16
Apr
2004
اخبار امشب تلوزیون نروژ گزارشی پخش کرد از سانسور در ایران. رپرتاژ از این قرار بود که نروژیهایی که توی ایران کار میکنند (مهندسین شرکتهای نفتی) روزنامه و مجلههایی که از نروژ دریافت میکنند قبل از اینکه بدستشان برسد از زیر تیغ سانسور ملاها باید عبور کند. سانسور شامل نوشتهها نمیشد چون مطمئنآ سانسورچیهای رژیم از زبان نروژی چیزی سر در نمیآورند ولی تمام عکسهای خانمها را که کمی دامن عفت عمومی را لکه دار کنند سروکارشان با سانسورچیهای رژیم است. خانم خبرنگاری که رپرتاژ را میخواند از اول تا آخر رپرتاژ هرچه سعی کرد جلو خنده خودش را بگیرد موفق نشد.
آخرسر هم مصاحبهای داشت با سردبیریکی از روزنامههای نروژی و به شوخی از او پرسید شاید بهتر باشد آنها خودشان قبل از ارسال نشریهها به ایران آنها را سانسور کنند تا کار رژیم ایران هم راحتتر شود.
در بخش: گوناگون
15
Apr
2004
مطلبی رو که در وبلاگ وحيد نوشته شده ازطریق وبلاگ فضول خوندم. مساله پناهندگی و بطور کلی خروج از خانه و کاشانه و منزل گزیدن در خانه بیگانگان چیزی نیست که کسی از روی تفنن و تفریح انجام دهد. باور کنید کمتر کسی دوست دارد از خانه خود رانده شود و در خانه بیگانه منزل کند ولی گاهی اوقات این انتخاب بهتر از مردن است. شاید برای کسی که هیچ گاه از وطناش دور نبوده این گفتههای من مسخره بنظر برسد ولی باور کنید اینها تجربه شخصی من بعد از 25 سال زندگی در غربت است. زندگی در خانه خود را هر آنچه ویرانهای بیش نباشد بر زندگی در غربت ترجیح میدهم ولی چه کنم. باور کنید افقانی که از ترس جان به ایران فرار کرده و تحقیر و ظلم را میپذیرد از روی علاقه نیست بلکه از روی اجبار است.
این هم مطلب وبلاگ وحيد (دريا روندگان) : بگذاراين وطن برای من وطن شود!

اخراج و تحت فشار قرار دادن پناهندگان و پناهجويان افغانی در ايران توسط دولت ايران امری جديد وغير قابل انتظار نيست. آنچه غم انگیز است سکوت روشنفکران ،فرهيختگان، ترقی خواهان، سازمان ها وکانون های مدافع حقوق بشر در برابر پايمال کردن حقوق انسانی خانواده های افغانی در ايران است. جای تعجب است که کوچکترين خلاف و تخطی مسولين پناهندگی از قرارداد های کنواسيون های پناهندگی و حقوق بشر در کشور های غربی ازچشم فعالين وسازمان های حقوق بشر پنهان نمی ماند، اما به آنچه در ايران رخ می دهد با بی اعتنايی بر خورد می کنند.
در مقابل اخراج و تحت فشار قرار دادن پناهجويان افغانی در ايران سکوت نکنيم و صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانيم link
Stop deporting the Afghan refugees from Iran!
Afghan refugees social and human rights in Iran have been successively restricted since 2001, when Taliban’s regime collapsed. Iranian authorities force them to leave Iran but Afghanistan is not a safe place for them.
Join us and raise your voice against deporting Afghan refugees by force!
Raise your voice against violation of their, already limited, human rights!
در بخش: بدون دسته بندی
15
Apr
2004
ایکاش در دنیای واقعی هم مثل داستان پینوکیو دماغ دروغگوها دراز میشد تا بتوان بوسیله آن آنها را بهتر شناسایی کرد. فکرش را بکنید در چنین شرایطی آخوند جماعت و خاندان بوش به همچنین، دماغهایی دراز تر از فلان خر بهم میزدند. از یک طرف دولت ملایی ادعا میکند که آمریکا از آنها تقاضای کمک کرده که یقینآ چنین است، در این مساله بوشیها دروغ گو هستند به این چند خبر توجه فرمایید:
“الجزیره به نقل از خرازی: آمریكا از ایران كمك خواست ، ایسنا” [منبع خبر]
بازتاب :وزارت خارجه آمریكا اعلام كرد: واشنگتن از تهران درخواست نكرده است كه برای حل بحران مقتدی صدر هیأتی را به بغداد بفرستد. [منبع خبر]
فلاحت پیشه (دبیر سرویس بینالملل روزی نامه رسالت) گفت : آمریكاییها حاضر هستند كه برای رفع مشكلاتشان در عراق حتی به ایران هم امتیازی بدهند. [منبع خبر]
اینکه آمریکاییها میفرمایند “واشنگتن از تهران درخواست نكرده است كه برای حل بحران مقتدی صدر هیأتی را به بغداد بفرستد” دروغ میگویند و یک نکته را فراموش کردهاند و آن این است که همیشه یک دولت اشغالگر مسول امور داخلی کشور اشغال شده است. پس باید به ایشان گفت جفنگ نگویید زمانی که شما عراق را اشغال کردید این هم یکی از مسولیتهای شما شد که چه کسی چه کاری در عراق انجام میدهد.
ولی اینجا که آقای خرازی می فرمایند:
مقامات عراقي هركدام به دنبال بهانههاي خود هستند. بعضي از آنها نيز ميگويند كه ايران هيچ دخالتي در عراق نكرده است و واقعيت هم همين است و ايران هيچ دخالتي در مورد عراق ندارد.[منبع خبر]
آخوندها دروغ میگویند. اگر ینها دروغ گو نیستند پس به چه دلیل برای حل مشکل عراق تلاش می کنند مگر نه اینکه هر دوطرف دعوا یکی شیطان بزرگ است و دیگری دشمن همیشگی ایران؟ ضرب المثلی است که می گوید دروغ هرچه بزرگتر بهتر حالا حکایت کار آقایان شده.
گویا آمریکاییها با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوریشان بدجوری مثل خر توی گل گیر کردهاند و اینها که خود زبان زور را بخوبی میدانند از یک طرف به فلسطینیها زورگویی میکنند و بدون مذاکره میخواهند شارون را حاکم مطلقالعنان خاورمیانه کنند و از طرفی وقتی زورشان به ملاهای فریبکار خودمان نمیرسد دستمال بدست به پابوس امام چهاردهم میآیند.
شاید زمان آن رسیده که خوشخیالانی که بر روی حمایت آمریکا از حرکتهای مردمی منطقه حساب باز کرده بودند بازنگری مجددی از خواب و خیالهای خود انجام دهند، که این امازاده مرادی نمیدهد.
البته چیزی را که هر دو گروه فراموش کردهاند ملتهای بیدار شده خاورمیانه است که با چنگ و دندان از منافع خود دفاع خواهند کرد و دیر نخواهد بود آن روزی که هم این یکی و هم آن دیگری بازنده درگیری امروزشان شوند.
در بخش: بدون دسته بندی
15
Apr
2004
ده سال پیش ANC قدرت را از چنگال حکومت نژادپرست آفریقای جنوبی خارج کرد. دیروز توی آفریقای جنوبی انتخابات بود . خبرگزاریها گزارش میکنند که طول صفها در مقابل باجههای رایگیری تا3 کیلومتر میرسیده، عدهای تا 12 ساعت درصف رای گیری بودهاند. وقتی این انتخابات را با انتخابات حکومت اسلامی خودمان مقایسه میکنم گریهام میگیرد.
در بخش: بدون دسته بندی
12
Apr
2004
در خبرها آمده بود که آقاي عليرضا نياکي شوهر 65 ساله کبري رحمانپور با مراجعه به دادسرا خواستار اجراي حکم اعدام کبري رحمانپور23 ساله شده است و ايشان از تعويق حکم اعدام ابراز نارضايتي کرده اند. ايشان در ضمن بيان داشته اند که اعضاي خانواده نياکي آمادگي خود را براي اعدام کبري رحمانپور اعلام داشته منتظر اجراي ان هستند. لازم بذکر است که حکم اعدام رحمانپور بدستور آقاي شاهرودي رئيس قوه قضائيه موقتا بحالت تعليق در آمده است ولي اين توقف نميتواند مدت طولاني ادامه داشته باشد.
ظاهرا شوهر 65 ساله خانم رحمانپور و خواهر شوهر وي، مينا به هيچ چيز جز مرگ و قصاص و اعدام کبري رضايت نميدهند و هيچ چيز تسلي بخش غم و اندوه آنها بجز ديدن جنازه آويزان شده کبري از دار مکافات نخواهد بود.
صحبت بر سر محق بودن خانواده آقاي نياکي در جهت مجازات کبري نيست بلکه درد از سقوط انسانيت و افول ارزشهاي انساني و ناديده انگاشتن حقوق بشري تا حدي است که آدمهايي مانند خانواده نياکي مصرانه و انتقامجويانه خواستار اجراي اعدام اين دختر 23 ساله هستند. براستي چه شده است ما ايرانيان را! که با کوله بار فرهنگ گذشت و مداراي هزاران ساله بدين درجه سقوط کرده ايم که فقط مرگ ديگران ما را آرام ميکند، براستي فرق بين اين خانواده و تفکر آنها با جنايتکاراني که از مرگ انسانها لذت ميبرند چيست؟
چه تفاوتي بين عطش سيري ناپذير انتقام جويي اين خانواده با آنهايي که از نابودي و مرگ انسانها لذت ميبرند وجود دارد؟ اگر اين خانواده بگويد که طبق حق شرعي تقاضاي قصاص دارد شايد کاملا محق باشد ولي همان مذهب و آئيني که براي خانواده يک مقتول حق قصاص قائل شده است همزمان به گذشت و عفو و چشم پوشي از گناهکاران امر و توصيه نموده است. (نگارنده خود در زمره کساني است که يکي از اعضاي خانواده خود را در جريان يک نزاع از دست داد و مجرم مستحق اعدام گرديد ولي خانواده وي از اين حق در گذشته و قاتل اين عضو خانواده ما الان راست راست در خيابانهاي تهران ميگردد. ديدن وي ما را چه بسا ناراحت و عصباني ميکند ولي هيچگاه از اين تصميم خود پشيمان نگرديده ايم. اين نکته فقط براي اين بيان شد که جايگاه نگارنده و حس همدردي وي با خانواده مقتول روشن گردد).
بايد کاري کرد. بايد بهر قيمتي شده نگذاشت اين دختر اعدام گردد. اعدام اين دختر لکه ننگي براي خانواده نياکي خواهد بود و نبايد گذاشت اين امر محقق شود و اين نخواهد شد مگر اينکه افکار عمومي مردم بويژه مردم تهران نسبت به اين موضوع بيش از پيش حساس گردند هر تهراني بايد نسبت به اين مسئله حساس بوده و سهمي ولو کوچک در نجات اين دختر ايفا نمايد..
در روستاهاي انگلستان رسمي قديمي هست که اگر شخصي مرتکب جرم يا گناه بزرگي گردد مردم آن روستا پشت خانه شخص گناهکار جمع شده و با کاسه و بشقابهايي که بهمراه آورده اند سر و صداي زيادي راه انداخته تا حدي که عرصه را برشخص مجرم يا گناهکار تنگ نموده در نهايت شخص گناهکار مجبور به ترک آن روستا يا منطقه براي هميشه يا مدت طولاني ميگردد.
اين راه بسيار موثري در نجات کبري رحمانپور ميتواند باشد.
دوستان، آشنايان، اقوام و هم محليهاي خانواده نياکي ميبايست فشار هر چه بيشتري به خانواده نياکي وارد نموده تا در نهايت آنها مجبور گردند که رضايت داده و کبري از اعدام نجات پيدا کند.
در اين رابطه هر چند شايد چندان منصفانه و مطابق اصول و ارزشهاي انساني نباشد نگارنده پيشنهاد مينمايد که افراد اين خانواده بخصوص مينا، خواهر شوهر کبري که ظاهرا تا بحال رضايت نداده و وکالت ديگر اعضا خانواده را دارد را تحت فشار قرار داده، اخبار، اطلاعات مربوط به محل کار و زندگي و يا حتي عکس وي بايد در مقياس وسيع منتشر شده تا همه چهره اين خانم انتقامجو را بشناسند و وي در سطح جامعه کاملا شناخته شده گردد. اين خانواده بايد خود را در اعدام کبري رحمانپور شرمسار و نه محق حس نمايند. مينا خواهر شوهر کبري اگر کارمند است بايد در محيط کار احساس شرم نمايد. وي بايد حتي در کوچه و خيابان و در مقابل مردم عادي کوچه و بازار احساس شرم نمايد. ظاهرا دو تن از دختران مادر شوهر کبري در خارج از کشور بسر برده و مدتي آنجا زندگي کرده اند. آيا اين دختران هيچ در زندگي خارج از کشور شاهد جرمهاي سنگين و عدم مجازات اعدام براي مرتکبين آنها بوده اند؟ آيا زندگي در خارج هيچ به آنها ياد نداده است که قصاص و مقابله بمثل در بسياري از کشورهاي اروپايي و امريکايي اکنون جزو مجازاتهاي وحشيانه و غير انساني شمرده ميشوند؟ مسلما آنها در هر کشوري که باشند حتي اگر شهروند آن کشور باشند خارجي محسوب ميشوند و رفتار خوب و بد بسياري از مردم آن کشورها را تجربه کرده اند و حتما مخالفت مردم بسياري از آن کشورها را با مجازات غير انساني اعدام شاهد بوده اند و با اين وجود تقاضاي اعدام کبري را دارند. بايد اين دختران در خارج از کشور نيز بعنوان کسانيکه خواهان انتقام و اعدام کبري هستند شناخته گردند. بايد اطلاعات مربوط به آنها در سراسر دنيا توزيع گشته تا همگان بشناسند چهره کساني را که جز با اعدام کبري و انتقام گيري به آرامش نرسيده اند.
شبکه وسيع وبلاگها در داخل کشور و تهران با پخش اخبار و اطلاعات به اين خانواده در سطح وسيع در اينترنت و پخش آن ميتواند يک حالت نفرت عمومي از اعدام کبري را در جامعه ايجاد نموده و فضاي زندگي و عرصه اجتماعي را بر آنهايي که خواستار اعدام کبري هستند تنگ نموده تا در نهايت آنها را مجبور به رضايت نمايند. در اين رابطه آنهاييکه مايل به هر گونه کمک هستند با اطلاعات و نظرات خود را به سايتهاي اينترنتي که مخاطبان زيادي دارند مانند گويا و يا وبلاگ سردبير خودم و يا در وبلاگهاي شخصي ارسال نموده و به اين فراخواني پاسخ مثبت دهند.
majiddadkhahan@yahoo.com
منبع خبر
در بخش: گوناگون
12
Apr
2004
با سپاس از فضول، کتاب ناگفته های قتلهای زنجيره ای عليرضا نوريزاده را برای کسانی که به آدرس نوشته شده در وبلاگ فضول دسترسی ندارند را در این آدرس هم کپی کردم که می توانید داونلود کنید.
فضول می نویسد:
معرفي کتاب
از وبلاگ کتابدار موفق به دريافت کتاب ناگفته های قتلهای زنجيره ای عليرضا نوريزاده شدم .آدرس دانلود کتاب اينجاست. اگر بخواهيد ميتوانيد کل کتاب را مستقيما”ازاین صفحه دانلود کنيد و بصورت آفلاين مطالعه کنيد….يا اينکه بصورت آنلاين در اين آدرس آن را بخوانيد.
کتاب ناگفته ها نوشته عليرضا نوريزاده حاوی اسناد مهمي از مافيای رسانه ای کيهان و رسالت و ساير روزی نامه های وابسته به رژيم اسلاميست. بايد اعتراف کنم که به دليل نفرت از دروغ پراکنيهای نشريات وابسته به نظام هميشه مقالات آنها را بصورتي سطحي مطالعه ميکردم . اما دراين کتاب عليرضا نوريزاده با گرد آوری مقالات جهت دارکيهان و رسالت و اسناد دروغسازيهای گروه حسين شريعتمداری (حسين تواب ساز و بازجو و شکنجه گر اوين) ماهيت اين باند جهنمي را بخوبي به نمايش گذاشته است. … ادامه
در بخش: دیگران
11
Apr
2004
اظهارات خاتمي و جمهوري سکولار، سام جدي
چندي پيش, آقاي خاتمي رئيس جمهور حکومت اسلامي, در سخناني که در نخستين مجمع ملي جوانان ايراد نموده, اشاره اي هم در ارتباط با عدم امکان بر قراري جمهوري سکولار در ايران ابراز داشته است. شايد پرداختن و بحث پيرامون آن چندان خالي لطف نباشد تا در صورت امکان بعضي از زواياي بحث مورد اشاره روشن گردد. در ايجا لازم است اين سوال مطرح شود که آيا رئيس جمهور که خود زماني مدرس فلسفه بوده, براي ادعاي خويش ادلهء محکمي هم داشته است؟ و يا اينکه با گرايش به بازي هاي سياسي و اقدامي محافظه کارانه, بر خلاف آنچه که خود نيز بدان واقف است, سخن رانده و سعي در پوشاندن حقيقتي داشته که اين روز ها بيش از هر زماني ديگر, عطش آن در بين اکثريت قريب به اتفاق افراد ملت احساس مي شود.
این مطلب رو از دست ندید. ادامه
در بخش: بدون دسته بندی