیم بیشتر یک نمایش قدرت بود تا یک مجازات و در ضمن گمان من بر این بود که با ننوشتن باعث خواهیم شد که رژیم به هدفی که میخواهد نرسد یا حد اقل ما کمکی به این هدف نکرده باشیم ولی متاسفانه وقتی که تعدادی از کامنتها رو خوندم مجبور شدم که این مطلب رو بنویسم.
البته امیدوار بودم که کسانی مثل شبح و یا قاصدک ویا دیگران که تبحربیشتری در نوشتن دارند این کار رو بکنن چون متاسفانه من تبحر کافی در نوشتن عقایدم رو ندارم ولی چه کنم که مجبورم با همین نوشتار الکن سعی خودم رو بکنم.
مطلب از اینقرار است که در این بحث اعدام ویا بهتر بگویم مجازات یک عده ای فرق بین “متهم”، “محکوم”، “حکم”، “جرم” و “مجازات” رو نمیدونند و این لغات رو شدیدآ قاطی میکنند.
دوستان در این چند روز من ندیدم که حتی یک نفر از کسانی که به این موضوع پرداخته اند(مجازات اعدام) در محکوم بودن این اشخاص شکی و یا حتی بحثی بکنند، در مورد غیر انسانی بودن کارهایی را هم که این باند کرده هیچ بحثی نیست و بیشتر در مورد مجازات و روش مجازات و مقدار مجازات صحبت کرده اند و در این بحث ها نمیدانم جایگاه یک چنین استدلالی کجاست. آیا میتوان چنین استدلال کرد!؟:
“خیلی عجیب نیست، همین‌هایی که با اعدامِ این افراد مخالف‌اند را موردِ پرسش قرار دهید که آیا اگر نظام سقوط کند موافق خواهند بود با اعدامِ سردم‌دارانِ رژیم و آنان‌ها که فرمانِ قتل‌هایِ دوره‌یِ‌ جنگ (فرمانده‌هانِ سپاه در جبهه) و نیز قتل‌هایِ ۶۷ را داده‌اند یا در اجرایِ‌شان نقش داشته‌اند… نمی‌دانم اتفاق است یا چه چیزِ‌ دیگر که همین چند روز پیش‌تر همین بحث را داشتیم… همان‌قدر که می‌توانیم یک قاتلِ جنایت‌کار را تبرئه کنیم، باید بتوانیم خمیتی و خامنه‌یی را نیز تبرئه کنیم…
دوست عزیز این مساله جرم را من بحثی درش ندارم و اینکه خمینی و خامنه ای متهم هستند و شاید روزی محکوم بشوند هم بحثی در آن نیست ولی اگر محکوم شدند مجازاتشان نباید اعدام باشد چون غیر انسانی است و ما خودمان را بایستی از این دونفر انسانتر بدانیم و مجازاتشان را انسانی تعین کنیم.
یا این یکی:

“agha yani chi ke hey taghsiro mindazi gardane digaran,pas yani in grouhe karkas ye mosht javoone masoomo bi gonah boudan ke ghorbanie sharayete jame’e shodan,pas oon javoonaiee ke too ye roosta kolli ekhtera o ekteshaf mikonan ya rotbehaie khuobe elmi kasb mikonan too in jame’e zendegi nemikonan”

دوستان گرامی بحث بر سر محکوم بودن یا نبودن این افراد نیست، بحث بر سر مجازات اعدام است. ما حتی بحثی در مورد طول مدت زندان هم نمیکنیم که مثلآ مجازات این افراد 100 سال زندان باشد یا 10 سال، ما بحث این را میکنیم که مجازات اعدام عملی است مشابه خود قتل، به سخن ساده شما میتوانید این جوانان را طبق قانون : متهم کنید و بعد یک جرم تعین کنید بعداز آن محکوم کنید و مجازات تعین کنید، کسی بر این اعمال مخالفتی ندارد مخالفت بر نوع مجازات است نه محکومیت این افراد و حرف مخالفین مجازات اعدام همین است و بس که مجازات اعدام غیر انسانی است، یک وسیله ایست از قرون گذشته یک روش بربری است، در هیچ جامعه ی متمدنی کارآمد ندارد. حرف بر سر این است که اگر گروهی بنام کرکس کار غیر انسانی کرد ما که خود را انسان میدانیم نمیتوانیم همان روش را پیاده کنیم بعد خودمان را از اعضای باند کرکس بهتر بدانیم و انسانتر بشماریم.
ایکاش کسانی که در این امور توانائی بیشتری دارند این بحث را دنبال کنند چون گمان نمیکنم که من توانسته باشم این مشکل را خوب و بایسته برسی و استدلال کنم.

