20
Apr
2003
امید در وبلاگاش مینویسد:
من خیال میکردم این همکارییِ جوانان با مساجد برایِ امنکردنِ شهرهایِ عراق تبلیغاتِ سیمایِ لاریجانی اَست، ولی در رویتر هم اخباری دربارهئَش دیدم که حتی شهر را نسبتاً امنشده توصیف میکنند بیاینکه حتی یک سربازِ آمریکایی جرئتِ قدمزدن در آن را داشته باشد. اگر واقعاً اینگونه باشد که وای به حالِ آمریکاییها، انقلابِ خودِمان را به یاد آورید و زمانی که به طول اَنجامید تا جوانانی که برایِ چند ماه ناچار از چنان کارهایی شده بودند پا به سن گذاشتند و کلاشینکوفهایِشان را بر زمین، و همچنین سربازهایِ عراقییِ سرخورده از خیانتِ رهبرانِشان (حالا چه صدام چه سرانِ ارتشَش) را هم در نظر بگیرید که اَکنون در شوکِ شکست هستند ولی با چنین اتفاقاتی و مبارزهیِ چریکییِ اِحتمالی ممکن اَست بخواهند به شغلِ خود برگردند و نبردی که نجنگیده باخته بودندَش را ازسر بیآغازند.
مساله ی حفاظت شهرها صحت ندارد فقط یک شهر را تلوزیون فرانسه گزارش کرد یادم نمیآید شهر نجف بود یا کربلا و چنانچه نشان میداد هیچ سربازی در شهر نبود و هیچگونه اثری از قارت و دزدی در شهر گزارش نمیشد. برطبق همین گزارش مذهبیون بخوانید “حزبالله اوباش” درشرف بدست گرفتن قدرت هستند “مافیای زیر زمینی” نوشته های توی گیومه از من است. البته گمان نمیکنم که آمریکاییها هم این را ندانند و به این دام بیفتند. گرچه رهبران شیعیان ممکن است با دادن تلفاتی “شهادت!! طلبی” را وسیلهِی مبارزه با آمریکا کنند و آبروی آمریکاییها را با کشتن چند جوان ماجراجو در دنیا ببرند. این شیعیان را که میشناسی در مظلومنمایی استادند و کارخانه شهید سازیشان هم که خوب کار میکند درنتیجه وقایع آینده از خود جنگ مهمتر خواهد بود. با فشاری که سه کشور روسیه، فرانسه و آلمان (بخوان محور شرارت! آینده) و دیروز هم که کنفرانس اعراب همسایه عراق (بخوان هدفهای آیندهی آمریکا) با اولتیماتومی که پادشاه عربستان داد و خلاصه جنگ روانی که راه افتاده امکان اینکه آمریکاییها را روز بروز ایزوله تر کند بعید نیست.
در بخش: بدون دسته بندی
20
Apr
2003
به گزارش روزنامه کيهان عدم پرداخت اضافه كار، اعتراض فرهنگيان شهرستان پلدختر را برانگيخت.
دبيران مراكز پيش دانشگاهي علامه جزايري، رضوان و دبيرستان علامه طباطبايي (بزرگسالان) نوبت دوم، هنوز حق الزحمه ترم اول خود را دريافت نكرده اند.
جمعي از دبيران معترض به خبرنگار ما گفتند: اداره آموزش و پرورش شهرستان پلدختر با گذشت 7 ماه از سال تحصيلي هنوز حق الزحمه ترم اول سال 81 را پرداخت نكرده است. منبع خبر
تا آنجا كه ما خبر داريم كل ملت ايران بيست و چهار سال است كه حقالزحمه خود را بصورت كامل دريافت نكردهاند و پيشنهاد ميكنيم كه دبيران شهرستان پل دختر هم همان كاري بكنند كه ديگر فرهنگيان در ديگر نقاط ايران كردند. ايشان نيز مجبور گشتند كه صبر نمايند تا عتبات مطهره غبار روبي گردند و ته مانده آنچه كه باقيماند را به ايشان دادند. يعني پس از اينكه گدايان و متكديان از نظر مالي تاْمين گشتند باقي مانده را نيز به فرهنگيان دادند زيرا دولت پولي در بساط نداشت. اين ميان سئوال اينستكه چگونه دولت بودجه ندارد ولي عدهاي در سايه دولت روز بروز ثروتمندتر ميگردند؟ لطفاْ جواب ندهيد كه صهيونيستها خزانه را خالي كردند كه ملت باور نميكند، کافیست از همین آقای شریعتمداری شروع کنید تا ثروتهای به باد دادهی ملت را پیدا کنید.
در بخش: بدون دسته بندی
20
Apr
2003
هموطن بیدار شو، زمان تنگ است
حتمآ نمایش قدرت را دیشب همگی بر صحنههای تلوزیونهایتان دیدید! همان صحنهای که عراقیها برای رفتن به سرکارشان در وزارت نفت عراق در جلو در ورودی آن تجمع کرده بودند و لاشخوران فرستادهی بوش از ورود آنها به داخل ساختمان جلوگیری کردند. فکرش را بکنید! کسی از آن طرف شهر میاید در منزل شما اطراق میکند و کمکم اطاق خواب شما را اشغال میکند و زمانی که خواستید به داخل اطاق خواب خودتان بروید با زور سرنیزه جلو شما را میگیرد گویی که ملک پدریشان هست. صندلی شما را به تصرف در میآورد و از نشستن شما جلوگیری میکند. وقاحت را به نهایت میرساند. تمام همسایههای اطراف شما برای بیرون کردن متجاوز بیانیه صادر میکنند باز هم انگاری نه انگار. گویی ارث پدریِشان را به تصرف در آوردهاند.
بخاطر دارید! آمریکا قسم خورد و باز قسم خورد و ما گفتیم دروغگواست، این حرامزاده. قسم خوردند که میخواهند آزادی و دموکراسی برای عراق و خاورمیانه به ارمغان آورند! گفتیم دروغ میگویند. اینها دزدانند، باز ساده دلان به ریشمان خندیدند. کسانی همچون مرتضی مردیها، نیما راشدان و حتی علیرضا نوریزاده که خود را ختم روزگار میداند، به پایکوبی برخواستند و جشن و سرور راه انداختند گویی عروسی ملت است. گویی مغز خر خوردهاند یا شاید چیزی پشت پرده است که ما نمیدانیم !! مگر نه اینکه اینان روشنفکران ما هستند!
آنهایی که باور کردند که خوب، نشان دهنده هشیاریشان هست. آنها که باور نکردند هنوز دیر نشده حداقل برای ما ایرانیها هنوز دیر نشده! یعنی تا زمانی که بختک شوم مرگ از مدل آمریکایی آن بر پیکر وطنمان نیفتاده زمان داریم ولی باور کنید این زمان بهمان سرعتی که برای افقانستان و عراق گذشت برای ما هم خواهد گذشت و روزی از خواب بیدار خواهیم شد که میراث خوار دولت فخیمه بر خاکمان خیمه زند و زالووار از این پیکر از پیش نحیف شده باقیمانده خونمان را هم خفاش وار بمکند و ما باز 50 سال به عقب برگردیم و باز زانوی ماتم در بقل بگیریم و به زمین و زمان دشنام دهیم و باز روز از نو روزی از نو. باز صدسال به عقب برگردیم.
در بخش: بدون دسته بندی
19
Apr
2003
کرزی در گفتگو با خبرگزاری آمريکايی اسوشيتدپرس.
در اين مصاحبه از کرزی پرسيده شد آمريکا در دوره پس از جنگ عراق، چه درسی می تواند از افغانستان بگيرد. وی در پاسخ گفت آمريکا بايد در گزينش افراد مناسب برای اداره عراق دقت کند.
وی گفت شخصيت های تبعيدی عراق که به کشورشان بازمی گردند، بايد در دولت جديد عراق حضور داشته باشند.
آيا اين يك اعتراف غير مستقيم نيست وقتي طرف خود اظهار ميدارد كه آمريكائيها از نظر گزينش افراد مناسب براي بدست گرفتن زمام امور در عراق بايستي كه از تجارب افغانستان درس بگيرند؟ يعني اشتباهاتي انجام گرفته شده و بنظر من يكي از همين اشتباهات گزينش شخصي مانند كرزاي ميباشد كه گرايشهاي كاملاْ آشكار به آمريكا دارد.
در بخش: بدون دسته بندی
18
Apr
2003
!کمیته حمقا
در بخش: بدون دسته بندی
18
Apr
2003
به خودم هم بگم كه يادم نره
بجاي اينكه به مطلب امروز بپردازم، لازم ميبينم كه اشاراتي در مورد نوشته ها و مقالات خود بكنم. اينچنين بنظر ميرسد كه با توجه به مطالب اخير، عده اي بر اين گمانند كه نويسنده اين وبلاگ به مخالفت با كشورهاي بخصوصي برخاسته و حب كشورهاي بخصوص ديگري را در دل ميپروراند. بايستي بگويم كه نخير نه دشمني با كشوري در كار است و نه دوستي با ديگري. تنها هدف اين نوشتارها در ميان گذاشتن مستدل مسائل روز با هموطناني است كه از آمدن هر بيگانه متجاوزي به اين مملكت نگراني بدل راه ميدهند و براي آينده اين ملت و مملكت نگران هستند ضمن اينكه معضلات داخلي را نيز از نظر دور نميدارند. از ديد من ايران و ايراني هيچگونه ديني به هيچ كشور و يا گروه بخصوص خارجي نداشته و تنها بايستي كه در چارچوب قوانين و ضوابط قبول گشته بين المللي، تمامي هم و غم خود را بر آن دارد تا مشكلات اين كشور را از طريق مشاوره و محاوره با تمامي آحاد و اقشار اين مملكت و سپس با ديگر كشورها بر طرف نمايد. در اينگونه بحث و گفتگو، حق قبول و يا رد و علي الخصوص انتقاد را نه تنها مجاز بلكه كاملاْ لازم و مفيد ميباشد، بشرطيكه از محدوده احترام به عقايد حتي غير قابل قبول ديگران و حوزه منطق، پاي بيرون ننهيم. هرگونه برخورد فيزيكي را محكوم نموده و معتقدم كه ميزان تعدد طرفداران يك نظر به تنهائي پايه مقبوليت و درستي آنرا تعيين نمينايد و گرنه همگي ما ميبايستي كه طرفدار نظريه كمونيستي مائو ميگشتيم كه ظاهراْ بيشترين طرفداران را حد اقل در كشور چين و يا در سطح آسيا دارد. استقلال راي و عمل و مصالح ملي بنظر من در درجه اول اهميت قرار داشته و تحديد حقوق گروه يا قوميتي را به نفع گروه و يا قوميتي ديگر، در جائي كه استدلال محكم و قابل قبول ملي بهمراه نداشته باشد محكوم ميدانم. مشتاقم كه بدانم كه كشورم با تمامي موازين علمي و فرهنگي جهان همگام به پيش ميرود و ملتم سربلند و خوشبخت و داراي آينده اي با ثبات و مداوم هستند. به عدالت اجتماعي معتقد و پايبندم. بدين منظور مينويسم و اميدوارم كه بتوانم در حدي هر چند ناچيز، مثمر ثمر باشم و عقايدم نيز پيوسته محك خورده و تصحيح گردند و يا اينكه مورد قبول عامه.
در بخش: بدون دسته بندی
18
Apr
2003
بدون اجازهی قیصر خان اینو از توی وبلاگِش کش رفتم:
قيصر حكايت مي كند نامرد شكايت مي كند
ديرو يه چيزي نوشتم و پاره ش كردم. راجع به جنگ بود. ديدم چي بگم؟ چي بگم به اونايي كه به اسم منافع ملي از راه دور دو دسسي چسبيدن به خايه هاي آمريكا و انگليس. به اونايي كه خيال مي كنن اين دو تا بهتر از صدام هسسن. انگار يادشون رفته همه ي بمباي شيميايي كه صدام ريخ رو سر ايرونيا و’كردا ساخت آمريكا بود و آمريكاييا يادش دادن كجا بندازه و چه جوري بندازه. انگار يادشون رفته همه ي خاور ميانه يه روزي زير كنترل انگليس بود و كودتاي 28 مردادم انگليسا نقشه شو دادن به آمريكا و با كمك آخوندا مصدق خونه نشين شد تا روزي كه تو احمد آباد مرد. بعضيشون اميدوارم خام باشن. ولي بعضيشون شك ندارم منظورشون از منافع ملي، منافع خودشونه. پست ومقامي كه دارن و پست مقامي كه شايد در آينده داشته باشن. گفتم ولش بابا هر كي داره زور مي زنه كه بگه من راس مي گم. حق با منه. و ايروني جماعت بيچاره كه هميشه سرش از دس اين نامردا كلا رفته. اسم نمي برم. فرقي يم نداره اسم ببري يا نه. فقط بگم كاش يه روزي بشه كه ايروني جماعت از دس اين وابسسه ها نجات پيدا كنه. اگه اين وابسسه ها نباشن اون گردن كلفتا نمي تونن هر كاري بخوان بكنن. ولي من تو يه چيزي موندم. اينا كي مي خوان بفهمن كه خارجي ها( هر نوعش) دلشون نه واسه عراقيا سوخته و نه به حال هيچ كس ديگه. اينا به مردم خودشونم دروغ مي گن. عين هر سياستمدار ديگه يي. کي مي خوان بفهمن که وقتش که برسه اونا رو عین یه تیکه سنده ی مي اندازن تو خلا. همین کاری که الان دارن با صدام مي کنن. اونا كه روياي زندگي ي بهتر بعد از اومدن آمريكا و انگليس رو براي ايراني و خاور ميانه مي بينن و خیالشون امریکا و انگلیس همیشه هواشونو دارن بهتره از رويا در آن. شايدم واسه اونا بهتر باشه. ولي هر چي كه واسه من خوبه يني واسه همه خوبه؟ تا بعد. صفا.
در بخش: بدون دسته بندی