07
Dec
2002
با عرض پوزش این منتقد خلبان کور نیست بلکه یک محمد دیگر است (این قسمت بعدآ اضافه شد)
پاسخی به خلبان کور
خلبان کور (محمد) در نظر خواهی امروز مطلبی را متذکر شده که دوست داشتم بجای پاسخگویی در قسمت نظر خواهی در اینجا پاسخ بدهم تا همهگان بدانند که خُسن آقا برخلاف نظر محمد بر این عقیده است که، اصلآ بهتر است انتقادات محمد را بخوانید و پاسخ مرا هم در پیش بشنوید قضاوت را هم عادلانه انجام دهید و نظرتان را هم در نظرخواهی بیان کنید.
محمد مینویسد:
من اصلا دل خوشی از حکومت ندارم و مثل شما خواهان تغييرات اساسی در آن هستم
ولی ادبيات شما رو در مورد اونها نميپسندم
استفاده از واژه هايی مثل توله سگ و پدر سگ و حرام زاده و ..ون دادن و ….
باعث ميشه خواننده احساس کنه با يک آدم بی منطق طرفه که ميخواد با فحش و ناسزا حرفش رو بقبولونه
اخوند ها آدم های کم ظرفيت و کم سوادی هستتند ولی باید از کارهای آنها منطقی انتقاد کرد و اطلاع رسانی کرد با فحاشی ما هم مثل اونها ميشيم
پيروز باشيد
و این هم پاسخ من:
منطق را باید با منطق و فحش را با فحش پاسخ داد در غیر اینصورت اوباشی که به ملت، من و شما فحاشی میکنند باورشان میشود که گردن کلفتاند و تازه این ارازل زبان دیگر نمیدانند و اگر حرفی با زبانی دیگر گفته شود در مغز تهی آنها فرو نخواهد رفت. رهبری که ملتش را بی غیرت میخواند و جوانان دانشجویش را خیانت کار زبان دیگری بجز زبان چماق و فحاشی درک نمیکند. زمانی که دنیا درگیر میلوسویچ بود با شناختی که از او و عقاید افرادی مثل او داشتم همیشه در صحبتهایم میگفتم که این شخص زبانی بجز چماق نمیداند وبسیار بی خردی است اگر با زبان دیگری با او صحبت کنیم و وقت و انرژی گذاشته شود تا از راه دیگری به او بفهمانیم که در اشتباه است. همین منطق را در مورد سید علی و دارو دستهاش دارم و بگمان من اگر همه با همین روش از روز اول به مبارزه با این اوباش رفته بودند کارشان تا امروز تمام شده بود اینها بجز فحش و چماق زبان دیگری نمیدانند، و زبان دیگر را دال بر ترس ملت میدانند و همین باعث خواهد شد که در کارشان مصمم تر شوند.
در بخش: بدون دسته بندی
07
Dec
2002
دخترک شیطان کجایی
بگمانم که تمام کسانی که مثل من شیفتهی کلمات زیبای دخترک شیطان هستند تا حالا فهمیده باشند که گویا این دخترک باهوش با همان کلمات پیچ درپیچی که انتقادش را به رژیم میکرد با همان ابهام خداحافظی کرد و رفت! و یا شاید من اشتباه میکنم و این توقف چند روزه که در حال تبدیل شدن به چند هفته است موقتی است!؟ امید من بر این است که اشتباه کرده باشم و دوباره بتوانیم از نوشته های زیبای او لذت ببریم
در بخش: بدون دسته بندی
07
Dec
2002
نامه سرگشاده قاسم شعله سعدی به سید علی
قاسم شعله سعدی همشهری خُسن آقا نامه سرگشادهای به خامنه ای نوشته که در آن به طرح سوالات بسیار روشنگرانه و صریحی کرده و شاید بتوان گفت که این نامه نشان از به آخر خط رسیدن سید علی باشد خواندن آن را به همه توصیه میکنم [نسخه یونیکد] [نسخه PDF] [منبع پیک ایران]
در بخش: بدون دسته بندی
06
Dec
2002
جنگ روانی
امروز دوباره نیروهای خارج از کشور سعی در برپاکردن نوعی اعتراض را داشتند، تا چه حد موفق شدند نمیدانم! این را بایستی کسانی که در ایران هستند قضاوت کنند.
چیزی که مرا بر آن داشت تا این مطلب را بنویسم، بیعلاقه بودن عدهای در این مسائل است. عدهای دائم ناله میکنند که رژیم فلان است و بهمان است، ولی همین که صحبت از کوچکترین مخالفتی با رژیم میشود همه جا میزنند. من در اینجا نمیخواهم بحثی بر سر حمایت از این یا آن گروه بکنم چون خودم به شخصه از تمام گروهای سیاسی چه در داخل و چه درخارج گلهمندم، البته نه به اندازهای که از رژیم متنفرم، ولی تا حدودی نیروهای مخالف را هم مقصر در موقعیت کنونی ایران میدانم، چون معتقدم که اگر کوتاهی این گروهها در اول انقلاب نبود، شاید وضع ما امروز به این صورت نبود.
در هر صورت مردمی که در داخل ایران در آن جهنم دست و پا میزنند حداقل باید از خود یک حرکتی، حتی خیلی کوچک نشان دهند تا این رژیم را سرنگون کنند یا اصلاحاتی اتفاق بیفتد. اگر ملت به این خیالاند که آمریکا یا هر خر دیگری بیاید و رژیم را برای ما ساقط کند، این خیالی است بس باطل و اگر هم چنین اتفاقی بیفتد وضعمان همچون دیگر کشورهای دست نشانده مثل افقانستان خواهد شد.