Comments Off on بحث بر سر نوع مجازات   |    |     |     

01 Oct 2002

این کامنت رو یک رهگذر

نوشته:     :::       Comments Off on این کامنت رو یک رهگذر

این کامنت رو یک رهگذر گذاشته بود برای مطلب زیر دیدم حیف هست دیگران نبینندش:
يك آدم
يك نكته جالب براتون بگم : اسم اصلي محسن رضايي ‹‹ سبزوار رضايي ›› است ! يه روز كه براي سر زدن به فاميلهاش به مسجد سليمان رفته بوده ، پدر پيرش با لهجه‌ي بختياري بهش ميگه : سوزوار !!! خوت و اين آخوندا چنو گشتين من اي مملكت كه اگه چارتا شاه هم بياد نيترن راسس كنن !!!
برگردان فارسي : ‹‹ سبزوار ! تو و اين آخوندها آنچنان اين مملكت را بهم ريختين و خرابش كرديد كه اگه چهار تا شاه هم بيايند نميتونند دوباره درستش كنند ! ››

Comments Off on این کامنت رو یک رهگذر   |    |     |     

01 Oct 2002

هر کی رو برق میگیره

نوشته:     :::       Comments Off on هر کی رو برق میگیره

هر کی رو برق میگیره ما رو هم محسن رضایی
سخنان محسن رضایی در اهواز باید زنگ خطری را برای ما بصدا در آورد. او چنین می گوید: خوزستانی ها باید ایفا کننده نقش اول باشند و اگر همیشه در نقش رده دوم قرار داشته باشند هیچوقت نمیتوانند پا به پای دیگران به منظور توسعه گام بردارند.
حُسن آقا: این اراذل که خود تمام قدرت را دردست گرفته اند اهمیتی نمیدهند که حق چه کسی را پای مال میکنند اگر امروز ایشان از قدرت دادن به خوزستانی ها حرف میزند فقط یک هدف را دنبال میکند و آن هم چیزی نیست جز “اختلاف بینداز و حکومت کن” وگرنه در ایران امروز هیچ کس بجز ملازاده قدرتی ندارد که خوزستانی ها دومی ش باشند.
حضرت متفکر!! قوم ملازاده ادامه میدهد: باید مسولان خوزستانی بطور جدی در قدرت سهم مشخصی داشته باشند.
حُسن آقا: اگر شما لطفی در حق خوزستانی ها دارید اول خانه ها و شهر های ویران شده شان را که شما ویران کردید، ترمیم کنید بعد از قدرت صحبت کنید. اگر کسی در آن دیار حق کسی را خورده باشد این ملا و ملازاده است که حق همه را از پیر و جوان گرفته تا بلوچ و ترک و فارس و خوزستانی ملاخورکرده نه دیگران، وگرنه این ملت قرنها در کنار هم زندگی کرده اند و هیچگاه مشکل قومی با هم نداشته اند. اگر مشکل قومی در ایران بوجود آمده یا بیاید! فقط حکومت های خودکامه بوده اند که مسبب این گونه نابرابری ها بوده اند.
این مفلوک که تا قبل از انقلاب قادر به پاک کردن مف خودش هم نبوده حالا استراتژی ترسیم میکند و تئوری مینویسد خنده دار نیست!؟ باور نمی کنید بفرمایید، عین سخنان گوهربار حضرت موش:
“وی با تاکید بر پرکردن خلاء های (باور بفرمایید خواندم پرکردن خلاب چون کار دیگری از این مفلس بر نمی آید) استراتژیک استانی توسط نخبگان خوزستانی، تاکید کرد: تئوری من عدم تمرکز در اقتصاد و توجه به سیاست و امنیت استوار است.”
حُسن آقا:آخه مگه نشنیدید! که آقا تازگی ها دکتر!! شده. ملا جان اگر کسی بخاد قدرتی توی اون مملکت بدست بیاره فرقی نمیکنه که از کدوم استان یا شهر باشه، تنها خصوصیاتی که باید داشته باشه اینه که باید خایه لیس رهبر باشه که این جور کارها هم از همه کس در ایران برنمی آید بجز ملازاده هایی همچون تو و هزارفامیل. مردک افاضات!! دیگری هم کرده ولی گفتم ملت بالا میارن اگر همه ش را بنویسم.

Comments Off on هر کی رو برق میگیره   |    |     |     

30 Sep 2002

این را بخوانید امروز دوباره

نوشته:     :::       Comments Off on این را بخوانید امروز دوباره

این را بخوانید
امروز دوباره فضولک از اعماق قلبش سخن میگوید و او واقعآ خواندنیست، وقتی که بر موج افکارش سوار میشود و بیمحابا بر اهریمنان تاخت و تاز میکند.

