11
Dec
2003
امروز با اینکه من درست مقابل در ورودی شهرداری اسلو بودم نتوانستم تمام مهمانانی را که برای جشن اهدای جایزه صلح نوبل دعوت کرده بودند را ببینم، اکثرآ با ماشینهایی با شیشههای دودی به محل آورده شدند. از جمله کسانی را که ندیدم حضرت آیت الله فرخ نگهدار و پرویز خزایی بودند. امشب اما در اخبار تلوزیون نروژ با هر دو در محل اهدای جایزه مصاحبه کردند که شاید بتوان گفت که جابجایی مهرها در شرف انجام شدن است.
آخر به چه علت دولت نروژ آقای نگهدار را به این میهمانی دعوت میکند!؟ حالا خزایی را بخاطر اینکه نماینده شورای ملی مقاومت در اسکاندیناوی است شاید منطقی باشد ولی آقای نگهدار سرپیاز است یا ته پیاز. درضمن از گفتارهای جانبی میتوان چنین استنباط کرد که خانم عبادی و این حضرات درپشت پردههای سالن با هم گپی زده باشند. راستی چرا فرخ نگهدار را دعوت کرده بودند؟ اگر کسی میداند ما را هم خبردار کند.
از همه بامزه تر اینکه وقتی به این جمع خوبان شلهزرد خورهای سفارت را هم اضافه کنید، تازه گمانه زنیها تکمیلتر میشود و پازل درحال شکل گیری آشکارتر. البته شله زردخورهای سفارت آنقدر الاغ تشریف دارند که ممکن است فرخ نگهدار و پرویز خزایی را نشناسند! عاقلان دانند. گویا تنها گروهی که در این جمع نبودند شاهیها بودند. البته اگر آنها را هم از راههای مخفی وارد معرکه نکرده باشند.
هموطن عزیز بنام هوشنگ در پیامگیر مینویسند:
اگر ممکن است «گروه دوم کردها کومله و حزب دموکرات بودند» را به گروه دوم «کردهای کومله و حزب دموکرات بودند» و يا یه جوری عوض کنيد که برداشت بد نشود و کارهای آن ها – چه خوب و چه بد – به پای همه کردها و از جمله همشهری های من تمام نشود. و اگر از من بشنويد آنها هم حزب هستند. مانند آن يکي ها مي شود به نام حزب ناميدشان نه با قوميت و يا مليت. به بخشيد هااااا.
دوست عزیز من از این روش نوشتن هیچ هدف بخصوصی نداشتم. من همیشه برای حزب دموکرات کردستان احترام بخصوصی قائل بودهام در هرصورت اگر سوء تفاهمی شده پوزش مرا بپذیرید.
در بخش: بدون دسته بندی
10
Dec
2003
مطلبی رو شروع کرده بودم که نیمه تمام ماند بایستی میرفتم شهر تا ببینم در شهر چه خبر است، فردا مطلب را میدهم به خوردتان. درمورد امروز باید کمی مایوستان کنم! متاسفانه جمعیت خیلی کمی از ایرانیها آمده بودند، دو دسته بودند. گروه اول شاهیها بودند تقریبآ 30 تا 40 عدد. اینها درمقابل گراند هتل اسلو جایی که هرسال برنده جایزه نوبل سکنی دارد اجتماع کرده بودند. ساعت یازده زمانی که خانم عبادی از در هتل خارج شد یکی از شاهیها که از نظر تفکر شباهت زیادی به شعبان بی مخ داشت شروع به شعار دادن کرد و مرگ بر این و مرگ بر آن را برسر عبادی بیچاره خالی کرد.
گروه دوم کردها کومله و حزب دموکرات بودند و همچنین حزب توده و اکثریت که اکثریت و توده شعارهایشون رو توی یک صفحه A4 بطور مشترک توضیع میکردند و عدهای بی هویت و اتیکت مثل مخلص هم بودند. اینها هم درمجموع 50 تا 60 تایی میشدند. گروه دوم در تقاطع خیابان اصلی اسلو و همان خیابانی که به ساختمان شهرداری ختم میشود مستقر شده بودند و شعار میدادن، ساختمان شهرداری همان جایی است که جایزه را توضیع میکنند. حزب کمونیست کارگری را هم ندیدم، شاید آنها جای دیگری از شهر سنگر گرفته بودند!
تنها اتفاق قابل ذکری که افتاد این بود که ماشینی با شماره غیر دیپلوماتیک (معمولآ سفرا و مقامات رسمی با ماشینهای دیپلوماتیک جابجا میشوند) با پرچم جمهوری اسلامی بر آن، شله زردخورهای سفارت را به شهرداری آورد. خانم سیتا جونز و آقای مایکل دوگلاس هم از سیاهی لشکرهای “مهم” این جشن بودند، البته بعلاوه پسر شاه و ملکه. پسر شاه آمده بود چون شاه عزیزمان شاش بند گرفته و دارند به طریق اسلامی دودول ایشان را ختنه میکنند!!
اگر کسی می خواهد بداند که چه اتفاقی را برای ایران دارند رقم میزنند پیشنهاد میکنم مصاحبهی خانم عبادی را با جاناتان من خبرنگار CNN که امروز ساعت 16 بوقت گریمویچ بصورت مستقیم از شهرداری اسلو پخش شد و به احتمال قوی در روزها وساعات دیگر هم پخش خواهد شد را حتمآ ببیند. گفتنی است که خانم معصومه ابتکار هم در آخر مصاحبه از تهران چند کلمهای اراجیف به خورد ملت شلهزدخور دادند. خلاصه این مصاحبه که با تبلیغات بین برنامه تقریبآ یک ساعت بود خطوط مهمی را ترسیم کرد که نشان میدهد در پشت پرده همانطور که عدهای حدس زده بودند خبرهایی است و چون پرده برافتد نه علی ماند و نه حوضاش. این هم از افکار دایی جان ناپلئونی خُسن آقا.
خانم عبادی هم دو جمله معروفشان را دوباره تکرار کردند و ما را شاد و خوشحال.
سخنی با هاله عزیز: عزیز جان پیام شما را در پیام گیر خواندم. همین روزها خدمت شما هم پاسخی خواهم داد. شما فکر کردید علی آباد هم دهی است!!؟
در بخش: بدون دسته بندی
10
Dec
2003
(NTB 09.12.2003 kl. 16:18) خبرگزاری نروژ، روزنامه VG
خانم عبادی با تکرار جمله بالا و این جمله: “اسلام با دموکراسی ناسازگار نیست” خود را درتاریخ به لجن کشیدند.
اگر ویلیام شکسپیر به جملهی To Be Or Not To Be معروف شد، حتمآ خانم عبادی هم به این دو جمله برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست.
این دو جمله را تاکنون خانم عبادی بارها و بارها تکرار کردهاند. ای کاش میتوانستیم از آقا عبدالکريم لاهيجی که برای دفاع از رفتار ایشان فرمودند:
توقع ما از رقبا و مخالفان حکومت هم اينستکه جايگاه و موقعيت سازمان های حقوق بشر را تشخيص دهند و از ما نخواهند که مواضعی همچون سازمان های سياسی اتخّاذ کنيم و به دنبال براندازی باشيم و يا موافق يا مخالف اصلاح طلبان و جز آن!؟ گویا نیوز
بپرسیم: آیا مخالفان رژیم هستند که از شما میخواهند که مواضع سیاسی بگیرید یا اینکه شما خود سیاسی کار شدهاید؟ برکسی پوشیده نیست که هیچ گروهی سیاسیتر از مذهبیون ایران نیستند و امروز خانم عبادی به شکل ناباورانهای سیاسی صحبت میکنند. و در راه نجات لاشهی پوسیدهی اسلام سعی فراوان میکنند. گویا خانم عبادی با دریافت این جایزه ماموریت یافتهاند تا برای نجات آخوندهایی که تا گردن در لجن فرو رفتهاند از خود و دیگران مایه بگذارند. چه میشد اگر ایشان مردم زجر کشیده ایران و مخصوصآ زنان ستم دیده را درنظر میگرفتند و بی تفکر هر سخنی را بر زبان نمیراندند. کمترین توقعی که میتوان از ایشان داشت سکوت است. ما هم چیزی بیشتر از این از ایشان نخواستهایم. ایشان امشب مجددآ همان جمله معروفشان را تکرار کردند و آب پاکی را روی دست همه ریختند.
در بخش: بدون دسته بندی
09
Dec
2003
فردا مرخصی گرفتم تا بروم مقابل ساختمان شهرداری اسلو، همانجا که جایزه نوبل میدهند. دوربین دیجیتال را هم با یک دفترچه یاداشت همراه میبرم و خبرهایی برایتان خواهم نوشت.
رفتم سراغ رئیس برای مرخصی وقتی گفتم برای چه کار است، گفت: پس مرخصی بیشتر از یک روز میخواهی! گفتم نه فقط برای فردا. به شوخی گفت زندان رفتناش را حساب نکردهای؟
به نانا عزیز که نوشته بودی برای خبر رسانی چه کمکی از دستت بر میآید: دوست خوبم اگر خبرها را که میخوانی بوسیلهی میل برایم ارسال کنی بد نیست. مثلآ میتوانی یکی از سایتهای خبری را تو مسولیتاش را بپذیری و خبرها را روزانه برای من ارسال کنی من هم آنها را در خبرنامه قرار خواهم داد.
کار اینا تمومه عزیز
عبدالواحد موسوی لارى، وزير کشور ايران روز دوشنبه هشتم دسامبر بار ديگر از حمله گروه های تندرو به اجتماعات و سخنرانی ها انتقاد کرد و گفت “هويت اين افراد را من روزى افشا خواهم کرد.”
خُسن آقا:
حتمآ شما هم، “آقای موسوی لاری” درک کردهاید که آن روز نزدیک است. دیر نخواهد بود آن روزی که دادگاه ملت ستم دیده ایران شما را مجبور به پاسخگویی کند. یقینآ در چنین دادگاهی همه ناگفتهها گفته خواهد شد، امید داریم که هرچه زودتر آن روز فرا رسد.
به حزب الله کس خل: بدبختا چقدر ویروس میفرستید! اگه بنا بود PC من از کار بیوفته باید سالها پیش از کار میافتاد. بیخود وقت خودتون رو روی من تلف نکنید! گرچه شما بابت این کار حقوق میگیرید ولی باید به عرض تون برسونم که تمام ویروسهای شما قبل از رسیدن به PC من بوسیلهی Firewall اخته میشوند.
تجمع كارشناسان مامايي در مقابل درب مجلس شوراي اسلامي
حتمآ مجلس آبستن حوادثی است که ما خبر نداریم! ولی خوب ماماها هرچی باشد خبرهی اینکارند!
در بخش: بدون دسته بندی
09
Dec
2003
از امروز سعی خواهم کرد مهمترین اخبار روز رو از روی سایتهای خبری جمع کنم و در این آدرس قرار بدهم. به امید اینکه سانسور هرچه زودتر برچیده بشه.
در بخش: بدون دسته بندی
08
Dec
2003
این آدرس را دوستانی که در ایران هستند امتحان کنند و خبرش را بدهند که آیا کار می کند یا نه. فقط زمانی که سایت باز میشود یک یا دوبار پیغامی روی صفحه میآید و سوالی میکند محلش نگذارید فقط پاسخ منفی بدهید گورش را گم میکند میرود.
درضمن از دوستان خارج از کشور تقاضا دارم از این آدرسهای ضد سانسور استفاده نکنند چون سرورهایی که این فایلها را سرو میکنند قدرت مراجعه کننده زیادی ندارند و “بوق اشغال” خواهند زد.
در بخش: بدون دسته بندی