همانطور که همگی میدانید گویا بعضی تلوزیونهای خارج از کشور مردم را ترغیب کردن به یک خاموشی 5 دقیقهای، بدون پیشداوری من میتوانم با اطمینان بگویم که این کار را شاید کمتر از 5 درصد مردم انجام خواهند داد و این 5 درصد حتی برای اینکه رژیم را یک سانتیمتر به عقب براند کافی نیست. این درخواست چه من با نیروهای درخواست کنندهاش موافق چه مخالف باشم کاری است بس درست، راحت و قابل اجرا حتی برای کسانی که حاضر به قبول کوچکترین ریسکی نیستند. در عوض یک چنین کاری برای روحیه بخشیدن به نیروهای بیشرو کاری است بسیار مهم، چون فردا که احیانآ دانشجوها و جوانان میخواهند دست به اعتراض بزنند با روحیهای بهتر این کار را انجام خواهند داد و همزمان نیروهای باقیماندهی رژیم هم درخواهند یافت که با چند درصد از مردم طرفاند. این شکل از اعتراضها خودبخود حالت یک رفراندوم را دارد و تاثیرش از یک انتخابات معمولی مثل ریاست جمهوری هم بیشتر است.
فرض بفرمایید در کوچهای که زندگی میکنید یک بسیجی خیلی زوب شده در ولایت وجود داشته باشد اگر در محله شما 20 یا 30 درصد خانهها چراغهایشان را خاموش کنند آن بسیجی مفلوک دیگر جرات و شهامت عرض اندام در محل را نخواهد داشت. اینگونه مبارزات روانی اساسی ترین پیش شرط است برای یک قیام همگانی. جنگ روانی حتی از خود جنگ تاثیر گذارتر است و اغلب در این مرحله است که برنده یا بازند مشخص میشود.
با آرزوی اینکه امشب نه 10 درصد بلکه 30 تا 50 درصد ملت چراغهای خود را خاموش کرده باشند و فردا هم دانشجویان و دیگر اقشار جوان با پشتوانه این عمل بتوانند رژیم را حتی اگر یک قدم به عقب برانند. فراموش نکنیم که همین قدمها هستند که در چند مرحله، کل رژیم را حتی بدون هزینه زیاد از روی سرزمین نیاکانمان بر خواهند داشت.
در بخش: بدون دسته بندی
06
Dec
2002
چراغ سبز
نماينده بيرجند: گروههاي خودسر از كجا چراغ سبز ميگيرند
عجب خری هستی تو دیگه! خوب معلومه الاغ جان از مغازه چراغ فروشی، تازه اینا هم که همشون دزدند، حتمآ از سر چهار راه ها میدزدند که مخارجی هم براشون نداشته باشه.
در بخش: بدون دسته بندی
06
Dec
2002
خرت که از پل گذشت …
گویا خاتمی بنا نداره روز 16 آذر برای دانشجوها وراجی کنه، خوب تا اینجاش که به تخم من و همهی دانشجوها، یا بقول معروف “خوشا به حال باغی که توره ازش قهر کنه” ، فقط یک چیزی رو باید به ملت و دانشجوها گوشزد کرد و اون هم اینه که، این عمل جناب رئیس جمهور رو به فال نیک بگیرند، چون که دیگه از این به بعد هیچکس با طناب پارهی یک آخوند توی چاه نمیره. این آخوند هم مثل آخوندهای دیگه عادت کرده که فقط از مردم سواری بگیره و همین که خرش از پل گذشت دیگه کون لق ملت. خوب این آسید هم که دیگه خرش از پل گذشته! و دیگه امکان انتخاب شدن دوباره رو هم که نداره! خوب پس بری چیچی بیخودی سواری مجانی بده به دانشجوها!؟
ما همیشه گفتیم که آخوند زنده و مردش یک عباسی ارزش نداره، این ملت هستند که هر وقت ما به آخوند فحش میدیم میگن، “همه رو با یک چوب نرون!” حالو دیدیت حق با ما بود.
در بخش: بدون دسته بندی
06
Dec
2002
بخت که برگرده غورباغه ابوعطا میخونه
برطبق گزارشی که ایرنا داده، فرزند آیت الله مشکینی فرمودهاند که پدرشان هیچ قصدی نداشتند، وقتی که گفتهاند “مجمع تشخیص مصلحت، رکن چهارم نظام است”.
ایشان فرمودهاند که پدر مبارکشان حتی تاکید کردهاند که “من میگویم” و چون گفتهاند من میگویم پس در نتیجه، تاکید ایشان بر این بوده که این تفکر یک عقیده ی شخصی است و به کسی ربطی ندارد.
خوب تا اینجای کار که حق با یزدیده (ببخشید با تخم و ترکهی یزیده). فقط مشکل از اینجا شروع میشه که اگه یک بدبخت دیگهای یک همچین گوه زیادی خورده بود و مثلآ تخم مبارک خُسنآقا را هم رکن پنجم یا شیشم نظام خطاب کرده بود اونوقت بایستی آخوند میآوردیم و باقالی بار میکردیم، که چرا به اسب شاه گفتیم یابو!؟
یکی نیست به این مردک بگه خوب توله سگ مگه خود سگ نمیتونه مچ پای ملت رو بگیره!! که تولش مامور این کار شده!!؟؟
در بخش: بدون دسته بندی