Comments Off on این را بخوانید امروز دوباره   |    |     |     

30 Sep 2002

بچرخ تا بچرخیم این روزها

نوشته:     :::       Comments Off on بچرخ تا بچرخیم این روزها

بچرخ تا بچرخیم
این روزها حُسن آقا یک همزبان پیدا کرده که دور از جان شما مثل اینکه هر روز قبل از شروع روز و خوردن صبحانه هنگام مسواک کردن بجای غرغره کردن آب، از فاضلاب استفاده میکند.حتمآ این آقا یا خانم را شما هم مطالب گهر بارش را خوانده اید. او خود را پشت نامهای مختلفی مخفی میکند و به این وسیله سعی دارد که هویت خود را پنهان نماید زهی خیال باطل.
این مخلوق گاهی خود را بنام رضا و با آدرس وب لاگ ممدسن ظاهر میکند بدون اینکه بداند که در اینترنت برای مخفی کردن خود نیاز به مغزی با گنجایش بیشتر از آنچه در جمجمه ی این مخلوق مفلوک میگنجد نیاز است. این بیچاره گاهی با نام افشین زند ظاهر میشود باز با همان درجه از نادانی بدون اینکه بداند حتی اگر IP خود را عوض کند بیچاره خبر ندارد که باید کل sub net خود را تغییر دهد تا بتواند از دید حُسن آقا کله پز مخفی بماند. بچه جان حُسن آقا شغلش کله پزی است قبل از شما کله خیلی های دیگر را پخته. پس به شما یک پیشنهاد دارم: بیخود به پرو پای کله پزها نپیچ، صنف ما معمولآ وقتی کله کسی را پخت دیگر چیزی ازش باقی نمیماند. برای اینکه دیگران هم متوجه شوند از چه سخن میگویم به این نامه که امروز دریافت کردم توجه فرمایید. با عرض پوزش از گل کو، پاگنده، شمر و لیلای لیلی، من مجبورم اینجور اشخاص را سکه ی یک پول کنم مرا ببخش:
نامه دریافتی از این IP 24.102.127.31 فرستاده شده در ضمن IP شخصی هم که کامنت شماره 5 را گذاشته همین IP است و با نگارنده نامه یکی است. و باقیمانده با یک IP دیگر است ولی sub net ش یکی است.

حسن اقا خدا وکیلی اگه گیرم بیفتی می زنم کیر از پس یخت دربیاد.کس کش بی شعور ما اون ای میل رو واسه خود الاغت فرستادیم اونوخت ورداشتی چاپ زدی که هرکی خوند چهار تا فحش ابدار خار مادر بزاره روش تحویلت بده؟ تو بی خایه وجودشو نداشتی یه کلمه تو بلاگت جواب بدی یا بیای تو بلاگ من «اعتراض» پیام بذاری. اون وخت اون کون کش گل کو ورداشته نوشته اینا چارواداری می نویسن. اره اقا جون ما بچه جنوب شهریم تا ببینیم کی میخواد کیرمونو بخوره. سلام منو به گل کو برسون و بگو : برای سلامتی بدنش کیرم توی دهنش. بچه ها گفتن دمت گرم اقا افشین عجب مادری از این داش حسن گائیدی. گفتم بابا حسن مسن دیگه چه کونیه کیرم توش؟ ولی اگه این یکی ای میل رو چاپ بزنی خداوکیلی ننه ای ازت به خر می کشم که تو اسمونا بنویسن! راستی به شمر سلام منو برسون و بگو چیه هی می ره تو بلاگ کون گنده (پاگنده) و اون لیلا کس گشاد اواره می نویسه؟ بیاد تو بلاگ خودم بنویسه نوکرشم هستم. تا بعدا
اقا افشین زند صفر زن حسن اقا کله پز
کانادا صفر زن نروژEteraz.blogspot.com

قبل از خواندن مطالب زیر گوشزد میکنم که این اسمهایی رو که من توی پرانتز نوشتم به این معنی نیست که نویسندگان مطالب هستند بلکه اینها اسامی است که شخص مجهول الهویه آنها را انتخاب کرده. درمورد ممدسن باید بگویم که من به یقین میدانم که این مطالب بوسیله ی ممدسن نوشته نشده چون sub net ممدسن با این sub net تفاوت دارد و درمورد افشین زند من اورا نمی شناسم و هیچگونه رفرانسی نداشتم تا بتوانم مقایسه کنم.
لیست زیر مواردی است که فرد مجهول با اسامی دیگر به وبلاگ من سر زده و کامنت گذاشته، درضمن گوشزد میکنم که نامه قبلی را هم که نوشته بود با همین IP بالاست:
1. رضا (وبلاگ ممدسن)
Sep 25 2002, 10:27 pm [لینک] IP: 24.102.120.124
2. رضا (وبلاگ ممدسن)
Sep 25 2002, 10:19 pm [لینک] IP: 24.102.120.124
3. رضا (وبلاگ ممدسن)
Sep 25 2002, 10:19 pm [لینک] IP: 24.102.120.124
4. رضا (وبلاگ ممدسن)
Sep 25 2002, 10:42 pm [لینک] IP: 24.102.120.124
5. آق رضا
Sep 30 2002, 01:44 am [لینک] IP: 24.102.127.31
باش تا صبح دولتت بدمد!        كاين هنوز از نتايج سحر است

Comments Off on بچرخ تا بچرخیم این روزها   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی