04
Nov
2003
آخه به حرامزادهای مثل مرتضوی چه باید گفت! مگر اینکه سکوت کرد تا روزی که بتوان دادگاه حرامزادگان را تشکیل داد و برعکس زورگوییهای این حرامی به جرائم او و دیگر اوباش همفکراش با روشی عادلانه رسیدگی کرد و حق واقعیاش را کف دستش گذاشت.
مردک در آخرین تلاش خود چه اراجیفی مینویسد و از همه بدتر زمانی است که به مباحثی واهی همچون حق، عدالت و کوفت و زهرمار در حکومت نگینشان اشاره میکند.نمیدانم بنویسم گریه کنید یا بخندید! یقینآ به حال و روز ملت باید گریه کرد و به ریش گربه مرتضی علی و رهبرش باید خندید یا بهتر بگویم باید رید.
جفنگیات متضوی را بخوانید:
در تاييد بيانات نايب رييس محترم كميسيون اصل 90 به استحضار ميرساند نظر به اينكه مطابق مفاد قانون نحوهي اجراي اصل نود، اين كميسيون يك مرجع قضايي نيست و دخالت و اعلام نظر آن در پروندهاي كه مراحل رسيدگي و محاكمه را ميگذراند و هنوز منتهي به اعلام نظر و راي دادگاه نشده، تخلف آشكار از اصول قانون اساسي است زيرا مطابق اصل 159 قانون اساسي، مرجع رسمي رسيدگي به شكايات و تظلمات مردم قوهي قضاييه است و مرجع نظارت بر حسن اجراي قوانين در محاكم دادگستري نيز به موجب اصل 161 قانون اساسي ديوان عالي كشور تعيين گرديده كه مستقل از دو قوه ديگر، به همه شكايات رسيدگي و حكم مربوطه را مطابق موازين قانوني و طي تشريفات خاص صادر مينمايد.
گریه کنید به حال ملتی که این حرامی دادستان پایتخت شان هست. به تیتر ایشان دقت کنید: دادستان ای وای به روز ملتی که چنین حرامی داد ستان اش باشد.
در بخش: بدون دسته بندی
03
Nov
2003
در شب تاريک وطن ، سعيد امامي و همکارانش به امر بت اعظم ، به خانه فروهرها هجوم بردند و در متهای قساوت و بيرحمي فروهر و همسرش پروانه را کاردآجين کردند و خون اين فرزندان پاک ايران زمين را بر خاک ميهن افشاندند.
گفتند نميخواهيم
نميخواهيم که بميريم
گفتند دشمنيد
دشمنيد
خلقان را دشمنيد
چه ساده ، چه بسادگي گفتند
وايشان را
چه ساده ، چه به سادگي کشتند
بعد از قتل ناجوانمردانه فروهرها توسط مزدوران ولايت فقيه ، فرزندان فروهر با نصب شيشه ای بر روی فرش خونين و حفظ اسباب و اثاثيه صحنه قتل آنجا را بدل به نمايشگاهي برای نمايش عمق فساد و جنايتکاری رژيم اسلامي کرده بودند.صندلي خونين فروهر که وی را بر آن رو به قبله نشانده بودند تا در پيشگاه جهالت و استبداد نظامي ضد مردمي قربانيش کنند به همان وضعيت شب واقعه پذيرای دوربينهای خبرنگاران سراسر دنيا و دوستداران فروهرها و وطن بود .عاشقان ايران زمين با وجود همه تهديدها و مامورين مخفي و آشکار رژيم که در محله های اطراف خانه پرسه ميزدند و راه بر هر عابری ميبستند خود را به آنجا ميرساندند تا بر آن صحنه فجيع نظر بيفکنند و کينه شان را برای مبارزه با حکومت ظالمان متشرع ذخيره کنند.
ادامه نوشته وبلاگ نت پد ایرانی
در بخش: بدون دسته بندی
03
Nov
2003
محمد خاتمي در ديدار با مشارکتیها : معلوم نيست با تشديد روند سكولاريزه شدن جامعه و استقرار دموكراسي بر اين مبنا، جايگاه كساني كه معتقد به مردمسالاري ديني هستند در كجا قرار خواهد گرفت؟
خُسن آقا: زباله دان تاریخ.
البته چیزی رو که ایشون فراموش کردن توضیح بدن اینه که، این دمورکراسی چه مزهای میده که بناست مستقر بشه. متفکرانی که رابطه تنگاتنگی با آقای خاتمی دارند توضیح میدهند که دمورکراسی مورد نظر خاتمی یک چیزی است شبیه شلغم ولی یک کمی بجای شیرینی تلخی دارد و بوی چندان خوبی هم نمیدهد. همچنین این متخصصین میگویند که ژنتیک این دموکراسی شباهت زیادی به دموکراسی تولید کارخانجات شلغم سازی حزب جمهوری خواه آمریکا دارد.
همچنین حدس و گمانها بر این است که حقوق بشر خانم عبادی هم از همین نوع میباشد.
در بخش: بدون دسته بندی
02
Nov
2003
خبری رو امروز خوندم که نمیشود بدون هیچ عکسالعملی از کنارش گذشت. خبر رو باهم بخونیم تا توضیحی در موردش بدم:
«هشدار به خبرنگاران آمریکایی داخل ایران»
اين هشدار برای درج به سايت های اينترنتی ارسال شده است :
دهها روز از دستگیری سعید ابوطالب و سهیل کریمی دو فیلمساز ایرانی داخل خاک عراق توسط رپیم اشغالگر آمریکا می گذرد .
دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران هیچ کار جدی ای در این رابطه صورت نداده و بی تفاوت است !
بدینوسیله به دولت آمریکا هشدار می کنیم در صورتیکه تا روز 13 آبان ماه دو فیلمساز ایرانی آزاد نشوند هیچ ضمانتی برای آزادی خبرنگارانشان در خاک ایران وجود نخواهد داشت .
مطمئن باشید ما تا آخر ایستاده ایم.
دانشجویان پیرو خط امام تهران
اولین توضیح این که، سالهاست من پیروان خط امام را “پیروان خط الاغ لقب دادهام”. اگر خاطرتان باشد زمانی که خبرنگار در هواپیما از خمینی پرسید حالا که دارید میرید ایران چه احساسی دارید؟ ایشان نه زیر گذاشت نه رو گفت: “هیچی” به چینین انسانی مگر میتوان لقب دیگری بجز “الاغ” را داد؟ مردک یک کشور 40 میلیونی با این همه منابع طبیعی و تاریخی 2500 ساله را در اختیارش گذاشتهاند، نه زیر میگذارد نه رو و احساسش را با یک کلمه “هیچی” بیان میکند به چنین انسانی اگر بتوان اسمش را انسان گذاشت، باید گفت الاغ.
توضیح بعدی اینکه جملهای را که در خبر آمده دوباره بخوانید “بدینوسیله به دولت آمریکا هشدار می کنیم” این پیروان خط الاغ یا خیلی بیسوادتر از من هستند یا اینکه اصلآ ایرانی نیستند وگرنه کسی هشدار را “نمیکند”. هشدار دادنی است نه کردنی.
نگفتم اینها پیروان خط الاغاند.
در بخش: بدون دسته بندی
01
Nov
2003
Die Frau will die Ganse Flashe Wein trinken!
در بخش: بدون دسته بندی
01
Nov
2003
این گفتگو رو حتمآ بخونید (گفتگو با محمدحسين اديب در مورد اقتصاد موج سومی)
در بخش: بدون دسته بندی
01
Nov
2003
● عمرمخالفان به ايجاد تنش های اجتماعی و خروج مردم از صحنه وابسته است. مردم را نسبت به تحولات اميدوار كنيد و در صحنه نگهداريد.
هربار که به این جمله نگاه میکنم زهرخنده مجالم نمیدهد. آیا گوینده جمله خودش نمیداند چه میگوید!؟ یا چنان مست قدرت شده که اینگونه جملات کلیشهای را بدستور این یا آن میگوید، بدون تفکر در باقی گفتههایاش.
چه کسی مردم را ناامید میکند! ما یا شما خانم عبادی!؟
خانم عبادی که این جملهها را میگویند، آیا واقعآ به این گفتارشان اعتقاد دارند! یا اینکه این هم فقط یک جمله سیاسی است و باید گفته شود، بدون اینکه به آن ایمان داشت. از طرف دیگران سخن نمیگویم تا مجبور به حدس و گمانه زنی شوم، از طرف خودم سخن میگویم. من روزی که جایزه را به شما دادند گرچه به این جایزه اعتقادی نداشتم ولی بخاطر بار تبلیغاتیاش خوشحال شدم، چون که نگاهها را حداقل تا یک سال و حتی بیشتر بطرف ایران جلب میکند، ایران را در مرکز اخبار قرار میدهد. ولی از زمانی که شما دهان گشودید و شروع به گفتن اراجیف کردید چنان مایوس شدهام که هیچگاه سابقه نداشته. منی که در تاریکترین دوران حکومت آخوندی به دیگران نوید رسیدن بهار را میدادم و همیشه اطرافیانم را به فردایی بهتر امیدوار میکردم اکنون همچون دیوانگان به در و دیوار فحش میدهم. حقیقتاش را بگویم دارد نا امیدی در من هم نفوذ میکند متاسفام ولی حقیقت را باید گفت. خاتمی مرا چنین با سرعت نا امید نکرد که شما کردید.
این هم قسمت دیگری از گفتار ایشان در دانشگاه امیر کبیر:
● وقتی می خواهيد در باره حقوق بشر در سال 1382 صحبت كنيد، آن را با حقوق بشر در سال 62 مقايسه كنيد تا بدانيد چه راه دشواری هموار شده است. همه چيز را سياه نبينيد و مردم را نااميد نكنيد، كه اگر نااميد شوند و صحنه را ترك كنند جريان عدالتخواهی و آزاديخواهی ضربه می خورد. سياه و سفيد را با هم ببنيد و به مردم بگوئيد.
یکی نیست به خانم عبادی بگوید، خانم عبادی از آن تاریخ تا امروز بیست سال میگذرد کرهخر هم در این مدت خر شده، توقع ندارید که حتی چنین رشدی هم در آن جامعه در این بیست سال اتفاق افتاده باشد!؟
دیشب به منزل تلفن زدم، مدتها بود که تماسی نداشتم، از بعد از تابستان که خواهرم اینجا پیشمان بود هنوز زنگ نزده بودم. همگی خانمها داشتن افتار میکردند، آقایان عرق خوری. شراب در دهانم زهر مار شد. به خواهرم پرخاش کنان گفتم شرابهایی که تابسان خوردی حرامت باشد، مگر تونبودی که کل اسلام را نفی میکردی!؟ امروز روزه میگیری!؟ پاسخم میدهد برای رژیم غذایی میگیرم. یادم به گفتههای بامداد میافتد، از خشم بخودم می پیچم، شراب در دهانم مزه زهر عقرب را میدهد. شله زرد خورها! هرچه میکشید تقصیر خودتان هست، ربطی به این یا آن رژیم ندارد، مقصر اصلی خودتان هستید. همه چیز از خریت خودتان سرچشمه می گیرد. شله زرد خور لیاقت بیشتر از این را ندارد.
اعصابم داغان است. زره زره به درجه انفجار نزدیک میشوم
در بخش: بدون دسته بندی